جهات فراوانی را میتوان در توجیه آن بیان کرد:
۱. نفس دشمنی نیست که انسان او را بشناسد. پوشیده و در درون است و در بیرون.
۲. نفس دشمن قهار و مکاری است که ما را میبیند و ما او را نمیبینیم.
۳. دشمنیاش دائمیاست نه موقت.
۴. گزیدهترین کالا یعنی ایمان و عقل ما را میبرد نه مال و خانه را.
۵. با تمام دشمنها فرق دارد. دشمن یا حیوان است مثل مار و عقرب و گرگ و سگ یا انسان. اگر دشمن از نوع گرگ و مار و سگ باشد، همین که انسان چیزی به او بدهد حد اقل یک ساعت از دستش راحت است. اگر دشمن نظیر هیتلر و صدام باشد، وقتی مقداری خاک، نفت یا … به آنها بدهد، چند روزی از شرشان راحت میشود.
اما دشمن درون این گونه نیست، حتی اگر چیزی به او بدهی، چند لحظه آرام نمیشود. اگر ما به میل او عمل کنیم و آنچه خواست به او بدهیم، به همان اندازه که به میل او عمل کردیم، حمله میکند و جلوتر میآید. این طور نیست که مثل گرگ و مار عقبنشینی کند.
منبع: توصیهها، پرسشها و پاسخها در محضر آیت الله جوادی آملی(مد ظله العالی)/تهران/دفتر نشر معارف/چاپ دهم/پاییز ۱۳۸۹ هـ.ش/ص ۱۱۹.