مقدّمه:
آیات فراوانی در قرآن کریم وجود دارد که به استناد سخنان دُر بار و پربرکت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و جانشین راستین حضرت ایشان در مورد امام منجی و موعود، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تفسیر و تأویل و تطبیق گردیدهاند و مرحوم آیة الله سید هاشم بحرانی صد و سی و دو آیه را مربوط به امام زمان دانسته و در این مورد کتاب شریف «الحجّة فی ما نزل فی القائم الحجة» را به رشتة تحریر میآورد و همچنین علامه صادق الحسینی الشیرازی تعداد این آیات را در کتاب شریف «المهدی فی القرآن» به صد و پنجاه و سه آیه میرساند و بعضی از محققین تعداد این آیات را طبق تحقیقات به عمل آمه به سیصد آیه رساندهاند. [1]و در این زمینه کتابهای فراوانی به رشته تحریر آمده است آنچه که مسلّم است اینکه در طول تاریخ پیوسته دشمنان حق از منتشر شدن معارف قرآن و آشکار شدن حقایق و اسرار آن به أنحای مختلف جلوگیری کردند که یکی از این معارف موضوع مهدویت و منجی آخرالزمانی میباشد.
از جمله سورههایی که در قرآن کریم توسط روایاتت ائمه معصومین(علیهم السلام) به موضوع مهدویت تفسیر و تأویل شده سورة مبارکة «عصر» میباشد که در عین کوتاهی، دریایی از معارف در آن نهفته شده است ولی متأسفانه در هیچک از تفاسیر مهم اهلسنّت اشارهای به این موضوع نشده و یا تفسیر و یا تأویلی و یا روایتی که حاکی از مهدوی بودن این سوره بنماید به منابع تفسیری اهل سنت نیافتیم. و از آنجا که شناختن معارف قرآن و بهره گرفتن از سرچشمههای شیرین آن راهی جز این ندارد که از بازگوکنندگان وحی و ترجمان راستین قرآن یعنی خاندان عصمت(علیهم السلام) درس بگیریم به سراغ تفاسیر روایی و روایات اهلبیت(علیهم السلام) رفتیم و خوشبختانه مهدوی بودن این سورة مبارکه را دریافتیم.
ما قبل از پرداختن به اقوال علما و دانشمندان در تفسیر این سورة نورانی، ابتدا به بررسی واژههای مهم این سوره میپردازیم.
عصر: واژة عصر در اصل به معنای «فشردن» است مرحوم طبرسی در مجمع البیان مینویسد: «اصل العصر: عصر الثوب و نحوه و هو فتله الاخراج مائه»[2] و سپس به وقت عصر اطلاق شده به خاطر اینکه برنامهها و کارهای روزانه در آن پیچیده و فشرده میشود. راغب در مفردات مینویسد: «اَلْعَصر: مصدرُ عَصَرْتَ و المعصُورُ: الشیءُ العصِر… و العَصْرُ: الدّهر و الجمیع العصور.»[3]
1. به این خاطر انسان نامیده شده چون خلقتش به نوعی است که بدون انس با افراد دیگر زندگیش قوام پیدا نمیکند.
2. به این خاطر انسان نامیده شده چون با هر چیزی که به آن الفت پیدا میکند مأنوس میگردد.
3. بر وزن إفْعِلان بوده و إنسِیان میباشد و به این خاطر انسان نامیده شده زیرا خدا؛ او عهد کرد و او آن عهد الهی را فراموش نمود.[4]
خسر: چنانکه «راغب» در «مفردات» مینویسد: به معنی کم شدن سرمایه است و گاه به انسان نسبت داده میشود و میگویند فلانکس زیان کرد و گاه به خود عمل نسبت داده میشود و میگویند تجارتش زیان کرد. این واژه غالباً در سرمایههای برونی مانند مال و مقام به کار میرود و گاه در سرمایههای درونی مانند صحت و سلامت و عقل و ایمان و ثواب و… . [5]
آمنوا: جمع مذکر غایب از ثلاثی فرید از باب افعال از ریشه «أمن» راغب در مفردات چنین مینویسد که «ایمان» یکبار اسم برای شریعتی است که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آورده و برای هر شخصی که داخل این شریعت شده استعمال میگردد و یکبار هم بر سبیل مدح استعمال میشود که مراد از آن تصدیق توأم بااطمینان خاطر میباشد.[6]
الصالحات: از ریشة الصَّلاح: ضدّ الفساد[7]
تواصَوْا: از ماده «تواصی» و همانگونه که راغب در مفردات آورده به معنای سفارش کردن بعضی، بعضی دیگر را، میباشد.[8]
صبر: جلیس، امساک راغب مینویسد: صبر: خویشتنداری و جلس نفس است بر چیزی که شرع و عقل تقاضا میکند یا از چیزی که شرع و عقل از آن نهی میکند بحسب اختلاف موارد نام آن فرق میکند اگر خویشتنداری در مصیبت باشد آنرا صبر گویند ضدّ آن جزع است اگر در جنگ باشد شجاعت نامند ضد آن جبن است اگر در پیش آمده باشد آنرا سعه صدر گویند اگر در امساک از سخن باشد کتمان نامند.[9] شیعه روی این کلمه مانور دادهاند در اینکه منظور از عصر در این سوره چیست نظریات مختلفی ارائه شده است مرحوم علّامه طبرسی در تفسیر ارزشمند مجمع البیان پنج تفسیر ارائه نموده [10]و برخی از نویسندگان هم برای این کلمه هفت معنا و تفسیر نوشتهاند. [11]که به خاطر دوری از اطاله بحث فقط فهرست معانی را ذکر مینمائیم.
1. غروب آفتاب 2. مجموعه تاریخ بشر 3. عصر قیام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) 4. عصر قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 5. وجود انسان (انسان کامل) 6. فشارها و حوادث 7. نماز عصر البته باید به این نکته توجه داشت که تفسیرهای مختلف هیچ تضاد و منافاتی با یکدیگر ندارد بنابراین میتوان تمام این تفسیرها را صحیح دانست یعنی یکی از تفاسیری که برای «عصر» ـ عمدتاً در منابع و تفاسیر روایی شیعه ـ ذکر گردیده، عصر قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میباشد که از چندین جهت دارای اهمیت خاصی است و جهان شاهد تحوّلات عظیم و شگرف و بیسابقهای خواهد شد زیرا:
اوّلا: بشر از نظر علم و دانش پیشرفت فوقالعادهای میکند، ثانیاً: ضایع در آن زمان رشد چشمگیری خواهد داشت ثالثاً: از نظر اخلاق مردم در سطح بسیار بالایی قرار میگیرند و رابعاً: صلح و آرامش و امنیت عجیبی در بین مردم و اقوام و ملل حاکم میشود [12]و خامساً حکومت جهانی الهی که خالی از هرگونه شرک و بتپرستی ظلم و ستم و فساد است در سرتاسر زمین توسط آخرین حجت الهی بوجود خواهد آمد.[13]و مدینة فاضلهای که تمام حکما و مردم به دنبال ایجاد آن بودند و در رؤیاهای خویش آنرا جستجو میکردند تحقق پیدا نموده و به منصّه ظهور و بروز میرسد و آمال و آرزوهای تمامی انبیاء و اولیاء با ظهور دولت الهی و حقمدار حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) محقق میشود.
مرحوم سید هاشم بحرانی در کتاب «البرهان فی تفسیر القرآن» مرحوم علی بن ابراهیم قمی در کتاب «تفسیر القمی» مرحوم فیض کاشانی در کتاب «تفسیر الصافی، مرحوم فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی در کتاب «تفسیر فرات کوفی» مرحوم علی بن جمعه عروسی حویزی در کتاب «تفسیر نور الثقلین» شیخ محمد بن عبدالرحیم نهاوندی در کتاب «نفحات الرحمن فی تفسیر القرآن، شیخ محمد بن محمدرضا القمی المشهدی در کتاب «تفسیر کنزالدقائق و بحر الغرائب»، شیخ ماجد ناصر الزبیدی در کتاب «التیسیر فی التفسیر للقرآن» و بسیاری دیگر از مفسرین شیعه با استناد به احادیثی از امام جعفر صادق(علیه السلام) این سوره را به اهلبیت(علیهم السلام) تفسیر و تأویل کردهاند و همة ایشان استناد به حدیثی نمودهاند که مرحوم شیخ صدوق در کمال الدین ذکر نموده است. ایشان از امام صادق(علیه السلام) روایت نموده است: مقصود از «عصر» عصر ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میباشد و مقصود از «إن الانسان لفی خسر» دشمنان ما میباشند «الا الذین آمنوا» مگر کسانی که به بازگشت ما ایمان آوردهاند و «عملوا الصالحات» و کارهای شایستهای در مواسات و معاونت برادران دینی خود انجام دادهاند «و لا تواصوا بالحق» و همدیگر را به امامت توصیه نمودهاند «و تواصوا بالصبّر» و همدیگر را به عترت پاک نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) توصیه و سفارش کردهاند.[14]و در تفسیر قمی از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است خداوند متعال اهل صفوت از مخلوقات خود را از عموم خاسرین و زیانکاران استثنا نمود جایی که فرمود: «إن الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا[15]
و در مجمع البیان از علی(علیه السلام) [16]از امام صادق(علیه السلام) روایت نمودهاند که آن دو بزرگوار اینگونه قرائت نمودهاند: «والعصر، إن الانسان لفی خسر (الی آخر الدّهر) الا الذین و امنوا و عملو الصلحات و تواصوا بالحق و تواصو بالصْبر»[17]
با توجه به این تفسیر روایی ترسیم کلّی این آیات نورانی چنین است که قسم به دوران ظهور آخرین منجی بشریت و آخرین حجّت الهی که تمام انبیاء و اولیاء انتظار ظهورش را میکشیدند زیرا با ظهور ایشان حکومت عدل در زمین که پر از ظلم و ستم و فساد شده برپا میگردد و صالحین به حکومت دست مییابند تمام انسانها در خسران و زیان هستند مخصوصاً افرادی که از اهلبیت روی گرداندند و ولایت ایشان را نپذیرفته و برخلاف دستورات خدا و پیامبر در مورد جانشینی ائمّه اثنی عشر(علیهم السلام)، دنبال نااهلان رفته و ولایت طاغوت را پذیرفتند مگر کسانی که دارای چهار ویژگی هستند 1. کسانی که بازگشت اهلبیت(علیهم السلام) به حکومت و قدرت و شوکت و ظهور دولت حق ایمان آوردند. 2. و کارهای شایستهای در مواسات برادران دینی خود در راه محبّت اهل بیت(علیهم السلام) انجام دادند و با انتظار عالمانه برای ظهور امام غایب زمینهسازی مینمودند. 3. و همدیگر را به امامت علی بن ابیطالب و اولاد معصومش توصیه نمودند. 4. که ولایة علی بن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی و همدیگر را به عترت پاک نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) که مصداق بارز حقمداری و حقمحوری هستند توصیه و سفارش کردند چرا که در روایات متعددّی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده که ایشان فرمودند: «علی مع الحق و الحق مع علی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» [18]و همچنین فرمودند مثل اهلبیتی کمثل سفینه نوح من رکبها نجی و من تخلّف غرق و هوی» [19]و فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب اله و عترتی اهل بیتی ما إن تمسّکتم بهما لن تضلوا بعدی ابداً»[20]
آخرین حجّت الهی، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میباشد که شیعیان باید با توصیه همدیگر نسبت به ولایتمداری و ولایتپذیری ایشان و با تجوید پیمان با منجی آخرین، محبّت ایشان دارد را در قلوب خود افزایش داده و کارهایی که باعث تعجیل در ظهور ایشان میشود را انجام دهند تا جامعه برای ظهور دولت یار آماده گشته و خورشید مغرب طلوع نماید.
نتیجه:
1. انسان از هر سو در خسارت است (إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ).
2. تنها راه جلوگیری از خسارت، ایمان و عمل است (آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ).
3. ایمان و عمل صالح و پذیرش حق و شکیبایی، بهره گیری درست از سرمایههای وجودی خویش است.
4. انجام کارهای شایسته، توصیه خداوند به مؤمنان است (الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ).
5. به فکر خود بودن، کافی نیست؛ مؤمن در فکر رشد و تعالی دیگران است (تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ).
6. توصیه دیگران به پذیرش حق و شکیبایی در راه آن، مصداق بارز عمل صالح است (عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ).
7. اصلاح جامعه در کنار اصلاح خویشتن، ضرورتی اجتناب ناپذیر در ثمر بخشی وجود انسان است (تواصوا)
8. اقامه حق، به استقامت نیاز دارد (تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ).
9. جامعه، زمانی اصلاح میشود که همه مردم در امر به معروف و نهی از منکر شرکت داشته باشند؛ همه پند دهند و همه پند پذیرند (وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ) کلمه «تواصوا» بر کار طرفینی دلالت دارد.
پی نوشت ها:
[1]. آیات الکریم فی ما اُنزل فی بقیة الله فی الارضین، اکبری، علی اصغر.
[2]. مجمع البیان، ج10، ص491.
[3]. مفردات الفاظ قرآن، ص569.
[4]. همان، ص94.
[5]. همان، ص281.
[6]. همان، ص91.
[7]. همان، ص489.
[8]. همان، ص873.
[9]. همان، ص246.
[10]. مفردات، ص474.
[11]. قاموس، ریشه حق.
[12]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج10، ص434 و 435.
[13]. تفسیر نمونه، ج27، ص293 و 294.
[14]. سوگندهای قرآن کریم، ص532.
[15]. سوره نور، آیه55 و سورة انبیاء، آیه105 و سوره قصص، آیه5.
[16]. کمال الدین و تمام النعمة، ج2،ص565،ح1، باب58.
[17]. تفسیر قمی، ص734.
[18]. مجمع البیان، ح10، ص493.
[19]. تفسیر قمی، ص735.
[20]. امامشناسی و پاسخ به شبهات، ص421: آقای رضوانی در این کتاب اقوال متعدد علمای اهل سنّت را در مورد این حدیث ذکر نموده و بحث جالبی را نموده است.
[21]. مستدرک حاکم نیشابوری، ج2، ص343، و نهایه ابن اثیر ماده زخّ.
[22]. امامشناسی، 13، ص200 به بعد که این کتاب در خصوص این حدیث نورانی توسط آیة الله محمد حسین حسینی طهرانی تألیف گردیده است.
نگارنده: حجت الله رجبی