چرا انبیاى بزرگ الهى در چهل سالگى به پیامبرى برگزیده می شدند، با این که آنها نیز امام بودند، ولى حضرت حجت بن الحسن(ع)در پنج سالگى به امامت رسید؟
ولایت الهى که در دو جریان نبوت و امامت، تبلور می یابد، به سن بستگى ندارد و این که گفته اید پیامبران در چهل سالگى به نبوت می رسیدند نیز، به تصریح قرآن مجید، صحیح نیست که در این جا به برخى از آنها اشاره می شود:
الف) حضرت یحیى(ع) ؛ قرآن مجید می فرماید: (یـیَحیى خُذِ الکِتـبَ بِقُوَّه وءاتَینـهُ الحُکمَ صَبیـّا)؛[16] اى یحیى! کتاب [خدا] را با قوّت بگیر و ما فرمان نبوت را در کودکى به او دادیم. قوّت معناى وسیعى دارد، که قدرت مادّى و معنوى را شامل می شود. نکته اى که آیه شریف بیان می کند، نبوت در خردسالى است؛ درست است که دوران شکوفایى عقل معمولاً حدّ و مرز خاصّى دارد، ولى همیشه در انسان ها، افراد استثنایى وجود داشته اند. چه اشکالى دارد که خدا این دوران را براى بعضى از بندگانش، به سبب مصالحى فشرده تر کند؛ چنان که براى سخن گفتن، معمولاً یکى دو سال عمر لازم است، در حالى که حضرت عیسى(ع) ، در همان دوران نخست زندگى، سخن گفت. از این جا روشن می شود اشکالى که برخى افراد به امامت بعضى از امامان شیعه می گیرند بى اساس است. در روایتى، عیسى بن اسباط از یاران امام جواد(ع)نقل می کند: خدمت حضرت جواد(ع)رسیدیم، در حالى که سن امام کم بود، درست همین هنگام در چنین فکرى بودم، حضرت فرمود: اى على بن اسباط! خداوند، کارى که در مسئله امامت کرده، همانند کارى است که در نبوّت کرده است، گاهى می فرماید: (وءاتَینـهُ الحُکمَ صَبیـّا)؛[17] به یحیى در کودکى فرمان نبوت دادیم. و گاهى می فرماید: (اِذا بَلَغَ اَشُدَّهُ وبَلَغَ اَربَعینَ سَنَهً)؛[18] هنگامی که انسان به حدّ بلوغ کامل عقل، به چهل سال رسید. بنابراین، همان گونه که ممکن است خدا، حکمت را به انسانى در دوران کودکى بدهد، قادر است که آن را در چهل سالگى نیز بدهد.[19]
ب) حضرت عیسى(ع) ؛ قرآن در این باره می فرماید: (قالوا کَیفَ نُکَلِّمُ مَن کانَ فِى المَهدِ صَبیـّا)؛[20] گفتند: چگونه با کودکى که در گاهواره است سخن بگوییم. گفت من بنده خدایم، به من کتاب آسمانى داده و مرا پیامبر قرار داده است. ما شاهدیم که حضرت عیسى، در گهواره، نبوت خویش را اعلام می دارد.[21]
فخر رازى از دانشمندان اهل سنّت نیز در تفسیر آیه شریف، درباره حضرت یحیى(ع)گفته است: مراد از حکم، در آیه شریف، همان نبوّت است، زیرا خداوند متعال، عقل او را در سنین کودکى، محکم و کامل کرد و به او وحى فرستاد؛ این بدان جهت است که خداوند متعال، حضرت یحیى و عیسى(ع)را در سنین کودکى، به رسالت مبعوث کرد، بر خلاف حضرت موسى و محمد(ص)که آنان را در سنین بزرگ سالى مبعوث کرد.[22] بر این اساس، از لحاظ عقلى و عادّى، هیچ مشکلى وجود ندارد که شخص در کودکى، شایستگى و توانایى هاى بالایى کسب نماید؛ چنان که نمونه هایى از نوابغ خردسال را، در زندگى مشاهده می کنیم و افزون بر این باید دانست که امامت عهد الهى است. در عهده دارى این منصب، سن خاص، شرط نیست، بلکه لیاقت مهم است و نکته دیگر این که تاریخ، گواه بوده امامانى که در خردسالى به امامت رسیده اند، به بهترین صورت، از عهده آن برآمدند و شاهد صدقى بر امکان این جریان شدند.[23]
—————
[16] مریم، آیه 12.
[17] مریم، آیه 12.
[18] احقاف، آیه 15.
[19] تفسیر نمونه، ج 13، ص 28.
[20] مریم، آیه 29.
[21] همان، ص 53.
[22] فخر رازى، تفسیر کبیر، ج 7، ص 516.
[23] ر.ک: مجله تخصصى انتظار، ش 3، مقاله اى با عنوان امامت کودک، نوشته على اصغر رضوانى.