شرح دعای روز نوزدهم ماه رمضان از آیت الله مجتهدی (ره)
اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِیهِ حَظِّی مِنْ بَرَکَاتِهِ وَ سَهِّلْ سَبِیلِی إِلَی خَیْرَاتِهِ
وَ لاَ تَحْرِمْنِی قَبُولَ حَسَنَاتِهِ یَا هَادِیاً إِلَی الْحَقِّ الْمُبِین [1]
اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِیهِ حَظِّی مِنْ بَرَکَاتِهِ
« وفّر » به معنی « زیاد کن » خدایا روزی من کن تا از برکات ماه مبارک رمضان حظ و بهره فراوان ببرم، و برکات ماه رمضان همان قرآن خواندن و دعای ابو حمزه خواندن است و گریه کردن بر سختی مرگ و آنچه پس از مرگ در پیش رو داریم.
قبر ندا می دهد من خانه تنهایی تو هستم
در حدیث آمده است که قبر؛ هر روز به پنج کلمه ندا می کند؛ « اَلقَبر یُنادی بِخمس کلماتٍ » و قبر هر روز صبح به صبح خطاب به ما می کند « اَنَا بیتُ الوَحْدَه » منم خانه تنهایی تو، در قبرستان همه کنار هم خوابیده اند ولی در عین حال غریب هستند، و بغلی از بغلی بی خبر است « فاحملوا الیَّ اَنیساً » انیسی و همنشینی برای خودت تهیه کن تا در آنجا تنها نباشی، اعمال نیک بهترین انیس انسان هستند در غربت قبر؛ « اَناَ بیتُ الظُلمه » من خانه تاریکی تو هستم « فحملوا اِلَیَّ سِراجاً » پس چراغی برای تاریکی قبرت آماده ساز « اَنَا بَیتُ الدِیدان » من خانه کرم و عقرب تو هستم پس تریاق و زهری که کرم ها و عقرب ها را از بین ببرد با خود بیاور. [2]
عقرب ها به جنازه حمله کردند
سالها قبل یکی از طلبه ها در مدرسه ما درس می خواند؛ ایشان می گفت: جنازه ای بود که می خواستیم او را دفن کنیم هر مکانی انتخاب می کردیم؛ عقرب ها به جنازه حمله می کردند، هر چه آنها را می کشتیم باز مثل چشمه از زمین می جوشیدند؛ آخر هم خسته شدیم و جنازه را روی عقرب ها گذاشتیم و دفن کردیم .
قبر می گوید من خانه پر از مار و عقرب تو هستم « فَاحمِلوا الیَّ تِریاقا [3] » و این روایات می خواهد بگوید که به فکر آخرتت باش ولی ما آنقدر مست دنیا هستیم که ابدا متوجه دشواری های قبر و برزخ و … نیستیم، انسانی که بی هوش هست نمی فهمد و به فکر این مسائل نیست، لذا از خدا بخواهیم که ما را هوشیار کند. خدا کند که صدا های عالم معنی را بشنویم! که همواره فریاد می زند « اَنَا بیتُ الظُلمه ؛ انا بیتُ الدیدان ؛ انا بیت الغُربه » … خدایا توفیق بده از برکات ماه مبارک رمضان استفاده کنیم. حدود چهل سال پیش بود که در روزنامه خواندم؛ مصرف برق در ماه رمضان بالا رفته است؛ و باید هم همینطور باشد و مردم اهل سحر باشند و از برکات ماه رمضان استفاده کنیم.
دولت وظیفه دارد با رباخواران مقابله کند
«حظ» به معنی بهره می باشد، بعضی ها در معاملات و قرض دادن هایشان بهره حرام می گیرند و اهل ربا هستند، و دولت وظیفه دارد با ربا خواران مقابله کند؛ من تعجب می کنم که چرا در جمهوری اسلامی هنوز عده ای ربا خواری می کنند و دولت هم هیچ اقدامی نمی کند! باید عده ای از طرف دولت تجسس کنند و اهل ربا را شناسایی و مجازات کنند.
فراموش نکنیم بهره دو نوع است، یکی بهره حرام مثل ربا و … و یکی هم بهره معنوی مثل ماه رمضان که محل دعا و بهره های معنوی می باشد.
وَ سَهِّلْ سَبِیلِی إِلَی خَیْرَاتِهِ؛ خدایا راه خیرات را برای من آسان کن
یکی از خیرات افطاری دادن هست، اگر تمکن مالی دارید افطاری بدهید، که ثواب زیادی هم دارد؛ سابق در مساجد افطاری می دادند که باعث جذب بچه ها به مساجد می شد و کار خوب و پسندیده ای بود، یا درخت توت در مسجد می کاشتند تا پای بچه ها به مسجد باز شود، باید مسجد جذابیت داشته باشد تا جوانان و بچه ها به آنجا بیایند الان غالب افراد در مساجد پیرمردها هستند! چرا؟!
لذا از خدا بخواهید که راه خیرات را برای ما آسان بکند؛ باید از حال همسایه خود با خبر باشید؛ بعضی ها سحری ندارند بخورند با نان خالی روزه می گیرند؛ و شما مسئول هستید حتی اگر بی خبر باشید! باید تحقیق کنید و از حال همسایه فقیرتان اطلاع داشته باشید.
مواخذه اصحاب توسط امام معصوم (ع)
در روایت است که شخصی مورد مواخذه امام معصوم (ع) قرار گرفت که چرا تو از حال همسایه فقیرت بی خبری؟
آن شخص گقت: نمی دانستم
حضرت فرمودند: مواخذه ات می کنم که چرا نمی دانستی؛ اگر با خبر بودی که همسایه ات ندارد و کمک نمی کردی که کافر بودی ! صرف دعا خواندن انسان را بهشتی نمی کند باید زیر بال و پر فقراء را گرفت؛ آن هم نه هر فقیری، بلکه فقیر آبرومند که فقیر هست و اظهار فقر نمی کند.
کاری نکنیم حسنات اعمال از بین برود
وَ لاَ تَحْرِمْنِی قَبُولَ حَسَنَاتِهِ؛ خدایا مرا از قبول حسنات محروم نکن
خدایا اگر کار خوبی می کنم اهل نماز شب و دعای ابوحمزه و … هستم حسنات آن اعمالم را به من برسان و محرومم نکن؛ یعنی کاری کنم که آن حسناتم از بین برود، مثلا اگر یک غیبت کنم تمام اعمال چهل روزه من از بین می رود [4] در حدیث آمده است که اگر کسی غیبت کند عبادات چهل روزه او در نامه کسی که مورد غیبت قرار گرفته است نوشته می شود [5].
لذا اگر کسی غیبت شما را کرد باید برای او چشم روشنی هم ببرید چون تا چهل روز هر کار خیری که بکند در نامه اعمال شما ثبت می شود؛ در جامع السعادت آمده است که شخصی مورد غیبت قرار گرفت و آن شخص برای غیبت کننده هدیه فرستاد و تشکر کرد. [6] باید هر روز بگوییم که خدایا کاری کن که حسناتم مورد قبول تو واقع بشود.
یَا هَادِیاً إِلَی الْحَقِّ الْمُبِین؛ ای خدایی که راهنمایی می کنی به سوی حق
الان چقدر باید از خدا شکر گذار باشیم که ما را به دین حق هدایت نموده است و به شیعه دوازده امامی هدایت کرده؛ همه، شیعیان امیر المومنین علی بن ابیطالب ( علیه السلام ) هستید. «و الَی الحقِ المُبین » در حقیقت ولایت اهل بیت (ع) هست که خداوند ما را به سوی ولایت اهل بیت هدایت نموده است. ای خدایی که ما را به حق مبین و آشکار هدایت کرده ای این دعاها را در حق ما مستجاب بفرما.
[1] – بحارالأنوار ج : 95 ص : 149
اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّی مِنْ بَرَکَاتِهِ وَ سَهِّلْ سَبِیلِی إِلَی حِیَازَهِ خَیْرَاتِهِ وَ لَا تَحْرِمْنِی الْقَلِیلَ مِنْ حَسَنَاتِهِ یَا هَادِی إِلَی الْحَقِّ الْمُبِینِ
[2] – تحریر المواعظ العددیه ص 390
قال النّبی صلّی اللّه علیه و آله: القبر ینادی بخمس کلمات: أنا بیت الوحده؛ فاحملوا إلیّ أنیسا، و أنا بیت الحیّات؛ فاحملوا إلیّ تریاقا، و أنا بیت الظلم «2» فاحملوا إلیّ سراجا، و أنا بیت التراب فاحملوا إلیّ فراشا، و أنا بیت الفقر فاحملوا إلیّ کنزا.
[3] – تریاق، معرب تریاک و آن دوایی مرکب است معروف، که چند ادیه را کوفته و بیخته در شهد آمیزند و آن دافع اقسام زهرهای نباتی و حیوانی باشد.]غیاث اللغات[ … حکیم ناصر خسرو قبادیانی گفته است:
ترا که مار گزیده ست حیله تریاق است * ز ما بخواه ، گمان چون بری که ما ماریم
[4] – مستدرک الوسائل ج : 7 ص : 322
عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَهً لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَی صَلَاتَهُ وَ لَا صِیَامَهُ أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ لَیْلَهً إِلَّا أَنْ یَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ
[5] – ارشاد القلوب-ترجمه رضایی ج 1 278
و پیغمبر فرمود: مرد روز قیامت می آید نگاه به نامه ی عملش میکند اثری از کارهای نیک خود را در آن نامه نمی بیند سپس عرض میکند کجاست کارهای شایسته ی من که در دنیا انجام دادم پاسخ داده می شود تو غیبت مردم را کردی بجای غیبت هایت ثواب های تو در نامه عمل کسانی که غیبت آنها را کردی نوشته شد
[6] – جامع السعادات ج : 2 ص : 316
«أن رجلا قیل له: ان فلانا قد اغتابک، فبعث إلیه طبقا من الرطب، و قال: بلغنی أنک قد أهدیت الی من حسناتک، فأردت أن أکافیک علیها فاعذرنی، فانی لا أقدر أن أکافیک علی التمام».
شرح دعای روز نوزدهم ماه رمضان از جواد محدثی
أَللّـهُمَّ وَفِّرْ فیهِ حَظّى مِنْ بَرَکاتِهِ وَ سَهِّـلْ سَبـیلى اِلـى خَـیْراتِهِ
وَ لا تَحْرِمْنى قَبُولَ حَسَنـاتِهِ یا هادِیاً اِلَى الْحَقِّ الْمُبینِ.
فرازهای این دعا عبارت است از:
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟
راه آسان و هموار
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید!
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟
عیساى مسیح علیه السلام گفته است:
«زراعت، در زمین هموار می روید، نه بر صخره و دشت بلند، حکمت هم چنین است، حکمت، در قلب انسان متواضع، آباد می شود، ولى در دلهاى کبرآلود، به آبادانى نمی رسد.
مگر نمی دانید کسى که سرش را تا سقف بلند کند، سرش شکافته می شود (در برخورد با سقف)، امّا آنکه سرش را از سقف پایین بگیرد، از سایه اش سود می برد.
تواضع نیز چنین است، هرکه براى خدا فروتنى نکند، خدا پایینش می کشد،
امّا آنکس که بخاطر خدا «تواضع» کند،
خداوند بالا برده، رفعتش می بخشد…».
آرى… فیض، از مبدأ رحمانیت و سرچشمه فیّاض الهى می جوشد و رحمت فراوان و واسع پروردگار همه جا گیر است، لیکن انسان باید آمادگى کسب فیض را بیابد و چنان نباشد که تا سرچشمه برود و تشنه برگردد، یا بر سر گنج، گرسنه بخوابد، یا از درگاه کریم، محروم برگردد، یا به کم قناعت کند، یا در درخشش خورشید، خفاش وار به ظلمت پناه برد.
در هر صورت، خداوند، فیّاض است و کرم، کار اوست،
دوست دارد بندگانش را بنوازد و عطا کند،
دوست دارد خواستاران، بر سر سفره عطایش بنشینند و از «برکات» این ماه، «حظّ» فراوان برند.
زیانکار، آنکه از این خرمن کم بردارد،
و غافل، آنکه به اندک، راضى شود.
از خدا بخواهیم بهره ما را از برکاتش افزون کند، چرا که از جانب او، بخلى نیست و هرچه بیشتر عطا کند، چیزى از او کم نمی شود. این بسته به همّت ماست که از او چه بخواهیم و چه اندازه بخواهیم، او هم به همّت و بلند نظرى ما می نگرد. هرچه بلندنظرتر باشیم و همّتمان در خواستن برکت و بهره از خدا بیشتر باشد، این نشانه معرفت و شناخت افزون تر ماست و هرکس خدا را بهتر بشناسد، بیشتر دوستش می دارد و هرکه خـدا را دوست بدارد، خدا هم به او محبّت می کند: «یُحِبُّهُم وَیُحِبُّونَهُ». (مائده، آیه 54)
این محبت متقابل، ارزش بزرگى است که دست یافتن به آن، کار هرکس نیست.
از لطف عمیم و کرم گسترده حق، باید بیشتر خواست، که محرومیّت درد بزرگى است…
راه آسان و هموار
رسیدن به خیرات این ماه، گذر از گردنه هاى صعب العبورى را در پیش دارد. باید با بسیارى نیروها و غرایز، دست و پنجه نرم کرد، با هواهاى نفس مبارزه نمود، بر شهوات مهار تقوا زد، بر غضب، لجام اختیار نهاد، دهان را از ناشایستى ها مهر کرد، شکم را از حرام، بازداشت، دیده را از گناه پوشاند، دست را از خطا نگه داشت و…
اینها همه مقدّمه است تا به «تقوا» برسیم.
«تقوا»، همان خصلت نیک و فضیلت ارزنده اى است که در پیامد روزه مطرح شده و خداوند، انگیزه واجب کردن روزه را، رسیدن مؤمنان به تقوا دانسته است و در قرآن کریم آمده است: «بر شما هم ـ همانندِ پیشینیان شما ـ روزه لازم و واجب شد، در روزهایى خاص، شاید که به تقوا برسید» [1]… آرى، شاید!
و اگر به تقوا برسیم، مصونیّت از گناه خواهیم یافت.
دست و دیده و چشم و نگاهمان در اختیار «عقل» و دین خواهد بود. زبان و گوشمان، مطیع فرمان حق خواهد شد،
عفـت و پـاکى، در دلمان و در زندگیـمان، خانه خـواهد کرد،
اهل انفاق و ایثار و مواسات با برادران دینى خواهیم گشت،
به جهاد و دفاع و امر به معروف و نهى از منکر خواهیم پرداخت،
از مال و جان خویش، در راه محرومان، مایه خواهیم گذاشت،
گرسنگان را سیر کرده، برهنگان را خواهیم پوشاند،
شب زنده دارانى خداترس و متهجّدانى خاشع خواهیم بود،
تلاشگرانى صادق و مردم دوست خواهیم شد،
اهل «ذکر» و «تهجّد» و «تلاوت قرآن» خواهیم گشت،
نماز و نیاز و رازمان، همه با روح و معنویّت خواهد شد.
اینها همه، احتیاج به هموار شدن راه، برطرف شدن موانع، رفع مشکلات، و در یک کلمه «تسهیل سبیل» دارد.
آن آسان شدن راه براى رسیدن به این مقصودها چه می خواهد؟
هشیارى، سخاوت، ایثار، جهاد با نفس، کنار گذاشتن تنبلى و سستى، رهاکردن خودخواهى و تن پرورى، آزاد شدن از وابستگى و رها گشتن از تعلّقات دنیایى، و… بالأخره:… «توفیق الهى»
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید!
از ما عبادت کردن، نماز خواندن، روزه گرفتن، و از خدا، پذیرفتن و قبول کردن!…
اگر یک «طاعت»، از روى صدق و اخلاص به جاى آوریم و خداوند آن را از ما بپذیرد، براى ما بس است. ولى خداوند، از چه کسى می پذیرد؟ ـ از متّقین ـ
(اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّه ُ مِنَ المُتَّقین: خداوند، تنها از تقوا پیشگان می پذیرد.)[2]
به قول خواجه عبداللّه :
«کار، نه با حسن عمل است،کار، در «قبول» ازل است!…»
اگر طاعت و عباداتمان مورد قبول درگاهش قرار نگیرد، رنجى بیهوده و تلاشى بى ثمر کرده ایم.
آنچه باعث قبولى است، «اخلاص» است.
کار براى خدا کردن، نه براى خود کردن، و نه براى خلق کردن، نه بخاطر پسند مردم و جلب و جاهت و کسب اعتبار!… که در آن صورت، موجب محرومیت از قبول حسنات است و چه زیانى از این بالاتر؟!…
این نیاز را از خدایى خواسته ایم که رهنماست، رهنما به سوى حق آشکار، و خود ذات خداوند، روشنترین حق و آشکارترین چهره عظمت و هستى است. به قول هاتف اصفهانى:
یار، بى پرده از در و دیواردر تجلّى است یا اولى الأبصارگر ز ظلماتِ خود رهى، بینىهمه عالم، مشارق الأنواراى واقف اسرار ضمیر همه کسدر حالت عجز، دستگیر همه کساز هر گنهم توبه ده و عذرپذیراى توبه ده و عذرپذیر همه کس
[1] ـ بقره، آیه 183.
[2] ـ مائده، آیه 27.