اهمیت و فضیلت قرائت قرآن تا چه اندازه است؟
براى قرائت قرآن، در کلمات گهربار پیشوایان معصوم(ع) فضایل و آثارى بیان شده که موجب رشد و پرورش روح و روان آدمی میشود. همین فضایل و آثار باعثگردیده که تلاوت و قرائت قرآن از اهمیت بسیارى برخوردار باشد. اکنون به برخى از این فضایل و آثار اشاره میکنیم:
1. سعادتمندى: پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «اگر زندگى سعادتمندان و مرگ شهدا و نجات در روز جزا و امنیت در روز هراس و نور در روز ظلمت و سایبان در روز حرارتِ شدید و سیراب شدن در روز عطش و ارزش و سنگینى در روز سبکى اعمال را میخواهى، پس قرآن را مطالعه کن، چرا که قرآن یادآور خداى رحمان و حافظ از شیطان و عامل برترى در ترازوى اعمال است».[1]
در حدیث دیگر میفرماید: «هر کس قرآن بخواند، گویى به مرتبه پیامبرى رسیده است، جز آن که بر او وحى نمیشود!».[2]
2. بارورى ایمان: امیرمؤمنان على(ع) فرمودند: «بارورى و رشد ایمان با قرآن خواندن به دست میآید».[3]
3. استجابت دعا: امام حسن مجتبى(ع) فرمود: «هر کس قرآن بخواند ـ بلافاصله یا با کمی تأخیر ـ دعایش مستجاب خواهدشد».[4]
4. نورانیت و افزودن خیر و برکت خانه: پیامبراکرم(ص) فرمود: «خانههایتان را با تلاوتقرآن نورانى کنید و آنها را همچون یهود و نصارا ـ که نماز و عبادت را در خانهها تعطیل کرده، تنها در کنیسه و کلیسا انجام میدهند ـ به گورستان تبدیل نکنید. هنگامیکه در خانهاى زیاد قرآن خوانده شود، خیر و برکت آن فزونى یابد و اهل خانه مدتها از آن لذت خواهند برد و همانگونه که ستارگان براى زمینیان میدرخشند، [این خانه] نیز براى آسمانیان میدرخشد».[5]
5. غفران گناهانِ پدر و مادر: امام صادق(ع) میفرماید: «خواندن قرآن از روى مصحف، عذاب پدر و مادر را سبک میکند، گرچه کافر باشند».[6]
6. افزایش مدّت بینایى: امام صادق(ع) فرمود: «هرکس قرآن را از رو [با نگریستن بر آیات] بخواند، از بینایىاش براى مدت طولانى لذت خواهد برد».[7]
7. آمیخته شدن قرآن با گوشت و خون قارى: امام صادق(ع) فرمود: «هر جوان مؤمنى که قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آمیخته خواهد شد».[8]
8. صفاى دل: پیامبراکرم(ص) فرمود: «بدون شک این دلها زنگار میگیرند؛ همچنان که آهن زنگ میزند. عرض شد: صیقل آن به چیست؟ فرمود: قرائت قرآن».[9]
9. بهترین عبادت: پیامبر(ص) فرمود: «بهترین عبادتِ امتِ من، تلاوت قرآن است».[10]
10. بخشش گناهان، نوشته شدن حسنه و پاک شدن گناهان.[11]
—————
[1]. میزان الحکمه، ج8، ص74.
[2]. همان، ص82.
[3]. غررالحکم و دررالکلم، ص112.
[4]. بحارالانوار، ج89، ص204.
[5]. همان، ص200.
[6]. ر.ک: الکافى، ج2، ص613.
[7]. بحارالانوار، ج89، ص202.
[8]. الکافى، ج2، ص603.
[9]. قطب الدین راوندى، الدعوات، ص237؛ متقى هندى، کنز العمال، ج1، ص545.
[10]. وسائلالشیعه، ج6، ص168.
[11]. ر.ک: الکافى، ج2، ص611.