از دیدگاه قرآن کریم وحى به پیامبران چندگونه است؟
قرآن کریم درباره گونه هاى سخن گفتن خداوند با بشر ـ که همان وحى الهى است ـ می فرماید: (وما کانَ لِبَشَر اَن یُکَلِّمَهُ اللّهُ اِلاّ وَحیـًا اَو مِن وراىِ حِجاب اَویُرسِلَ رَسولاً فَیوحِىَ بِاِذنِهِ ما یَشاءُ اِنَّهُ عَلىٌّ حَکیم )؛[15] و هیچ بشرى را نرسد که خدا با او سخن گوید جز از راه وحى یا از فراسوى حجابى، یا فرستاده اى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نماید. آرى، اوست بلند مرتبه سنجیده کار.
مفسران در تفسیر این آیه گفته اند وحى به پیامبران به یکى از سه طریق است:
1. القاى به قلب؛ این گونه وحى را بسیارى از پیامبران داشته اند؛ مانند حضرت نوح که قرآن درباره او چنین می گوید: (فَاَوحَینا اِلَیهِ اَنِ اصنَعِ الفُلکَ بِاَعیُنِنا ووحیِنا)؛[16] ما به نوح وحى کردیم که کشتى را در حضور ما و طبق فرمان ما بساز.
2. از پشت حجاب؛ آن گونه که خداوند در کوه طور با حضرت موسى سخن می گفت.
برخى این گونه وحى را شامل رؤیاى صادق نیز می دانند.
3. با ارسال رسول؛ آن گونه که درباره پیامبر اسلام قرآن می فرماید: (قُل مَن کانَ عَدُوًّا لِجِبریلَ فَاِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلبِکَ بِاِذنِ اللّهِ)؛[17] بگو کسى که دشمن جبرئیل باشد [دشمن خدا است]چرا که او به فرمان خدا قرآن را بر قلب تو نازل کرد.
در این گونه وحى، گاهى پیامبر فرشته وحى را می بیند و گاهى نمی بیند.[18]
با توجه به کار برد وحى و مشتقات آن در قرآن، می توان نتیجه گرفت که وحى از سوى پروردگار دو گونه است:
1. وحى تشریعى؛ همان است که بر پیامبران فرستاده می شد و رابطه خاصى میان آنان و خدا بود که از این طریق احکام و دستورهاى الهى را دریافت می کردند.
2. وحى تکوینى؛ غرائز و استعدادها و شرایط و قوانین تکوینى خاصى که خداوند در درون موجودات مختلف جهان قرار داده است.
—————
[15] شورا، آیه 51.
[16] مؤمنون، آیه 27.
[17] بقره، آیه 97.
[18] ر.ک: محمد هادى معرفت، التمهید، ج 1، ص 7 و تفسیر نمونه، ج 20، ص 487 ـ 488.