نزول کتب آسمانی در رمضان
مناسبت های ماه رمضان در قرآن
ابو بصیر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود:تورات در شب ششم ماه رمضان نازل گردید.انجیل در شب دوازدهم نازل گردید.زبور در شب هجدهم رمضان نازل شد.قرآن در شب قدر فرود آمد «1»
اشتراک کتابهای آسمانی در مبانی
با بررسی آنچه در قرآن درباره محتوا و پیام کتاب های آسمانی آمده، در می یابیم که همه کتابهای آسمانی از گوهر مشترکی برخودار بوده اند،قرآن می فرماید:
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(توبه،111)
در حقیقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى] اینکه بهشت براى آنان باشد، خریده است؛ همان کسانى که در راه خدا میجنگند و میکُشند و کشته میشوند. [این] به عنوان وعده حقى در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست. و چه کسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است؟ پس به این معاملهاى که با او کردهاید شادمان باشید، و این همان کامیابى بزرگ است.
نکته مهمی که جلب توجه می کند وعده ای است که به ادیان داده شده است در همه ادیان یکسان است
شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَىٰ وَعِیسَىٰ ۖ أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ ۚ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ ۚ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ(شوری،13)
از [احکام] دین، آنچه را که به نوح در باره آن سفارش کرد، براى شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحى کردیم و آنچه را که در باره آن به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش نمودیم که: «دین را برپا دارید و در آن تفرقهاندازى مکنید.» بر مشرکان آنچه که ایشان را به سوى آن فرا میخوانى، گران میآید. خدا هر که را بخواهد، به سوى خود برمیگزیند، و هر که را که از در توبه درآید، به سوى خود راه مینماید.
در این آیه، نام هر پنج پیامبر اولوا العزم آمده است: نوح، ابراهیم، موسى، عیسى علیهم السلام و پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله.محور دعوت انبیا یکى بوده است و همه آن بزرگواران مردم را به توحید و معاد، تقوى و عدالت، نماز و روزه، احسان به والدین و رسیدگى به محرومان دعوت می کردند(2)
قابل توجه اینکه در ذکر این پنج تن نخست از نوح ع سخن به میان آمده، سپس از پیامبر اسلام ص و بعد از ابراهیم ع و موسى ع و عیسى ع این ترتیب بندى به خاطر این است که نوح به خاطر آغازگر بودنش در آغاز قرار گرفته، و پیامبر اسلام ص بخاطر عظمتش بلافاصله بعد از او و دیگران به ترتیب زمان ظهور بعد از آنها(3تفسیر نمونه)
تورات؛ رحمتی بر مردم
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ الْأُولَىٰ بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَهً لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ(قصص،43)
و به راستى، پس از آنکه نسلهاى نخستین را هلاک کردیم، به موسى کتاب دادیم که [دربردارنده] روشنگرىها و رهنمود و رحمتى براى مردم بود، امید که آنان پند گیرند.
نخست می فرماید:” ما به موسى کتاب آسمانى دادیم بعد از آنکه اقوام قرون نخستین را هلاک کردیم، کتابى که براى مردم بصیرت آفرین بود، و مایه هدایت و رحمت تا متذکر شوند” (وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ الْأُولى بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَهً لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ).
در اینکه منظور از” قرون اولى” (اقوام عصرهاى پیشین که هلاک شدند) در اینجا کدام اقوامند؟ بعضى از مفسرین آن را اشاره به کفار قوم نوح و عاد و ثمود و مانند آنها میدانند، چرا که با گذشت زمان، آثار انبیاى پیشین محو شده بود و لازم بود کتاب آسمانى تازهاى در اختیار بشریت قرار گیرد.
و بعضى اشاره به هلاکت قوم فرعون که بازماندگان اقوام پیشین بودند میدانند، چرا که خداوند تورات را بعد از هلاک آنها به موسى ع داد.سپس به بیان این حقیقت می پردازد که آنچه را در باره موسى و فرعون با تمام ریزهکاریهاى دقیق آن بیان کردیم، خود دلیلى است بر حقانیت قرآن تو، چرا که تو در این صحنه ها هرگز حاضر نبودى و این ماجراها را با چشم ندیدى بلکه این لطف خدا بود که این آیات را براى هدایت مردم بر تو نازل کرد.
انجیل؛ هدایت نور
وَقَفَّیْنَا عَلَىٰ آثَارِهِمْ بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاهِ ۖ وَآتَیْنَاهُ الْإِنْجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاهِ وَهُدًى وَمَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ(مائده،46)
و عیسى پسر مریم را به دنبال آنان [=پیامبران دیگر] درآوردیم، در حالى که تورات را که پیش از او بود تصدیق داشت، و به او انجیل را عطا کردیم که در آن، هدایت و نورى است و تصدیقکننده توراتِ قبل از آن است، و براى پرهیزگاران رهنمود و اندرزى است.
در این آیه صراحتا آمده است که مسیح ع به حقانیت تورات که بر موسى بن عمران نازل شده بود، اعتراف کرد، همانطور که تمام پیامبران آسمانى به حقانیت پیامبران پیشین، معترف بودند”.سپس میگوید:” انجیل را در اختیار او گذاشتیم که در آن هدایت و نور بود” (وَ آتَیْناهُ الْإِنْجِیلَ فِیهِ هُدىً وَ نُورٌ).در قرآن مجید به” تورات” و” انجیل” و” قرآن” هر سه” نور” گفته شده است:در باره تورات میخوانیم: (إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراهَ فِیها هُدىً وَ نُورٌ) (مائده- 44).و در باره انجیل در آیه فوق، اطلاق نور شده بود، و در باره قرآن میخوانیم: (قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ) (مائده- 15).در حقیقت همانطور که تمام موجودات جهان براى ادامه حیات و زندگى خود احتیاج شدید به نور دارند، وجود آئینهاى الهى و دستورهاى کتب آسمانى براى رشد و تکامل انسانها ضرورت قطعى دارد.اصولا ثابت شده که تمام انرژیها، نیروها، حرکات، و زیبائیها، همه از نور سرچشمه میگیرند و اگر نور نباشد، سکوت و مرگ، همه جا را فرا خواهد گرفت، همچنین اگر تعلیمات پیامبران نباشد همه ارزشهاى انسانى، اعم از فردى و اجتماعى به خاموشى میگراید که نمونه هاى آن را در جوامع مادى به روشنى میبینیم.قرآن در موارد متعددى از تورات و انجیل به عنوان یک کتاب آسمانى یاد میکند، در اینکه این دو کتاب در اصل از طرف خدا نازل شده جاى هیچگونه شک و تردید نیست،بار دیگر به عنوان تاکید، روى این مطلب تکیه میکند که” نه تنها عیسى بن مریم، تورات را تصدیق میکرد، بلکه انجیل کتاب آسمانى او نیز گواه صدق تورات بود”. (مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْراهِ).و در پایان میفرماید:” این کتاب آسمانى مایه هدایت و اندرز پرهیزکاران بود”این تعبیر همانند تعبیرى است که در آغاز سوره بقره در باره قرآن آمده است آنجا که میگوید: هُدىً لِلْمُتَّقِینَ:” قرآن وسیله هدایت پرهیزکاران است” نه تنها قرآن، تمام کتابهاى آسمانى چنینند که وسیله هدایت پرهیزکاران میباشند، منظور از پرهیزکاران کسانى هستند که در جستجوى حقند، و آماده پذیرش آن میباشند و بدیهى است، آنها که از سر لجاج و دشمنى دریچههاى قلب خود را به روى حق میبندند، از هیچ حقیقتى بهره نخواهند برد.
تصدیق انجیل در قرآن
وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ ۖ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَکَ مِنَ الْحَقِّ ۚ لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَهً وَمِنْهَاجًا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلَٰکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ(مائده،48-47)
و ما این کتاب [=قرآن] را به حق به سوى تو فرو فرستادیم، در حالى که تصدیقکننده کتابهاى پیشین و حاکم بر آنهاست. پس میان آنان بر وفق آنچه خدا نازل کرده حکم کن، و از هواهایشان [با دور شدن] از حقى که به سوى تو آمده، پیروى مکن. براى هر یک از شما [امتها] شریعت و راه روشنى قرار دادهایم. و اگر خدا میخواست شما را یک امت قرار میداد، ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید. پس در کارهاى نیک بر یکدیگر سبقت گیرید. بازگشت [همه] شما به سوى خداست؛ آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف میکردید آگاهتان خواهد کرد.
اساسا تمام کتابهاى آسمانى، در اصول مسائل هماهنگى دارند، و هدف واحد یعنى تربیت و تکامل انسان را تعقیب می کنند، اگر چه در مسائل فرعى به مقتضاى قانون تکامل تدریجى با هم، تفاوتهایى دارند، و هر آئین تازه، مرحله بالاترى را می پیماید، و برنامه جامعترى دارد
پی نوشت ها:
(1)أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج4، ص: 437،( گلچین صدوق (گزیده من لا یحضره الفقیه)، ج2، ص: 24
(2)تفسیر نور
(3)تفسیر نمونه
(4)مناسبت های قمری در قرآن،مرتضی بذرافشان،مرکزپژوهش های صدا و سیما،1387،صص58-59.