پرداخت زکات فطره

پرداخت زکات فطره (مفاتیح الجنان)

اعمال روز اول شوال- روز عید فطر است و اعمال آن چند چیز است: سوم- بیرون کردن زکات فطره است از هر سرى صاعى پیش از نماز عید به تفصیلى که در کتب فقهیّه است

و بدان که زکات فطره واجب مؤکد است و شرط قبولى روزه ماه رمضان و سبب حفظ تا سال دیگر است و حق تعالى آن را مقدم بر نماز ذکر فرموده در این آیه شریفه: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى* و ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى‏»[1]

[1]) سوره الاعلی، آیات 14-15

پرداخت زکات فطره (اقبال الاعمال)

الجزء الأول؛ أبواب أحکام شهر رمضان؛ الباب السادس و الثلاثون فیما نذکره مما یختص بلیله عید الفطر؛
جلد اول، باب های احکام ماه رمضان؛ باب سی و ششم- اعمال و دعاهای مخصوص شب عید فطر؛ از دیگر اعمال این شب پرداخت زکات فطره است که زمان آن …:

و من زیادات لیله عید الفطر ما یتعلق بالفطره و هی عده أمور منها معرفه من تجب الفطره علیه و هو کل حر بالغ عاقل یملک عند هلال شوال نصابا من الأصناف التی تجب فیها زکاه الأموال و منها معرفه وقت وجوبها و هی تجب على من ذکرناه بهلال شهر العید و آخر وقتها [وقت إخراجها] أداء إلى أن یمضی وقت صلاه العید ثم تکون قضاء و منها معرفه مقدار ما یجب و عن من یجب إخراجها و هو أنه یجب أن یخرج عن نفسه و عن عائلته و ضیفه الذی دخل شهر شوال و هو فی ضیافته و یخرج عن کل نفس صاعا تسعه أرطال أو قیمه ذلک مستظهرا فی القیامه للاحتیاط فی الأعمال و منها معرفه المستحق لها و هو الفقیر الحر من أهل الإیمان الذی یستحق زکاه الأموال أو من یجری مجراه من یتیم أو فی سبیل الله جل جلاله المأذون فیه لأهل الإقبال و منها معرفه بعض ما ورد فی فضل الفطره و أنها فکاک لمن تخرج عنه من خطر موت حاضر و أمان له إلى حین وقت الأجل الآخر

مسایل مربوط به زکات فطره؛ امور مربوط به زکات فطره عبارت‌اند از: کسى را که فطریّه دادن بر او واجب است بشناسد، که عبارت است از هر شخص آزاد بالغ عاقلى که در وقت هلال شب عید، مقدار لازم از چیزهایى را که پرداخت زکات آن واجب است، داشته باشد.شناخت زمان وجوب فطریّه، که با هلال ماه شوّال بر افراد یادشده واجب می‌شود و آخرین وقت پرداخت اداى آن گذشت وقت نماز عید است و بعد از آن دیگر باید به نیت قضا پرداخت نمود. شناخت مقدارى که واجب است پرداخت شود و این‌که از طرف چه کسانى باید پرداخت شود، که واجب است از طرف خود و افراد نان‌خور و میهمانى که در حال ورود ماه شوّال میهمان او بوده است، بپردازد و براى هرکس باید یک «صاع» که برابر با  ٩  «رطل» [عراقى]است، یا قیمت آن را بپردازد. البته اگر خواست قیمت آن را بپردازد باید احتیاط را رعایت کند. شناخت کسى که مستحقّ فطریّه است، که عبارت است از فقیر آزاد شیعه‌اى که مستحق گرفتن زکات مالى است یا کسانى که به حکم او هستند، مانند یتیم، یا در موارد فى سبیل اللّه که اهل توجه و اقبال به خدا در پرداخت فطریّه مأذون هستند در آن صرف کنند. اطّلاع از برخى روایات که در فضیلت پرداخت فطریّه وارد شده است و این‌که فطریّه موجب نجات انسان از خطر مرگ حتمی می‌گردد و تا سررسید زمان پرداخت سال آینده سبب ایمنى او است.

کَمَا رَوَیْنَاهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بَابَوَیْهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ مِنْ کِتَابِ مَنْ لَا یَحْضُرُهُ الْفَقِیهُ بِإِسْنَادِهِ إِلَى إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ مُعَتِّبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏
چنان‌که «محمد بن بابویه» -رضى اللّه عنه-در کتاب «من لا یحضره الفقیه» آورده است: «معتب» می‌گوید: امام صادق-علیه السّلام-فرمود:

اذْهَبْ فَأَعْطِ عَنْ عِیَالِنَا فِطْرَهً وَ عَنِ الرَّقِیقِ أَجْمَعَ [أَجْمَعِهِمْ‏] لَا تَدَعْ مِنْهُمْ أَحَداً فَإِنَّکَ إِنْ تَرَکْتَ مِنْهُمْ إِنْسَاناً تَخَوَّفْتُ عَلَیْهِ الْفَوْتَ قَالَ قُلْتُ وَ مَا الْفَوْتُ قَالَ الْمَوْتُ‏
«برو فطریّه‌ى همه نان‌خورها و غلامان ما را بده و هیچ‌کس از آنان را فروگذار مکن، زیرا اگر فطریّه‌ى کسى را نپردازى براى او از فوت بیم دارم.» عرض کردم: «فوت یعنى چه؟» فرمود: «یعنى مرگ.»

وَ رَأَیْتُ فِی کِتَابِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِیِّ فِی النِّصْفِ الثَّانِی مِنْهُ فِی ثَلَاثَهِ الْأُوَلِ مَا هَذَا لَفْظُهُ-: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَحْمَسِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏
نیز در نیمه‌ى دوّم از ثلث اوّل کتاب «عبد اللّه بن حمّاد انصارى» آمده است: «ابو الحسن احمس» می‌گوید: امام صادق-علیه السّلام-فرمود:

أَدِّ [أداء] الْفِطْرَهَ عَنْ کُلِّ حُرٍّ وَ مَمْلُوکٍ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ خِفْتُ عَلَیْهِ [عَلَیْکَ‏] الْفَوْتَ قُلْتُ وَ مَا الْفَوْتُ قَالَ الْمَوْتُ
«فطریّه‌ى هر انسان آزاد و برده را بپرداز، زیرا اگر نپردازى بیم فوت بر او دارم.» عرض کردم: «فوت یعنى چه؟» فرمود: «یعنى مرگ.»

قُلْتُ أُصَلِّی الصَّلَاهَ أَوْ بَعْدَهَا قَالَ إِنْ أَخْرَجْتَهَا قَبْلَ الظُّهْرِ فَهِیَ فِطْرَهٌ وَ إِنْ أَخْرَجْتَهَا بَعْدَ الظُّهْرِ فَهِیَ صَدَقَهٌ وَ لَا تُجْزِیکَ
عرض کردم: «آیا نماز عید را بخوانم و بعد فطریّه را بپردازم یا اوّل فطریّه را بدهم و بعد نماز عید را بخوانم؟» فرمود: «اگر پیش از ظهر بپردازى، فطریّه محسوب می‌شود و اگر بعد از ظهر بپردازى، صدقه است و به‌جاى فطریّه نمی‌نشیند.»

قُلْتُ فَأُصَلِّی الْفَجْرَ وَ أَعْزِلُهَا فَتَمْکُثُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ آخَرَ ثُمَّ أَتَصَدَّقُ بِهَا قَالَ لَا بَأْسَ هِیَ فِطْرَهٌ إِذَا أَخْرَجْتَهَا قَبْلَ الصَّلَاهِ
عرض کردم: «اگر نماز صبح را بخوانم و آن را کنار بگذارم و بعد از یک روز یا کمتر از گذشت یک روز بپردازم [حکمش چیست؟]» فرمود: «اشکالى ندارد. اگر پیش از نماز کنار بگذارى، فطریّه محسوب می‌شود.»

قَالَ وَ قَالَ هِیَ وَاجِبَهٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ مُحْتَاجٍ أَوْ مُوسِرٍ یَقْدِرُ عَلَى فِطْرَهٍ
سپس فرمود: «پرداخت فطریّه بر هر مسلمان، اعمّ از نیازمند و بى‌نیازى که می‌تواند فطریّه پرداخت کند، واجب است.»

و منها المعرفه بأن إخراج الفطره تمام لما نقص من الزکاه
شناخت این‌که پرداخت فطریّه، تکمیل نواقص زکات مالى است.

کَمَا رَوَیْنَاهُ عَنْ‏ أَبِی جَعْفَرٍ ابْنِ بَابَوَیْهِ مِنْ کِتَابِهِ بِإِسْنَادِهِ أَیْضاً إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ‏
چنان‌که «ابو جعفر ابن بابویه» در کتاب خود آورده است: امیر المؤمنین-صلوات اللّه علیه-فرمود:
مَنْ أَدَّى زَکَاهَ الْفِطْرَهِ أَتَمَّ اللَّهُ لَهُ بِهَا مَا نَقَصَ مِنْ زَکَاهِ مَالِهِ‏
«هرکس زکات فطره را بپردازد، خداوند به واسطه‌ى آن نواقص زکات مالى او را تکمیل می‌کند.»
و منها معرفه أن الصوم مردود إن لم یخرج الفطره على الوجه المحدود

شناخت این‌که در صورت عدم پرداخت فطریّه به صورتى که مشخص شده است، روزه مورد قبول واقع نمی‌شود.

کَمَا رَوَیْنَاهُ عَنِ ابْنِ بَابَوَیْهِ أَیْضاً بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع

چنان‌که «ابن بابویه» نقل کرده است: امام صادق-علیه السّلام-فرمود:

إِنَّ مِنْ تَمَامِ الصَّوْمِ إِعْطَاءَ الزَّکَاهِ یَعْنِی الْفِطْرَهَ کَمَا أَنَّ الصَّلَاهَ عَلَى النَّبِیِّ ص تَمَامُ الصَّلَاهِ
پرداخت زکات، یعنى زکات فطره، روزه را کامل می‌کند، همان‌طور که صلوات بر پیامبر-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-مکمّل نماز است.

لِأَنَّهُ مَنْ صَامَ وَ لَمْ یُؤَدِّ الزَّکَاهَ فَلَا صَوْمَ لَهُ إِذَا تَرَکَهَا مُتَعَمِّداً وَ لَا صَلَاهَ لَهُ إِذَا تَرَکَ الصَّلَاهَ عَلَى النَّبِیِّ ص
بنابراین، هرکس روزه بگیرد و فطریه نپردازد، اگر عمدا نپرداخته باشد، روزه‌اى براى او نخواهد بود و هرکس نماز بخواند و صلوات بر پیامبر-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-را ترک کند، نمازى براى او نخواهد بود؛
لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ بَدَأَ بِهَا قَبْلَ الصَّوْمِ وَ قَالَ‏ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى‏
زیرا خداوند-عزّ و جلّ-زکات فطره را پیش از نماز ذکر کرده و می‌فرماید: رستگار است کسى که زکات فطره‌ى خود را پرداخت و خود را پاک گردانید و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گزارد.

أقول و اعلم أن بخل الإنسان بزکاه الفطره الیسیره و منع الله جل جلاله من ماله أن یتصرف فیه بالحواله لفقیر بمقدار الزکاه الحقیره فضیحه على العبد المدعی [المرعی‏] للإسلام و خروج عن حکم العقول و الأحکام [الإسلام‏] لأن حکم الألباب یقتضی أن صاحب المال و هو رب الأرباب أحق بالتصرف فی ماله من عباده یعطی من یشاء من عباده یمنع من یشاء و یحکم فیه بحسب مراده و کیف یستحسن العبد أن یقوم بین یدی الرب فی صلاه أو فی شی‏ء من العبادات و هو قد منعه من هذا المقدار الیسیر من الزکوات و قابل مراسمه الشریفه بالرد و الاستخفاف و إهمال التقدمات ما یفعل هذا إلا من قلبه مدنف [مونف‏] سقیم و عقله ذمیم و عساه یکون ممن اتخذ دینه هزوا و لعبا و کانت دعواه للإسلام کذبا

خوددارى انسان از پرداخت زکات فطره که مقدار آن اندک است و جلوگیرى از تصرّف [تشریعى]خداوند-جلّ جلاله-در مقدار اندک از مال خود که آن را به فقیر حواله داده است، رسوایى بزرگى براى بنده‌اى است که ادعاى مسلمانى می‌کند و از این گذشته خروج از حکم عقل و خرد است؛ زیرا عقل حکم می‌کند که صاحب مال، که ربّ الارباب است، در تصرّف در مال خود از همه‌ى بندگان سزاوارتر است و می‌تواند به هریک از بندگانش که خواست بدهد و از هرکس خواست بازدارد و بر اساس اراده‌ى خود درباره‌ى آن حکم کند. بااین‌وجود، چگونه شایسته است که بنده براى اداى نماز یا عبادات دیگر در پیشگاه پروردگار بایستد درحالى‌که این مقدار اندک از زکات را پرداخت نکرده و با دستور شریف او با ردّ و سبک شمردن و اهمال آنچه باید پیش از نماز انجام شود، برخورد نموده باشد. این کار را جز کسى که قلبش مریض و بیمار و عقلش نکوهیده است انجام نمی‌دهد و گویى چنین کسى دین خود را به ریشخند و بازى گرفته و ادّعاى مسلمانى‌اش دروغین است!

پرداخت زکات فطره (مصباح المتهجد)

زکاه الفطره واجبه على کل حر بالغ مالک لما یجب فیه‏ زکاه المال و من لا یملک ذلک لا یجب علیه و إنما یستحب له ذلک و من وجبت علیه یجب‏ أن یخرجها عن نفسه و جمیع من یعوله من ولد و والد و زوجه و مملوک و ضیف مسلما کان أو ذمیا و تجب الفطره بدخول هلال شوال و تتضیق یوم الفطر قبل صلاه العید و یجوز إخراجها من أول شهر رمضان إلى آخره و یجب علیه عن کل رأس صاع من تمر أو زبیب أو حنطه أو شعیر أو أرز أو أقط أو لبن و الصاع تسعه أرطال بالعراقی من جمیع ذلک إلا اللبن فإنه أربعه أرطال بالمدنی أو سته بالعراقی و یجوز إخراج قیمته بسعر الوقت. و مستحق الفطره هو مستحق زکاه المال من فقراء المؤمنین و تحرم على من تحرم علیه زکاه الأموال و لا یعطى الفقیر أقل من صاع و یجوز أن یعطى أصواعا.

پرداخت زکات فطره (زاد المعاد)

و امّا اعمال روز عید، پس زکات فطر واجب مؤکّد است و ترکش با تحقّق شرایط وجوب، گناه کبیره است و شرط قبول روزه‌ى ماه مبارک است. چنان‌چه از حضرت صادق علیه السّلام منقول است که از تمامی روزه، دادن زکات است، یعنى فطره، چنان‌چه صلوات بر محمّد و آل محمّد از تمامی نماز است، زیرا که هرکه روزه بدارد و زکات فطره ندهد روزۀ او مقبول نیست، هرگاه عمدا ترک کند، و اگر صلوات بر محمّد و آل محمد را در تشهد ترک کند نمازش مقبول نیست و خدا زکات را به پیش از نماز ذکر کرده است در آن‌جا که فرموده است: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکّٰى* وَ ذَکَرَ اِسْمَ رَبِّهِ فَصَلّٰى [1]؛ یعنى به تحقیق که رستگارى یافت هرکه زکات فطر داد و پروردگار خود را یاد کرد به آن تکبیرات که مذکور شد.

پس نماز عید را به جا آورد و چنان‌چه زکات مال باعث پاکیزگى مال می‌شود و مال از تلف محفوظ می‌ماند چنان‌که منقول است که هیچ مالى در دریا و صحرا تلف نمی‌شود به ندادن زکات، هم‌چنین فطره، زکات بدن است و بدن را پاکیزه می‌گرداند از بخل و سایر کثافات معنویه و او را تا سال دیگر از بلاها حفظ می‌کند.

چنان‌چه به سند معتبر منقول است که حضرت صادق علیه السّلام با «معتب» وکیل خرج خود فرمود که برو و فطره‌ى جمیع عیال ما و غلامان و کنیزان ما را بده و یکى از ایشان را ترک مکن که زکات او را ندهى، زیرا که اگر یکى را ترک کنى می‌ترسم که در عرض سال بمیرد.

[1] ) اعلى/ ١۴  و  ١۵ .

خروج از نسخه موبایل