شرح دعای روز پانزدهم ماه رمضان

شرح دعای روز پانزدهم ماه رمضان از آیت الله مجتهدی (ره)

اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَهَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَهِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین

اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَهَ الخاشِعین ؛ خدایا در این روز اطاعت بندگان خاشع وخاضع خود را نصیب من گردان
برای آنکه بدانیم خاشعین چه کسانی هستند، بهتر است اول در مورد متکبرین صحبت به میان آوریم؛ چراکه خضوع و خشوع به طور کامل با تکبر و غرور تضاد دارد، به طوری که هر آنچه که در صفات متکبرین وجود دارد، ضد آن در خاشعین موجود است.

برای روشن شدن این موضوع اشاره می کنیم به قسمتی از سخنان گهربار حضرت علی (ع) که در مورد متکبران اینگونه فرمودند: «آگاه باشید! زنهار! زنهار! از پیروی و فرمانبری سران و بزرگانتان، آنان که به اصل و حسب خود می نازند و خود را بالاتر از آنچه هستند می پندارند و کارهای نادرست را به خدا نسبت می دهند و نعمت های گسترده خدا را انکار می کنند، تا با خواسته های پروردگار مبارزه کنند و نعمت های او را نادیده انگارند، آنان شالوده تعصب جاهلی و ستون های فتنه و شمشیرهای تفاخر جاهلیت هستند.»

امام علی (ع) همچنین در قسمتی دیگر نیز فرمودند: «کبر و خودپسندی چیزی است که قلب های متکبران را همانند کرده، تا قرن ها به تضاد و خونریزی گذراندند و سینه ها از کینه ها تنگی گرفت.» که با توجه به این تذکرات مقدس از زبان امیر مؤمنان، درمی یابیم که خضوع و خشوع همانند ظرفی است که انسان به وسیله آن به جمع آوری رضا و خشنودی خداوند می پردازد و تکبر چون ظرفی است تو خالی که هیچ چیزی در آن جز غرور و تکبر جای نمی گیرد و این خضوع و خشوع است که انسان را به خدای خویش نزدیک می سازد؛ زیرا که هرچه انسان نزد پروردگار عالمیان، خود را ذلیل و خوار نشان دهد، ارزشش در پیشگاه او بیشتر می شود.

چنانچه حضرت علی (ع) فرمودند: «تاج تواضع و فروتنی را بر سر نهید و تکبر و خودپسندی را زیرپا بگذارید … و تواضع و فروتنی را سنگر میان خود و شیطان و لشکریانش قرار دهید، زیرا شیطان از هر گروهی لشکریان و یارانی سواره و پیاده دارد.» پس خضوع و خشوع در مقابل پروردگار عالمیان همان طاعت و بندگی خالصانه در مقابل ذات اقدس اوست که ما نیز در این روز از خداوند می خواهیم به ما عبادت و اطاعتش را همراه با خضوع و خشوع نصیب کند.

واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَهِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین؛ و شرح صدر مردان فروتن و خداترس را به من عطا فرما به حق امان بخشی خود ای ایمنی دل های ترسان.
حال منتخبین چه کسانی هستند؟ در دعای این روز نکته اساسی که به آن تأکید شده است، خضوع و خشوع و فروتنی در مقابل ذات اقدس پروردگار است به طوری که در این روز از خداوند درخواست می کنیم آنچه را که در صفات و اعمال خالصان و خاشعان و فروتنان وجود دارد، نصیب ما کند، اما در اینجا می خواهیم بدانیم مخبتین به چه معناست؟

مخبتین به معنای فروتنان است، آن هم فروتنانی که فروتنی آنان فقط در مقابل پروردگار جهان و جهانیان است، حال شاید سئوال کرد که فروتنان چه کسانی هستند؟ که در جواب باید بگوییم فروتنی یکی از صفات بارز مومنان تقواپیشه است که شب و روز خود را به تقوا و پرهیزکاری می گذرانند. چنانچه حضرت علی (ع) در مورد صفت و نشانه یک پرهیزکار فرمودند: «در دینداری نیرومند، نرمخو و دور اندیش است، دارای ایمانی پر از یقین، حریص در کسب و دانش، با داشتن علم بردبار، در توانگری میانه رو، در عبادت فروتن، در تهی دستی آراسته، در سختی ها بردبار، در جستجوی کسب حلال، در راه هدایت شادمان و پرهیز کننده از طمع ورزی، است.»

با توجه به فرموده آن بزرگوار در می یابیم که مخبتین همان پرهیزکاران هستند که شب و روز خود را به ذکر و یاد خداوند به پایان می برند که ما نیز در این روز از خداوند می خواهیم شرح صدری را که مردان پرهیزکار و فروتن دارند، به ما نیز عطا کند.

شرح دعای روز پانزدهم ماه رمضان از جواد محدثی

أَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ طاعَهَ الْخاشِعـینَ وَ اشْرَحْ فیهِ صَدْرى

بِاِنابَهِ الْمُخْبِتینَ بِأَمانِکَ یا أَمـانَ الْخـآئِفـینَ .

فرازهای این دعا عبارت است از:

قبله عشق، یکى باشد و بس!
شرح صدر
یا اَمانَ الخائِفینَ

قبله عشق، یکى باشد و بس!
«خشوع»، حالتى است مرکّب از دو احساس:

احساس و شناخت عظمت خدا، احساس کوچکى و ضعف خود.

خداوند نمازگزارانى را اهل «فلاح» و رستگارى می داند که در نمازشان «خاشع» باشند.[1]

خشوع، روح عبادت و جان زنده نماز است.

عبادت بى خشوع، اسکلت بى جان است و قلب خاشع، خانه خداست. خشوع در نماز، احساس حضور در محضر «اللّه » است.

مگر با یک دل، چند دلبر می توان داشت و با یک قلب، به چند معشوق می توان عشق ورزید؟

با چهره جان، مگر به چند «جهت» و چند «سو» می توان روى آورد؟

«قبله عشق، یکى باشد و بس»

وقتى در برابر پروردگار متعال، احساس بندگى و کوچکى و عبودیّت کنیم، در محضرش، مؤدّب، باوقار، خائف، خاشع و مطیع خواهیم بود و نمازمان روح خواهد داشت و عبادتمان، داراى حضور قلب خواهد بود. طاعتى این چنین، شایسته درگاه کبریایى است.

خشوع، آن اضطراب درونى در مقابل «اللّه » است.

خشوع، خشیت قلب مؤمن و شکستگى مؤمن در مقابل عظمت خالق است.

خشوع، «حالت»ى است در دل، که «خضوع» در اندام و برون را به همراه دارد. آنکه در نماز، یاد خدا را در دل داشته باشد و متوجّه جبروت او گردد، بى گمان، با چشمی هراسان و قلبى خائف، عبادت می کند.

پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله روزى مشاهده کرد کسى در حال نماز، با ریش خود بازى می کرد، فرمود:

«اگر قلب او «خاشع» بود، اعضاى او هم «خاشع» می شد، چرا که گله، تسلیم چوپان است»!…[2]

چه معناى بلند و آموزش عمیقى!…

سکون دل و اطمینان درونى که در بنده خدا وجود دارد، به هیئت ظاهرى او هم سنگینى و وقار می بخشد. پس خشوع در عبادت، موهبتى است بزرگ که باید از خداوند خواست تا عنایت کند. «عبادت خاشعین»، حضور قلب در نماز است.

اقبال دل، در حال عبادت و حضور زنده یاد خدا، در نیایش است. «طاعت خاشعین»، حاضر ساختن «روح» در عبادت است، همچنانکه «تن» و «جسم» را حاضر می کنیم، باید حضور قلبى هم داشت.

شرح صدر
از خداوند، «شرح صدر» خواسته ایم. یعنى گشادى سینه و فراخى قلب.

این هم یک «احساس» و «حالت» است که از ایمان ناب، توکّل مطلق، استغناء از مردم، تحمل فراوان، اراده اى استوار و امیدى عظیم، سرچشمه می گیرد.

آنکه «شرح صدر» دارد، هراس ندارد، مأیوس نیست،

در چنگ مشکلات، خورد نمی شود، در کام موج حادثه ها غرق نمی گردد، غم به دلش چنگ نمی اندازد، ناملایمات و کارشکنیها، سستش نمی کند، از شکست ها، افسرده نمی شود، از کمی یاران، دلتنگ نمی گردد، از انبوه دشمن، نمی ترسد، این «شرح صدر» است.

امّا آنچه در دعاى امروز خواسته ایم، شرح صدرى است که در سایه «انابت» و «اخبات» فراهم می آید.

همچنانکه ایمان و عمل صالح و طاعت و عبودیت، احساس فراخى سینه و اطمینان قلب می آورد، در مقابل، خطا و گناه، احساس تنگى سینه و فشار درونى و تنگناى هستى را در انسان ایجاد می کند. احساس شرم از گناه، جهان را در نظر انسان، تنگ و تاریک می کند.

بابا طاهر عریان گوید:

مکن کارى که برپا سنگت آید

جهان با این فراخى تنگت آید

چو روزى نامه خوانان، نامه خوانند

تو را از نامه خواندن، ننگت آید

قرآن کریم، این احساس تنگى جهان را براى گنهکار، در چند جا مطرح کرده است. از جمله یکى در مورد برادران یوسف، نسبت به کارى که درباره یوسف کرده بودند، و دیگرى درباره سه نفرى که در زمان پیامبر اسلام، بهانه جوئى کرده و از شرکت در جهاد امتناع ورزیدند و در شهر ماندند. در این موارد قرآن تعبیرى دارد که می گوید: «فَضاقَتْ عَلَیهِمُ الأرضُ بِما رَحُبَتْ»![3]

آنچه که این احساس دلتنگى و فشار روحى و ضربه هاى تازیانه وجدان را از بین می برد و باز، آن شرح صدر را باز می گرداند، «توبه» و «انابت» و «اخبات» است. در دعا آمده است: «إنابَهُ المُخبِتین».

«انابت»، یعنى رجوع و بازگشت و توبه. «اخبات»، یعنى خشوع و خضوع و فروتنى و سکون قلب و آرامش خاطر.

آنکه با خضوع و اطمینان، به سوى خدا باز گردد و داراى شرح صدر می گردد، آنکه با خشیت و خشوع، روى به درگاه خدا می کند، در اثر پذیرش توبه از سوى خدا، به آن احساس «شرح صدر» دست می یابد.

خواجه عبداللّه انصارى می گوید:

«از میدان تذلّل، میدان «اخبات» زاید. قوله تعالى: «وَبَشِّرِ المُخبِتین»

اخبات، نرم خویى است و تنگدلى،

و ترسکارى مردى است، حقیقت اخلاص چشیده، و غدر خلایق بدیده و از خویشتن رهیده…»[4]

یا اَمانَ الخائِفینَ:
در آیات، در ادعیه، در نیایش ها، در دعاى جوشن کبیر، و… از خدا به عنوان «امان الخائفین» یاد شده است.

او که قلب هاى ترسان را ایمنى می بخشد و اندوه غمگینان را می زداید.

انیس دلهاى وحشت زدگان است و رهگشا در پایانِ بن بست هاست.

امید گنهکاران، خطاپوش خطاکاران، بخشنده معاصى و «غفارالذّنوب» است.

فرارگاه فراریان، پناهگاه بى کسان، ملجأ سرگشتگان، آرام بخش خسته دلان، یار بى پناهان، راهنماى گمراهان و پشتیبان حق پرستان است.

ترس انسان از چیست؟

از عذاب خداوند و آتش دوزخ،

از بى یاورى و بى پناهى،

از مطرودیت از درگاه خدا،

از تیره روزى دنیا و بدبختى آخرت،

از گمراهى و حیرت،

ولى… خدا، «امان» است.

آن کس که واقعاً «خائف» باشد، هراسناک باشد و بترسد، خداوند ایمنى بخش جانهاى ترسانِ بندگانى است که جز «او» کسى را ندارند.

[1] ـ قَد أفلَحَ المُؤمِنُونَ، الّذینَ هُم فى صَلاتِهِم خاشِعُونَ.
مؤمنون، آیه 1 و2.
[2] ـ لو خشع قلب هذا، لخشعت جوارحه احیاءالعلوم ج 1 ص 151.
[3] ـ آیه 118 سوره توبه را مطالعه کنید.
[4] ـ صد میدان، خواجه عبداللّه انصارى، ص 39.

خروج از نسخه موبایل