مسیحیت، در فرهنگ و ادبِ حاکم بر آمریکا، جایگاه ویژه ای دارد و اگر سه فصل اساسی مسیحیت را نجات، تبشیر و فرجام جهان بدانیم، هم اکنون تبشیر به شکلی جدی به وسیلۀ رسانه های روز، از جمله سینما تعیین می شود. دلیل دیگر پرداختن به بحث آخرالزمان، موقعیت ویژۀ غرب در تاریخ است که به لحاظ تئوری و اندیشگی، اکنون در پایان خود به سر می برد. دلیل سوم را هم می توان در قدرت گرفتن نومحافظه کاران و ایوانجلیست های آمریکا، جست وجو کرد. تمام این ادلّه در کنار هم، موجب شد، سینما به ابزاری مناسب برای نمایش انگاره های آخرالزمانی تبدیل شود.
ادیان با ترسیم دنیای آخرالزمانی، جنگ میان خیر و شر و غالب شدن موعود را، که نمایندۀ خیر است، بیان کرده اند. سینماگران توانسته اند به کمک جلوه های ویژه و تکنیک های هنری و رایانه ای در دهه های اخیر، با استفاده از مباحث اعتقاد به منجی، بسیاری از داستان های آخرالزمانی را بر پردۀ سینما به اکران بگذارند و مخاطب را که در اضطراب چیستی و چگونگی آخرالزمان است، با خود همراه و حفظ کنند.
هالیوود، که صاحب بزرگ ترین و مجهزترین استودیوهای تصویری است، حاکم بر پروژه های فکری و تصویری آمریکاست. یکی از داغ ترین موضوعاتی که در این غول شیشه ای به تصویر کشیده می شود، موضوع آخرالزمان است. موضوع فرجام جهان، سوژۀ بسیار قدرتمندی برای جلب مردم در گیشه هاست و فیلم های آخرالزمانی، در زمرۀ پرفروش ترین فیلم های هالیوودی بوده اند.
پروژۀ فیلم های آخرالزمانی در واقع، بهانه ای برای عملیاتی کردن استراتژی های منطقه ای و فرامنطقه ای غرب است که در پشت پردۀ هالیوود صورت می گیرد. از اصلی ترین وظایف فیلم های آخرالزمانی هالیوود، کمک به غرب برای اجرای استراتژی های سیاسی و نظامی اش است. این فیلم ها علاوه بر زنده نگه داشتن تهدیدها و دشمنی های غرب با جبهۀ رقیب، به نوعی توجیه گر تهاجمات و لشکرکشی های سیاسی و نظامی علیه جوامع هدف هستند. در دورۀ گذشته، حضور کمونیسم، به عنوان جریان مخالف غرب در سینما، سبب اتحاد ملی بلوک غرب برای حفظ ارزش های کاپیتالیستی خود در برابر بلوک شرق گردید. امروز با رفتن پروندۀ کمونیسم به بایگانی تاریخ، امپریالیسم تصویری غرب می کوشد تا شرق اسلامی را جای گزین شرق کمونیستی کند، تا هم چنان پویایی تمدن غرب را با خلق عنصر دشمنی و تهدید رقم زده باشد.
شاید رمزگشایی از پروژۀ آخرالزمانی هالیوود، تنها در پردازش به گونه های مختلف فیلم های آخرالزمانی قابل خوانش باشد. هنر فیلم سازی یکی از مهم ترین قالب ها و روش های غرب برای زمینه سازی و جا انداختن فرهنگ و ایدئولوژی غربی و از جمله پروژۀ پایان دنیاست. در این زمینه، از تمامی ظرفیت ها و امکانات استفاده گردیده و کمپانی های فیلم سازی هالیوود، مهم ترین نقش را در این زمینه ایفا کرده است. ژانرهای گوناگون، همواره تصویری از آیندۀ جهان را ترسیم کرده اند که در آن سعی شده تا با استفاده از تخیل پردازی، ایجاد هیجان و شگفتی و جلوه های ویژه، به مخاطب بقبولانند که آیندۀ جهان، همان گونه خواهد بود که آن ها نقش کرده اند.
آخرالزمان طبیعی: در این نوع از آ خرالزمان، طبیعت علیه نسل بشر عصیان می کند و شرایط آخرالزمانی را پدید می آورد. طبیعتی که قرن ها مسخّر و مقهور انسان بوده است، روزی علیه او قیام می کند و انسان را گرفتار خشم خود می کند. این مطلب، زمینه ای تکراری برای نگرش غالب در دسته ای از فیلم ها با مضمون آخرالزمان طبیعی است.
در آخرالزمان طبیعی، طبیعت، سر به شورش و طغیان می گذارد و بشر را با اهرم هایی چون: زلزله، طوفان، گردباد، آتشفشان، برخورد شهاب سنگ ها با زمین، سیل و… تهدید می کند. گاهی نیز به دلایل دخالت های نابه جای انسان در پروسه های طبیعی و دست کاری های ژنتیک، هیولاهای ناشناخته ای از دل طبیعت پدیدار شده و حیات بشر را به مخاطره می افکنند. فیلم هایی نظیر: روز استقلال (1996م.)، دنیای آب، پارک ژوراسیک، آرماگدون، جنگ ستارگان، عنصر پنجم، شهاب آسمانی، گرات، وقتی دنیاها با هم تصادف می کنند، مالیخولیا، شناخت، ذوب شدن، زلزلۀ یخی، سیاره سرخ، گلوله های فضایی، 2012، عصر یخ بندان، روزِ پس از فردا، برخورد عمیق و… هر یک به سهم خود، مصادیقی از آخرالزمان طبیعی به حساب می آیند.
بنابراین، آخرالزمان طبیعی فصلی است که در آن، عالم با طبیعت مقابله و طبیعت، شرایط آخرالزمانی را برای بشر رقم می زند. فیلم های مرتبط با آخرالزمان طبیعی، به علت به تصویر کشیدن اتفاقات عظیم طبیعی و استفاده از جلوه های بصری، معمولاً محبوبیت و مقبولیت ویژه ای در تولیدات سالانۀ سینمایی و تلویزیونی دارد.
آخرالزمان تکنولوژیکال: در این گونه آخرالزمان، آدمی با آفریده های تکنولوژیک خویش گلاویز است و این مصنوع شوریده بر صانع، شرایط آخرالزمانی را برای انسان پدید می آورد. جرقه های آغازین این گونۀ آخرالزمانی را در آثاری مانند: دکتر فرانکن اشتاین، ترمیناتور2 و ماتریکس می توان دید. در بیشتر این آثار، انسان در مقابل مصنوع و مخلوق خویش کم آورده و دچار بحران هویت است. در این مدل از آخرالزمان، بشر امکان نابودی خویش را به وسیلۀ ساخته های دست خویش (تکنولوژی) ایجاد می کند.
در آخرالزمان تکنولوژیک، حدیث چالش انسان و مصنوعات است که بر او سیطره یافته اند. تکنولوژی اگرچه مخلوق انسان است، به مرور با هوش مند شدنش، به مرحله ای از تکامل و پیشرفت می رسد که علیه انسان و آیندۀ او دست به شورش می زند. این پیش بینی، مهم ترین دست مایۀ فیلم های آخرالزمانی سینمایی با روی کرد تکنولوژیکال است. در این فیلم ها، تهدیدی در تکنولوژی روباتیک، نشان داده می شود و روزی را به تصویر می کشند که روبات ها استقلال خود را به دست آورده و انسان را به بردگی خویش می کشند.
فیلم های سینمایی بسیاری به مقولۀ آسیب های تکنولوژی پرداخته اند که معمولاً این فیلم ها مضمون آخرالزمانی دارند. هدف اصلی این گونه فیلم ها، هشدار به ذات تکنولوژی است که می تواند دودمان بشر را بر باد دهد. بنابراین، می توان مضمون اصلی فیلم های آخرالزمانی تکنولوژیک را هشدار به زیان های تکنولوژی در آینده دانست. مجموعه فیلم های: نابودگر یا ترمیناتور، ماتریکس، من روبات، تا پایان جهان، چشم عقاب و طوفان سیاه از این دست هستند.
آخرالزمان باستانی و اسطوره ای: آخرالزمان اسطوره ای و باستانی، دست مایۀ گونه ای دیگر از آثار هالیوود است که طی آن، آنتاگونیست، از آن سوی تاریکی ها و از دنیای افسانه ها و اسطوره های کهن سر بر می آورد و به جهان امروز پا می گذارد؛ این تضاد بین دنیای سنت و جهان مدرن، شرایط آخرالزمانی را پدید می آورد. در آخرالزمان اسطوره ای، ضدمنجی ای از دل افسانه ها و اسطوره های باستانی پا به دنیای ما گذاشته و قصد نابودی بشر را دارد که در این حال، با ظهور منجی آگاه به دنیای اسطوره ها و مجهز به جادو و سحر، به مبارزۀ این دشمنان می پردازد.
در این نوع فیلم ها، نیروی شرور از اعمال تاریخ آمده و در عصر جدید ظاهر می شوند و شرایط سختی را برای بشریت ایجاد کرده و عامل حادثه ای آخرالزمانی می گردند. فیلم های: مومیایی، نارنیا، عقرب شاه و ارباب حلقه ها، از مصادیق تصویری این گونۀ آخرالزمانی در سینمای هالیوود هستند.
آخرالزمان علمی تخیلی: در این فیلم ها با مفاهیم و بلایای علمی تخیلی آخرالزمانی، مانند موجودات فضایی که شرایط آخرالزمان را برای بشر ایجاد می کنند، مواجه هستیم. در این گونه فیلم ها، رخدادهای پایان تاریخ به واسطۀ وجود هیولاهای ساختۀ دست بشر، درافتادن انسان با طبیعت، انفجارهای اتمی شدید، کشف مناطق ناشناخته و مسائلی نظیر آن رقم می خورد. در بسیاری از این فیلم ها، استعاره های صهیونیستی و آخرالزمانی خودنمایی می کند.
فیلم های: مرگ خورشید (1920) ساختۀ ژرمن دولاک، کشتی نوح (1929) ساختۀ مایکل کورتیز، مرگ سیارۀ سرخ (1952)، چیزهای آینده (1936) به کارگردانی الکساندر لذرکوردا، ماشین روز قیامت (1972) هری هوپ، بوسۀ مرگ بار (1955) رابرت آلدریچ، سیارۀ میمون ها (1968) فرانکلین جی شفز، روزی که دنیا به پایان رسید (1955) راجر کورمن، دنیای آب (1995) کوین رینولدزو، جنگ ستارگان، بیگانه، عنصر پنجم، روز استقلال، گودزیلا و… آخرالزمان علمی تخیلی را روایت می کنند. این فیلم ها با طرح داستان هایی، از جمله ورود بیگانگان فضایی به کرۀ زمین، فضای جامعه را دچار وحشت می کنند.
آخرالزمان دینی: تمام انواع آخرالزمان ها در ذیل آنچه در ادیان آمده قرار می گیرند، اما این گروه از فیلم ها، ویژگی دیگری هم دارند که به طور خاص می توان آن ها را آخرالزمان دینی نامید. عامل وقوع حادثۀ آخرالزمان در این فیلم ها، از مسائلی است که در حوزۀ دین قابل بحث و بررسی است. فیلم های آخرالزمان دینی را می توان رقابت میان ادیان یا میان انسان های متدین و غیردینی یا دو جریان خیر و شر نامید. در این گونۀ آخرالزمانی، انسان های شیطان صفت در قالب گروه های تروریستی، قصد به دست گرفتن قدرت و نابودی تمامی عناصر پاک و الهی را دارند. در فیلم هایی که با مضمون آخرالزمان دینی تولید می شوند، نوعاً در آن ها پیش گویی های کتاب مقدس به تصویر درمی آیند. فیلم های: هفتمین نشانه، مه، رمز اُمگا 1و2، ارباب حلقه ها، ارباب آرزو، جن گیر 1 و2، طالع نحس3 و پایان روزگار، مصادیق این گونۀ آخرالزمانی به شمار می روند.
پینوشت:
برگرفته از کتاب «غرب و مهدویت (روایت تیپ شناسی و تحلیل تکنیک سازی های غرب علیه آموزه مهدویت و موعودگرایی اسلامی)»، رضا شجاعی مهر، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود.