لطفاً مهمترین آدابى که مستحب است در قرائت قرآن رعایت کنیم بهطور مختصر و مستند بیان فرمایید.
قرائت قرآن کریم در هر حال پسندیده است. پیامبر گرامی(ص) فرمود: «بر تو باد که در هر حال و موقعیتى که هستى، قرآن را تلاوت نمایى.»[1] ولى براى بهرهمند شدن از فیض الهى و استفاده بهتر از سفره گسترده و پرنعمت قرآن، حضرات معصومین(ع) به ما سفارشهایى نمودهاند که از آنها به آداب تلاوت قرآن یاد میکنیم. به چند مورد از آنها ـچنانکه علماى ما همچون فیض کاشانى در المحجه البیضا و مولى احمد نراقى در معراجالسعاده و دیگران یادآور شدهاندـ اشاره میکنیم.[2]
الف) مسواک زدن؛[3]
ب) وضو و طهارت داشتن؛[4]
ج) پناه بردن به خداوند پیش از قرائت قرآن. قرآن کریم میفرماید: «وقتى قرآن میخوانى، از[ شرّ] شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر».[5]
د) قرائت از روى قرآن؛ پیامبر اکرم(ص) فرمود: «قرائت قرآن از روى مصحف، بهترین اعمال امّت مناست».[6]
هـ) قرائت قرآن با صداى خوش؛ خاتم پیامبران(ص) فرمود: «هر چیزى زیورى دارد و زیور قرآن، صوت نیکو است.»[7]
و) قرائت قرآن همراه با خشوع؛ قرآن میفرماید: «آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده، خاشع گردد؟»[8]
ز) قرائت همراه با حزن و اندوه؛ پیامبر خدا(ص) فرمود: «به راستى قرآن همراه با حزن نازل شده است؛ بنابراین، هنگامی که قرآن میخوانید گریه کنید و اگر گریهنکردید، حالت گریه به خود بگیرید».[9]
ح) تلاوت قرآن، همراه با ترتیل؛ قرآن میفرماید: (ورَتِّلِ القُرءانَ تَرتیلا)؛ قرآن را با دقّت و تأنّى بخوان.[10]
ط) تدبر؛ یعنى قارى قرآن تنها به خواندن الفاظ، بدون توجه به معانى آن، اکتفا نکند و همراه با قرائت آن در معانى قرآن اندیشه کند و از آیاتش پند گیرد؛ چنانکه امیرمؤمنان على(ع) در وصف پرهیزکاران میفرماید: «آنان در شب به پا خاسته، قرآن را شمرده شمرده و با تدبّر تلاوت میکنند. جان خویش را با آن محزون میسازند و دواى درد خود را از آن میگیرند. هرگاه به آیهاى برسند که در آن تشویق باشد، باعلاقه و امید به آن روى میآورند و روح و جانشان با شوق بسیار در آن خیره میشود و آن را همواره نصبالعین خود میسازند و هرگاه به آیهاى برخورد کنند که در آن بیم باشد، گوشهاى دل خود را براى شنیدن آن باز میکنند و صداهاى ناله و برخورد زبانههاى آتش در گوششان طنینانداز است.»[11]
—————
[1]. وسائل الشیعه، ج4، ص839.
[2]. ر.ک: وسائلالشیعه، ج4، ص823ـ895 و بحارالانوار، ج89 و 92.
[3]. بحارالانوار، ج89، ص213.
[4]. همان، ص210.
[5]. نحل، آیه98.
[6]. بحارالانوار، ج89، ص202.
[7]. الکافى، ج2، ص615.
[8]. حدید، آیه16.
[9]. جامعالأخبار، ص49 و بحارالأنوار، ج92، ص210 و 216.
[10]. مزمل، آیه4.
[11]. نهجالبلاغه، خطبه 193 (همام) ص224.