غزوه خیبر
پیمان شکنی یهود خیبر در جنگ احزاب و دعوت از سلاطین ممالک علیه اسلام، پیامبر صلی الله علیه و آله را بر آن داشت که این کانون خطر را برچیند. از این رو در سال هفتم هجری فرمان داد که مسلمانان برای تسخیر آخرین مراکز یهود آماده شوند. نخستین دژی که از خیبر به دست ارتش اسلام افتاد، دژ «ناعم» بود. پس از آن سربازان متوجه قلعه «قموص» که ریاست آن با «ابن ابی الحقیق» بود، شدند. در فتح این قلعه بود که «صفیه»، دختر «حیی بن اخطب» که بعدها در ردیف زنان پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفت، اسیر گردید. این دو پیروزی بزرگقارون
قارون از بنی اسرائیل و از نزدیکان حضرت موسی علیه السلام بود. نزد فرعون نیز مقام عالی و از علم و حکمت بهره وافر داشت و دارای ثروت کلانی بود که تنها کلیدهای خزانه های ثروت او را شصت قاطر حمل می کردند. زکات، از طرف خدا بر موسی علیه السلام صادر شد و حضرت از قارون مطالبه زکات نمود. قارون در آغاز از این دستور سرپیچی نکرد، ولی وقتی متوجه شد زکات مالش زیاد می شود، حرص و دنیاپرستی باعث گردید که برای حفظ مال خود به یک تصمیم ناجوانمردانه دست بزند. هنگامی که بنی اسرائیل در مسیر خود به بیت المقدس، چهل سال در بیابان تیه ماندند، برای نجات خود از سرگردانی، همواره به قرائت تورات و دعا و گریه اشتغال داشتند. قارون که بسیار خوش صدا بود و تورات و دعاها را با صدای شیوای خود می خواند و بر اثر آگاهی به علم کیماگری، ثروت کلانی به دست آورد؛ وقتی که ماندگار شدن بنی اسرائیل به طول انجامید، قارون از آن ها کنارگیری گرفت و در مجالس مناجات و دعاهای آنان شرکت نمی کرد. روزی موسی علیه السلام نزد او رفت و به او هشدار داد که اگر از جمعیت ما کنارگیری کنی و در مجالس ما شرکت نکنی، مشمول عذاب الهی خواهی شد. قارون بر اثر خودخواهی، گفتار موسی علیه السلام را به باد استهزار گرفت، موسی علیه السلام با غم و اندوه از نزد او خارج شد و در کنار قصر او نشست. قارون به خدمتکارانش دستور داد که خاکستری را با آب تر و بر سر و صورت موسی علیه السلام بریزند. آن ها این اهانت را به آن حضرت نمودند. موسی علیه السلام بسیار ناراحت و دلشکسته شد و در مورد قارون نفرین کرد و زمین، قارون و کاخ قارون را در کام خود فرو برد.(1)
____________________
1. تفسیر المیزان، ج 16، ص 113؛ تفسیر نمونه،ج16،ص152؛ مصطفوی، التحقیق، ،ج 9،ص 251