مسئله معاد در آیات سوره یس آمده است، ولى براى من قابل فهم نیست، در صورت امکان مرا توجیه کنید؟
این بحث یکى از مهم ترین مباحث قرآن است که حدود 1500 آیه به آن پرداخته است. در این پاسخ به یادآورى راه هاى اثبات معاد می پردازیم.
اثبات قیامت از دو راه ممکن است: الف) نقلى (قرآن و روایات)؛ ب) براهین عقلى.
قرآن براى اثبات قیامت از چند شیوه بهره گرفته است:
1. در برخى آیات، منکران معاد را خلع سلاح می کند؛ آنان که می گویند: جز همین زندگى دنیایى، خبر دیگرى نیست …[1]
2. گاهى از کسانى که قیامت را بعید می شمارند، دفع شبهه می کند.
3. با ذکر نمونه هایى از زنده شدن دوباره، در همین دنیا[ از قبیل: گاو بنى اسرائیل[2]عُزیر پیامبر[3] زنده کردن چهار پرنده براى حضرت ابراهیم(ع) (بقره، 260)، زنده شدن مردگان به دست حضرت مسیح(ع) به اذن خداوند[4] مرگ طبیعت در پاییز و زمستان و زنده شدن دوباره آن در بهار و تابستان[5] به منکران می فهماند که وقوع رستاخیز محال نیست.[6]
امّا براهین عقلى براى اثبات قیامت دو قسم است:
الف) براهینى که امکان معاد را ثابت می کند: مثل برهان قدرت؛ خداوند در آیات 6 تا 11 سوره «ق» می فرماید: 1. خداوند قدرت دارد آسمان و ستارگان و زمین و … را با آن همه عظمت بیافریند؛ 2. این همه قدرت و عظمت براى بینایى بندگان توبه کار است؛ 3. در نتیجه، خدا با چنین قدرتى می تواند او را دوباره زنده و قیامت را برپا نماید؛ لیکن چشم بصیرت لازم است.[7]
ب) براهینى که ضرورت آن را ثابت می کند؛ از جمله:
1. برهان حکمت: الف) کار خدا عبث نیست و هدف حکیمانه دارد؛ ب) همه پدیده هاى هستى به حکم قوانین حاکم بر آنها نابود شدنى است؛ نتیجه آن که: اگر فراتر از این پدیده ها، چیز دیگرى نباشد، آفرینش جهان عبث خواهد بود، و خداوند کار عبث نمی کند.[8]
2. برهان رحمت: الف) از صفات خداوند، «رحمت» به معناى اعطاى فیض و نعمت به موجودى است که قابلیت و استعداد آن را داشته باشد. ب) انسان استعداد حیات جاودانه دارد.
در نتیجه: چون خداوند چنین فیضى را از انسان نمی گیرد و با مرگ نیز قطع نمی گردد، پس قیامتى باید باشد، تا این فیض ادامه پیدا کند.[9]
در قرآن از براهین متعدد دیگرى از قبیل: برهان حرکت و هدف، بقاى روح، آفرینش نخستین و … سخن به میان آمده است.[10]
با دلایلى که ذکر شد، فهمیده می شود که اگر قیامتى نباشد، زندگى بى هدف خواهد بود.
پس مرگ انسان، براى سازندگى مجدد و بهتر و همیشگى است. مرگ حرکت از مرحله پست به مرحله عالى تر است. امید رسیدن به چنین مراحل عالیه و تکامل یافته، زندگى را هدفدار می کند. در غیر این صورت چه امیدى به زندگى و چه هدفى از آن خواهد بود؟[11]
دلایلى که باعث می گردد انسان به عالم پس از مرگ و قیامت یقین پیدا کند، عبارتند از:
1. اگر مرگ، نقطه پایان باشد، آفرینش جهان بیهوده خواهد بود؛ قرآن کریم، هدف از آفرینش انسان و هبوط او در این کره خاکى را حیات اخروى او می داند. اگر سراى آخرت نمی بود زندگى انسان در چهار چوب دنیا محصور شده، در نتیجه آفرینش او عبث و باطل می شد. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: (أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَـکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَینَا لاَ تُرْجَعُونَ)[12]؛ آیا گمان کردید ما شما را بیهوده آفریدیم و شما به سوى ما باز گردانده نمی شوید؟
2. معاد، مقتضاى عدل الهى است؛ عقل حکم می کند که باید از جهت پاداش و کیفر میان دو گروه فرمانبر و نافرمان فرق نهاد و چون این امر در دنیا تحقق نیافته، باید جهان دیگرى وجود داشته باشد که همگان در آن دادگاه بدون استثنا حضور پیدا کنند و سهم خود را از عدالت عمومی جهان آفرینش دریافت نمایند و در آن جا بین آن دو گروه جدایى برقرار گردد.
قرآن کریم در این زمینه می فرماید: (أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ * مَا لَکُمْ کَیفَ تَحْکُمُونَ)[13]؛ آیا فرمان برداران را چون بدکاران قرار خواهیم داد؟ شما را چه شده؟ چگونه داورى می کنید؟.
3. معاد، جایگاه تحقق وعده و وعید الهى است؛ خداوند متعال در قرآن کریم، صالحان را وعده پاداش و طالحان و بدکاران را وعده کیفر داده است و چون عمل به وعده، نیکو و تخلف از آن ناپسند است، پس وفاى به آن لازم است. خداوند متعال در این زمینه می فرماید:
(… وَلاَ تُخْزِنَا یوْمَ الْقِیـمَهِ إِنَّکَ لاَ تُخْلِفُ الْمِیعَادَ)[14]؛ و ما را در روز قیامت رسوا مکن که تو در وعده خویش خلاف نمی کنى.
4. معاد، پایان سیر تکاملى انسان است؛ انسان در تمام مراحل حیاتش در یک حرکت دایم و تلاش پیوسته است؛ بى آن که ثبات و قرارى داشته باشد؛ ابتدا نطفه است و سپس علقه و بعد مضغه می شود، تا آن که چشم بر جهان می گشاید و … . او با این حرکت و تلاش در جست و جوى چیزى است که ندارد؛ باید روزى وجود داشته باشد که در آن، بى قرارى از بین برود و باید منزلى در پیش رویش باشد که در آن، ثبات حاکم باشد تا آن نقطه غایتى باشد براى این حرکت.
قرآن کریم در این زمینه می فرماید: (ثُمَّ أَنشَأْنَـهُ خَلْقًا ءَاخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَــلِقِینَ * ثُمَّ إِنَّکُم بَعْدَ ذَ لِکَ لَمَیتُونَ * ثُمَّ إِنَّکُمْ یوْمَ الْقِیـمَهِ تُبْعَثُونَ)[15]؛ آن گاه [جنین را در] آفرینشى دیگر پدید آوردیم، آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است. بعد از این [مراحل] قطعاً خواهید مرد. آن گاه شما در رستاخیز برانگیخته خواهید شد.[16] براى دست یافتن به «یقین» از راههاى عادى و برهان هاى عقل نمی توان به نتیجه رسید، بلکه نیاز به تزکیه نفس و حکومت از مسیر «سیروسلوک» و کشف و شهود است.
براى قابل فهم شدن معاد، کافى است در زمستان به درختان بنگریم که چگونه خشک و بى تحرک هستند، اگر آنها را بکنند و در جاى دیگر غرس کنند، هیچ صدمه اى به آنها وارد نمی شود، امّا همین که فصل بهار از راه می رسد و باد بهارى به درختان میوزد، زنده می شوند و به صورت قبل از زمستان در می آیند؛ قرآن می فرماید: همان گونه که خداوند درختان را زنده می کند، مردگان را هم زنده می کند.[17]
—————
[1] جاثیه، آیه 24.
[2] بقره، آیه 73.
[3] بقره، آیه 259.
[4] آل عمران، آیه 49.
[5] حج، آیه 5.
[6] ر.ک: محمد تقى مصباح یزدى، معارف قرآن، ج 2، ص 458 ـ 487.
[7] ر.ک: تفسیر نمونه، ج 22، ص 233 ـ 236.
[8] محمد تقى مصباح یزدى، معارف قرآن، ج 2، ص 490.
[9] ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 263.
[10] براى آگاهى بیشتر ر.ک: همان، ج 5، ص 255 ـ 261 و ص 267 ـ 275 و ص 277 ـ 305.
[11] ر.ک: همان، ج 5، ص 240 ـ 246.
[12] مؤمنون، آیه 115.
[13] قلم، آیه 35 ـ 36.
[14] آل عمران، آیه 194.
[15] مؤمنون، آیه 14 ـ 16.
[16] ر.ک: ناصر ناصر مکارم شیرازى، معاد جهان پس از مرگ، ص 147 ـ 171؛ جعفر سبحانى، معادشناسى در پرتو کتاب، سنّت و عقل، ص 12 ـ 24.
[17] حج، آیه 5 و 6.