کشتن دجال، خاموشی آتش فتنه
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله:
«اِنَّهُ لَمْ تَکُنْ فِتْنَهٌ فِی الاَْرْضِ مُنْذُ ذَرَأَ اللهُ ذُرِّیَهَ ادَمَ أعْظَمْ مِنْ فِتْنَهِ الدَّجالِ.»[1] .
«از آن روزی که خداوندگار ذرّیه آدم را آفریده،فتنه ای بزرگتر ازفتنه دجّال پیش نیامده است.»
از زمان زندگانی مقدّس رسول الله صلی الله علیه و آله، آن حضرت و پس از آن، ائمه هُدی علیهم السلام یکی پس از دیگری مردم را از وقوعفتنه ای بزرگ که دجّالش نامند می ترساندند، و از افتادن در این گرداب ترس آفرین بر حذر می داشتند.
امّا این دجّال کیست و چیست؟ و وقوع اینفتنه در چه زمانی است؟ و شگردهای او در اجرای طرح اینفتنه چگونه است؟ سؤالاتی است که در میان گلشن روایات پرچمداران هدایت علیهم السلام می توان نشانی از آن جویا شد، و جای تفصیل آن در فرا خور این نوشته مختصر نیست.
آن چه در دایره اندیشه اهمیت آن بیشتر جلوه می کند، آن است که این موجودخطرناک وفتنه بی باک، سعی بلیغ و تلاش بی دریغ خودرا در رواج بازار فحشاء، گناه، ظلم و جور مبذول می دارد، و در طوفانی کردن دریای فتنه، شرّ و آشوب همّت می گمارد، و آن قدر این ماده سمّی، خطرناک و اثرش گسترده و وسیع است که سطح دریای بشریت را آلوده ومسموم می نماید و هوا و فضای جامعه را به بوی گندش متعفّن و بد بو می گرداند و سبزه زار دین را به گورستانی خشک در زمستانی بسیار مرگبار مبدّل می سازد.
و اگر چه گفته اند با یک گل بهار نمی شود، اما این قاعده را مستثنائی است که چشم بشر را خیره می سازد. آری فقط گل نرجس است که با آمدنش بهاران می شود، و زمین خشکیده و مرده در سرمای فساد و معصیت، دوباره زنده می گردد، و بلبل های نغمه خوان دین دوباره در چمنزار و گل ها و بوستان و باغستان های دین به پرواز در می آیند و از نغمه های توحید و رسالت و ولایت، فضای گیتی را پر می سازند.
مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار من گلی دارم که عالم را گلستان می کند
آری از ویژگی های وارث ذوالفقار آن است که با شمشیر آتشبار حیدر کرّار شربت ناگوار مرگ را به کام آن افعی خوش خط و خال یعنی دجال می چشاند، و زمین را از لوث جور و ظلم و عصیان پاک می سازد، و این است تفسیر آیه شریفه:
(اعْلَمُوا اَنَّ اللهَ یُحْیِی الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها)[2] .
«بدانید که خداوند متعال زمین را بعد از مردنش دوباره زنده می نماید.»
البطؤ للأفلاک فی المسیر
بأمر ربّ الملک القدیر
پی نوشته ها :
[1] منتخب الاثر ص 462.
[2] سوره حدید: 17.