دلایل عصمت پیامبران را بیان کنید؟
همان گونه که گفته شد عصمت اقسام و مراحلى دارد. براى عصمت، مراحلى را بیان کرده اند که عبارتند از: 1. مصونیت در گرفتن وحى الهى؛ 2. مصونیت در تبلیغ و بیان اصول و فروع دین؛ 3. مصونیت از گناه، خواه انجام حرام باشد یا ترک واجب؛ 4. مصونیت از خطا در امور دیگرى هم چون اشتباه حواس در تشخیص امور مربوط به زندگى خود یا اشخاص دیگر.[6]
براى عصمت علمی (مرحله اوّل و دوم و چهارم) می توان به دلایلى از قرآن استناد کرد؛ مانند آیه 26 ـ 28 سوره جن؛ (علم الغیب فلا یظهر على غیبه أحداً * إلاّ من ارتضى من رسول فإنّه یسلک من بین یدیه ومن خلفه رصداً * لیعلم أن قد أبلغوا رسلـت ربّهم و أحاط بما لدیهم و أحصى کلّ شىء عدداً)؛ داناى نهان است و کسى را بر غیب خود آگاه نمی کند؛ جز پیامبرى را که از او خشنود باشد که [در این صورت] براى او از پیش رو و از پشت سرش نگهبانانى خواهد گماشت، تا معلوم بدارد که پیام هاى پروردگار خود را رسانیده اند؛ و [خدا] بدان چه نزد ایشان است، احاطه دارد و هر چیزى را به عدد شماره کرده است.
براساس این آیه، خداوند علم غیب را در اختیار فرستادگانى که مورد رضاى او هستند قرار می دهد؛ هم چنین مأمورانى را از پس و پیش، مراقب پیامبران خود قرار می دهد، تا آنها اوامر الهى را درست ابلاغ کنند، ازاین رو لازم می آید که پیامبران، هم در دریافت وحى و هم در ارائه آن به مردم معصوم باشند. در این مورد، به آیاتى دیگر نیز استناد شده است که برخى از آنها عبارتند از: اعلى، آیه 6 و 7؛ نمل، آیه 6؛ نجم، آیه 3 و 4؛ طور، آیه 48.[7]
امّا در مورد عصمت عملى و مصونیت آنها از گناه، اگر ما تاریخ زندگى انبیاى الهى را مطالعه کنیم، به این واقعیت پى خواهیم برد که آنها از هرگونه گناه و معصیت مبرّا بوده اند و اگر پیش از بعثت نیز از گناه و اشتباه مصون نمی بودند و سوء سابقه می داشتند، مخالفان با این حربه می توانستند حیثیت اجتماعى آنها را از میان برده، به اهداف شوم خود دست یابند، حال آن که اثرى از سوء سابقه آنها در تاریخ وجود ندارد.
براى اثبات مصونیت از گناه، به آیات بسیارى از قرآن و دلایل عقلى استناد شده است که از جمله، آیه 90 سوره انعام است: (اُولـئِکَ الَّذینَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدهُمُ اقتَدِه)؛ اینان، کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده است، پس به رهبریشان اقتدا بفرما.
روش استدلال به این آیه و آیاتى از قبیل آن، این گونه است:
الف) هر معصیتى گمراهى است.
ب) کسى که از جانب خدا هدایت شده باشد، گمراه نیست.
ج) انبیا از جانب خدا هدایت شده اند. نتیجه آن که انبیا از گناه مبرا و داراى مقام عصمت هستند.[8]
امّا دلیل عقلى: می دانیم که هدف عمومی بعثت پیامبران، تربیت مردم است.[9]یکى از شرایط تعلیم و تربیت افراد این است که شخص مورد تربیت، به صدق گفتار مربى خود ایمان داشته باشد و تحقق آن در گرو هماهنگى گفتار و رفتار مربى است و چنان چه رفتار مربى برخلاف گفتارش باشد، مورد پذیرش واقع نخواهد شد.[10] هدف از بعثت انبیا که تربیت و هدایت مردم است، محقق نخواهد شد، ازاین رو لازم است ایشان از عصمتى برخوردار باشند که گفتار و رفتارشان کاملاً با هم مطابقت داشته باشد و این، اختصاص به دوران نبوت پیامبران ندارد، چرا که اگر پیامبرى سوابق خوبى نداشته باشند که گفتار و رفتارشان کاملاً با هم مطابقت داشته باشد و این، اختصاص به دوران نبوت پیامبران ندارد، چرا که اگر پیامبرى سوابق خوبى نداشته باشد، گرچه الآن خوب باشد، امّا گفتارش در مردم تأثیر ندارد، بنابراین لازم است انبیا قبل از بعثت نیز از هرگونه گناهى مبرا و معصوم باشند، تا بتوانند با ارائه شخصیتى خالى از هرگونه سوء سابقه و ارائه الگویى تمام عیار، به تربیت مردم بپردازند.[11]
—————
[6] ر.ک: منشور جاوید، همان، ص 30.
[7] ر.ک: المیزان، ج 2، ص 137 و مبانى رسالت انبیا در قرآن، همان.
[8] ر.ک: مبانى رسالت انبیا در قرآن، ص 236.
[9] بقره، آیه 129.
[10] صف، آیه 2 و 3، یونس، آیه 35.
[11] ر.ک: جعفر سبحانى، الالهیات، ج 3، ص 170 و مبانى رسالت انبیا در قرآن، همان.