گروهی که این اصطلاح را برای شیعه یا محبّان اهل بیت(ع) بهکار میگیرند، به نوعی قصد نکوهش آنان را دارند. از نظر آنان این اصطلاح بر خطا و انحراف شیعه دلالت میکند! حال چرا شیعیان را رافضی خطاب می کنند؟
جواب اجمالى:
رافضى به معناى رها کننده است و در ابتدا به کسى گفته می شد که با حکومت وقت مخالفت کند و چون شیعیان خلافت بعضى خلفا را رها کردند، این نام را براى آنان استفاده کردند ولى انگیزه اصلى به کارگیرى این لقب طعنه زدن به شیعیان به عنوان رها کنندگان دین است و بهانه اى گردیده بود براى ظلم کردن به آنان.
جواب تشریحى:
«رافضه» از ماده «رفض» به معناى ترک کردن و رها کردن است، چنان چه در مقابیس اللغه آمده: (رفضتُ الشیء أى ترکته) یعنى فلان شیء را رفض کردم یعنى آن را ترک کردم. و در ادامه گفته: به کسانى که با امیران و حاکمان خود مخالفت می کردند، روافض گفته می شد. (1)
این واژه در ابتدا، همان طور که در معناى لغوى گفته شد، به کسانى که با حکومت وقت مخالفت می کردند، اطلاق می شده است، چنانکه معاویه این لفظ را بر مردان و عده اى دیگر که پس از جنگ جمل نزد او آمده بودند به کار برده و در نامه خود به عمروعاص نوشته است: «وقد سقط الینا مروان بن الحکم فى رافضه اهل البصره» (2)؛ مروان با گروهى از رافضه (کسانى که با على (علیه السلام) مخالفت می کردند) نزد ما آمد. و این که بعدها به شیعیان رافضه گفته شد به این دلیل بود که شیعیان را به خروج از دین و ترک آن متهم می کردند. و آنان را مخالف و ترک کننده خلفا می دانستند.
اما بعد از آن این اصطلاح در مورد شیعیان به دو صورت به کار رفته است:
الف) گاهى این واژ به همه فرقه هاى شیعه اطلاق شده، چنان که اسفرایینى، امامیه را یکى از فرقه هاى رافضه دانسته و دو فرقه دیگر را کیسانیه و زیدیه بر شمرده است. (3)
ب) و گاهى این واژه به فرقه خاصى از شیعه (امامیه) اطلاق شده چنان که ابوالحسن اشعرى گفته است: «دومین گروه از شیعه، رافضیان یا امامیه اند» (4)
به هر حال با مطالعه در تاریخ متوجه می شویم که بعضى از اهل سنت از این اصطلاح به عنوان حربه براى تضعیف و به انزوا کشیدن شیعه استفاده کرده اند، چرا که از این طریق آنها را به رها کردن و ترک دین و خروج از اسلام متهم می کنند و وقتى شیعیان با چنین برخوردى از طرف اهل سنت مواجه می شدند نزد ائمه (علیهم السلام) می رفتند و از این وضع شکایت می کردند و ائمه (علیهم السلام) با درایت این مشکل را به نحو مطلوبى حل می کردند.
در روایتى آمده که یکى از یاران امام صادق (علیه السلام) به ایشان عرض کرد: مردم به ما لقبى می دهند که کمر ما را شکسته و قلب هاى ما را پژمرده کرده است و حاکمان به بهانه این لقب خون ما را مباح می دانند. امام صادق (علیه السلام) فرمود: آیا منظورت لقب «رافضه» است، عرض کرد: آرى، امام (علیه السلام) او را دلدارى داد و به او فرمود:
اندوهگین مباش که گروه خاصى از اصحاب موسى (که فرعون را رها کردند) به این نام، نامیده شدند … آرى شما بدى را رها کردید ولى آنان خوبى را» (5)
حال جاى بسى تعجب است که محبان اهل بیت (علیهم السلام) به خروج از دین متهم می شوند، اهل بیتى که مردن همراه با محبت آنان، مردن در اوج و کمال ایمان است (من مات على حب آل محمد مات مؤمناً متکمل الایمان) (6) و شافعى چه نیکو سروده:
ان کان رفضاً حب آل محمفلیشهد الثقلان انى رافضى (7) اگر محبت نسبت به اهل بیت رفض است پس زمین و آسمان شهادت دهند که من رافضى هستم.
پی نوشت ها:
پینوشت
1- محمد بن فارس، معجم مقابیس اللغه، ذیل کلمه رفض.
2- نصر بن مزاحم: وقعه صفین (مؤسسه العربیه الحدیثه) ص 24 و شبیه این عبارت در: انساب الاشراف: بلاذرى (دارالفکر، بیروت) ج 3، ص 72
3 اسفرایینى: التبصیر فى الدین، تحقیق از کمال یوسف الحوت (عالم الکتب، چاپ اول، 1403 ه-) ص 27.
4- ابوالحسن اشعرى: مقالات الاسلامیین (مکتبه العصریه) ج 1، ص 88.
5- کلینى: کافى (دارالاضواء، چاپ سوم، 1405) ج 8، ص 28.
6- دیوان شافعى (دار احیاء التراث العربى، چاپ چهارم، 1402 ه-) ص 55. و ابن عساکر: تاریخ دمشق (تحقیق على شیرى، دارالفکر) ج 9، ص 20.
7- همان.