علم به زمان ظهور ویژه خداوند است؛ ولی خداوند بخشی از این آگاهی را در اختیار پیامبر(ص) و وارثان قرار داده ولی آنها مأمور شدهاند هرگز آن را در اختیار دیگران قرار ندهند…
و شیعیان را امر به تکذیب وقتگذاران کردهاند…
مهدویّت، یکی از اندیشههای ریشهدار فرهنگ غنیّ اسلام است که ابتدا از سوی پیامبر گرامی خدا(ص) مطرح شده و همواره مظلومان عالم را امیدوار به حاکمیت مستضعفان نموده است. از این رو، همواره این پرسش در ذهن مسلمانان شکل گرفته است که زمان ظهور آن موعود چه زمانی خواهد بود؟ به گونهای که حتّی قبل از ولادت آن حضرت برخی از پیروان اهل بیت(ع) از ائمّه(ع) درباره زمان آغاز آن تحوّل بزرگ و قیام جهانی پرسشهای فراوانی نمودهاند و همواره ائمّه(ع) زمان ظهور آن حضرت را از اسرار الهی ذکر کرده، وقتگذاران را تکذیب کردهاند.
با سیری کوتاه در بوستان کلام الهی و بیانات نورانی ائمّه اطهار(ع) درباره وقت ظهور به مطالب زیر برخواهیم خورد:
علم و آگاهی از زمان دقیق ظهور تنها به خداوند متعال اختصاص دارد.
همواره معصومان(ع) مردم را از تعیین وقت و وقتگذاری درباره ظهور حضرت مهدی(ع) برحذر داشته و وقتگذاران را تکذیب کردهاند.
روایتهای فراوانی رخداد ظهور را ناگهانی ذکر کرده و احادیث زیادی اصلاح امر فرج را یک شبه ذکر نمودهاند که البتّه این نیز با تعیین وقت ظهور منافات دارد.
اگرچه پنهان بودن زمان ظهور از اسرار الهی است و حکمت الهی اقتضا نموده آگاهی به هنگام ظهور مهدی(ع) نزد مردم مجهول و مکتوم باشد؛ ولی در برخی روایتها نیز به پارهای از حکمتهای آن اشاره شده است و تا حدودی محدوده زمانی آن معیّن شده است.
و بالأخره، با مراجعه به کلام نورانی معصومان(ع) میتوان چگونگی آگاه شدن حضرت مهدی(ع) از زمان ظهور را به راحتی دریافت که اشاره خواهد شد.
در این نوشتار کوتاه به اختصار موارد فوق مورد بررسی قرار خواهد گرفت:
فقط خدا میداند
از روایتهایی که علم به زمان ظهور را ویژه خداوند دانسته، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در روایت مشهوری است که وقتی شاعر بلندآوازه شیعی در محضر هشتمین آفتاب برج امامت، امام رضا(ع)در ضمن قصیده خود، سخن از ظهور و قیام حضرت مهدی(ع) را بر زبان جاری ساخت، آن حضرت در حالی که سرشک از دیدگانش جاری بود، رو به دعبل کرده، فرمود:
«ای خزاعی! همانا روحالقدس بر زبانت این دو بیت را جاری ساخت. آیا میدانی این امام کیست و چه زمانی قیام میکند؟»1
آنگاه خود آن حضرت به معرفی آن امام پرداخته، سپس درباره زمان ظهورش چنین فرمود: «و امّا اینکه چه زمانی [ظهور خواهد کرد،] این خبر دادن از وقت است. پدرم از پدرش و ایشان از پدرانش از رسول گرامی خدا(ص) نقل کردهاند که وقتی از آن حضرت پرسیده شد: ای رسول خدا! چه زمانی قائم از ذریّه شما ظهور میکند؟ آن حضرت فرمود: مثل او مثل قیامت است که [خداوند درباره زمان وقوع آن چنین فرمود]: هیچ کس جز او به هنگامش آن را آشکار نمیسازد. این امر بر [اهل] آسمانها و زمین دشوار است. جز به صورت ناگهانی به سراغ شما نمیآید.2»3
از آنجایی که حضرت مخفی بودن زمان ظهور را همانند زمان قیامت و رستاخیز قلمداد فرموده است، میتوان نتیجه گرفت که:
ـ با مخفی بودن قیامت، یک نوع آزادی عمل برای همگان پیدا میشود، از سوی دیگر، چون وقت آن دقیق معلوم نیست و در هر زمان محتمل است، نتیجه اش حالت آماده باش دائمی است و همینطور درباره قیام حضرت مهدی(ع) است؛ زیرا اگر تاریخ تعیین میشد و زمان ظهور دور بود، همه در غفلت و غرور و بی خبری فرو میرفتند و اگر زمانش نزدیک بود، ممکن بود آزادی عمل را از دست بدهند و اعمالشان جنبه اضطراری پیدا کند.
ـ همانگونه که علم به زمان قیامت فقط در اختیار خداوند است، علم به زمان ظهور حضرت مهدی(ع) نیز در عهده خداوند است. به علاوه در سخنان فراوانی در بیانات معصومان(ع) از ظهور حضرت مهدی(ع) در کنار قیامت یاد شده است و از این رو، برخی از ویژگیهای آن همانند رستاخیز است.
خداوند در ادامه آیه قبل علم به قیامت را حتّی از پیامبر خود منتفی ساخته، آنجا که میفرماید: «از تو میپرسند، چنان که گویا تو از چون و چند آن آگاهی، بگو همانا علم آن نزد خداوند است.»
از اینجا میتوان نتیجه گرفت که شاید حتّی پیامبر اکرم(ص) نیز به زمان دقیق ظهور حضرت مهدی(ع) آگاه نیست و اینکه عدّهای به خود جرئت داده، به راحتی وقت ظهور را تعیین میکنند، جای بسی تأمّل است.
این سؤال از اوّلین معصوم(ع) پرسیده شد و ایشان اینگونه جواب فرمودند که «علم به زمان ظهور نزد خداست» و وقتی از آخرین معصوم(ع) نیز چنین سؤالی را پرسیدند، در ضمن توقیعی اینسان جواب دادند: «و امّا ظهور فرج همانا در اختیار خداوند متعال است و وقتگذاران دروغ گفتند.»4
و نیز آن حضرت در آخرین توقیع به آخرین سفیر خود، ظهور را تنها در اراده و اختیار خداوند دانسته و چنین فرمود: «و ظهوری نخواهد بود مگر آنگاه که خداوند تبارک و تعالی اجازت فرماید.»5
از بیانات فوق، به روشنی به دست میآید که زمان آغاز ظهور، یکی از اسرار الهی است و دست اندیشه و فکر بشر از رسیدن به آن سخت کوتاه است و ناتوان.
آیا برگزیدگان میدانند؟
حال که روشن شد علم به زمان ظهور در شأن و مقام پروردگار است، آیا این علم در اختیار برگزیدگانش قرار گرفته است یا خیر؟
اگرچه پیش از این اشاره شد که علم به زمان ظهور، همانند علم به قیامت اختصاص به خداوند دارد؛ ولی در برخی روایتها نیز متذکّر شده اند که خداوند بخشی از این آگاهی را در اختیار پیامبر اکرم(ص) قرار داده و آن حضرت نیز به وارثان علم خود منتقل ساخته است و البتّه، ایشان نیز مأمور شدهاند هرگز این علم را در اختیار دیگران قرار ندهند و اضافه بر آن، شیعیان را امر به تکذیب وقتگذاران کردهاند.
رحمانبن کثیر نقل میکند که نزد امام صادق(ع) بودم که مهزم وارد شد. از آن حضرت پرسید: فدایت گردم، آیا مرا خبر نمیدهید از زمان این امری که انتظار آن را میکشیم؟ آن حضرت فرمود: «ای مهزم! وقتگذاران دروغ میگویند.»6
در جایی دیگر آن حضرت در جواب ابوبصیر همین جمله را فرمودند و اضافه کردند: «ما خاندانی هستیم که هرگز وقت [ظهور] را اعلام نمیکنیم.»
و البتّه همین مطلب در سخنان پدر بزرگوار ایشان امام باقر(ع) با تأکید بیشتری ذکر شده است. آنگاه که فضیلبن یسار از زمان ظهور پرسید، امام پنجم در جواب او فرمود: «وقتگذاران دروغگویانند، وقتگذاران دروغگویانند.»7
بدون تردید مقصود از وقت تعیین کردن در اینجا، عبارت است از مشخّص کردن دقیق سال و روز ظهور و گرنه همانطور که اشاره خواهد شد، برخی روایتها به صورت بعضی از محدودههای زمانی ظهور را مشخّص کردهاند.
همانگونه که بیان شد در روایتهای فراوانی از ظهور آن حضرت، به عنوان حادثهای ناگهانی یاد شده است و پر واضح است که ناگهانی بودن آن با تعیین قبلی وقت منافات دارد؛ زیرا وقتی برای امری زمان مشخّص شد، دیگر دفعی و ناگهانی بودن آن معنا نخواهد داشت و به طور مسلّم کسانی که تعیین وقت میکنند، سخنشان خلاف این گروه روایتها است.
پارهای از این روایتها را اینگونه میتوان دسته بندی کرد:
الف) اصلاح شدن امر ظهور در یک شب
علی(ع) میفرماید: «مهدی از ما اهل بیت است که خداوند امر [فرج] او را در یک شب اصلاح میفرماید.»8
و امام باقر(ع) نیز این معنا را این گونه بیان کرده است:
«خداوند امر [فرج] او را در یک شب اصلاح میکند.»9
ب) آمدن همانند شهاب فروزان
امام باقر(ع) پس از بیان غیبت حضرت مهدی(ع) فرمود: «او همانند شهابی شعله ور ظاهر خواهد شد.»10 و پیامبر اکرم(ص) نیز در این باره میفرماید: «در آن هنگام، همچون شهابی فروزان خواهد آمد.»11
پر واضح است که کلام حضرات معصومان(ع) گزاف نبوده و تشبیهات ایشان بدون حساب نبوده است. از سوی دیگر، فرا رسیدن همچون شهاب سخن از ناگهانی بودن، بدون پیش بینی قبلی و غافل گیرانه و به سرعت بودن آن میباشد.
زمان ظهور در روایتها
در برخی روایتها به صورت محدود زمانهایی برای رخداد این حادثه بزرگ ذکر شده است. در این بین، روایتها به چند دسته تقسیم میشود:
1. روایتهایی که جمعه را به عنوان روز ظهور معرفی کردهاند:
امام صادق(ع) در این باره میفرماید: «قائم ما اهل بیت در روز جمعه ظهور خواهد کرد.»12
2. روایتهایی که روز ظهور را مصادف با «روز عاشورا» ذکر کردهاند:
امام باقر(ع) ضمن بیاناتی درباره روز عاشورا فرمودند: «و این روز (عاشورا) روزی است که در آن قائم(ع) قیام خواهد کرد.»13
3. روایتهایی که ظهور حضرت مهدی(ع) را در سال فرد ذکر کردهاند:
امام صادق(ع) فرمودند: «قائم ظهور نمیکند مگر در سال فرد.»14
4. برخی روایتها نیز روز ظهور را شنبه ذکر کردهاند:
امام باقر(ع) فرمود: «قائم در روز شنبه که روز عاشورا است، خروج میکند.»15
اگرچه قرائن بیشتری بر ظهور حضرت مهدی(ع) در روز جمعه وجود دارد؛ ولی این روایت و امثال آن را میتواند به این صورت توجیه کرد که اوّلین روز ظهور جمعه است و از آنجایی که حوادث فراوانی با شروع ظهور رخ خواهد داد، بخشی از آن حوادث روز شنبه واقع خواهد شد.
راه آگاهی امام زمان(ع)
حال این پرسش پیش میآید که اگر خود حضرت مهدی(ع) از زمان دقیق ظهور آگاهی ندارد، پس چگونه در آستانه ظهور از وقت آن مطّلع خواهد شد؟
در این بخش نیز روایتهای فراوانی ذکر شده که راههای حصول علم حضرت به زمان ظهور را گفتهاند. به تعدادی از آنها اشاره میشود:
1. آگاه شدن از طریق الهام
بدون شک معصومان(ع) مورد الهام خداوند قرار میگیرند و اگرچه وحی به صورت رسمی با رحلت پیامبر(ص) پایان گرفت، ولی در موارد فراوانی به اهل بیت(ع) الهاماتی میشده و خواهد شد؛ از جمله برخی روایتها چگونگی آگاه شدن حضرت مهدی(ع) از زمان ظهور را از طریق الهام ذکر کردهاند. مستند این نظر، روایتی است از امام صادق(ع) که در توضیح آیه شریفه «فاذا نقر فی النّاقور» فرمود: «به درستیکه از ما امامی پنهان است و چون خدای تعالی بخواهد او را ظاهر سازد، نکتهای در قلبش ایجاد میکند، پس او ظاهر شود و به دستور خدای تعالی قیام نماید.»16
2. آگاه شدن از طریق برافراشته شدن علم قیام
در روایتهایی چند اشاره شده که وقتی ظهور آن حضرت نزدیک شد و وقت قیام فرا رسید، پرچمی که آن حضرت هنگام ظهور در دست خواهد داشت، به اذن و اراده الهی برافراشته شده، آن حضرت را به فرمان قیام آگاه خواهد کرد. پیامبر گرامی خدا(ص) در این باره فرمودند: «برای او پرچمی است که وقتی هنگام خروجش فرا رسید، خود به خود باز شده و آن حضرت را مورد خطاب قرار داده، میگوید: ظهور کن ای ولیّ خدا! و دشمنان خداوند را نابود ساز که دیگر برای تو نشستن در مقابل دشمنان خدا جایز نیست.»17
3. آگاه شدن از طریق بیرون آمدن شمشیر از غلاف
هم آن حضرت فرمودند: «برای او شمشیری است در غلاف، پس هنگامی که وقت ظهورش فرا رسید، آن شمشیر از غلافش خارج میشود. خداوند آن شمشیر را به سخن درمی آورد و شمشیر به حضرتش میگوید: ای ولیّ خدا! خارج شو که دیگر نشستن در مقابل [ستم] دشمنان خدا، جایز نیست. پس او ظهور میکند.»18
حکمتهای مخفی بودن زمان ظهور
در پایان، ذکر این نکته خالی از لطف نیست که مخفی بودن زمان ظهور حضرت مهدی(ع) دارای حکمتهای فراوانی است که برخی از آنها عبارتند از:
زنده نگه داشتن روح امید و انتظار در جامعه، در طول غیبت حضرت مهدی(ع)؛ زیرا در صورت معلوم بودن زمان ظهور به کلی بحث انتظار بی معنا خواهد شد؛
معنا پیدا کردن امتحان شیعیان در عصر غیبت؛
غافلگیر کردن مخالفان و دشمنان.
از آنجایی که یکی از دلایل غیبت حضرت مهدی(ع) تلاش برای نابودی آن حضرت بود. از اینرو، روشن بودن زمان ظهور، دشمنان را برای از بین بردن و مقابله با آن حضرت آماده میسازد؛ در حالیکه نامعلوم بودن و ناگهانی بودن زمان ظهور باعث غافلگیری دشمنان خواهد شد.
پینوشت ها:
نوبهار عالم جان، احمد احمدی بیرجندی، شعر از ناصر مکارم شیرازی به نقل از مجله درسهایی از مکتب اسلام، شماره 11، سال بیست و نهم، اسفند 1368 ه. ش.
سوره اعراف، آیه 187.
«عیون اخبار الرضا(ع)»، شیخ صدوق، انتشارات جهان، 1378 ه. ش، 2 جلد، ج 2، ص 266؛ «کمال الدین»، شیخ صدوق، دار الکتب الاسلامیه، ج 2، ص 372.
کتاب الغیبه، شیخ طوسی، مؤسسه معارف اسلامی، قم، ص 291.
الخرایج والجرایح، قطب الدین راوندی، مؤسسه امام مهدی(ع) قم، 1409 ه. ق، 3 جلد، ج 3، ص 1128 و کتاب الغیبه، ص 395.
«کتاب الغیبه»، ص 426 و «الکافی»، ثقه الاسلام کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 8 جلد، 1365 ه. ش، ج 1، ص 368.
«الکافی»، ج 1، ص 368.
«کمال الدین»، ج 1، ص 152.
«غیبت نعمانی»، محمّدبن ابراهیم نعمانی، مکتبه الصدوق، تهران، 1397 ه. ق، ص 163.
«کتاب الغیبه»، ص 159 و «کمال الدین»، ج 1، ص 324.
«کمال الدین»، ج 1، ص 287.
«الخصال»، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1403 ه. ق، 2 جلد، ج 2، ص 394 و «بحارالانوار»، علامه مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج 56، ص 26.
«تهذیب الاحکام»، شیخ طوسی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365 ه. ش، 10 جلد، ج 4، ص 300.
«کتاب الغیبه»، ص 453 و «روضه الواعظین»، محمّدبن حسن فتال نیشابوری، انتشارات رضی، قم، ص 263 و اعلام الوری، فضل بن حسن طبرسی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ص 459.
«تهذیب»، ج 4، ص 333 و «کمال الدین»، ج 2، ص 653.
«کافی»، ج 1، ص 343؛ «کتاب الغیبه»، ص 164 و «رجال کشی»، محمّدبن عمر کشی، انتشارات دانشگاه مشهد، 1348 ه. ش، ص 192 .
«کمالالدین»، ج 1، ص 155؛ «الخرایج و الجرایح»، قطب الدین رواندی، ج 2، ص 550.
«کمال الدین»، ج 1، ص 155، و با تفاوت اندکی: «کفایه الاثر»، علیّبن محمّد خزاز قمی، انتشارات بیدار، ص 266.