شرح دعای روز بیست و چهارم ماه رمضان از آیت الله مجتهدی (ره)
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فِیهِ مَا یُرْضِیکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِمَّا یُؤْذِیکَ
وَ أَسْأَلُکَ التَّوْفِیقَ فِیهِ لِأَنْ أُطِیعَکَ وَ لاَ أَعْصِیَکَ یَا جَوَادَ السَّائِلِین [1]
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فِیهِ مَا یُرْضِیکَ
خدایا در این روز ماه مبارک رمضان من از تو چند درخواست دارم؛ اول اینکه به من چیزی عطا کنی که از من راضی بشوی، و این دعا دعای بسیار خوبی هست که انسان دارای کمالاتی بشود که خدا از انسان خشنود بشود.
وَ أَعُوذُ بِکَ مِمَّا یُؤْذِیکَ
خدایا پناه می برم به تو از اموری که مورد پسند تو نمی باشد و آن امور عبارتند از گناه و اطاعت شیطان، خدایا پناه می برم به تو تا مرتکب اعمال ناپسند نشوم که اگر این گونه شد خدا هم از ما راضی می شود.
ملاک رضایت خداست
در جلسات قبل هم گفتم که اگر می خواهید بدانید خدا از شما راضی هست یا نه؟ به قلب خودت مراجعه کن و ببین آیا تو از خدا راضی هستی یا نه؟ اگر دیدی از خدا راضی هستی معلوم می شود که او هم از تو راضی است. ولی اگر گفتی چرا فلانی مال و اموال آنچنانه دارد و من ندارم و … معلوم می شود که خدا هم از تو راضی نیست.
خلاصه این «چراها ؟» در برابر تقدیر الهی نباشد، چرا که خداوند خیر و صلاح تو را می خواهد و آنچه به تو داده است بر اساس حکمت و مصلحت تو می باشد؛ در روایت هم آمده است که « أَنْتُمْ کَالْمَرْضَی وَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ کَالطَّبِیبِ » [2] اگر نان خالی هم می خوری باید بدانی که خداوند خیر تو را در آن قرار داده است. شما مثل مریض هستید و خداوند طبیب، به مریض هر چه بخواهد نمی دهند و نمی تواند از هر غذایی که میل دارد بخورد و طبیب هم اجازه به خوردن هر غذایی نمی دهد همان طوری که بیمار به دستور پزشک اعتراض نمی کند ما هم نباید اهل اعتراض به تقدیر های الهی باشیم، چرا که خداوند خیر و صلاح ما را می خواهد.
وَ أَسْأَلُکَ التَّوْفِیقَ فِیهِ لِأَنْ أُطِیعَکَ وَ لاَ أَعْصِیَکَ
خدایا از تو توفیق می خواهم تا در ماه رمضان اطاعت تو را کرده و گناه نکنم
ویژگی های سه گانه مؤمن
امام جواد(علیه السلام) می فرمایند «لابد للمومن من ثلاث خصال » مومن باید سه خصلت داشته باشد، خصلت اول – «توفیق من الله » آدمی که توفیق ندارد بدرد نمی خورد، ملّا باید توفیق داشته باشد، اهل تدریس و کتابت باشد و نباید تنها به نماز جماعت خواندن و امثال این امور اکتفا کند شما ببینید که شیخ عباس قمی چه توفیقاتی داشته! یا ثروتمندانی هستند که توفیق خدمت به خلق دارند و باید متوجه این معنا هم باشیم که توفیق از جانب خداست.
شعر:
توفیق رفیق است که به هر کس ندهند
شهرگز پر طاوس به کرکس ندهندش
لذا از خدای متعال طلب توفیق کنید و سعی کنید تا جایی که می توانید در امور خیر سهیم باشید، بعضی ثروتمندان توفیق خرید مقداری گوشت برای فقرا را ندارند و مال و منال دنیا را برای ورثه روی هم انبار کرده اند، این کار را نکنید فرزندانتان را به خدا واگذار کنید نه به مال و اموال و تا جایی که می توانید اهل خیرات و مبرّات باشید.
فرزندان خود را به خدا بسپارید نه به مال
من کسانی را سراغ دارم که فرزندان خود را به ثروت و دارایی خود واگذار کردند و الان اثری از آن مال و مکنت نیست، و آن ثروت را از بین رفته است و کسانی هم بودند که فرزندان خود را به خدا سپردند و ایشان ترقی کرده اند؛ در حدیث آمده است: چقدر جان می کنی برای دیگران، چقدر سختی و مرارت می کشی برای شوهر آینده همسرت، چرا که بعد از مرگت، همسر ت با دیگری ازدواج می کند و تمام مال و اموالت به شوهر جدید همسرت می رسد. [3]
در معراج السعاده آمده است که چقدر مال و اموال جمع می کنی برای شوهر زنت، از حرام جمع می کنی تا دیگران در آسایش باشند!
در حدیث آمده است: «اگر ورثه و اهل و عیال تو از خوبان هستند خدا ایشان را به حال خود رها نمی کند و اگر از بدان هستند و دشمن خدایند تو چرا برای دشمن خدا این قدر زحمت می کشی ؟! » [4]
ادامه حدیث امام جواد(علیه السلام)
پس مومن محتاج به سه امر است، یکی: توفیقی از جانب خدا دوم: « واعظ من نفسه » مومن باید خودش، خودش را موعظه کند و واعظ درونی داشته باشد.
تغییر در نفس
یکی از اولیاء الهی جلوی آئینه ایستاده بود تا خودش را موعظه کند، وقتی به خودش نگاه می کرد دید که محاسنش سفید شده اند خطاب به خودش کرد و گفت: تو عمر بیشتری یا این محاسن، بعد گفت: تو از این محاسن بزرگتری – بخاطر اینکه انسان تا 15 سالگی ریش ندارد – سپس در ادامه نفس خود را مورد عتاب قرار داد و چنین گفت: فلانی این محاسن تو عوض شده اند ولی تو هنوز عوض نشده ای!؟
آیا به فکر امتحان و نتیجه آن هستیم؟
شخص دیگری بود که وارد منزل شد، و فرزندخویش را ناراحت و تب دار در منزل دید و علت را جویا شد فرزند او گفت: فردا امتحان دارم لذا ناراحتم و از این غصه تب کرد ام؛ آن شخص با خودش گفت: فرزند من فردا امتحان دارد و امشب از ناراحتی تب کرده است که آیا فردا قبول می شود یا نه! اما من بیچاره که شبانه روز در معرض امتحانات الهی هستم اهل فکر و اندیشه نیستم.
لذا انسان باید خودش را موعظه کند
شعر:
ای که پنجاه رفت و در خوابیمگر این پنج روزه دریابی [5]
لذا از همین الان برای آینده تان تصمیم جدی بگیرید
برگ عیشی به گور خویش فرستکس نیارد زپس تو، پیش فرست [6]
پس مومن به سه امر محتاج است؛ 1- توفیق الهی 2- واعظ درونی 3- « قبولُ مَن یَنصحه» یعنی اگر کسی نصیحتت کرد نصیحت او را قبول کن [7]
یَا جَوَادَ السَّائِلِین
ای کسی که اگر از تو مطالبی درخواست می شود تو نسبت به آن بخشش داری
اگر گاهی به ظاهر دعای ما اجابت نشده است حتما صلاح ما در آن بوده است ولی در عوض در قیامت برای ما جبران می کنند ، در حدیث آمده است که در نامه اعمال انسانهایی که دعا کرده اند و مستجاب نشده است اعمالی نوشته می شود که آن شخص از آنها اظهار بی اطلاعی می کند؛ خطاب می رسد این ثواب ها در عوض دعا هایی هست که تو از ما خواستی و ما بخاطر مصلحت تو به تو ندادیم آنگاه شخص مومن آرزو می کند که ای کاش هیچ یک از دعا های او مستجاب نمی شدند و همه را در آخرت به او می دادند.
[1] – بحارالأنوار ج : 95 ص : 57
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فِیهِ مَا یُرْضِیکَ وَ أَعُوذُ بِکَ فِیهِ مِمَّا یُؤْذِیکَ وَ التَّوْفِیقَ أَنْ أُطِیعَکَ وَ لَا أَعْصِیَکَ یَا عَالِماً بِأَحْوَالِ السَّائِلِینَ
[2] – بحارالأنوار ج: 4 ص: 106
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عِبَادَ اللَّهِ أَنْتُمْ کَالْمَرْضَی وَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ کَالطَّبِیبِ فَصَلَاحُ الْمَرْضَی فِیمَا یَعْلَمُهُ الطَّبِیبُ وَ یُدَبِّرُهُ بِهِ لَا فِیمَا یَشْتَهِیهِ الْمَرِیضُ وَ یَقْتَرِحُهُ أَلَا فَسَلِّمُوا لِلَّهِ أَمْرَهُ تَکُونُوا مِنَ الْفَائِزِین
[3] – رک: طرائف الحکم یا اندرزهای ممتاز ترجمه ج :2 ص: 363
در أمالی طوسی: (جزء دوم) از صهیب از حضرت صادق جعفر بن محمد علیهما السّلام روایت شده که فرمود: امیر المؤمنین (ع) بقبرستان عبور نمود و (بر اهل قبور و اموات) سلام کرد و فرمود: سلام بر شما ای اهل قبرستان و خاک، بدانید که منزل و خانه های شما پس از مرگتان مسکن (دیگران) گشته، و اموال و دارائی شما بعد از مرگتان قسمت شده، و همسرانتان پس از مرگ شما با دیگران ازدواج نمودند، پس این خبریست که نزد ما است، پس خبر آنچه نزد شما باشد چیست؟ پس هاتفی از قبرستان که صدایش شنیده میشد و خودش دیده نمیشد جواب حضرت را داد که درود و رحمت و برکات خداوند بر تو باد ای امیر المؤمنین، اما خبر آنچه نزد ما است آنست که آنچه را (از اعمال نیک و بد که ما در دنیا) انجام دادیم یافتیم، و بآنچه پیش (از مرگ خود) فرستادیم سودمند گشتیم، و آنچه از خود باقی گذاردیم بخسارت و زیانش دچار شدیم، پس حضرت باصحاب خود توجه نمود و فرمود: آیا (سخنان هاتف را) شنیدید؟ عرض کردند آری یا امیر المؤمنین، فرمود: پس اکنون زاد و توشه بر دارید (و برای مرگ و عالم برزخ و آخرت مهیا و آماده شوید) پس همانا بهترین توشه، پرهیز از نافرمانی خداوند است.
[4] – درکلمات امیر المومنین آمده است: (بحارالأنوار ج : 100 ص : 33)
قَالَ عَلِیٌّ(ع) :
دَعِ الْحِرْصَ عَلَی الدُّنْیَا * وَ فِی الْعَیْشِ فَلَا تَطْمَعْ
وَ لَا تَجْمَعْ مِنَ الْمَالِ * فَلَا تَدْرِی لِمَنْ تَجْمَع
[5] – سعدی شیرازی، مواعظ، قصیده
[6] – سعدی شیرازی، گلستان
[7] – وسائل الشیعه ج: 12ص: 25
أَحْمَدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیُّ فِی الْمَحَاسِنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا یَسْتَغْنِی الْمُؤْمِنُ عَنْ خَصْلَهٍ وَ بِهِ الْحَاجَهُ إِلَی ثَلَاثِ خِصَالٍ تَوْفِیقٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولِ مَنْ یَنْصَحُهُ
شرح دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان از جواد محدثی
أَللّـهُمَّ اِنّى أَسْئَلُکَ فیهِ ما یُرْضیکَ وَ أَعُـوذُ بِـکَ مِمّـا یُـؤْذیـکَ
وَ أَسْئَلُکَ التَّوْفیقَ فیهِ لاَِنْ اُطیعَکَ وَ لاأَعْصیَکَ یـا جَـوادَ السّـآئِلینَ.
فرازهای این دعا عبارت است از:
در جستجوى «رضا»، در گریز از «غضب»
در مسیر «طاعت» و گریز از «عصیان»
در جستجوى «رضا»، در گریز از «غضب»
یا رب، دل ما را تو به رحمت، جان ده
درد همه را به صابرى درمان ده
این بنده نداند که چه می باید خواست
داننده تویى، هرآنچه خواهى، آن ده
من بنده عاصیم، «رضا»ى تو کجاست؟
تاریک دلم، نور «رضا»ى تو کجاست؟
ما را تو، بهشت اگر به طاعت بخشى
آن بیع بود، لطف و عطاى تو کجاست؟
یا رب، ز شراب عشق، سرمستم کن
در عشق خودت نیست کن و هستم کن
از هرچه جز عشق خود، تهیدستم کن
یکباره به بند عشق، پا بستم کن[1]
باز هم سخن از مقام «رضا»ست. آنجا که بندگان، به این آسانى به آن نرسند، مرتبه اى که خاصّ وارستگان خداجو و حق طلب است.
رسیدن به جایى که آنچه از انسان سر می زند مایه «خشنودى» حق باشد و آنچه خدا را به خشم و غضب و ناخشنودى می کشد، هرگز از انسان سرنزند.
در دعاى امروز هم براى چندمین بار از خداوند، این را خواسته ایم.
این بار می خواهیم از کتاب مقدّس «قرآن» مدد بگیریم. نگاهى به آیات کریمه، و آنگاه نتیجه گیرى.
قرآن، موارد و کسانى را ذکر می کند که خداوند، از آنها راضى است. از جمله:
صادقین و راستان (مائده 116)
سابقه داران در اسلام، مهاجران وانصار(توبه 100)
مؤمنان مهاجر و مجاهد با مال و جان(توبه 21)
مؤمنانِ هم پیمان با رسول خدا(فتح18)
صاحبان ایمان و عمل صالح(بَیّنه7و8)
ایمان آورندگان به خدا و قیامت(مجادله22)
متّقین و پرهیزگاران(آل عمران15)
«اسلام»، بعنوان یک «دین»(مائده3)
و نیز، در آیاتى از کسانى که مورد ناخشنودى پروردگارند و خداوند از آنان ناراضى است، سخن به میان آمده، که ما آنان را در واژه هاى «سخط»، «غضب» و عدم رضایت، مطالعه می کنیم. از جمله این آیات:
هم جبهه گان و موالیان با دشمنان کافر(مائده80)
مرتدّان و رجعت طلبان پس از هدایت وانقلاب (محمّد 25 و 26)
آنکه به عمد، مؤمنى را به قتل برساند(نساء 93)
فاسقان و کافران(توبه 96)
منافقان و مشرکین(فتح 6)
یهودیان مخالف اسلام(بقره90 ـ 61 وآل عمران 112)
قوم یهود که به هلاکت وذلّت رسیدند(اعراف 71)
گوساله پرستان بنى اسرائیل(اعراف 152)
لجاجت کنندگان درباره خدا(شورى 16)
سرکشان و طغیان پیشگان(طه 81)
آنانکه سینه را به روى کفر گشوده اند(نحل 106)
اینانند که مورد خشم و غضب خداوند. ـ طبق آیات قرآن ـ و باعث آزار پروردگارند.
به این آیه هم در دنبال سخن دقت کنیم که:
آنانکه «اذیّت» می کنند خدا و رسول را، مورد لعن و نفرین خدایند، در دنیا و آخرت، و خداوند برایشان، عذابى خوار کننده و خفّت آور فراهم کرده است». (احزاب 57)
در دعاى امروز خواسته ایم که ما را از آنچه موجب اذیّت خداست، دور کند و به ما آنچه رضاى او در آن است، عطا نماید.
با توجه به آیاتى که اشاره شد، اینها را از خداوند خواسته ایم:
«صدق»، «سبقت به اسلام»، «هجرت»، «ایمان»، «جهاد»، «ایثار مال و جان»، «عمل صالح»، «هم پیمانى با پیامبر»، «ایمان به رستاخیز» و «تقوا» و پرهیزکارى. اینها در جنبه اثباتى است.
و امّا در جهت دورى از موجبات ناخشنودى خداوند، خواسته ایم که:
از ارتداد و ارتجاع و فسق و کفر، دورمان کند،
از ولایت و دوستى و همبستگى با کفار، باز دارد،
از آلوده شدن به مؤمن کُشى و طغیان برحذر دارد،
از نفاق و شرک و پذیرش کفر، رهایمان سازد،
از لجاجت و مخالفت با اسلام، ما را نگه دارد،
و از حرکت در خطّ یهود کینه توز نژادپرست و مغضوب، حفظمان کند.
در مسیر «طاعت» و گریز از «عصیان»
بند «طاعت حق» داشتن، عزّت آور است و آزادى «معصیت» داشتن، بندگى است. بى شک، «بندگى» خدا، آزادى می آورد و آزادى از قید عبودیّت حق، «اسارت» در دام «نفس» و «شیطان» و دشمنان خدا را درپى دارد.
طاعت و معصیت، در ارتباط با «رضا» و «اذى» است که در فراز نخستین دعاى امروز، طلب کردیم.
شاید خواسته دوّم، توضیحى بر خواسته اوّل دعاى امروز باشد.
در واقع، «طاعت»، مایه «رضا»ى پروردگار است، و «معصیت»، سبب ناخشنودى او.
بخواهیم از خدایى که سائلان را نعمت و مغفرت می بخشد، که ما را هم توفیق اطاعت و اجتناب از نافرمانى عنایت کند.
تا به رضاى حق نزدیک شویم و از خشمش دور گردیم.
آمین ـ
[1] ـ خواجه عبداللّه انصارى.