آیا اگر حضرت محمد (ص) عمر بیشترى داشتند به قرآن اضافه می شد؟

آیا اگر حضرت پیامبر(ص) عمر بیشترى داشتند به قرآن اضافه نمی شد؟

هر چه از احکام و قوانین الهى قرار بود به بشر عرضه شود، به وسیله دین خاتم الانبیاء(ص) آمده و همگى طى مراحلى زمان بندى شده بر آن حضرت نازل شده و به اتمام رسید. ظهور دین اسلام با علائم جاودانگى آن و پایان یافتن دفتر نبوت توأم بوده است. مسلمانان همواره ختم نبوت را امرى واقع شده تلقّى کرده اند، قرآن نیز آیین اسلام را کامل ترین دین الهى و خاتم ادیان الهى دانسته و پیامبر اسلام را خاتم انبیا معرفى نموده و کتاب او را جامع ترین و کامل ترین و جاودانه می داند.[25] از جمله آیاتى که بر مطلب فوق دلالت می کنند عبارتند از: 1 ـ (وَ تَمَّت کَلِمَتُ رَبِّکَ صِدقاً وَ عَدلاً لا مُبدل لِکَلِمتِهِ وَ هُوَ السَّمِیعُ العَلِیم)؛[26] و سخن پروردگارت به راستى و داد، سرانجام گرفته است، و هیچ تغییر دهنده اى براى کلمات او نیست و او شنواى داناست. 2 ـ آیه اکمال: (الیومُ أَکمَلتُ لَکُم دِینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتِى وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإسلم دیناً …)؛[27] امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آیینى برگزیدم … . امروز ـ روزى که کفار از دین شما مأیوس شدند ـ مجموع معارف دینى را که بر شما نازل کرده بودم کامل نمودم و نعمتم را یعنى نعمت ولایت که عبارت است از اداره و تدبیر الهى امور دینى بر شما تمام کردم. زیرا این تدبیر تا قبل از امروز با ولایت خدا و رسول صورت می گرفت و روشن است که ولایت خدا و رسول تا روزى می تواند ادامه داشته باشد، که رسول در قید حیات باشد و وحى خدا هم چنان بر وى نازل شود، اما براى دوره بعد از انقطاع وحى دیگر رسولى میان مردم نیست، تا از دین خدا حمایت کند، بر خداست که براى ادامه تدبیر کسى را نصب کند و او همان ولى امر بعد از رسول است که اداره کننده امور دین و سرپرست مردم می باشد.[28]
براى روشنایى بیشتر بحث به نکات زیر که مطلب را تأیید می کند توجه فرمایید: 1ـ مدتى پس از آخرین آیاتى که بر حضرت نازل شد هنوز ایشان در قید حیات بودند، ولى نزول وحى به اتمام رسیده و به خاموشى گراییده بود.[29] پس اگر بر فرض عمر شریف حضرت بیشتر از این هم به طول می انجامید تأثیرى در نزول و قطع شدن نزول وحى قرآنى نداشت، اگرچه وحى غیر قرآنى ممکن بوده و حضرت از طریق جبرائیل به منبع وحى مرتبط بود (نظیر احادیث قدسى). 2ـ کلیه آیات قرآن در دو مرحله و دو بار بر آن حضرت نازل شد، یکى نزول تدریجى و دیگرى نزول دفعى، نخست تمام قرآن به صورت دفعى و به یک باره بر قلب آن حضرت نازل گردید؛ یعنى همه احکام یک جا نازل شدند، سپس طى مدت 23 سال به تدریج در مکان هاى مختلف و به مناسبت هاى مختلفى همان آیاتى که یک جا بر قلب آن حضرت نازل شده بود دوباره نازل گردیدند.[30] و چون همه آن چه در نزول دفعى نازل شده بود در نزول تدریجى هم نازل شد[31] درمی یابیم که اگر عمر پیامبر بیشتر هم می شد باز آیه اى نبود تا نازل شود. 3ـ آیاتى که در صورت ادامه عمر شریف ممکن بود نازل شود از دو حال خارج نیستند، یا در هدایت مردم نقش داشت یا خیر، اگر نداشت پس نزول آنها لغو بود و اگر نقش داشت، امرى است محال که خداوند حکیم اسباب هدایت بشر را به طور کامل فراهم نکند و این با برهان لطف ثابت شده است.[32]
بنابراین همان گونه که از آیات نیز استفاده می شود[33] در این دوره از زمان بشر به مرحله اى از رشد رسیده که بتواند همه احکام الهى را درک کند و می تواند آزادانه بیندیشد، مسلمانانه بیندیشد و مسلمانانه زندگى کند. دیگر نیازى به پیامبر، دین یا کتاب آسمانى دیگر نخواهد بود و همین کامل ترین راه رستگارى است.[34] 4ـ سخنان گهربار اهل بیت(ع) نیز ما را به همین امر راهنمایى می کند، براى نمونه على(ع) در نهج البلاغه می فرماید: همه پیامبران به حکم این که مقدمه ظهور نبوت کلى و ختمی و قانون اساسى یگانه الهى بوده اند موظف بوده اند که نوید اکمال و اتمام دین را در این دوره به امت هاى خود بدهند.[35] نتیجه این که قرآن کتابى است کامل و دین اسلام آخرین دین الهى و کامل ترین آنهاست و پیامبر اسلام نیز خاتم پیامبران است و اگر عمر پیامبر اسلام هر قدر هم که بیشتر می شد دیگر بر قرآن افزوده نمی شد.
—————
[25] ر.ک: مرتضى مطهرى، مجموعه آثار (ختم نبوت)، ص 153 ـ 168 و همان، خاتمیت، ص 12 ـ 26.
[26] انعام، آیه 115.
[27] مائده، آیه 3.
[28] ر.ک: المیزان، ج 5، ص 185. در این زمینه آیات بسیارند که جهت اختصار به ذکر آدرس آنها اکتفا می کنیم: احزاب، آیه 143، بقره، آیه 68، آل عمران، آیه 48، مائده، آیه 13، شورى آیه 13 و … .
[29] ر.ک: محمد هادى معرفت، التمهید فى علوم القرآن، ج 1، ص 96 ـ 98.
[30] ر.ک: المیزان، همان، ج 2، ص17.
[31] 1، قدر، آیه 1، بقره آیه 185، بقره، آیه 3، دخان، آیه 3 و … .
[32] ر.ک: علامه حلى، کشف المراد، برهان لطف.
[33] انعام، آیه 115، شورى، آیه 13 و … .
[34] ر.ک: مجموعه آثار و خاتمیت، همان و جهت ، مقاله 14، ص 318 ـ 319.
[35] ر.ک: خطبه اول نهج البلاغه.

خروج از نسخه موبایل