آیا در کتابهای اهل سنت مانند صحاح سته (کتابهای ششگانه اهلسنّت)، روایاتی وجود دارد که نشان دهد پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)دقیقاً مانند ما پیروان اهلبیت: وضو میگرفته، و نماز میخوانده است؟ تفاوت در نمازهای اهل تشیع و تسنن از چه زمانی و به چه دلیلی پا گرفت؟
* شکی نیست که مسلمانان در صدر اسلام همانند پیامبر وضو میگرفتند و نماز میخواندند و اختلافی بین آنان نبود. از برخی روایات استفاده میشود که اختلاف در وضو از زمان عثمان (خلیفه سوم) و به وسیله او به وجود آمد؛ چنان که نقل شده است عثمان عدهای از اصحاب را جمع کرد و همانند اهل سنت وضو گرفت یعنی به جای مسح، پاهایش را شست و گفت: دیدم که پیامبر(صلی الله علیه وآله) همین گونه وضو گرفت و عدهای از اصحاب مانند: طلحه بن عبدالله، عبدالله بن مسعود، محمدبنابیبکر و… نیز به او اعتراض کردند و به او نسبت بدعت دادند، اما نتیجهای نبخشید، چنان که بدعتهای دیگری نیز به وجود آوردند (1).
روایات در اینباره از پیامبر(صلی الله علیه وآله) به صورت مختلف نقل شده است؛ روایات اهل سنت حاکی از این است که پیامبر مثل آنان وضو میگرفته و نماز میخوانده است؛ چنانکه نقل میکردهاند که پیامبر(صلی الله علیه وآله)هنگام نماز دست راست را روی دست چپ قرار میداده است (مانند اهل سنت) و بعد از سوره حمد، آمین میگفته است و… ، ولی روایات شیعه حاکی از آن است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مثل شیعه وضو میگرفته و نماز میخوانده است؛ چنانکه قرآن کریم درباره وضو میفرماید: (یـأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلَوهِ فَاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَیدِیکُمْ إِلَی الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَینِ) (2) ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! چون به [عزم]نماز برخیزید، صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید و سر و پاهایتان را تا مفصل [یا برآمدگی پشت پا] مسح کنید.
آیه یاد شده بر واجب بودن کارهایی در وضو دلالت دارد:
1. شستن صورت: محدوده و مقدار شستن صورت در آیه توضیح داده نشده، ولی طبق روایات معتبر، حد آن از طرف طول، از رستنگاه مو تا چانه و از طرف عرض، آنچه در میان انگشت وسط و ابهام (انگشت شصت) قرار میگیرد، میباشد (3).
2. شستن دو دست: طبق آیه (الی المرافق) دستها باید تا آرنج شسته شود، لیکن آیه نسبت به شستن از پایین به بالا یا از بالا به پایین ساکت است، ولی شستن طبیعی از بالا به پایین است و روایات وارده از اهلبیت نیز شستن آرنج به طرف سرانگشتان را بیان میکند (4).
3. مسح سر: (و امسحوا بروؤسکم). طبق صریح برخی روایات و تصریح بعضی از اهل لغت حرف «ب» به معنای تبعیض میباشد؛ یعنی قسمتی از سر را مسح کنید که در روایات محلّ آن به یک چهارم جلوی سر معین شده است (5).
4. مسح دو پا: (و امسحوا بروؤسکم و أرجلکم إلی الکعبین) قرار گرفتن «ارجلکم» در کنار «روؤسکم» گواه بر این است که پاها نیز باید مسح شود (6).
«کعب» هم به معنای برآمدگی پشت پا و هم به معنای غوزک مفصل میباشد، یعنی نقطهای که استخوان ساق پا با استخوان کف پا مربوط میشود بیان شده است (7). و در آیه شریف به معنای نخست است و گواه آن، کلمه «الکعبین» در آیه است که تثنیه است نه جمع.
بنابراین، پر واضح است که وضو و نماز خواندن رسولاکرم(صلی الله علیه وآله) نیز مثل همین وضویی بوده که شیعه میگیرد، زیرا بعد از رسولاکرم(صلی الله علیه وآله) امامان معصوم: و فرزندان به حق رسولاکرم(صلی الله علیه وآله) میتوانند بیانگر سیره راستین جدّشان باشند و آنچه از امامان به ما رسیده، نیز بیانگر همین وضو و نمازی است که علمای شیعه به آن اعتقاد دارند.[علمای شیعه نیز احکام و فروعات دین را از روایات امامان(علیه السلام) گرفتهاند]؛ مثلا در روایتی از زراره و بُکیر نقل شده که از امامباقر(علیه السلام)درباره وضوی رسولاکرم(صلی الله علیه وآله)پرسیدند. حضرت فرمان داد ظرف آبی آوردند دست راست خود را در آب فرو برد، مشتی از آن آب را برگرفته و به صورت خود ریخت و صورت خود را با آن شست؛ سپس دست چپ خود را در آب فرو برد و مشتی از آن گرفت و به ساعد خود [یعنی از مرفق به پایین]ریخت و دست راست خود را با آن شست، ولی همواره دست را از بالا به پایین کشید و هیچگاه از پایین به طرف مرفق نکشید، نه در دست راست و نه در دست چپ؛ سپس با کف دست راست خودجلوی سر و روی پا را مسح کرد و آنگاه با دست چپ همان کرد که دست راست کرد، …(8).
اهل تسنن، نیز این گونه وضو گرفتن را خلاف آیه و باطل ندانستهاند؛ چنانکه فخر رازی، از دانشمندان اهل تسنن، در ذیل آیه شش مائده و در مسئله 33 مینویسد: فقها، عموماً شستن از آرنج به طرف سرانگشتان را مخلّ به صحت وضو نمیدانند، ولی آن را مخالف سنت برمیشمارند.
———————————————–
1. ر.ک: علی شهرستانی، وضوء النبی، ص 58 ـ 88؛ جعفر سبحانی، اضواء علی عقائد الشیعه الامامیه، ص491و492.
2. ر.ک: اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج3، ص181ـ364؛ جعفر سبحانی، الاعتصام بالکتاب و السنه؛ ابن حزم، المحلّی بالاثار، ج3، دارالفکر.
3. مائده، آیه6.
4. شیخ حرّ عاملی، وسائلالشیعه، ج1، ص403، باب 17 من ابواب الوضوء.
5. همان، ص405، باب19 من ابواب الوضوء.
6. همان، تفسیرنمونه، ج4، ص286؛ همان، وسائل الشیعه، ص410، باب22.
7. همان، تفسیر نمونه.
8. سیدعلیاکبر قرشی، قاموس قرآن، ج6، ص117و118.