از میان دهها آیه شریفه قرآن کریم که به شهادت «کتب روایی» سخن از ابعاد گوناگون مهدویت، انتظار و ظهور به میان آوردهاند،
تنها به ده آیه کریمه که به ویژگیها و شایستگیهای انسان عصر ظهور اشارت دارند، یا از جایگاه و مکان او سخن میگویند، میپردازیم.
نگاهی گذرا به عناوین این بحث، میتواند رهگشای تحقیقات گسترده تر و اصولی تر در این زمینه باشد:
1ـ انسان و تسلیم در برابر خدا
تاریخ بشر پر از سرکشیها، گردن فرازیها و نافرمانیهای انسان در برابر خداست. دهها هزار پیامبر الهی، که همگی برای دعوت انسانها به بندگی و عبودیت مبعوث گشته بودند، یا کشته شدند، یا در نهایت مظلومیّت و محرومیت مورد استهزای قوم خویش قرار گرفتند و تنها به معدودی ایمان آوردگان بسنده کردند.
همیشه، ایمان آورندگان و شاکران و صالحان و تقوا پیشگان در اقلیت بودهاند، حتی آخرین پیامبر خدا، که دینش اسلام و آیینش تسلیم شدن در برابر خدا بود، با آن همه خون دلها که خورد، و آن همه آزار و اذیتها که دید، وقتی که، از بین امت رفت، تنها قلیلی، که بنا به برخی روایات تعدادشان از انگشتان دو دست تجاوز نمیکرد، بر سر پیمانش ماندند و به اسلام و تسلیم محض حق بودن، وفاداری نشان دادند.[1]
آن چه در آیه 83 سوره آل عمران در مورد حقانیت دین اسلام و پذیرش همگانی آمده است بیانگر رویکردی جدید در تاریخ انسانهاست که تسلیم بودن در برابر پروردگار را عمومی شمرده، گردن گزاری به حکم خدا را شامل همه آسمانیان و زمینیان دانسته، و حتی آن را در دایره اختیار انسانها محصور ندانسته است. و چنین بیانی از آیه شریفه تنها به مدد روایاتی که آن را ناظر به دوران ظهور حضرت مهدی (علیهالسلام) دانستهاند، میسر و قابل تلقی میشود.
2ـ دوستان و دوستداران خدا
آن زمان که، انسان در سایه رشد فکری و انتخاب و اختیار خویش راه بندگی خدا را در پیش میگیرد و شایستگی آن را مییابد که خدا دوستش داشته باشد، بی تردید این دوستی قلبش را به آتش عشق و محبت خدا شعلهور خواهد ساخت و شیفتگی و مهرورزی به خدا را در درونش جایگزین خواهد نمود. زمینه ساز محبت انسان به خدا، محبت خدا به انسان است؛ تا او بندهای را نپسندد و محبتی ویژه ـ فراتر از محبتی که به همه آفریدگانش دارد ـ به او ابراز نفرماید، بنده توان و سعادت دوستدار خدا شدن را نخواهد داشت. آن چه قابل تأمل و تحقیق است، این که باید دید قوم برگزیده خدا در سایه چه اعمال و رفتاری به چنین مقامی دست یافتهاند. آیا همین مقدار که در دوران ظهور حضرت مهدی (علیهالسلام) به یاری او فرا خوانده شدهاند کفایت میکند؟ یا پیش زمینهای طولانی در راه مبارزه با هوای نفس و تقویت روحیه ایمان و تقوا میطلبد و مجاهدتها و اخلاص ورزیدنهای فراوان میخواهد؟بدون شک آن چه در قرآن در مورد ویژگی انسانهای مورد محبت خدا ذکر شده است، الگویی روشن از بایستگیهایی است که ابتدا باید حاصل شوند تا زمینه را برای تعلق محبت خاص خدا در انسان فراهم آورند، توبه از گناهان، پیراستن دل و جان از رذایل اخلاقی، پرهیزگاری، نیکوکاری، صبر و استقامت در راه خدا، عدالت پیشگی، جهاد و تلاش در راه حاکمیت دین نمونههایی از این قبیل است، هم چنان که در طرف مقابل، پرهیز از فساد و تجاوز، دوری از اسراف، و خیانت، گریز از ستم و استکبار نیز برای دستیابی به چنین مقامی ضرورت دارد.
3ـ متواضعان در برابر مؤمنان
انسان اگر وانهاده شود، خود را برترین میداند و به سادگی تن به تواضع در برابر دیگران نمیدهد؛ اما آن جا که قید ایمان میآید، احساس برابری و برادری در وجود انسان شکل دیگری میگیرد. انسان وقتی جبروت و قدرت بی انتهایی خداوند را باور کرد، خضوع و خشوع مییابد و به هر میزان که ایمانش به خدا افزایش یافت، خودبینی و خودستاییاش کاهش میپذیرد. این جاست که ارزشهای دیگران و به ویژه ارزش ایمان و تقوای آنان را حس میکند و خود را برابر آنان کوچک میشمارد.
با چنین تحلیلی است که، میتوان فهمید تواضع و خاکساری نه به هر نیت و با هر معیار، و نه برای همه کس، بلکه به نیت صدق، و با معیار ایمان، تنها در برابر مؤمنان است که، ارزش ویژه به حساب میآید، و از ویژگیهای بارز یاران حضرت مهدی (علیهالسلام) شمرده میشود.
4ـ گردن فرازان در برابر کافران
تاریخ انسان در هیچ دورهای خالی از ستیز کافران علیه مؤمنان و صالحان نبوده و نیست. در این تاریخ پر فراز و فرود، هر زمان که، مؤمنان، به عافیت طلبی و منفعت گرایی رو کردهاند، کافران قدرت یافته و سلطه خود را بر جامعه تحمیل کردهاند، و هر زمان که مؤمنان در راه مبارزه، و احقاق حقوق خویش قدم برداشتهاند، کافران ناکام ماندهاند.
در حقیقت قلت ایمان و کمبود اعتقاد به خدا و قیامت است که، خوف از دشمن را در دل مینشاند و روحیه شرافت و عزت را در ضمیر انسان نابود میکند، و عزم مقاومت را از بین میبرد.
ایمان که قوی میشود، روح و روان انسان نیرو میگیرد، پوچی قدرتهای طاغوتی را عیان میبیند، و ذلت و ناتوانی کافران را لمس میکند.
یاران و همراهان حضرت مهدی (علیهالسلام) چون در اوج ایمان و اعتقاد به سر میبرند، عزتمندانه و مقتدرانه در برابر کافران میایستند و نه تنها به سازش و تسلیم تن در نمیدهند، بلکه ریشه و بنیان آنان را میسوزانند[2] و سلطه کفر را در همه جای زمین از بین میبرند.[3]
5ـ جهادگران
جهاد رمز اقتدار جامعه اسلامی ا ست. عزت، شرافت، کرامت و اعتبار جامعه اسلامی وابسته به جهاد مجاهدان پاکباختهآی است که مال و جان خویش را بر سر پیمان با خدا و برای بقای دین خدا و برقراری حاکمیت دینی ایثار میکنند. فضیلت و برتری از آن مجاهدان است، هم چنان که فضیلت و برتری مسلمانان بر غیر مسلمانان نیز از طریق حاصل میآید.
در هر دوران ـ چه زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و چه زمان امامان معصوم (علیهم السلام)، چه پیش از غیبت و چه پس از غیبت امام زمان (علیهالسلام)، ـ اگر جهاد به عنوان دری از درهای بهشت بر روی ویژگان الهی گشوده بوده است؛ سربلندی و پویایی نصیب مسلمانان میشده است اگر بی تفاوتی، عزلت گزینی و خاموشی در برابر هجوم دشمن متداول بوده است؛ خواری، خفت؛ اسارت و حقارت قرین زندگانی آنان میگشته است.[4]
دوران پس از ظهور نیز از این قاعده مستثنا نیست، در آن زمان نیز اگر مسلمانان را کرامت و عزتی عالم گیر هست؛ در پرتو جهاد و جانبازی پیکارگران راه خداست؛ پیکار گرانی که ماهها سلاح از دوش نمینهند،[5] و برای کسب پیروزی در برابر کفر و استکبار، شب و روز میجنگند.
6ـ نفوذناپذیران
صلابت و پایداری در راه خدا، شرط اصلی پیروزی خداپرستان است. آنان که ایمانشان ریشهدار، عزمشان پایدار، و گامهایشان استوار است، در برابر سختیها متزلزل نمیشوند و در مقابل توطئهها نمیلغزند و در گرما گرم حوادث، میدان را خالی نمیکنند. هر چه فشار بلاها و سختی کارزار بیش تر باشد، بر شدت ایمانشان افزوده میشود؛ و هر چه ملامت کج اندیشان و وسوسه مصلحت طلبان افزون گردد، میزان شجاعت و استقامتشان فزونی میگیرد.
به یقین در همه زمانها، حتی زمان پس از ظهور، کسانی هستند که به ظاهر از سر خیرخواهی و دل سوزی مدافعان حریم عقیده و ایمان و نقش آفرینان صحنه جهاد و شهادت را به ملامت میگیرند و به بیانهایی گوناگون سرزنش میکنند که، چرا تو بجنگی و دیگران در آسایش به سر برند؟ چرا تو مال بدهی و دیگران مقام بگیرند؟ چرا تو جان بدهی دیگران بر مسند نشینند؟ چرا تو فداشوی تا آسودگان مقام طلب مسندنشین بمانند؟
طبیعی است که در هر زمان ـ حتی زمان پس از ظهور ـ اگر وسوسه خناسان کارگر افتد، و نیتهای صادقانه و خداجویانه تحت تأثیر واکنشهای این و آن خدشه دار شود، و معامله با خدا، جایش را به معامله بر سر دنیا دهد، و تکلیف گرایی در هجوم مصلحت اندیشی نابود گردد، سرنوشت شوم شکست و ذلت و زبونی و نابودی، سرانجامی محتوم خواهد بود. و چنین است که در زمان ظهور ـ زمان پیروزی همیشگی خدا باوران ـ یاوران خدا، عزمی پایدار، اندیشهای نفوذناپذیر، و قلبی مقاوم و پولادین دارند.[6]
7ـ تقوا پیشگان
«شکیبایی پیشه کنید، زمین از آن خداست، وراثت آن را نصیب هر که بخواهد میسازد، و عاقبت از آن تقوا پیشگان است».[7]
این اراده تخلف ناپذیر خدا و وعده حتمی حق است که تنها تقوا پیشگان میراث بران نهایی زمین خواهند بود.
اگر پذیرفتهایم که معیار کرامت در اسلام، تنها پرهیزگاری است، و درجات کرامت انسان در نزد خدا، تنها وابسته به مراتب تقوای اوست، باید بپذیریم که امت برگزیده حق، در زمان حضرت مهدی (علیهالسلام) که برتر از همه انسانها در همه عصرها شمرده شدهاند، این برتری و برگزیدگی را جز در سایه پرهیزگاری و ترک گناه به دست نیاوردهاند.
8 ـ هدایتگران به حق و عدالت پیشگان
انسانهای خود ساخته، هرگز در حصار خودخواهی محصور نمیمانند، دیگر دوستی و دغدغه هدایت دیگران داشتن، لازمه تعالی نفس است. آنان که روح متعالی دارند، تنها به نجات خویش نمیاندیشند، بلکه درباره ضلالت و گمراهی همنوعان خویش نیز احساس مسئولیت میکنند، و گاهی تا آنجا پیش میروند که خویشن را به مشقت میاندازند و جان خویش را در معرض خطر نابودی قرار میدهند.
در این زمینه، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برترین و کامل ترین آفریده خدا، عالی ترین درجه حساسیت گمراهی دیگران و والاترین اشتیاق و تلاش برای هدایت و نجات آنان را از خود بروز داده است. تا آن جا که خداوند رحمان او را تسلی میبخشد و مهربانانه میفرماید: «ای پیامبر! ما قرآن را برتو فرو نفرستادیم که، این قدر به مشقت و رنج دچار شوی.»[8] «شاید تو از این که مردم ایمان نمیآورند، جان خود را تباه کنی.»[9]
آنان که شیرینی حق را چشیدهاند و شکوه عدالت را دریافتهاند، مصرانه برای هدایت دیگران به سوی حقیقت میکوشند، و صادقانه با اتکای به حق، در رعایت عدالت تلاش میکنند.
آنان که، خود حق را یافتهاند، تشنه رهیابی دیگران به حق هستند، و آنان که عدالت را در درون خویش تثبیت کردهاند، به تحکیم آن در متن جامعه میاندیشند.
9ـ توانمندان پولاد دل
وقتی که انسان جان و دلش را در اختیار خدا قرار میدهد، و اندیشه و فکرش را به خدا میسپارد، قدرت بی انتهای خدا را پشتیبان خویش مییابد و احساس عزت و اقتدار و شکست ناپذیری میکند. تمام دنیا در مقابلش قد علم کنند، نمیهراسد و تمامی قدرتها تهدیدش نمایند، احساس تزلزل نمیکند، کوهها میلغزند و او نمیلغزد. دریاها بر میآشوبند و او بر نمیآشوبد؛ محکم و استوار، توانمند و خستگی ناپذیر میماند و مقدمات جهانی شدن توحید را فراهم میآورد.
شدت پایداری انسانهای عصر ظهور تا آن جاست که پیامبری هم چون حضرت «لوط» (علیهالسلام) در گرما گرم حادثه، پناه جستن به آنان را برای رهایی از جنگ طغیانگران و فسادانگیزان، آرزو میکند.[10]
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «این که حضرت لوط (علی نبینا و آله و علیه السلام) به قوم خویش گفت: «کاش برای مقابله با شما، قدرتی داشتم تا به تکیه گاهی استوار پناه میجستم»[11] مرادش از قدرت، تنهات آرزوی قدرت قائم ما و مرادش از تکیه گاه استوار، تنها یادکردی از توانمندی یاران او بود زیرا هر یک از آنان برابر چهل نفر نیرو دارد و دلش از پارههای آهن و فولاد محکم تر است».[12]
10ـ هدایت یافتگان
دوران پس از ظهور، دوران هدایت یافتگی همه بشر است، پرچم هدایت در همه جای زمین، برافراشته خواهد بود، و مهدی (علیهالسلام) که هدایت یافته از جانب پروردگار است، نشانههای هدایت را برای همه انسانها به ارمغان خوهد آورد.
نا گفته پیداست که هدایت مراتب گوناگون دارد. عالی ترین مرتبه آن که در اختیار معصومین (علیهم السلام) است، در زمان ظهور در وجود شریف امام زمان (علیهالسلام) متجلی میگردد و درمراتب بعدی یاران خاص او هستند که از نعمت هدایت ویژه پروردگار بهره میبردند و به اطاعت و فرمانبری او راهبری میشوند.
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «مراد از راه مستقیم، حضرت قائم (علیهالسلام)، و مراد از هدایت، راه یافتن و هدایت شدن به اطاعت اوست».[13]
یاران حضرت مهدی (علیهالسلام)، یاران ولایتند، و ولایت راه مستقیم خداست، و جز از راه مستقیم نمیتوان به حقیقت قرب الهی هدایت گشت.
11ـ نمازگزاران
نماز، والاترین جلوه بندگی خدا، با شکوه ترین معراج عابدان پروردگار، ارجمندترین فصل کتاب عرفان و ایمان است. آنان که به کتاب الهی باور دارند، و آن را درهمه مراحل زندگی راهنمای خود میگیرند، با برپایی نماز است که شایستگی اصلاح گری پیدا میکنند و در کلام خدا «مصلح» شمرده میشوند: «کسانی که به کتاب خدا تمسک میجویند و بر پادارنده نماز هستند، (بدانند که در زمره مصلحان هستند) و ما هرگز اجر مصلحان را از بین نمیبریم».[14]
اصلاح گران عصر موعود نیز چنانند که به محض قدرت یافتن در زمین، به فکر برپایی نماز میافتند، و یکی از اولین برنامههای دولت کریمه خویش را گسترش فرهنگ نماز و زمینه سازی برای اقامه همگانی آن قرار میدهند.
به راستی، اگر قرار است در دوران حاکمیت اسلام، ریشه فساد و تباهی بخشکد و منکرات و کردارهای ناروا در جامعه محکوم و ممنوع شود، چه عاملی قوی تر از نماز میتواند در دستور کار متصدیان امور و برنامه ریزان فرهنگی جامعه قرار گیرد؟ نمازی که خداوند آن را بازدارنده از فساد و فحشا و منکر به شمار آورده است: «نماز به پادار، که همانا نماز از کار زشت و ناپسند و نکوهیده باز میدارد».[15]
امام باقر (علیهالسلام) درباره کسانی که حکومت و قدرت را در راه برپایی نماز به خدمت میگیرند: فرمود: «الذین إن مکناهم فی الارض اقامو الصلوة و…»؛ این آیه درباره خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله)، حضرت مهدی (علیهالسلام) و اصحاب اوست که خداوند آنان را به حکومت و سلطنت بر همه شرق و غرب زمین میرساند و دین را به وسیله آنان پیروز میگرداند و به دست او و اصحابش، بدعتها و باطلها را میمیراند».[16]
از همین فرمایش امام باقر (علیهالسلام) نیز میتوان استفاده کرد که برپایی نماز، انفاق، امر به معروف و نهی از منکر که درآیه شریفه مورد تأکید قرار گرفتهاند، راز پیروزی دین و راه از بین بردن بدعتها و باطلها در هر جامعهای به ویژه در جامعه پس از ظهور خواهد بود.
12ـ انفاق کنندگان
یکی از اسرار عظمت انفاق و بخشش صدقات، و پرداختن زکات در اسلام، در گذشتن از تعلقات مادی در راه اعتلای معنوی فرد و جامعه است. با بخشش اموال در راه خدا، انسان از وابستگی به مادیات رهایی مییابد و مسیر تطهیر و تزکیه جان و روان خویش را هموار میسازد.
راز دیگر انفاق و زکات دهی، دغدغه همنوعان داشتن و در برابر تنگدستی دیگران بی تفاوت نماندن است. پرداخت زکات نشان دیگر دوستی و همدلی و همدردی با دیگر اعضای جامعه اسلامی است.
علاوه بر اینها، انسان مسلمانان با دادن زکات و پرداختن صدقات است که همیاری خود را در امر حکومت به اثبات میرساند و با اعطای بخشی از داراییهای خویش، در قوام و قدرت اقتصادی جامعه سهیم میگردد
این گریز از تعلقات زمینی و اقبال به تزکیه روان، این همدلی با تندگستان و تلاش در رفع نیاز دیگران، این همیاری با حکومت و مشارکت در سامان دهی با اقتصاد جامعه اسلامی؛ همگی از ویژگیهای انسانهای اصلاح گر در دوران حکومت عادلانه حضرت مهدی (علیهالسلام) است.[17]
13ـ آمران به معروف و ناهیان از منکر
عظمعت و ارزش بی بدیل امر به معروف و نهی از منکر آن قدر است که، خدای تعالی خود را نیز امر کننده به معروف و نهی کننده از منکر میشمارد و با تعبیری ویژه و تأکید آمیز در قرآن کریم، ویژگی امر به معروف و نهی از منکر را صفت مستمر و مداوم خویش ذکر میکند. «همانا، خداوند به عدالت و نیکوکاری و رسیدگی مالی به خویشاوندان فرمان میدهد، و از کار زشت و ناپسند و ستمگری باز میدارد، به شما اندرز میدهد، باشد که متذکر شوید».[18]
ذکر عدل و احسان و بخشش به خویشاوندان به عنوان مصادیق «معروف» و ذکر فحشا و ستمگری در کنار «منکر» آن چنان دامنه گستردهای به امر به معروف و نهی از منر الهی میبخشد که، میتواند در تبیین کلی مبانی ارزشی و ضد ارزشی جامعه اسلامی مؤثر باشد.
از طرفی چون سخن از صفات نامتناهی پروردگار است، هر بندهای به هر میزان که در مسیر چنین امر به معروف و نهی از منکری تلاش و پیگیری داشته باشد، میتواند درجهای از درجات بی پایان تخلق به اخلاق الله را کسب نماید.
در حقیقت راز خداگونگی انسانهای عصر ظهور در همین ویژگیهای آنان نهفته است. آنان که رستگارانند و بهترین امتهای تاریخ بشری به شمار میآیند، برای همین امر به معروف و نهی از منکری است که چون تأسی به خدای تعالی است، در قرآن کریم رمز رستگاری شمرده شده و دلیل برتری و شرافت امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به شمار آمده است. «و باید از میان شما، گروهی باشند که دیگران را به نیکی دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند، و آنان همان رستگارانند».[19]
«شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدید آمدهاید، (از آن رو) که امر به معروف و نهی ازمنکر میکنید و ایمان به خدا دارید»[20]
به فرمایش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) راز خلافت الهی انسانهای دوران پس از ظهور نیز در همین امر به معروف و نهی از منکر است.[21]
14ـ ایمان آورندگان شایسته کار
ایمان به منزله «اوج معنویت انسان» وقتی با عمل صالح که «اوج ارزش رفتاری انسان» است، عجین میشود آمیزهای شگفت انگیز پدید میآورد که هم چون اکسیری آسمانی، هر چه را که خواستنی و دوست داشتنی است، در دسترس فرد و جامعه قرار میدهد: «آن کسانی که ایمان آورده و عمل شایسته انجام دهند، نه خوفی خواهند داشت و نه محزون خواهند گشت.»[22] «کسانی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده، و عمل شایسته انجام دهند، پاداششان نزد خداست.»[23] «زن یا مردی که با داشتن ایمان، کار شایسته نیز انجام دهد، به زندگانی پاک و ستودنی دست خواهد یافت.»[24] «و هر مرد و زن مؤمنی که کار شایستهای انجام دهد، به بهشت وارد میگردد، و در بهشت بدون حساب از رزق و نعمت الهی برخوردار خواهد بود.»[25]
با ایمان و عمل شایسته است که میتوان به مغفرت و اجر بی پایان الهی دست یافت.
با ایمان و عمل شایسته است که میتوان به توفیق هدایت و خاص پروردگار عالمیان موفق گشت.
با ایمان و عمل شایسته است که میتوان محبوب دلها گشت.
با ایمان و عمل شایسته است که میتوان در زمره صالحان درآمد.
با ایمان و عمل شایسته است که میتوان از بهترین انسانها شمرده شد.
با ایمان و عمل شایسته است که میتوان سعادت خلیفه خدا شدن در زمین را پیدا کرد.
و چه زیباست به هم پیوستگی این همه آثار، در نشان دادن چهره انسان دوران ظهور! انسان عصر حاکمیت حضرت مهدی (علیهالسلام)، با همین ایمان و عمل شایستهاش به مقامی خواهد رسید که گناهانش را میآمرزند، به راههای کمال رهنمونش میشوند، محبت او را در دلها مینشانند، در شمار صالحان قرارش میدهند، از برگزیدگان و امت نمونهاش به حساب میآورند و مقام منیع خلافت الهی را به او عنایت میفرمایند.
15ـ انسان در آرامش
با حاکمیت توحیدی درعصر پرشکوه حضرت مهدی (علیهالسلام)، دیگر تمام نگرانیها پایان مییابند، ترس و خوفها از جامعه رخت بر میبندند، اضطرابات و فشارهای روحی جای خود را به آرامش و آسایش میدهند، دیگر نه دشمنان دین خدا قدرتی دارند تا ایمان آورندگان را در هراس و وحشت قرار دهند، نه زوال نعمتها و حوادث بنیان سوز خطری برای آینده اهل زمین ایجاد میکنند، و نه ضعف و بیماری و تنگ دستی، موجبات رنج و بیچارگی انسانها را پدید میآورند. و اینها اگر چه همگی در اساس به اراده خاص و عنایت ویژه خداوند بستگی دارد. لکن عوامل سه گانه ذیل نیز تأثیرگذاری غیر قابل انکاری دارند:
الف) سازگاری عوامل طبیعی،چنان که در آن روزگاران زمین و آسمان و موجودات زنده و حتی جمادات بستر ساز آرامش و امنیتند.
ب) مدیریت و حکومت اعجاب انگیز حضرت مهدی (علیهالسلام) و به کارگیری سیستمهای پیچیده امنیتی برای کنترل جامعه و سخت گیری در مورد عوامل فتنه انگیز.
ج) آرامش آفرینی یاد خدا، در آن زمان که همه اهل زمین گوینده «لا اله الا الله» هستند، پرچم یاد خدا در همه جای زمین و در دلهای همه مومنان، هر صبح و شام برافراشته است، نماز که بالاترین جلوه گاه یاد خداست، در همه جا و به بهترین و با شکوه ترین وجه ممکن اقامه میشود، و مردم همگی در سایه یاد خدا از معصیت و نافرمانی او در امانند، بدیهی است که نه تنها از ترس و اضطراب، بلکه از هر بدی بازداشته میشوند».
16ـ انسان و عبادت مخلصانه
همه انسانها از جانب خدا مأمورند که تنها او را بپرستند و چیزی را شریک او قرار ندهند. سر این که اصلی ترین شعار آغازین و بنیادین اسلام، شعار «لا اله الا الله» در نفی هر معبودی جز خدای یگانه بوده است، و هر مسلمانی در هر نماز واجب موظف به تکرار زیباترین شعار پرستندگی یعنی آیه شریفه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» شده است، همین لزوم عبادت مخلصانه و دور از شرک به خداوند میباشد که چکیده همه معارف دینی و خلاصه همه اوامر الهی به حساب میآید.
چنین است که انسان عصر ظهور با بهره گیری از همه ابزارهای حکومتی و غیر حکومتی، توفیق میباید که تنها خدا را بپرستد و هیچ چیز دیگر را شریک او قرار ندهد.
با چنین نگاهی به عصر ظهور است که میتوان فهمید که چرا خداوند تبارک و تعالی این قدر به مسئله ظهور حضرت مهدی (علیهالسلام) اهمیت میدهد. در حقیقت همین ویژگی انسانهای آن دوران است که تحقق بخش حکمت آفرینش انسانهاست، آن جا که فرمود: «و ما خلقت الجن و الإنس الا لیعبدون».[26]
17ـ انسان و خلافت در زمین
خداند به مؤمنان و شاستگان وعده داده است که آنان را به خلافت در زمین برساند؛ خلافتی که به گواهی کتب لغت و تفسیر به سه معنای مختلف در قرآن کریم آمده است و هر سه معنای آن در مورد انسان عصر ظهور صادق است:
الف) جانشینی پیشینیان
در دوران حضرت مهدی آنان که در گذشته تاریخ زمین را در سیطره قدرت و حاکمیت و مالکیت خود داشتند و جای جای زمین را ـ که مسجد خداوند است ـ محل کفر و عناد و ظلم و معصیت خویش قرار داده بودند، دیگر همگی از میان رفتهاند و زمین از آن کسانی است که یار دین بودهاند و زندگی را تنها در سایه حاکمیت الهی پسندیدهاند، و زمین را عبادتگاه خدا، و حکومت و سلطه بر زمین را ابزاری برای اجرای اراده و حکم خدا تلقی کردهاند.
ب) نیابت از خداوند
خلافت، نیابت از غیر است به یکی از چهار وجه ذیل: «به جهت غیبت آن کس که نیابت از او صورت میگیرد، یا به جهت مرگ او، یا به جهت ناتوانی او، یا به جهت تکریم و شرافت بخشیدن به نایب از طرف کسی که، او را به نیابت بر میگزیند.»[27] خلافت الهی که نیابت انسان از خدای تعالی در اجرای احکام و انجام دادن اراده او در آبادانی زمین و تدبیر امور زمانه است،[28] از چهارمین وجه شمرده میشود که نشان دهنده شرف و کرامت انسان است.
ج) تسلط و بهره وری[29]
«خلافت انسان در زمین، بدون این که جانشینی و نیابت از کسی مطرح باشد، بیانگر تسلط انسان بر زمین و بهره گیری گسترده وی از نعمت های آن است و این نشان دهنده تدبیری الهی درباره امور گیتی و لطفی ویژه از خدا درباره انسان است. جعل خلافت توسط خداوند برای یادآوری این واقعیت است که اگر شما انسانها بر گرده زمین سوارید، و از آن سود میجویید، امری اتفاقی نیست، بلکه در آن رموز و مناسبات زیادی به کار رفته که همه وابسته به تدبیر خداوند است و بر این اساس است که قادر به تصرف در زمین و تسلط بر آن هستید.»[30]
مقام بزرگ خلافت الهی برای انسان که مصداق کامل آن در مورد امامان معصوم (علیهم السلام) و به ویژه امام عصر حضرت مهدی (علیهالسلام) تحقق مییابد، در مرتبهای پایین تر در مورد انسانهای صالح و مصلحی که کارگزاران و متصدیان حکومت توحیدی آن بزرگوار هستند نیز قابل تطبیق است.
18ـ وارثان زمین
امام محمند باقر (علیهالسلام) میفرماید: «وراثت زمین از آن بندگان شایسته خداوند است، که همان یاران حضرت مهدی (علیهالسلام) در آخر زمانند.[31]
داراییهای زمین در آن زمان، میراث بی پایان پیشینیانی است که خود نه مقدار آن را دانستند و نه قدر آن را شناختندو نه آن را در قدردانی از معبود به خدمت گرفتند.
زمین و هر چه در آن است، هدیه با ارزش خدای زمین آفرین است به همه کسانی که در دورانهای سخت پیش از ظهور اگر چه به سختیها و مرارتهای فراوان گرفتار گردیدند هرگز دست از ایمان خود برنداشتند، و بر بندگی خدا پافشاری کردند. میراث بران زمین، ضعیف شمردگانی هستند که در سخت ترین شرایط، قدرتمندانه ایستادند و ایمان و تقوا را پاس داشتند و با اعمال شایسته خویش در زمره صالحان در آمدند.
19ـ شایستگان مستضعف
امامان و پیشوایان زمین در عصر حاکمیت ایمان، مؤمنان مستضعفی هستند که طی سالهای سال مزه [تلخ] استضعاف را چشیده و زنجیرهای گران استکبار را بر گردههای خویش احساس کرده و تواناییهای فراوانشان در زیر چتر سنگین حاکمیت طاغوت، کتمان گردیده است.
آنان که این قدر کیاست و تدبیر دارند که بتوانند خلیفههای خدا در زمین باشند و این اندازه لیاقت و توانایی دارند که شایستگی امامت و پیشوایی در زمین را دارا باشند، همانهایند که حاکمان دوره بیداد، روح و جسمشان را به انواع شکنجهها میآزرند، و از ترس این که مبادا مصدر قوت و قدرت گردند، همواره فضایل و خوبیهای ایشان را منکر میشدند، از ورودشان به عرصههای تصمیم ساز و تأثیر گذار بر جامعه جلوگیری مینمودند و فشاریهای باز دارنده اقتصادی و اجتماعی را برای به زانو در آوردن آنان عملی میساختند.
20ـ بندگان بسیار نیرومند
امام باقر (علیهالسلام) آیات شریفه سوره «اسراء» در مورد ریشه کن شدن یهودیان به دست بندگان نیرومند خدا را که قرائت مینمود، میفرمود: «هو القائم و إصحابه «اولی باس شدید»»، مراد آیه شریفه، قائم آل محمد (علیهالسلام) و یاران او هستند که، بسیار قدرتمند و سخت گیر بر کافرانند.»[32]
امام صادق (علیهالسلام) در تبیین میزان قدرت جسمی یاران حضرت مهدی (علیهالسلام) که نمونههای برتر انسانهای عصر ظهورند، آنان را به شیران روز و در بیان اندازه قدرت معنوی، آنان را به راهبان شب تشبیه میکنند: «لیوث بالنهار، رهبان باللیل، کأن قلوبهم زبر الحدید؛ یاران حضرت مهدی (علیهالسلام) شیران روز و پارسایان شبند، گویا قلبهای آنان پارههای آهن است.»[33]
تواناییهای انسان عصر ظهور، تنها در قدرت جسمی و معنوی او خلاصه نمیشود، بلکه از جهت علمی و تخصصی نیز توانمندی بسیاری دارد: «در زمان حکومت حضرت مهدی (علیهالسلام)، به همه مردم علم و حکمت آموخته میشود.»[34]
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «زمانی که قائم ما (علیهالسلام) قیام نماید، خداوند آن چنان شنوایی و بینایی آنان را تقویت میفرماید که دیگر میان آنها و حضرت مهدی (علیهالسلام) نیازی به نامه نگاری نیست، با آنها سخن میگوید و آنان هم صدایش را میشنوند و هم چهرهاش را میبینند، در حالی که در همان مکان خویش است (و آنان در هر کجای زمین میتوانند مستقر باشند).[35]
اقتصاد اسلامی در دولت کریمه
ترسیم ابعاد مختلف اقتصاد اسلامی در دوران پس از ظهور، به همان اندازه که شوق آفرین ومسرت بخش است، مسئولیت آفرین و تکلیف آور است. چهره اقتصادی دولت کریمه امام زمان (علیهالسلام)، اگر چه به مدد معجزات و عنایات ویژه پروردگار، در زیباترین شکل ممکن ترسیم گردیده است، لکن بسیاری از پیش زمینهها و تعداد زیادی از عوامل آن، در همین دوران غیبت نیز قابل دستیابی و اجراست.
همتی میباید تا دست اندرکاران توسعه اقتصادی کشورهای اسلامی، به ویژه سر زمین مقدس انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران، به جای الگوگیری از مدلهای غربی و تأثیرپذیری از فضای تحقیرآمیز پدید آمده به دست مستکبران، به شاخصهای قرآنی و ولایی رو آوردند، و به دغدغههای رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (قدس سره) و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای ـ حفظه الله ـ پاسخ گویند، آن جا که دردمندانه میفرمودند: «اگر افکار یک ملتی وابستگی به قدرت بزرگی داشته باشد، تمام چیزهای آن ملت وابستگی پیدا میکند… عمده این است که افکار شما از وابستگی به قدرتهای بزرگ آزاد بشود. اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما میتوانیم صنعت مند و صنعت کار باشیم، خواهید بود … اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که میتوانیم در کشاورزی به جایی برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم، بلکه دیگران محتاج به ما باشند، میتوانند.»[36] «اساس کار جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر تحقق آرمانهای اسلامی است. بنابراین، در یکایک کارهای برنامه ریزی و سیاستهای کلان کشور در امر توسعه، این مهم باید مورد توجه قرار گیرد، و هیچ فشار سیاسی و خارجی و نیز هیچ ضرورت اجتماعی نباید موجب صرف نظر کردن از آرمانهای اسلامی شود.»[37]
بهبود اقتصاد در سایه ایمان و تقوا
اصلی ترین شاخص توسعه و بهبود اقتصاد از منظر اسلام، همان اصلی ترین رسالت انبیای الهی است. انبیا آمدند تا انسان را از خاک به خدا، از ملک به ملکوت، از لذت تن به جذبه جان، از خودپروری به کمال محوری، از دنیاجویی به آخرت طلبی سوق دهند.
اگر انسان، خدا، ملکوت، جان، کمال و آخرت را نادیده بگیرد و با بهره گیری از تجربه بشری، به توسعه یافته ترین اقتصاد نیز راه یابد، باز هم حیوانی است فربه شده! اما آن چه اسلام و قرآن و ولایت برای او میپسندند، آن است که انسان، سزاوار عنوان خلیفة اللهی گردد و در این مسیر آن چه را که بایسته زندگانی او در این دنیاست، بیابد. «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ؛ اگر مردم هر سرزمین ایمان آورده و تقوا پیشه میکردند، باب خیرات و برکات آسمانی و زمینی را به رویشان میگشودیم».
انسان اگر فزونی و توسعه در برکات آسمانی (معنویات) و برکات زمینی (مادیات) را میطلبد، راهش آن است که «ایمان حقیقی» بیاورد و «تقوای واقعی» داشته است.
به نگاهی دیگر اگر توسعه و رشد «برکات مادی» چه آسمانی و چه زمینی را خواهان است، باید در راه رشد و کمال «استعدادات معنوی» (ایمان تقوای خود) بکوشد.
با رعایت همین شاخص و با توجه به همین رویکرد است که «کفرورزی» و «فسادانگیزی» در طرف مقابل، عامل سلب برکات، نقص نعمتها و فرو افتادن به کا.م دشواریها و تنگدستیها به شمار آید، چنان که در قرآن کریم آمده است: «و خدای تعالی (برای نشان دادن آثار کفران نعمت و گناه) شهری را مثل زده است که در امنیت و آرامش کامل به سر میبرد، و روزی آن به فراوانی از هر سو میرسید، پس (مردم آن شهر) به نعمتهای خدا ناسپاسی و کفران نمودند، و خدا هم به سبب گناهانی که انجام میداند، طعم گرسنگی و ترس را به آنان چشانید».[38]
این شاخص ارائه شده در قرآن کریم، به جاودانگی و شمول خود قرآن، شمول و جاودانگی دارد و همه انسانها در همه دورانها را در نظر دارد. از این رو، اگر درباره دوران حضرت مهدی (علیهالسلام)، سخن از توسعه و رشد چشمگیر کشاورزی، صنعت و اقتصاد پیش میآید به دلالتی آشکار، تأکید بر اوج ایمان و تقوای مردم در آن روزگار دارد.
به عبارت دیگر، چون در دوران حضرت مهدی (علیهالسلام) سخن از عمومیت و عمق ایمان است، چون همه مردم بر اساس تقوا با یکدیگر اتحاد پیدا کردهاند، چون دیگر معصیت خدا را مرتکب نمیشوند، خداوند نیز درهای آسمان را میگشاید و به خروج دفنیههای زمین فرمان میدهد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «مهدی در امت من است، امت من در زمان او بهره مند از نعمتهایی هستند که هرگز پیش از آن چنین نبودهاند، باران به فراوانی نازل میگردد و زمین (رویش بسیار دارد) و هیچ گیاهی را در دل خود ذخیره نمیسازد.»[39]
اقتصاد تحت تأثیر معنویت
وقتی در اسلام «توسعه معنویت و کرامت انسان» اصل قرار میگیرد و «توسعه اقتصادی» در خدمت «توسعه ارزشها» قرار میگیرد، جلوههای بدیعی از انسانیت کمال یافته پدید میآید، که بهترین و بارزترین آنها در عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین تحقق یافته، و نیز در دوران ظهور حضرت مهدی (علیهالسلام) واقعیت مییابد، ایثار و مقدم داشتن دیگران برخویشتن، بخشیدن مال، وسیله و مسکن خویش به نیازمندان در حالی که خود نیز به آن دلبستگی و نیاز وافر داشتند.
انفاق از همان حداقل امکانات و نعمتهای خداداد، در شرایطی که فقر و تنگدستی خود آنان را در معرض فشار و سختی قرار داده بود.
گریه کردن و تأثر شدید قلبی پیدا کردن، برای این که بر اثر فقر، از صرف اموال در تجهیز جهادگران یا آماده سازی مرکب جهت حضور خود در جنگ با دشمنان اسلام باز ماندهاند.
اینها چند نمونه از تجلیات کرامت و شرافت انسانهای عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود؛ که داشتن و نداشتنها، و ضعف و قوتهای اقتصادی انسانهای مؤمن را تحت الشعاع خویش قرار میداد.
نمونههای چشمگیری از این گونه تجلیات نیز در دوران حضرت مهدی (علیهالسلام) تحقق مییابد:
برادری اقتصادی: زمانی که حضرت مهدی (علیهالسلام) قیام کند، افراد نیازمند دست در کیسه برادر خود میکنند و به میزان حاجت خود بر میدارند.
حق برادری: در زمان ظهور قائم ما (علیهالسلام)، بر مؤمنان واجب است که برادران ایمانی خود را تجهیز نمایند و وسایل لازم او را در اختیارش قرار دهند.
سود ربوی: در آن زمان سود گرفتن مؤمن از برادر مؤمن خود، در بیع و تجارت، ربا شمرده میشود؛ یعنی برادری ایمانی مردم با یکدیگر چنان یگانگی و کرامتی را بین آنان ایجاد میکند که محاسبه سود در خرید و فروش و تجارت، خلاف قواعد شرع و اخلاق تلقی میشود.
اقتصاد در خدمت مردم
در یک حکومت الهی، همه همت حاکمان و مسئولان اداره جامعه، رسیدگی به نیازهای مردم و رفع مشکلات آنان است. در چنین حکومتی امکانات و توانمندیها و ثروتها در خدمت مردم، و برای تأمین رفاه مردم به کار گرفته میشود. زمانی که حضرت مهدی (علیهالسلام) بزرگ ترین و قدرتمندترین حکومت الهی تاریخ بشری را در گیتی ایجاد میفرماید، همه زمینهها برای رشد همه جانبه اقتصادی فراهم میآید، تا عاملی برای عزت بی مانند مردم جامعه باشد: «خداوند باران فراوان برای او میباراند، زمین ـ به اذن خدا ـ گیاهانش را برای او میرویاند، او با بخشش اموال اقتصاد جامعه را تصحیح میفرماید، دام (دام پروری) زیاد میگردد و امت اسلام مجد و عظمت مییابد.
فراوانی ثروت ورشد فزاینده اقتصاد در آن دوران، هم چنان که در فرمایش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) مورد تصریح قرار گرفته است، زمینه ساز مجد و عظمت امت اسلام است، و این خود دو پیام دارد:
1ـ نقش اقتصاد به عنوان عاملی اساسی در ارتقای ارزشهای جامعه، مورد تأکید است. اگر متصدیان امور اقتصادی جامعه افرادی غیر متخصص و نامتعهد باشند، و زمینههای لازم برای بهره گیری از تخصص و استعداد انسانهای کار آمد فراهم نیاید، بی تردید نظام اقتصادی ضعیف و ضربه پذیر و متزلزل خواهد بود و دیگر نمیتوان به حفظ و رشد ارزشهای معنوی و دینی امیدوار بود. اگر فرمودهاند: نزدیک است که فقر، کفر شمرده شود[40] و اگر بر این اساس معتقدیم که انسان فقیر درآستانه کافر شدن قرار دارد، به این معناست که چه فرد فقیر و چه جامعه مبتلا به فقر اقتصادی هر دو در معرض کفرند.
2ـ وظیفه متصدیان در به کارگیری ثروت ملی و امکانات اقتصادی، در خدمت عامه مردم و ایجاد رفاه عمومی، وظیفهای مهم و مؤکد است، به گونهای که عزت و سر بلندی جامعه به کارکرد صحیح آنان وابسته است.
جلوههای رشد اقتصادی در دولت حضرت مهدی (علیهالسلام)
1ـ عمومیت یافتن بهبود وضعیت اقتصادی
آن چه در دنیای امروز به عنوان شاخص رشد یا افول وضعیت اقتصادی هر کشور، مورد نظر قرار میگیرد، میانگین درآمد کل افراد آن کشور است. اگر کشوری غنی و پیشرفته شمرده میشود، معیارش زیادتی ثروت و ذخایر ارزی آن کشور است، اگر چه بخش وسیعی از مردم آن کشور زیر خط فقر به سر ببرند. به طور مثال: آمریکا با صرف نظر از این که ثروت و سرمایههای متراکم گشتهاش از چه غارتها و خیانتهایی حاصل آمده، کشوری ثرومند به حساب میآید، اگر چه میلیونها نفر در همین کشور در نهایت فلاکت و فقر زندگی میکنند. در کشور آمریکا و به ویژه در برخی ایالتهای آن ـ به شهادت فیلمهای مستند و گزارشهای متعدد مؤسسات تحقیقاتی ـ چه بسیارند مردمی که شب و روزشان در گوشه و کنار پارکها و حاشیه خیابانها میگذرد و یا در تونلهای زیر زمینی تاریک و آلوده مخصوص فاضلاب، نیازهای غذایی خود را شکار و خوردن موشها بر طرف میسازند.
صحنههایی مانند در آوردن جنازه مساکینی که سطلهای زباله را مسکن خود قرار دادهاند، یا جمع آوری هزاران کودک خیابانی که گرسنه و درمانده، طعمه باندهای فساد و فحشا و سرقت و اعتیاد شدهاند، چهره بزک کرده مدعیان اقتصاد پیشرفته را کریه جلوه میدهد.
اما از نظر اسلام و مهدویت، آن چه معیار درست پیشرفت واقعی اقتصاد در جامعه شمرده میشود، ریشه کن شدن کامل فقر و بی نیازی عمومی است، آن چنان که در مورد دوران شکوهمند حاکمیت جهانی حضرت مهدی (علیهالسلام) تحقق مییابد: «قطعا بر شما زمانی فرا میرسد که کسی از شما برای انفاق دینار و درهم خویش مستمندی را نمییابد، چون همگی مردم به فضل خداوند به بی نیازی کامل رسیدهاند.»[41]
در دوران حضرت مهدی (علیهالسلام)، رشد و توسعه اقتصادی نه ابزاری برای فربه تر شدن سرمایه داران، و رفاه و آسایش گروهی از نخبگان جامعه، بلکه مقدمهای برای عمومیت یافتن رفاه، و نیکو شدن وضعیت معیشتی همه افراد جامعه است: «زمانی که قیام قائم ما فرا رسد، ثروتها را به تساوی بین مردم تقسیم کند، و در میان بندگان خدا چه نیکان و چه بدان آنان به عدالت رفتار نماید، و (در آن زمان) اوضاع معیشت همه مردم بهبود مییابد.»
2ـ آبادانی همه جای زمین
علی رغم تئوریهای عرضه شده بیگانگان که بیش تر به انگیزه های سیاسی، شعار ناکافی بودن ذخایر انرژی و سرمایههای معیشتی زمین، برای نسلهای رو به افزایش آینده جهان را سر میدهند و ایده استعماری «کنترل جمیعت» را به ویژه در کشورهای جهان سوم ـ که همه معادن و ذخایر و ثروتهایشان باید پشتوانه اقتصادی از ما بهتران غربی باشد! ـ تنها راه نجات از بحران میشمارند، اعتقاد اسلامی در تأیید کارشناسیهای بی طرفانه، بر آن است که اگر انسانها از فتنههای استکبار و استعمار در امان بمانند و در مسیر آبادانی همه سرزمینها درست راهنمایی شوند، امکانات و ثروتهای زمین، دهها برابر جمیعت کنونی دنیا را در بهترین وجه اقتصادی، جواب گو خواهد بود.
زمانی که حضرت مهدی (علیهالسلام)، حکومت اسلامی را در سراسر دنیا استقرار میبخشد، از همه ظرفیتهای سرزمین محیطی زمین استفاده کامل به عمل میآید، او دغدغههای امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را عملی خواهد ساخت که در قریب 1400 سال پیش به محیط زیست و سلامت آن میاندیشید و مردم را در برابر بی توجهی به بندگان و سرزمینهای خدا هشدار میداد، و آنان را حتی در برابر رعایت حق قطعه زمینها و حیوانات مسئول میدانست.[42]
او دانش و تکنولوژی نو و متکامل آن دوران را به خدمت خواهد گرفت تا از همه جای زمین، به عنوان اصلی ترین منبع سرمایههای مورد نیاز بشر، کامل ترین بهرهها به دست آید. کشف دفینهها، استخراج معادن، استحصال انرژی، توسعه کشاورزی، رشد دامپروری، و آباد سازی همه خرابیهای زمین، چنان ثروت و رفاهی را برای مردم دنیا فراهم میسازد که دیگر بساط فقر و فلاکت از بسیط زمین بر چیده خواهد شد. مردم همه گونه مواد مورد نیاز خود را به وفور در دسترس مییابند، ارزش پول کاهش مییابد، و دیگر همه انسانها احساس بی نیازی خواهند کرد.[43]
در مورد آبادسازی همه جای زمین که یکی از استراتژیهای حکومت جهانی عدل است، روایتی از امام باقر (علیهالسلام) به دو صورت نقل گردیده است: «ولا یبقی فی الارض خراب إلا و یعمره؛ هیچ خرابی و نابسامانی در زمین نمیماند، مگر آن که (حضرت مهدی (علیهالسلام)) آن را آباد میسازد».[44] «فلایبقی فی الأرض خراب إلا قد عمر؛ هیچ خرابی و نابسامانی در زمین نمیماند، مگر آن که آباد میشود».[45]
اگر بپذیریم که دو روایت از جانب آن بزرگوار صادر گریدهاند، باید اولی را ناظر به نقش هدایتی و نظارتی حضرت مهدی (علیهالسلام) در بازسازی اقتصادی برتر، با بهره گیری از آباد سازی همه جای زمین دانست؛ و دومی را بیانگر نقش مردم در اجرای رهنمودهای آن بزرگوار در سامان دهی وضعیت اقتصاد اسلامی با آبادانی زمین به شمار آورد.
در این که سیاستها و تدابیر اقتصادی امام زمان (علیهالسلام) در عمران و آبادنی زمین، و فراوانی بهره رسانی آن تأثیرگذار است، در کلامی منسوب به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آمده است: «به وسیله مهدی است که زمین آبادان میشود، و صفا و شادابی مییابد، به وسیله اوست که نهرهای زمین جاری میگردد، فتنهها و تجاوزات از بین میرود، و خیر و برکت زمین افزایش مییابد.»[46]
علاوه بر آن چه ذکر گردید، روایات دیگری نیز از ائمه معصوم (علیهالسلام) نقل گردیده که در آنها، اگر چه به صراحت از آبادی همه جای زمین سخن نگفتهاند، اما دلالت مضمونی آنها بر همین مطلب قابل تأمل است: «و اگر قیام قائم ما تحقق یافت، آسمان بارانش را نازل خواهد کرد، و زمین گیاهانش را خواهد رویانید، و کینه از دلهای بندگان خدا رخت بر خواهد بست، و حیوانات وحشی و اهلی با هم سازگاری پیدا خواهند کرد به گونهای خواهد بود که (امنیت در حدی خواهد بود) زنی فاصله بین عراق تا شام را پیاده بپیماید، قدمش را جز بر گیاهان نگذارد، و هیچ درندهای او را به وحشت نیندازد، در حالی که زینت خود را بر سر دارد». در این فرمایش امیرالمؤمنین (علیهالسلام) اگر چه تأکید بر امنیت است؛ لکن آبادانی همه جای زمین در آن دوران نیز از آن فهمیده میشود، زیرا وقتی که زنی فاصله عراق تا شام را، که در گذشته جزء بایرترین و متروک ترین سرزمینها به شمار میآمده، در حالی میپیماید که سر تا سرش پوشیده از گیاهان است و حتی به اندازه جای یک گام، زمین خالی از زراعت وجود ندارد، دیگر سرزمینهای دنیا به طریق اولی سر سبز و آباد خواهند بود.
3ـ پایان رنج و مشقت در به دست آوردن روزی
«بدانید که اگر شما آن خورشید طلوع کننده را مشرق از پیروی کنید، شما را به راه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) راهبری میکند، و از نابینایی، ناشنوایی و ناگویایی شفا مییابید، و از رنج و مشقت در طلب روزی، و ظلم و حق کشی در مورد دیگران رهایی مییابید، و سنگینی کمرشکن وامهای انباشته و حقوق تضییع شده را از دوش خویش دور خواهید افکند.
جهل انسانها به تواناییهای خویش و منابع اصیل تولید سرمایه، راحت طلبی و سستی در به کارگیری استعدادها و بهره گیری از امکانات، سوء مدیریت متصدیان امور اقتصادی، تجاوزات و بهره کشیهای ناروای اقلیت توانمند جوامع، از سایر اقشار، ثروت اندوزیهای بی حساب و انحصار گراییهای کنترل ناشدنی و سرمایهدارن، و زورگوییها و باج خواهیهای طبقات حاکم، در اغلب دورانهای پیش از ظهور باعث میشده است که اکثر مردم، در هر جامعه و در هر زمان، برای گذراندن زندگی و به دست آوردن لوازم اولیه معیشت خویش، دچار رنج فراوان، و متحمل حقارت و زبونی بسیار شوند.
در دورانهای پیش از ظهور، کمبود کار، صعوبت اشتغال، ناکافی بودن درآمدها، گرانی و کمیابی لوازم زندگی موجب گرفتار شدن جامعه به مفاسد اقتصادی، و رو کردن افراد به مشاغل غیر قانونی و حق کشی در مورد یکدیگر بوده است، اما دوران پر شکوه حضرت مهدی (علیهالسلام) که فرا میرسد، مردم روزگار در سایه پیروی از مرام پیامبرانه او، از کور کورانه عمل کردن و چشم و گوش بسته اقدام نمودن نجات مییابند، و دیگر در طلب رزق و روزی خویش به رنج و مشقت دچار نمیشوند، و برای به دست آوردن مال و ثروت بیشتر، به ستم بر دیگران راضی نمیشوند.در زمانه طلوع خورشید مشرق، راه به دست آوردن رزق فراوان برای همگان آن قدر هموار است، و همت همگان برای تحصیل روزی حلال آن قدر والاست که دیگر حقی از کسی ضایع نمیشود، و حقوق ضایع شده پیشین همگی جبران میشوند، وام ها ادا میشوند و دیگر نیازی به وام گرفتن از دیگران وجود نخوهد داشت.
راهکارهای اقتصادی امام زمان (علیهالسلام)
امام زمان (علیهالسلام)، به عنوان فرزند و جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله)، و کسی که سیره و سنت و رفتار و روشهای مدیریتی و حکومتیاش همگی همسان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است، برای همه انسانهای عصر خویش، (چه در غیبت و چه در ظهور) بهترین و والاترین الگوست.
اگر در روایات شریفه، روشهای مدیریتی و راهکارهای اقتصادی آن بزرگوار ترسیم گردیده است، تنها برای پیشگویی وضع آینده بشر و ترسیم چهره زیبای دوران پس از ظهور نیست، معصومان (علیهم السلام) خواستهاند مدل مدیریتی مورد نظر خداوند، در بهترین عصر مورد پسند او را جهت الگوگیری مدیران و متصدیان امور اقتصادی در جوامع معتقد به مهدویت ارائه دهند.
1ـ مساوات
تلاش در جهت ایجاد موازنه اقتصادی بین اقشار مختلف جامعه، همسان سازی سطوح درآمد، برقراری تعادل در بهره وری از منابع سرمایه، به گونهای که به تساوی بین مردم و بی نیازی همگانی بینجامد، از برنامههای اقتصادی حضرت مهدی (علیهالسلام) است.
حضرت با سامان دهی امور و ایجاد سازمانی در جهت ایجاد تعادل و حفظ مساوات اقتصادی، راهکارهای ذیل را در جامعه توحیدی عصر ظهور مقررخواهد فرمود:
ـ جلوگیری از انباشته شدن بیش از حد ثروت و دارایی در نزد افراد،
ـ کنترل صاحبان قدرت و سرمایه، و ایجاد محدودیتهای قانونی،
ـ ایجاد تعهدات مختلف در قشر پر درآمد جامعه، برای پوشش دادن به نیازهای اجتماع،
ـ رسیدگی به اقشار کم در آمد و مساعدت آنان در بالا بردن کارآییها و توان اقتصاد خود،
ـ جلوگیری از بهره کشیهای ناروا،
ـ ایجاد ضمانت اجرایی در مورد حفظ حقوق عموم مردم، و رفع زمینههای حق کشی،
ـ عطایای ویژه، و ایجاد فرصتهای خاص شغلی در موارد مقتضی. از این رو عنایت به فرمایشهای امیرالمومنین (علیهالسلام)، راهگشاخواهد بود: «یکی از حقوق شما مردم بر حاکم اسلامی آن است که با شما به انصاف رفتار کند، و در بین شما تعدیل (در امور اقتصادی و معیشتی) ایجاد نماید.»[47]
«به خدا سوگند! اگر علم را از معدن آن فرا میگرفتید… دیگر هیچ کس در تأمین هزینه زندگی افراد عائله خویش ناتوان نمیگشت، و هیچ مسلمان یا کسی که با مسلمانان پیمان بسته است، مورد ستم واقع نمیشد.»[48]
2ـ تقسیم مساوی ثروت
رعایت عدالت در بین مردم، جلوههای گوناگون و راهکارهای متفاوت دارد که قطعا یکی از اساسی ترین آنها تقسیم مساوی ثروتها و توزیع عادلانه امکانات است. برخورداری یکسان همه مردم جامعه از سرمایههای طبیعی یا ذخایر بیت المال شرط عدالت است. تفاوت قائل نبودن بین اقشار مختلف و افراد جامعه در بهرهمند سازی آنان از حقوق شهروندی و اموال عمومی، همان فرهنگی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر آن پای فشرده و دغدغه همیشگی امیرالمومنین (علیهالسلام) بوده است.
این که هر کس زیر پرچم اسلام قرار میگیرد و به آن چه وظیفه مسلمانی اوست عمل مینماید، دارای حقی برابر با سایرین میشود و دیگر حتی سابقه بیش تر در پذیرش اسلام یا بیش تر بودن او در مراتب ایمان و تقوا هم نمیتواند ملاک تفاوت او در بهره وری از بیت المال باشد. «شما بندگان خدایید و مال، مال خداست، که باید به تساوی بین شما تقسیم گردد، هیچ کس را در این زمینه بر دیگری برتری نیست.»[49]
با رعایت همین سیاست است که جامعه از خطر اختلاف طبقاتی نجات مییابد و راه بر امتیاز طلبیها و فزون خواهیها بسته میشود. دیگر آن کس که به دستگاه حکومت نزدیک تر است، یا مسئولیتی سنگین تر از دیگران بر عهده دارد، یا سابقه مبارزاتی بیش تر دارد، یا از استعداد و توانایی زیادتری برخوردار است، توقع و انتظار برخورداری بیش تر از حقوق و اموال و امکانات عمومی را ندارد و نباید داشته باشد.
با همین رویکرد است که حضرت علی (علیهالسلام) در برابر زیاده خواهی برادرش عقیل، با نزدیک ساختن آهن گداخته به دست وی، مخالفت قطعی خود را با درخواست او ابراز و او را به عواقب ناپسند تبعیض در تقسیم اموال مردم متذکر میسازد.[50]
جالب است که در فرمایشهای معصومان (علیهم السلام)، شریف ترین ملاک برتری که رعایت تقوای الهی است، باز هم نمیتواند در تفاوت قائل شدن در تقسیم اموال مؤثر باشد. «در بهره وری از سرمایههای عمومی هیچ کس بر دیگری برتری ندارد، و تقوا پیشگان نیز برتریشان در روز قیامت و با دریافت پاداش بهتر و ثواب فزون ترست و خداوند دنیا را پاداش بندگان پرهیزکارش قرار نداده است».[51]
3ـ مبارزه با باج خواهیها
در جامعه توحیدی عصر حضرت مهدی (علیهالسلام)، از بذل و بخششهای بی حساب به مقربان دستگاه حکومتی، خبری نیست، هیچ کس به جهت موقعیتی که در سیستم حاکمیت دارد، نه حق دارد به کسی دارایی خاص، یا زمینی از اموال بیت المال، یا حق بهره وری از آن را ببخشد، و نه حق دارد توقع چنین بخششی را از دیگران داشته باشد. آنان که در دستگاه حاکمه و زیرمجموعههای آن فعالیت میکنند، باید خود را خدمت گزاران جامعه بدانند، و در نهایت تلاشی که دارند باید کم ترین انتظارات و توقعات مادی را داشته باشند.[52]
حضرت مهدی (علیهالسلام) «نظام اقطاعی» را ریشه کن میکند، نه تنها خود به سربازان و والیان و مأمورانش حق این گونه باج خواهی را نمیدهد، بلکه اگر در پیشینه تاریخ ظهور هم کسانی از این گونه قطعه زمینها بهره مند بوده، از آنان باز پس میگیرد و به بیت المال باز میگرداند. «زمانی که قائم ما قیام نماید، نظام اقطاع از بین میرود و دیگر قطایعی وجود نخواهد داشت.»[53]
4ـ بخشش و عطا
حضرت مهدی (علیهالسلام) آن چنان که در روایات ترسیم گردیده، در بخشش و عطای بی پایان خویش، مظهر بخشندگی و عطا کنندگی پروردگار است، پروردگار کریمی که دردعای شگفت ماه رجب او را این گونه میخوانیم: «ای کسی که در هر چیزی به او امیداوار هستم، و در هر پدیده بد و ناگواری خود را از خشم او درامان مییابم. ای کسی که با عملی اندک، جزای فراوان میبخشد، ای کسی که به هر درخواست کنندهای عطا میکند، ای کسی که به آنهایی که از او درخواست نمیکنند، بلکه حتی به آنهایی که او را نمیشناسند، باز هم از روی مهربانی و رحمت خویش عطا میکند.»[54]
عطایای حضرت مهدی (علیهالسلام)، به آشنا و بیگانه، دوست و دشمن، معتقد و غیرمعتقد، عمومیت دارد. او با همین عطای خویش، زمینههای بیگانگی و دشمنی و سوء اعتقاد را از بین میبرد، مشکلات اقتصادی توده مردم را علاج میفرماید و آنان را برای مفید و کارآمد بودن کمک مینماید.
او با همین بخششها، آثار تربیتی فراوان در جامعه ایجاد میکند و شوق و رغبت بیشتر مردم را در همکاری و همیاری آنان با دولت بر میانگیزد. «نشانه مهدی (علیهالسلام) آن است که بر کافرمایان خویش سخت گیری میکند، مال فراوان به مردم میبخشد، و با بیچارگان بسیار مهربان است.»[55]
«مردی به نزد او میآید و میگوید: ای مهدی! مالی به من ببخش، سپس حضرت مهدی (علیهالسلام) به آن میزان که بتواند حمل کند مال فراوان در دامنش میریزد.»[56]
«او به مردم میگوید: بیایید بگیرید این اموالی را که به جهت آن با خویشاوندان خود قطع رابطه میکردید، حاضر به خون ریزی بودید، و در راه به دست آوردن آن مرتکب حرام خدا میشدید، پس به مردم میبخشد، بخشیدنی که هرگز از هیچ یک از پیشینیان او سابقه نداشته است.»[57]
5ـ سخت گیری نسبت به کارگزاران
این طبیعت انسان است که در هنگام دست یابی به قدرت و موقعیت، در معرض خطر خودبینی، خودمحوری، منفعت طلبی، انحصارگرایی و تجاوزطلبی قرار میگیرد. قطعا به هر میزان که ایمان و تقوای انسان بیشتر باشد، در برابر این خطرها، مصونیت بیش تری دارد و به هر اندازه که روحیه خداترسی و پرهیزکاری در او کم تر باشد، لغزش و انحرافش بیش تر خواهد بود و همین جاست که باید مراقبتها و سخت گیریهای بیرونی در مورد او شدت یابند.
تجربه بشری ثابت کرده است که، اگر حکومتی، فارغ از دغدغههای لازم جهت کنترل کارگزاران، یا تنها به اتکای عوامل معنوی و درونی در کنترل آنان، از مراقبت و سخت گیری درباره تخلفاتی که از مأموران و کارگزاران حکومت سر میزند، غافل بماند، حس اعتماد مردم را از دست میدهد و از پشتیبانی آنان بی بهره خواهد گشت و در اداره امور حکومت و حفظ مصالح مردم ناتوان خواهد بود.
حکومت اگر بخواهد سالم بماند سلامت جامعه را بتواند تضمین کند، در درجه اول باید عوامل حکومت و مسئولان و کارگزاران بخشهای مختلف دولتی را کنترل و در صورت تخلف مجازات نماید.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در نامههای متعددی که برای والیان و حاکمان نگاشته است، آن چنان در مورد امور جزئی مانند کیفیت لباس پوشیدن و خوردن و سخن گفتن آنان سخن گفته است که گویا بر کوچک ترین کارهای آنان نیز نظارت و مراقبت دارد. او در این نامهها بارها درباره سوء رفتار آنان با رعیت هشدار داده و در مورد تخلفاتشان، سخت گیرانه به عتاب و عقاب رو نموده است.
حضرت مهدی (علیهالسلام) نیز در همه جهات با الگوگیری از قرآن کریم و سنتهای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و سایر ائمه بزرگوار اسلام، نظارت و مراقبت بر کارگزاران حکومت و حسن انجام مأموریتها توسط آنان را در دستور کار خویش دارد و چه بسا این که در روایات آمده خداوند متعال پستیهای زمین را مرتفع و برجستگیهای آن را هموار میگرداند و دنیا را برای امام زمان (علیهالسلام) هم چون کف دست در معرض دید او قرار میدهد،[58] کنایه از سهولت مراقبت او درباره اوضاع سرزمینهای مختلف و کیفیت انجام امور حکومتی در آنها باشد.
در روایات آمده است که میان شیعیان و امام (علیهالسلام) نیازی به پست و پیک وجود ندارد، وقتی امام (علیهالسلام) با آنها سخن میگوید آنان میشنوند و او را میبینند و امام در جایگاه خود قرار دارد.[59] بدیهی است که حاکمی هم چون امام زمان (علیهالسلام) با این همه سیطره و اشرافی که بر همه نقاط تحت نفوذ حکومت خویش دارد، سلوک و رفتار کارگزارانی را که عهده دار تأمین نیازهای مردم و مأمور پاسداری از قانون در جامعه میباشند، به شدت زیر نظر دارد و در صورت بروز تخلف، با آنان به شدت برخورد مینماید. «المهدی شدید علی العمال، رحیم بالمساکین؛ حضرت مهدی (علیهالسلام) با عاملان حکومت و کارگزاران دولت، سخت گیر و با بیچارگان و تهیدستان، مهربان است.»[60]
6ـ تعهد گرفتن از نخبگان برای ساده زیستی
مردم در کیفیت معیشت خود به رهبران جامعه نظر دارند و از سلوک و رفتار آنان تأثیر میپذیرند، اشرافی گری و خوش گذرانی سردمداران امور حکومت، اثرش بر مدرم کم تر از ضایعات هجوم دشمن نیست. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در نامه عتاب آلودی که به عثمان بن حنیف فرماندار بصره نوشته است، او را برای مهمان شدن بر سر سفره طعامهای رنگارنگ نکوهش نموده و میفرماید: «اگر میخواستم میتوانستم از عسل مصفا و مغز گندم و بافتههای ابریشم برای خود خوراک و لباس فراهم کند، اما هیهات که هوا و هوس بر من غلبه کند و حرص و طمع مرا وادار کند تا طعامهای لذیذ را برگزینم، در حالی که ممکن است در سرزمین حجاز یا یمامه کسی باشد که حتی امید به قرص نانی نداشته باشد.»[61]
با عنایت به آیات شریفه قرآن که در مذمت مترفان و خوش گذرانان تأکید فراوان دارد و با توجه به فرمایشهای پیشوایان مقدس اسلام، اصل ساده زیستی و پرهیز از خصلت اشرافیت، امری شریف و پسندیده است و از همین روست که حضرت مهدی (علیهالسلام) اگر چه در آن دوران که حاکمیت توحیدی را بنیان مینهد، نعمتهای فراوان و سرمایههای بی شمار در اختیار دارد، خود و همراهانش را متعهد به ساده زیستی میگرداند.
او برای پایدار ماندن بر اصول معیشتی پیامبرانه و عدم خروج از چارچوب ارزشهای حکومت علوی در همان ابتدای قیام، همه 313 تن یاران گرد آمده در کنار خانه کعبه را به بستن پیمانی مقدس فرا میخواند که بندهایی از آن، متکفل تعهد به نهایت ساده زیستی است.
«یاران متعهد شوند که لباس خز و حریر نپوشند، کمربند از طلا نبندند زمین را بستر خویش سازند و لباس خشن بپوشند. و به کم اکتفا کنند و خود متعهد میشود که هم چون آنان لباس بپوشد و بر مرکبی مانند مرکب آنان سوار گردد و به کم راضی باشد و حاجب و دربان نگیرد.»[62]
7ـ برقراری نظام تأمین سرانه و تقسیم منظم بیت المال
حضرت مهدی (علیهالسلام) با تنظیم مقرری خاص برای هر خانواده، در دو نوبت از سال حقوق و نقدینه مشخصی را برای اداره زندگی و تأمین نیازهای طبیعی آنان در اختیارشان قرار میدهد، و نیز در دو نوبت از هر ماه، سهمیهای معین از مواد غذایی و سایر اقلام مصرفی مورد نیاز هر خانواده را به دست عاملان حکومت، به آنان تحویل میدهد.[63]
در این اقدام اقتصادی چند نکته قابل توجه وجود دارد:
الف) این عطای مستمر به صورت تقسیم حقوق هر شش ماه یک بار، و توزیع سبد کالای هر دو هفته یک بار، برای همگان در همه دنیا عمومیت دارد و تعبیر «الناس» ـ به معنای همه مردم ـ در فرمایش امام باقر (علیهالسلام) نشان میدهد که این سیاست مربوط به گروه خاصی از مردم نیست و تنها اختصاص به نیازمندان ندارد، تا در آن صورت با عنوان بی نیازی عمومی در جامعه پس از ظهور ـ که در برخی روایات وارد شده است،[64] ـ منافاتی داشته است
ب) این حرکت هرگز به معنای تعطیلی اشتغال و کسب درآمدهای خصوصی و شخصی نیست.
هر کس در جامعه حق دارد از شغل مناسب برخوردار باشد و متناسب با تواناییهای خویش از درآمد لازم و امتیازات کافی بهره مند گردد و علاوه بر این به عنوان حقی اجتماعی، از تسهیلات و مساعدتهای عمومی نیز استفاده کند. بله، تردیدی نیست که از کارافتادگان و ناتوانان، با همین عطایا و مستمریهای مشخص از رفاه نسبی برخوردار خواهند شد.
ج) انفال و سرمایههای عمومی مانند جنگلها، کوهها، و دریاها، رودخانهها، معادن، منابع زیرزمینی، و گنجینهها، پشتوانه اقتصادی هر جامعه است و هر دولتی با اتکای به همین سرمایههاست که میتواند در ارائه خدمات به مردم و بهسازی همه جانبه کشور موفق باشد. حال اگر با لحاظ همه اولیتها و با صرف سرمایههای عمومی در همه زمینههای لازم، باز هم بخش قابل ملاحظهای از درآمدهای حاصله باقی ماند، بدون شک، در اختیار مردم قرار دادن آن، بهترین راه مصرف به شمار میآید.
د) سازماندهی تشکیلات گسترده خدمات رسانی در سرتاسر دنیا در عصر حضرت مهدی (علیهالسلام) به گونهای است که اولا، نظم ویژه توزیع هر سال دو مرتبه حقوق و هر ماه دو بار کالا را تأمین مینماید، و ثانیا، ارتباط مستقیم سازمان با دستگاه رهبری را عیان میسازد، به شکلی که مردم در هر کجا که باشند کلیه دریافتیها را عطای او میشمارند.
8 ـ تقویت کشاورزی و دامداری
اصلی ترین نیازهای بشری از زمین و دام حاصل میآید، و این قاعدهای است که از زمان حضرت آدم (علیهالسلام) تا قیام رستاخیز ادامه داشته و دارد و پیشرفت علم و صنعت و رشد روزافزون تکنولوژی نه تنها هرگز موجب بی نیازی انسان از محصولات کشاورزی و دام پروری نمیشود، بلکه او را در بهره گیری از خاک و دام تواناتر میسازد.
این که امروزه قطبهای صنعتی دنیا توانستهاند به هیولای کنترل ناشدنی سرمایه و قدرت اقتصادی تبدیل شوند، از آن روست که با استخدام صنعت و فن آوری پیشرفته، از طرفی، انحصارگرانه تولیدات کشاورزی و پرورش دام را توسعه بخشیده و با تولید انبوه، بازارهای جهان را تحت نفوذ و سیطره خود قرار دادهاند؛ و از طرف دیگر، ظالمانه با سرازیر ساختن تولیدات ارزان این دو صنعت به کشورهای جهان سوم، زمینههای تولید سنتی محصولات کشت و دام را به شکست و نابودی کشیدهاند.
در دوران طلایی پس از ظهور، امام زمان (علیهالسلام) با بهره گیری از عوامل ذیل به تقویت و رشد عوامل تولید کشاورزی و صنعت دامداری میپردازند:
الف) برنامه ریزیهایی در جهت بهره وری از همه زمینهای قابل کشت دنیا، با ذخیره سازی بارانها و تقسیم حساب شده آب نهرها.
ب) ترتیباتی در جهت غنی سازی زمینها برای کشتهای متناوب فصلی، و تبدیل زمینهای بایر به مزارع و باغهای حاصل خیز.
ج) علمی سازی تولید و پیشرفت چشمگیر تکنولوژی کشت زمین و پرورش دام.
د) ایجاد فرهنگ صحیح اشتغال به این دو صنعت.
و) متناسب سازی تولید و عرضه با میزان دقیق تقاضا براساس نیازهای واقعی و عادلانه کل انسانها.
تعابیر مختلفی که در روایات ویژه پس از ظهور در مورد آبادانی همه جای زمین، پوشیدگی همه سرزمینها از سبزه وگیاه، فراوانی خارق العاده باران، جاری شدن نهرها، رویش بی سابقه گیاهان و ثمردهی بی نظیر درختان، بخشندگی زمین، کثرت دام و فراوانی خیر و برکتها مورد تأکید قرار گرفتهاند و در ابواب پیشین به مناسبت، ذکری از آنها به میان آمد، همگی مرتبط با همین سیاست اقتصادی در دوران حاکمیت حضرت مهدی (علیهالسلام) میباشند.
9ـ مجازات متخلفان اقتصادی
دستورهای مختلف اسلام در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی مجموعهای متوازن، هماهنگ و همخوان را تشکیل میدهند که برای تأمین سعادت فرد و جامعه، بی تردید همه آنها باید مورد توجه قرار گیرند.
این که در جامعهای با ملاحظات سیاسی و حزبی یا با نگرانیهای حاصله از به هم خوردن سیستم ارتباطات دیپلماتیک و خروج از دایره قراردادهای به اصطلاح بین المللی، برخی از احکام و قوانین اسلامی مورد بی توجهی یا کم اعتنایی قرار گیرند، بی تردید اصل سلامت اقتصاد، سیاست و فرهنگ اسلامی جامعه را به خطر خواهد انداخت.
در جامععه امروزی، کشورهایی که به سلامت اقتصاد کشور خود میاندیشند، حتی از تخلفهایی که عالی ترین مقامات کشوری صورت میدهند، چشم پوشی نمیکنند و بدون تسامح هر فرد، در هر موقعیت و مقام را در مورد تخلفی که در امور اقتصادی مورد قبول کشور مرتکب شده است، محاکمه و مجازات میکنند، در حالی که در کشورهای اسلامی با جوسازیهایی که مخالفان داخلی و خارجی نظامهای اسلامی انجام میدهند، گاهی با ملاحظاتی خاص، بدیهی ترین تخلفات و رسواترین قانون شکنیهای اقتصادی از روند مجازات اسلامی دور میماند و بدین ترتیب راه برای تخلفات بزرگ تر و ناکامی سیستم اقتصاد هموار میگردد.
اما در دوران حضرت مهدی (علیهالسلام) آن زمان که اسلام ناب با همه ابعادش، معیار حکومت و سیاست و قضاوت خواهد بود، سخت گیری در مجازات قانون گریزان اقتصادی تا پایهای پیش میرود که بنا به روایتی از امام صادق (علیهالسلام) کسی که از روی عناد زکات اموال خویش را نمیپردازد و یا در مسیر پرداخت زکات توسط مردم، مانع تراشی و کارشکنی میکند، به اعدام محکوم میشود.[65]
10ـ ایجاد امنیت
در دوران پس از ظهور امنیت در همه ابعادش، در همه دنیا حاکم خواهد گشت، و بی گمان این امنیت، چه در سرمایه گذاری نسبت به تولید و چه در روند تجارت و عرضه کالا و چه در انواع مختلف خدمات رسانی تأثیرگذار خواهد بود و رشد همه جانبه اقتصاد را به دنبال خواهد داشت.
11ـ مبارزه با تجمل گرایی و اشرافی گرایی
تجمل گرایی در زمان حکومت حضرت مهدی (علیهالسلام) ریشه کن خواهد شد و هیچ کس به بهانه این که ثروت فراوان و رفاه کامل دارد به زندگی اشرافی روی نخواهد کرد؛ زیرا تنها ثروتمند بودن و در اختیار داشتن طلا و جواهر نیست که انسان را گرفتار تجمل گرایی و اشرافی گری مینماید، بلکه سوء سریرت، عدم برخورداری از ارزشهای اسلامی و انسانی، رقابتهای ناروا و تبلیغات ناسالم در جامعه و گرفتار شدن در دام غفلت، لذت پرستی و دنیا طلبی است که انسانها را به چنین ورطهای میکشاند و همه اینها در عصر حاکمیت صالحان اصلاح خواهد گشت.
از نگاهی دیگر زشتی تجمل گرایی و ناروایی زندگی اشرافی ریشه در حرمت اسراف و تبذیر دارد، که به عنوان دو آفت اقتصادی در دوران حضرت مهدی (علیهالسلام) ممنوعیت خواهند داشت.
این که در قرآن کریم تبذیرکنندگان برادران شیطانها خوانده شدهاند، شاید به جهت این باشد که این گروه از سرمایه داران، نه تنها خود همراه و همگام شیطان میشوند و با غرق شدن در زرق و برق مادیات و تجملات زندگی در مسیر هلاکت قدم بر میدارندع بلکه در فریب و گمراهی دیگران نیز سهیم گشته و یاری دهنده شیطان شمرده میشوند. اینان نه فقط خود به فراموشی از یاد خدا و قیامت دچار میشوند، بلکه اقشار دیگر جامعه را هم به دنیا دوستی و اشرافی گری میکشانند.
عامل دیگر در محکومیت زندگی تجمل آلود رشد عقلی، کمال فکری و کرامت اخلاقی مردم در دوران پس از ظهور است که به خودی خود راه را برای چنین گرایشهایی میبندد و از آلوده شدن فرد و جامعه به چنین آفتهایی جلوگیری میکند.
از طرفی سرمایهگذاری مفید در مسیر تعالی همه جانبه جامعه و فراهم آوردن زمنیههای رشد آن، از صرف هزینهها برای امور غیر ضروری و تجملاتی باز میدارد.
اصولا عصر حضرت مهدی (علیهالسلام)، عصر انقلاب ارزشهاست. از این رو اگر در دوران پیش از ظهور، به جهت سوء مدیریتها و خیانتهایی که در سیستم فرهنگ سازی صورت میگیرد، مردم، داشتن کاخ و ویلاهای کاخ مانند را ارزش میشمارند و برای داشتن اتومبیل بسیار گران قیمت، یا حتی هواپیمای اختصاصی آرزوی طولانی در سر میپرورانند، مردم عصر حضرت مهدی (علیهالسلام) این جلوهها را کاملا ضد ارزشی میدانند و هرگز تصور آلوده شدن به چنین مظاهری را به خیال خود راه نمیدهند.
امروزه اگر کسی که میلیاردها تومان ثروت بادآورده و به خیانت جمع آوری شده را صرف تزیینات و تجملات خانه و باغ و مؤسسه تجاری میکند و میلیاردها تومان اموال حاصل از رباخواری، رانت خواری، احتکار، قاچاق، واسطه گریهای اجحاف آمیز و باج خواهیهایش را در پارتیها، جشنها، عیش و نوشها و سفرههای گناه آلود خارجی مصرف مینماید، نه تنها مجرم شناخته نمیشود، بلکه به عنوان میلیاردی با پرستیژ و دارای شخصیت ممکن است همه جا مورد احترام نیز قرار گیرد. اما در عصر حاکمیت توحید و عدل، اولا، راه پولدار شدن این گونه افراد بسته میشود و ثانیا، راههای خرج درآمدها ضابطه مند و کنترل شده است و فرصت این گونه تجمل گراییها را به کسی نمیدهند. «روزی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) از راهی عبور میکردند، چشمشان به ساختمان مجلل و بزرگی که در کنار جاده ساخته شده بود، افتاد. از همراهان پرسیدند: این عمارت از کیست؟ عرض کردند: از آن یکی از انصار است. حضرت بسیار ناراحت شدند و زمانی که صاحب آن ساختمان سر رسید و سلام کرد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) روی از او گرداندند، و جواب سلام او را ندادند. مرد انصاری آثار خشم را در چهره آن حضرت دید، موضوع را از یاران پرسید: گفتند: پیامبر (صلی الله علیه و آله) وقتی شنیدند که این ساختمان مال توست، این چنین ناراحت شدند. مرد انصاری رفت و همان روز برای ویران کردن آن بارگاه اقدام نمود. روزی دیگر که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) از آن جا عبور کردند و دیگر آن ساختمان را ندیدند، پرسیدند، آن عمارت چه شد؟ وقتی همراهان جریان را گفتند، حضرت فرمودند: هر بنایی در روز قیامت وبال صاحب اوست و مایه بازخواست میشود، مگر آن مقداری که به آن نیازمند است.»[66]
با چنین رویکرد پیامبرانه است که حضرت مهدی (علیهالسلام) با دین ستیزان دنیا دوست هیچ گونه سازشی نخواهد داشت، توطئههایشان را کشف، فسادانگیزیهایشان را ممنوع و خوش گذرانیهایشان را متوقف خواهد ساخت. اموال و ابزار سلطه آنان را ضبط، خانهها و مؤسساتشان را بازرسی، و قصرهایشان را خراب خواهد کرد.[67] و بدین ترتیب هم در بعد پیش گیری و هم در بعد مبارزه با تجمل گرایی و اشرافی گری، دوران حضرت مهدی (علیهالسلام) را میتوان شاخص ترین دوران تاریخ بشر دانست.
از منظر قرآن کریم هم سنت خداوند بر آن است که هرگاه بخواهد امتی را به جهت کفر و طغیان و معصیتشان عذاب نماید و به هلاکت کشاند، دست سرمایه داران، سرمستان نعمت، خوش گذرانان، طغیانگران و شهوت رانان ثروتمند و مرفهان بی درد[68] را باز میگذارد و آنان جامعه را به هر فسق و فسادی آلوده خواهند کرد و همه اصلاحگران را مطرود و همه روزنههای اصلاح را مسدود خواهند نمود تا جایی که وعده عذاب محقق، جامعه متلاشی و سرزمینشان زیر و زبر گردد.
بنابراین، اگر در حکومتی همچون حکومت توحیدی موعود قرار باشد ریشه هر گونه فسق و فجور سوزانده شود، اصلاح در همه شئون جامعه پدید آید، مصلحان عزت یابند و با از بین رفتن هر گونه عامل عذاب، سعادت و رحمت بر امت اسلام و سرزمین اسلامی باریدن گیرد، راهی جز بریدن دست سرمایه داران خوش گذران و مرفهان طغیانگر باقی نمیماند.
——————————————————————————–
[1] – شیخ مفید: الاختصاص، ص 6.
[2] – بحارالانوار: ج 52، ص 388.
[3] – همان.
[4] – همان.
[5] – بحارالانوار: ج 52، ص 308.
[6] – شیخ صدوق: کمال الدین، ص 653.
[7] – همان.
[8] – طه: آیه 1 ـ 2.
[9] – شعراء: آیه 3.
[10] – ر. ک: المحجة فیما نزل فی القائم الحجه: ص 106.
[11] – هود: آیه 80.
[12] – شیخ صدوق: کمال الدین: ج 2، ص 673.
[13] – المحجة فیما نزل فی القائم الججه، ص 137 به نقل از: تأویل الآیات الظاهره.
[14] – اعراف، آیه 170.
[15] – عنکبوت: آیه 45.
[16] – المحجة فیما نزل فی القائم الحجه، ص 143 به نقل از: تفسیر قمی، ج 2، ص 87.
[17] – ر. ک: المحجة فیما نزل فی القائم الحجه، ص 143.
[18] – نحل: آیه 90.
[19] – آل عمران: آیه 104.
[20] – آل عمران: آیه 110
[21] – مستدرک الوسائل: ج 2، ص 358؛ کنزالعمال، حدیث 5564.
[22] – انعام: آیه 48.
[23] – بقره: آیه 62.
[24] – نحل: آیه 97.
[25] – غافر (مومن)، آیه 40.
[26] – ذاریات: آیه 56.
[27] – مفردات راغب: ص 156.
[28] – معجم الفاظ القرآن الکریم: ص 351.
[29] – مفردات راغب: ص 156.
[30] – تفسیر راهنما: ج 13، ص 368. (با اندکی تغییر در عبارت)
[31] – المعجمة فیما نزل فی القائم الحجه، ص 141 به نقل از: تأویل الآیات الظاهره؛ مجمع البیان، ج 7، ص 66.
[32] – همان.
[33] – بحارالانوار: ج 52، ص 386.
[34] – امام باقر (علیهالسلام): «تؤتون الحکمة فی زمانه»، بحارالانوار: ج 2، ص 352.
[35] – منتخب الأثر: ص 483.
[36] – امام خمینی (قدس سره)، در جستجوی راه امام از کلام امام، دفتر بیست و دوم، برگرفته از صفحات 204 ـ 206.
[37] – مقام معظم رهبری ـ زید عزه ـ روزنامه جمهوری اسلامی، چهارشنبه 26/2/75، ص 3.
[38] – نحل: آیه 112.
[39] – الزام الناصب: ص 163.
[40] – «کاد الفقر أن یکون کفرا». میزان الحکمه، ج 7، ص 498؛ بحارالانوار، ج 69، ص 29.
[41] – بحارالانوار: ج 51، ص 146.
[42] – نهج البلاغه صبحی صالح: خ 167.
[43] – همان: ج 51، ص 146.
[44] – منتخب الاثر: ص 482 به نقل از: اسعاف الراغبین.
[45] – کمال الدین: ج 1، ص 331.
[46] – ینابیع الموده: ص 467.
[47] – همان: ج 75، ص 356.
[48] – مستدرک نهج البلاغه: ص 31.
[49] – کافی: ج 8، ص 360.
[50] – نهج البلاغه: خ 224، شرح ماجرای فقر عقیل و درخواست بخشش گندم بیش تر از بیت المال، از زبان خود امیر المومنین (علیهالسلام).
[51] – کافی: ج 8، ص 360.
[52] – تحف العقول: ص 155.
[53] – بحارالانوار: ج 52، ص 309.
[54] – مفاتیح الجنان: اعمال ماه رجب.
[55] – منتخب الاثر: ص 311.
[56] – همان: ص 311.
[57] – بحارالانوار: ج 52، ص 390؛ غیبت نعمانی، ص 237.
[58] – بحارالانوار: ج 52، ص 328.
[59] – همان: ص 236؛ منتخب الاثر، ص 438.
[60] – منتخب الاثر: ص 311 به نقل از: عقدالدرر بشارة المصطفی (صلی الله علیه و آله).
[61] – نهج البلاغه: نامه 45.
[62] – منخب الاثر: ص 469.
[63] – امام باقر (علیهالسلام): بحارالانوار، ج 52، ص 352.
[64] – همان: ج 51، ص 146.
[65] – «مهدی (علیهالسلام) مانع الزکاة را میکشد». همان، ص 225.
[66] – مجمع البیان: ج 7، ص 198.
[67] – برگرفته از صلوات بر حضرت مهدی (علیهالسلام): مفاتیح الجنان.
[68] – معجم الفاظ القرآن الکریم: ج 1، ص 154؛ معانی واژه «مترفین» در این کتاب متعدد و مطابق با تعابیر مذکور است.