امروز بانوان همانند بسیاری از مردم به آینده می اندیشند؛ به یک انقلاب جهانی و یک حکومت موعود، که چگونه در برابر قدرت های بزرگ غلبه پیدا میکند! آیا برنامه های اوچیست؟ چه کسانی با او همکاری می کنند و زنان در آن زمان چه نقشی دارند؟ دشمنانش چه کسانی اند و راز و رمز موفقیتش در گرو چیست؟
ما در این نوشتار کوتاه نقش زنان در ایّام غیبت و ظهور امام زمان علیه السلام، را مورد بررسی قرار میدهیم.
نقش زنان در دوران غیبت صغری
در دوران سخت غیبت صغری، در روزهایی که شیعیان پس از دویست و شصت سال با یک آزمایش بزرگ رو به رو بودند و می بایست با غیبت امام خو کنند، یک زن به عنوان مفزع و پناه معرفی میشود و آن مادر بزرگوار امام حسن عسکری، علیه السلام است. در این دوره، اگر چه امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام، زمینه غیبت را از پیش فراهم کرده بودند و شخصیت های مورد اعتمادی همانند عثمانبن سعید عمری و پسرش محمد بن عثمان رابه عنوان وکیل معرفی کرده بودند، به دلایلی از موقعیت مادر امام حسن عسکری، علیه السلام، معروف به «جدّه»، استفاده شد و وی پناه شیعه معروف گردید. از گفتگوی احمد بن ابراهیم با «حکیمه» دختر امام جواد، علیه السلام، برمیآید که پس از گذشت دوسال از رحلت امام حسن عسکری، علیه السلام، همچنان بسیاری از کارها بهدست مادر بزرگوار امام حسن عسکری، علیه السلام، انجام میشده است ولی در حقیقت ازطرف حضرت حجةبن الحسن، علیه السلام، و به فرمان آن حضرت صورت گرفته است.
شیخ صدوق، رحمةالله علیه، از احمد بن ابراهیم نقل کرده است که در سال 262 ق. بر حکیمه دختر امام جواد علیه السلام، وارد شدم و از پس پرده با وی سخن گفتم و از او درباره اعتقادش به امامان پرسیدم. او همه آنها را یکایک شمرد و آنگاه حجةبن الحسن بن علی را نیز نام برد…
از او پرسیدم: این فرزند کجاست؟ گفت: در پس پرده غیب است. گفتم پس شیعه به چه کسی پناه ببرد؟ گفت: به جدّه، مادر امام حسن عسکری، علیه السلام. سپس افزود: این دستور از سوی امام حسن عسکری، علیه السلام، و به پیروی از امام حسین، علیه السلام، صورت گرفته است. زیرا امام حسین علیه السلام، در ظاهر برای حفظ جان فرزندش امام سجاد، علیه السلام، به خواهرش زینب کبری، علیه السلام، وصیت کرد و درنتیجه تا مدتی هرآنچه از امام زین العابدین، علیه السلام، صادر میشد به حضرت زینب، علیه السلام، نسبت داده میشد تا امر پنهان باشد1 و حساسیت ها نسبت به امام سجاد، علیه السلام، کمتر شود. این امتیاز برای جدّه باقی بود تا آنکه کسانی مانند «عثمان بن سعید» و دیگر سفرا و نایبان خاص امام زمان، علیه السلام، در بین شیعیان شناخته شدند و منزلت یافتند.
پس از شهادت امام عسکری، علیه السلام، یک بانو، نظر دستگاه خلافت بنی عباس را نسبت به تعقیب امام زمان تغییر داد. نوشته اند پس از گزارش جعفر کذّاب، که در خانه امام حسن عسکری، علیه السلام، فرزند خردسالی از آن حضرت باقی مانده است، آنها به خانه امام هجوم بردند و پس از دستگیری صیقل (یکی از کنیزان امام) فرزند خردسال را از او مطالبه کردند. او نخست انکار کرد و آنگاه برای اینکه موضوع برای آنها پوشیده ماند، گفت من حامله هستم. از اینرو آن کنیز را بهدست «أبی الشوارب»، قاضی وقت، سپردند تا از او مراقبت کند. در مدتی که صیقل زیرنظر قاضی نگهداری میشد دستگاه خلافت با مرگ عبید بن خاقانی و شورش صاحب الزنج روبه رو شد و صیقل از وضعیت آشفته سود جست و فرار کرد.2
نقش زنان در دوران ظهور
حال سزاوار است بدانیم زنان در حکومت قائم آل محمد علیه السلام چه می کنند؟ چه کسانی هستند؟ چند نفرند؟ از کجا می آیند و چه مسؤولیتی برعهده دارند؟ براساس برخی از روایات، حضور و نقش این زنان ازنظر زمان و موقعیت، چهارگونه است:
الف) حضور پنجاه زن در بین یاران امام
اولین گروه از زنانی که به محضر امام زمان می شتابند آنهایند که در آن ایّام میزیسته اند و همانند دیگر یاران امام، علیه السلام، به هنگام ظهور در حرم امن الهی بهخدمت امام، علیه السلام، میرسند. در این باره دو روایت وجود دارد:
روایت اول: امّ سلمه ضمن حدیثی درباره علایم ظهور، از پیامبر روایت کرده است که فرمود:
یعوذ عائذ من الحرم فیجتمع الناس إلیه کالطّیر الواردة المتفرقة حتّی یجتمع إلیه ثلاث مأة و أربعة عشر رجلاً فیه نسوة فیظهر علی کلّ جبّار و ابن جبّار…3
در آن هنگام پناهنده ای به حرم امن الهی پناه میآورد و مردم همانند کبوترانی که از چهار سمت به یک سو هجوم میبرند به سوی او جمع میشوند تا اینکه در نزد آن حضرت سیصد و چهارده نفر گرد می آیند که برخی از آنان زن می باشند که بر هر جبار و جبار زاد های پیروز میشود.4
روایت دوم: جابربن یزید جعفی، ضمن حدیث مفصلی از امام باقر، علیه السلام، در بیان برخی نشانه های ظهور نقل کرده که:
و یجییء واللّه ثلاث مأة و بضعة عشر رجلاً فیهم خمسون امراة یجتمعون بمکة علی غیر میعاد قزعا کقزع الخریف یتبع بعضهم و هیالآیة الّتی قال اللّه: «أینما تکونوا یأت بکم اللّه جمیعا إنّ اللّه علی کلّ شیء قدیر…»5
بهخدا سوگند، سیصد و سیزده نفر میآیند که پنجاه نفر از این عده زن هستند که بدون هیچ قرار قبلی در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد. این است معنای آیه شریفه: «هرجا باشید خداوند همه شما را حاضر میکند. زیرا او بر هر کاری توانا است».
پنجاه زن از سیصد و سیزده نفر!
نکته شگفت در این دو روایت این است که میفرماید: سیصد و سیزده مرد گرد آیند که پنجاه نفر ایشان زن هستند!
دوم آنکه: در روایتی که نام یاران برشمرده شده است نام هیچ زنی وجود ندارد.6
در پاسخ این شبهه میتوان گفت: این چند نفر در زمره همان سیصد و سیزده نفر هستند. زیرا اولاً امام، علیه السلام، میفرماید: «فیهم»؛ یعنی در این عده پنجاه زن میباشد.
دوم: شاید تعبیر مردان بدین سبب باشد که بیشتر این افراد مرد هستند و این کلمه از باب فزونی عدد مردان، چنین ذکر شده است.
سوم: اگر مقصود همراهی خارج از این عده بود امام میفرمود: «معهم»، نه اینکه بفرماید «فیهم»، زیرا این سیصد و سیزده نفر مانند عدد اصحاب بدر برشمرده شدهاند و همه یاران و فرماندهان عالی رتبه و ازنظر مقام و قدرت درحد بسیار بالایی هستند که برخی با ابر جابه جا میشوند و اینها بدون شک با بقیه مردم آن زمان فرق بسیار دارند. بنابراین اگر بگوییم آنها جزو همان سیصد و سیزده نفر هستند برای آنها رتبه و موقعیت ویژه قائل شده ایم و اگر بگوییم در زمره یاران دیگر حضرت باشند از امتیاز کمتری برخوردارند.
ب) زنان آسمانی
دسته دوم چهارصد بانوی برگزیده هستند که خداوند برای حکومت جهانی حضرت ولیعصر، علیه السلام، در آسمان ذخیره کرده است و با ظهور آن حضرت به همراه حضرت عیسی، علیه السلام، به زمین میآیند.
ابوهریره از پیامبر، صلّی اللّه علیه و آله، روایت کرده که:
ینزل عیسی بن مریم علی ثمان ماة رجل و أربع مائة امرأة خیار من علی الأرض و أصلح من مضی.
عیسیبن مریم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایستهترین افراد روی زمین فرود خواهد آمد.
آیا این زنان از امتهای پیشین هستند یا امت اسلامی زمان پیامبر، صلّی اللّه علیه وآله، و معصومین، علیهمالسلام؛ یا از دورانهای مختلف؟ آنها از چه زمان و به چه علت به آسمان برده شدهاند و برای عهده داری منصبی در حکومت حضرت میآیند یا برای مسایل دیگر؟ اینها پرسش هایی است که این حدیث از آنها چیزی نمیگوید.
ج ) رجعت زنان
سومین گروه از یاوران حضرت بقیةاللّه علیه السلام، زنانی هستند که خداوند به برکت ظهور امام زمان(عج) آنها را زنده خواهد کرد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهند نمود. این گروه دو دستهاند: برخی با نام و نشان از زنده شدنشان خبر داده شده و برخی دیگر فقط از آمدنشان سخن بهمیان آمده است.
در منابع معتبر اسلامی نام سیزده زن یاد میشود که به هنگام ظهور قائم آل محمد، صلّی اللّه علیه وآله، زنده خواهند شد و در لشکر امام زمان(عج) به مداوای مجروحان جنگی و سرپرستی بیماران خواهند پرداخت.
طبری در دلائل الامامة، از مفضل بن عمر نقل کرده که امام صادق فرمود:
همراه قائم [آل محمد، صلّی اللّه علیه وآله] سیزده زن خواهند بود.گفتم آنها را برای چه کاری می خواهد؟ فرمود: به مداوای مجروحان پرداخته، سرپرستی بیماران را به عهده خواهند گرفت. عرض کردم: نام آنها را بفرمایید. فرمود: قنواء دختر رشید هجری، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه [مادر عمار یاسر]، زبیده ام خالد احمسیّه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه، ام خالد جهنّیه.7
«صیانه ماشطه» در زمان حضرت موسی میزیسته است و مادر عمار یاسر در ابتدای بعثت به شهادت رسید. «حبابه» در زمان علی، علیه السلام، و «قنواء» در زمان امام حسن و امام حسین، علیه السلام، و بقیه در زمانهای دیگر زندگی میکرده اند.
این گروه سیزده نفری رجعت خواهند کرد و خداوند برای قدردانی از آنها، به برکت امام زمان آنها را زنده خواهد کرد.
در این روایت امام صادق، علیه السلام، از آن سیزده زن فقط نام نه نفر را یاد میکند. در کتاب خصایص فاطمیّه8 بهنام نسبیه، دختر «کعبه مازینه»، و در کتاب منتخب البصائر بهنام «وتیره» و «أحبشیه» اشاره شده است.9
زنان سرافراز
اینک به اختصار به شرح حال برخی از زنان نامبرده اشاره میکنیم.
1. صیانه ماشطه
او یکی از همان سیزده بانویی است که در دولت حضرت مهدی، علیه السلام، زنده شده، به دنیا بازمیگردد. وی همسر «حزقیل»، پسر عموی فرعون، و شغلش آرایشگری دختر فرعون بود.او همانند شوهرش به پیامبر زمان خود، حضرت موسی، ایمان آورده بود امّا همچنان ایمان خود را پنهان میکرد.
نوشته اند: روزی وی مشغول آرایش دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد و بی اختیار نام خدا را برزبان جاری ساخت. دختر فرعون گفت: آیا نام پدر مرا بر زبان آوردی؟ گفت: نه، بلکه نام کسی را بر زبان آوردم که پدر تو را آفریده است. دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو کرد و فرعون صیانه را احضار کرد و گفت: مگر به خداییِ من اعتراف نداری؟ گفت: هرگز! من از خدای حقیقی دست نمیکشم و تو را پرستش نمیکنم. فرعون دستور داد تا تنور مسی برافروزند و همه بچه های آن زن را در حضورش در آتش افکنند. چون نوبت به طفل شیرخوارش رسید صیانه میخواست به ظاهر از دین برائت جوید که کودک شیرخوارش به زبان آمد و گفت: مادر صبر کن که تو بر حق هستی! فرعونیان آن زن و بچه شیرخوارش را در آتش افکنده، سوزاندند و خداوند دراثر صبر و تحمل آن زن در راه دین، او را در دولت امام مهدی زنده میگرداند تا هم به آن حضرت خدمت کند وهم انتقام خود را از فرعونیان بگیرد.
2 ـ سمیه، مادر عمار یاسر
وی هفتمین نفری بود که به اسلام گروید و بدینسبب دشمن سخت به خشم آمد و بدترین شکنجهها را براو روا داشت.10
او و شوهرش یاسر در دام ابوجهل گرفتار آمدند و او نخست آنها را اجبار کرد که پیامبر خدا را دشنام دهند، امّا آنها حاضر به چنینکاری نشدند. او نیز زره آهنی به سمیه و یاسر پوشانید و آنها را در آفتاب سوزان نگه داشت. پیامبر که گاه از کنارشان عبور میکرد آنها را به صبر و مقاومت سفارش مینمود و میفرمود:
صبرا یا آل یاسر فإنّ موعدکم الجنة.
ای خاندان یاسر، صبر پیشه سازید که وعده گاه شما بهشت است.
سرانجام ابوجهل برهریک ضربتی وارد ساخت و ایشان را به شهادت رساند.11
خداوند این زن را به پاداش صبر و مجاهدتی که در راه اعتلای اسلام نشان داد و بدترین شکنجه را از دشمن خدا تحمل کرد، در ایّام ظهور مهدی آل محمد، صلّی اللّه علیه وآله، زنده خواهد نمود تا تحقق وعده الهی را ببیند و در لشکر ولیّ خدا به یاوران آن حضرت خدمت کند.
3 ـ نسیبه، دختر کعب مازنیه
او معروف به «ام عماره» و از زنان فداکار صدر اسلام است که در برخی از جنگ های پیامبر اسلام، صلّی اللّه علیه وآله، شرکت جسته و مجروحان جنگی را مداوا کرده است. او در جنگ احد بهترین نقش را ایفا کرد. با دیدن صحنه فرار مسلمانان و تنها گذاشتن پیامبر به دفاع از جان شریف پیامبر پرداخت و در این راه بدنش زخم های فراوان برداشت.
پیامبر عزیز این فداکاری را ستود و به فرزندش عماره چنین فرمود:
امروز مقام مادر تو از مردان جنگی والاتر است.12
پس از فروکش کردن جنگ، نسیبه با سیزده زخم13 سنگین به همراه دیگر مسلمانان به خانه برگشت و به استراحت پرداخت. با شنیدن فرمان پیامبر خدا، صلّی اللّه علیه وآله، که فقط مجروحان جنگ باید به تعقیب دشمن بشتابند، نسیبه از جای برخاست و آماده رفتن شد، امّا به علت شدت خونریزی نتوانست شرکت کند. همین که پیامبر از تعقیب دشمن برگشت، پیش از آنکه به خانه برود، عبداللّه بن کعب مازنی را برای احوال پرسی نسیبه و سلامتی وی به نزد او فرستاد و چون از سلامتی وی آگاه گشت شادمان موضوع را به پیامبر خبر داد.14
نسیبه از کسانی است که برای یاری امام مهدی، علیه السلام، زنده خواهد شد.15
4. امّ ایمن
از زنان پرهیزکار و خدمتکار حضرت رسول، صلّی اللّه علیه وآله، است. پیامبر به او مادر خطاب میکرد و میفرمود:
هذه بقیة اهل بیتی.16
این زن، باقیمانده ای از خاندان من است.
وی همواره در کنار زنان مجاهد، در جبهه جنگ به مداوای مجروحان میپرداخت.17
ام ایمن از شیفتگان خاندان امامت بود که در ماجرای فدک، حضرت زهرا، علیه السلام، او را به عنوان شاهد معرفی کرد. وی پنج یا شش ماه پس از پیامبر از دنیا رفت.18 خداوند به برکت مهدی آل محمد، علیه السلام، به هنگام ظهور، او را زنده میگرداند تا در لشکرگاه امام به خدمت گماشته شود.
5. امّ خالد
در روایت دو بانو بدین نام مشهور شده اند: ام خالد احمسیه و ام خالد جهنّیه. شاید مقصود ام خالد مقطوعة الید (دست بریده) باشد که یوسفبن عمر، پس از به شهادت رساندن زیدبن علی بن الحسین در کوفه، دست او را به جرم شیعه بودن قطع کرد. در کتاب رجال کشی درباره شخصیت و مقام این زن فداکار از امام صادق علیه السلام، مطلبی ذکر گردیده که حایز اهمیت است. ابوبصیر گوید: در خدمت امام صادق نشسته بودیم که ام خالد مقطوعةالید از راه رسید. حضرت فرمود:
ای ابابصیر، آیا میل داری که کلام امّ خالد را بشنوی؟
من عرض کردم: آری ای فرزند رسول خدا، با شنیدن آن شادمان میگردم… در همان موقع ام خالد به خدمت امام آمد و سخن گفت. دیدم وی در کمال فصاحت و بلاغت صحبت میکند. سپس حضرت پیرامون موضوع ولایت و برائت از دشمنان با او سخن گفت.19
6. زبیده
مشخصات کاملی از او نقل نشده است. احتمال دارد زبیده زن هارونالرشید باشد که شیخ صدوق، رحمةالله علیه، دربارهاش گفته است: وی یکی از هواداران و پیروان اهل بیت است. هنگامی که هارون دانست از شیعیان است قسم خورد که طلاقش دهد. زبیده کارهای خدماتی بسیاری داشت که یکی آبرسانی به عرفات است. همچنین نوشتهاند وی یکصد کنیز داشت که پیوسته مشغول حفظ قرآن بودند و همیشه از محل سکونت او صدای تلاوت قرآن شنیده شد. زبیده در سال 216 ق. رحلت کرد.20
7. حبّابه والبیّه
از زنان والامقامی است که دوره زندگی هشت امام معصوم را درک کرد و پیوسته مورد لطف و عنایت ایشان قرار داشت. در یک یا دو نوبت بهوسیله امام زین العابدین و امام رضا، علیهماالسلام، جوانی اش به او بازگردانده شد. اولین ملاقات وی با امیر مؤمنان، علیه السلام، بود که از آن حضرت دلیلی بر امامت درخواست کرد. حضرت در حضور وی سنگی را برداشت و بر آن مهر خود را نقش کرد و اثر آن مهر در سنگ جای گرفت و به او فرمود: پس از من هر که توانست در این سنگ چنین اثری برجای بگذارد او امام است. از این رو حبابه پس از شهادت هر امامی نزد امام بعدی میرفت و آنان مهر خود را بر همان سنگ میزدند و اثر آن نقش میبست. نوبت که به امام رضا علیه السلام، رسید حضرت نیز چنین کرد. حبابه نه ماه پس از رحلت امام رضا علیه السلام، زنده بود و پس از آن بدرود حیات گفت.21
روایت شده است که وقتی حبابه به خدمت امام زین العابدین رسید یکصد و سیزده سال از عمرش سپری شده بود. حضرت با انگشت سبابه خود اشارهای نمود و جوانیاش بازگشت.22
همچنین نوشته اند: صورت حبابه از زیادی سجود سوخته و از عبادت همانند چوب خشکیده ای شده بود.23
8. قنواء
دختر رشید هجری، یکی از شیعیان و پیروان علی، علیه السلام، و خود از یاران باوفای حضرت امام جعفر صادق، علیه السلام، است24. وی دختر بزرگمردی است که در راه محبت و دوستی امیر مؤمنان به طرز دلخراشی به شهادت رسید. از گفتار شیخ مفید برمی آید که قنواء به هنگام ورود پدرش نزد عبیداللّه بن زیاد شاهد قطع دو دست و دو پای پدر خود بوده و به کمک دیگران بدن نیمه جان پدر را از دارالاماره بیرون آورده و به خانه منتقل کرده است. روزی قنواء به پدرش گفت: پدرجان، چرا این همه خود را به رنج و مشقت عبادت میاندازی! پدر درجواب گفت: دخترم، پس از ما گروهی خواهند آمد که بینش دینی و شدت ایمانشان از ما، که این همه خود را به زحمت عبادت انداخته ایم، بیشتر است.25
د. بانوان منتظر
چهارمین گروه یاوران امام زمان(عج) بانوان پرهیزکاری هستند که پیش از ظهور حضرت بقیةاللّه، علیه السلام، رحلت کردهاند. به ایشان گفته میشود: امام تو ظاهر گشته است، اگر مایلی میتوانی حضور داشته باشی. آنان نیز به اراده پروردگار زنده خواهند شد.
رجعت زنان مربوط به گروه خاصی نیست و هر بانویی خود را با خواسته ها و شرایط زندگی در حکومت مهدی آل محمد، علیه السلام، تطبیق دهد ممکن است در آینده از رحمت خداوندی بهرهمند گشته، برای یاری امام زنده شود. یکی از آن شرایط خواندن دعای «عهد» است که در فرد، نوعی آمادگی برای پذیرش حکومت آخرین ذخیره الهی ایجاد میکند. به فرموده امام صادق علیه السلام:
هر که چهل صبح دعای عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر هم پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود خداوند او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد…26
انتظار فرج
یکی از شرایط حضور در حکومت بقیةاللّه و توفیق دیدار با آن حضرت انتظار فرج است؛ یعنی آمادگی کامل برای پذیرش حکومت حق و آراستن به آنچه که مهدی علیه السلام، میگوید و میخواهد. انتظار فرج یعنی نفی هرگونه سلطه از بیگانگان و مبارزه با افکار انحرافی و فساد اخلاق و در یک کلام، انتظار فرج یعنی بیزاری از دشمنان خدا و پیامبر و معصومین، علیهمالسلام.
بیسبب نیست که انتظار از بهترین اعمال شمرده شده است، بلکه فرد منتظرِ دولت مهدی(عج) همانند کسی است که در پیش روی رسول خدا شهید گشته و در خون خود غلتیده است و اگر بر همان حالت انتظار از دنیا برود بسان کسی باشد که در خیمه مهدی فاطمه، علیهماالسلام، میباشد.
ابوبصیر از امام صادق روایت کرده که آن حضرت روزی فرمود:
آیا شما را خبر ندهم به چیزی که خداوند عملی را بدون آن از بندگانش قبول نمیکند؟ گفتیم: آری. فرمود: شهادت بر وحدانیت خدا و رسالت پیامبر، صلّی اللّه علیه وآله، و اقرار به آنچه که خداوند فرموده، از دوستی ما و بیزاری از دشمنان و اطاعت و پیروی از ما. نیز داشتن ورع و پرهیزکاری و انتظار کشیدن برای قائم، علیه السلام. آنگاه فرمود: بدرستی که برای ما دولتی است، خداوند آن را هر زمانی که اراده کند برقرار میسازد. سپس افزود: هرکس که دوست دارد از یاران قائم، علیه السلام، باشد باید در انتظار به سر برد و خود را به ورع و محاسن اخلاق بیاراید، و اگر در همان حال بمیرد برای او اجری همانند کسی است که آن حضرت را درک کرده باشد.27
پدیدآورنده:محمد جواد طبسی
پینوشتها:
1.سوره تحریم (66)، آیه 11.
2.صدوق، محمد بن علی بن الحسین، کمال الدین، ج 2، ص50؛ الطوسی، محمد بن الحسن، الغیبة، ص 138.
3.همان، ص 476.
4.الهیثمی، نورالدین علیبن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج 7، ص315؛ معجم احادیث الإمام المهدی، ج 1، ص 500.
5.همان.
6.المجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 223.
7.الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 314.
8.همان، ص 260.
9.ریاحین الشریعة، ج 5، ص 41؛ به نقل از خصایص فاطمیه.
10.چشماندازی از حکومت مهدی، علیهالسلام، ص 74؛ بهنقل از بیان الائمه، ج 3، ص 338.
11.ابن الاثیر، علی بن ابی الکرم، اسدالغابه، ج 5، ص 481.
12.ریاحینالشریعه، ج 4، ص 353.
13.الواقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج 1، ص 273.
14.همان، ج 2، ص 268.
15.همان، ج 1، ص 270.
16.ریاحین الشریعه، ج 5، ص 41؛ بهنقل از خصایص فاطمیّه.
17.چشماندازی از حکومت مهدی، علیهالسلام، ص 76؛ تهذیب الکمال، ج 35، ص 329.
18.طبسی، محمد جواد، نقش زنان مسلمان در جنگ، ص20.
19.قاموس الرجال، ج 10، ص 387.
20.المامقانی النجفی، عبدالله محمد حسن، ریاحینالشریعه، ج 3، ص 381؛ بهنقل از تنقیحالمقال.
21.همان، ج 3، ص 78.
22.القمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج 1، ص 204.
23.همان.
24.جامعالرواة، ج 2، ص 458؛ رجال شیخ طوسی، ص 341.
25.المفید، محمدبن محمدبن النعمان، الاختصاص، ص 73072.
26.القمی، شیخ عباس، همان، ج 2، ص 294.
27.القمی، شیخ عباس، منتهیالآمال، ج 2، ص 486؛ بهنقل از: النعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة