از نظر قرآن کریم، ختم نبوت به چه معنا است؟ چرا باید بعضى به درک انبیا نایل شوند، ولى عده اى دیگر از آن تا ابد بى بهره باشند؟
قرآن کریم، در آیه اى که اصل خاتمیت را با صراحت تمام افاده می کند، چنین می فرماید: (مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَد مِّن رِّجَالِکُمْ وَ لَـکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیین …)؛[36]محمد، پدر هیچ یک از مردان شما نبود، ولى رسول خدا و خاتم پیامبران است … . مطابق قرائت مشهور، «خاتم» به فتح تاء به معناى چیزى است که به وسیله آن پایان داده می شود و نیز به معناى چیزى است که با آن اوراق و مانند آن را مهر می کنند و به قول اهل لغت، خاتم، به معناى شیئى است که به وسیله آن ختم می شود؛ براین اساس «خاتم النبیین»؛ یعنى کسى که نبوت به واسطه او پایان می پذیرد، پس مدلول آیه این است که سلسله پیامبران، با آمدن پیامبر اکرم(ص) خاتمه یافته است.
آیات دیگرى نیز در قرآن آمده که بر خاتمیت پیامبر گرامی(ص) دلالت دارند؛ چنان که خداوند متعال می فرماید: (تَبارَکَ الَّذى نَزَّلَ الفُرقانَ عَلى عَبدِهِ لِیکونَ لِلعــلَمینَ نَذیرا)؛[37] جاوید و پر برکت است، خداوندى که قرآن را بر بنده اش نازل کرد، تا تمام اهل جهان را انذار کند. (وما اَرسَلنـکَ اِلاّ کافَّهً لِلنّاسِ بَشیرًا ونَذیرًا)؛[38] ما تو را جز براى عموم مردم به عنوان بشارت و انذار نفرستادیم. و … با توجه به وسعت معناى «عالمین» و «ناس» در آیات مذکور دلالت بر آخر بودن و خاتم بودن پیامبر گرامی(ص) می کند. (… واوحِىَ اِلَىَّ هـذا القُرءانُ لاُِنذِرَکُم بِهِ ومَن بَلَغ … )؛[39] … و این قرآن به من وحى شده است، تا با آن شما و هر که را [که پیام آن] به او برسد بیم دهم … . ضمیر «کُمْ» براى مخاطبان است و عبارت «من بلغ» غایبان تا قیامت را شامل است. خاتمیت و آخرین پیامبر بودن حضرت محمد(ص) در روایت اسلامی نیز مورد تاکید قرار گرفته است؛ از جمله: پیامبر گرامی(ص) در حدیث منزلت خطاب به حضرت على(ع) می فرماید: تو نسبت به من، به منزله هارون نسبت به موسى هستى، جز این که بعد از من پیامبرى نیست.[40] حضرت على(ع) می فرماید: او [محمد]امین وحى خدا و خاتم پیامبران، بشارت دهنده رحمت و انذار کننده از عذاب او بود.[41]
امام صادق(ع) می فرماید: خداوند با پیامبر شما، سلسله انبیا را ختم کرد، بنابراین هرگز بعد از او پیامبرى نخواهد آمد و با فرستادن کتاب آسمانى شما، به کتاب هاى آسمانى پایان داد، پس هرگز کتابى بعد از آن نازل نخواهد گشت.[42]
این فیض الهى، بر اثر بلوغ فکرى و فرهنگى جامعه انسانى و با استفاده مستمر از اصول تعلیماتى که پیامبر خاتم(ص) به ودیعت گذارده بود به پایان رسید، پس پیامبرى پس از وى نخواهد آمد، زیرا وحى وارتباط با عالم غیب، وسیله اى براى درک حقایق است، هنگامی که گفتنى ها گفته شد و همه نیازمندى ها تا دامنه قیامت در اصول کلى و تعلیمات جامع پیامبر خاتم(ص) بیان گردید، قطع این راه ارتباطى، دیگر مشکلى ایجاد نخواهد کرد.
وانگهى، آن چه بعد از ختم نبوت براى همیشه قطع می شود، مسئله وحى براى شریعت تازه و یا تکمیل شریعت سابق است، نه هرگونه ارتباط با ماوراى جهان طبیعت، زیرا بعد از پیامبر(ص) امامان معصوم(ع) این وظیفه را دنبال کردند و هم اکنون نیز امام زمان(ع) این رسالت را انجام می دهد و مردم از این منبع فیض الهى، به کلّى محروم نشده اند. امامت و رهبرى که همان نظارت کلى بر اجراى این اصول و قوانین و دستگیرى از واماندگان در راه است، مسئله دیگرى است که به جانشینان بعد از پیامبر اکرم(ص) واگذار شده است؛ به همین دلیل، پایان یافتن سلسله نبوت، هرگز به معناى پایان یافتن سلسله امامت نخواهد بود.[43]
—————
[36] احزاب، آیه 40.
[37] فرقان، آیه 1.
[38] سبأ، آیه 28.
[39] انعام، آیه 19.
[40] کلینى، کافى، ج 8، ص 106.
[41] نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، ص 327، خطبه 173.
[42] کلینى، کافى، ج 1، ص 296.
[43] ر.ک: تفسیر نمونه، ج 17، ص 338ـ349؛ محمد تقى مصباح یزدى، راه و راهنماشناسى، ص 177ـ189.