امتحان الهی، جاری در بستر آفرینش
قصهها و حکایات قرآن کریم، خصوصاً مواردی که سرگذشت پیامبری از پیامبران الهی را عنوان میکند، نمادی از یک جریان فکری و فرهنگی، الگویی از یک «بایسته» و دست آخر آینهای تمامنما از یک امتحان و آزمون بزرگ است. در عرصه این حکایتها میتوان به تفاوت واکنشهایی که در نهایت به چندگونگی سرنوشت میانجامد، به خوبی پیبرد، مثلاً واکنشی که ابراهیم(ع) در برابر امتحان و آزمون الهی در پیشگرفت او را به خلعت پرافتخار «خلّت» رساند و «ابراهیم خلیل» لقب گرفت؛ اما واکنش قارون در برابر گنجهای بادآورده موجب شد که بر باد غرور بنشیند و با فرورفتن در قعر زمین تجلی ذلت ابدی خود را شاهد باشد و همینطور سایر انبیا و اولیا و نقطة مقابل آنها مسرفان و گردنفرازان.
مصداق یک امتحان
حکایت حضرت ایوب(ع)، حکایت پیامبری است که از انواع نعمتهای مادی و معنوی بهرهمند: خیل گوسفندان، مزارع سرسبز، محصولات کشاورزی، چشمههای روان، پسران تنومند و البته زبانی شکرگزار و دستی گشاده
شیطان به پروردگار گفت که سپاسگویی ایوب به دلیل آن است که در عسرت و سختی نیفتاده، اگر او نیز در تنگنای زندگی قرار بگیرد، زبان شکر در کام فروخواهدبرد. خدای متعال برای اینکه به شیطان بفهماند شکر ایوب نه به خاطر مال و ثروت و مکنت، که به دلیل بندگی و عبودیت اوست، بر همة آنچه ایوب داشت، قلم نیستی کشید، گوسفندانش مردند، خیل گاو و شترانش به گوسفندانش پیوستند، مزارعش را آفت خشکی فرا گرفت و پسران دلبندش زیر آوار، داغی بزرگ بر دل پدر نهادند.
از این پس ایوب ماند و فقری که تار عنکبوت به چهاردیوار زندگی او تنید و البته همسری مهربان که آخرین بازماندة آن همه نعمتها به شمار میآمد و زبان شکر و سپاس که هیچگاه ایوب آن را به لطف و رحمت الهی از دست نداد.
ایوب در آزمون سخت فقر قرارگرفت و آنچه این آزمون را تکمیل کرد بیماری جانکاهی بود که هفت سال و بنا به قول دیگر، هفدهسال دامان این پیامبر الهی را فرا گرفت.
از آن پس اطرافیان از او دور شدند و همسرش امیدوارانه پرستاری شوهرش را بر عهده گرفت؛ اما فانوس امید او نیز روزبهروز کمفروغتر میشد.
هفتسال، زمان کمی نیست که از یک بیمار پرستاری کنند، یکتنه و بیهمراه چه برسد به هفدهسال.
وقت آن رسید که ایوب زبان به استغاثه باز کند و از خداوند گشایشی بخواهد:
«ربه أنی مسنیالضر و انت ارحم الراحمین؛» خدایا بدحالی و مشکلات به من روی آورده است و تو مهربانترین مهربانان هستی.»1
خداوند دعای مؤدبانة حضرت ایوب را مستجاب کرد و به او وحی فرمود تا در چشمهای خنک خود را شستوشو بدهد و سپس نعمتهای قبلی به علاوه نعمتهای جدید به ایوب روی آورد. 2
حکایت ایوب حکایت پیامبری است که وقتی از سوی پرودگار با فقر و بیماری امتحان شد، صبر و بردباری پیشه کرد. به سؤالات آزمون بزرگ پرودگار، پاسخ مثبت داد و سرافرازانه از عرصة امتحان خارج شد و بندة خوب خدا لقب یافت.3
حضرت ایوب مصداق این بیت شعر زبان فارسی است که:
صبر و ظفر دوستان قدیمند
بر اثر صبر نوبت ظفر آید
و مصداق بارز این حدیث که: «صبر، کلید گشایش است.»
امتحان؛ سنتی قطعی
اگر این نکته را در سرزمین اعتقادمان به بار بنشانیم که امتحان و آزمون الهی همچون رودخانهای دائمی در بستر زندگی انسانها ساری و جاری است، آنگاه هرکدام از رویکردهای مختلف و صحنههای گوناگون زندگی را سؤالی از خیل سؤالات این آزمون بزرگ به حساب میآوریم و از آنجا که هر سؤالی پاسخی متناسب میطلبد، به جای بیتابی و کژرفتاری، دنبال راه حل میگردیم و از خدایی که خود رقم زنندة سؤالات آزمون ماست راهنمایی میخواهیم؛ چرا که خداوند هادی گمراهان است.
نکتة گفته شده، یعنی سریان و جریان آزمون و امتحان الهی در پهنة طبیعت، مبتنی بر آیات و روایات فراوانی است که بخشی از بدنة روایات و آیات را تشکیل میدهد البته هرکس از مفهوم امتحان، برداشتی در ذهن خود دارد که متناسب با حجم فکری اوست. آنچه یک طفل دبستانی از امتحان در ذهن دارد با آنچه در اندیشة دانشجوست متفاوت است، و آنچه سؤالات آزمون یک مؤمن متوسط را رقم میزند با سؤالات آزمون یک عارف واصل، فرسنگها فاصله دارد.
مستقیمترین و گویاترین نکتهها را در اینباره میتوان در گنجینة آیات وحی به نظاره نشست، در سورة مبارکة بقره آیه 155 آمده است: «و هرآینه حتماً شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و … آزمایش میکنیم…» در آیات دیگر نیز به صورت ضمنی و صریح در این زمینه داد سخن به میان آمده است. واژههای قرآنی «فتنه»، «ابتلا» و «بلا» گویای آزمونی است که عنوان گردید. بر این اساس در جهان بینی یک انسان موحد، «امتحان» وسعتی به اندازه مفهوم زندگی دارد.
نهادینه کردن فرهنگ امتحان از یکسو موجب پالایش اعتقادات مسلمان از وجود تبعیض در جهان آفرینش میشود؛ زیرا او را به این باور میرساند که سختیهای زندگی برای به کمال رساندن اوست نه این که اجحافی در حق وی تلقی شود و از سوی دیگر او را به این سمت سوق میدهد که در برابر سختیها تدبیر و تحمل داشته باشد، از سردیها دندان نفشارد و از گرمیها دچار غفلت نشود.
از سوی دیگر به دلیل اینکه قلم آفرینش در جهان هستی امتحان را یک سنت حتمی رقم زده است، لذا نباید از خداوند بخواهیم که ما را امتحان نکند، بلکه از او بخواهیم که ما را از گمراهی در امتحان مصونیت بخشد.
امام علی(ع) فرمودند: «نگویید از امتحان به خداوند پناه میبرم بلکه بگویید خداوندا! هر آینه از گمراهی در امتحانات به تو پناه میبرم.»
فلسفة وجودی امتحان
در این نوشتار کوتاه، مجال آن نیست که به طور گسترده به فلسفة وجودی امتحان در نظام آفرینش اشاره شود؛ اما در یک نگرش اجمالی به آیات قرآن و روایات معصومان (علیهم السلام) اهداف زیرا که همگی معبری برای به کمال رساندن بنده است میتوان بر شمرد:
1. دوست داشتن بنده: هنگامی که خداوند بندهای رادوست داشته باشد، او را با قراردان در بلاها نوازش میکند. اگر از این منظر به آزمون و سختیها نگاه کنیم، آن را نوعی لطف و بنده نوازی از سوی پرودگار به حساب میآوریم. در این قالب، امتحان و ابتلا، معنای بنده پروری میدهد:
اگر با دیگرانش بود میلی
چرا جام مرا بشکست لیلی؟
در روایت نیز آمده است: «هرگاه خداوند بندهای را دوست بدارد او را با بلا نوازش میکند»
2. تمیز دادن شکیبایان از ناشکیبایان از دیگر اهداف آزمون و امتحان الهی است. البته خداوند به احوال آدمیان آگاه است؛ اما برای اینکه شاهد و حجتی در عالم آفرینش برای دیگران قرار بدهد، به این امر مبادرت میورزد. بسیارند کسانی که دعوی صبر و شکیبایی دارند؛ اما در کوران حوادث خرقه تهی کرده، کاسه صبر از کف مینهند.
قرآن کریم میفرماید: «و هر آینه حتماً شما را در آزمون قرار میدهیم تا از میان شما، مجاهدان و صابران را معلوم کنیم…» 4
آزمون الهی را میتوان از زاویهای دیگر نیز بررسی کرد بدین معنا که امتها به عنوان یک «جمع کلی» و مجموعهای واحد در آزمون قرار میگیرند و چه بسا از این رهگذر نیز یک امت سرشکسته بیرون آید.
قرآن کریم در اینباره میفرماید: «ما به هیچ شهری پیامبری نفرستادیم مگر اینکه اهل آن شهر را به سختی و بیماری مبتلا کردیم؛ تا شاید ]به درگاه خدا[ تضرع و زاری کنند.»5
قوم یهود در جریان گوسالهای که سامری ساخته بود در آزمون قرار گرفت6 و امتحان قوم ثمود در کشتن ناقة صالح رقم خورد و هردو قوم از آزمون سرشکسته خارج شدند.7
قرآن کریم پیروزی در جنگ بدر و شکست در جنگ احد را نیز برای امت آن روز یک آزمون مطرح کرده است.
شدت امتحان هرکس با ظرفیت و میزان بندگی و عبودیت او رابطهای مستقیم دارد. بدونشک آنچه که در آزمون پیامبران بزرگ الهی مطرح است، مؤمنان معمولی را از پای میآورد، حتی میزان سختی و دشواری آزمون انبیا نیز هرکدام متفاوت است.
در قرآن کریم به امتحان شدن حضرت ابراهیم(ع)8، حضرت موسی(ع)9 و حضرت سلیمان(ع)10 اشاره شده که البته آزمون هرکدام با دیگری در شکل و نمود، متفاوت بوده است.
بر این اساس شدت و ضعف امتحان الهی با درجه کمال افراد رابطهای مستقیم دارد این نکته مبتنی بر سؤالی است که از رسول خدا(ص) به عمل آمده است. از رسول خدا(ص) سؤال شد: «چه کسانی در دنیا بیشتر بلا میبینند؟» حضرت فرمودند: «پیامبران و بعد از آنها کسانی که همانند آنها هستند ( افرادی که از لحاظ پرهیزگاری نزدیکی و با پیامبران سنخیت بیشتری دارند) و بعد از آنها نزدیکترین افراد به آنان».
از نظر رسول خدا(ص) سلسلهمراتب سختی در بلاها با سلسلهمراتب نزدیکی و دوری با انبیا رابطه دارد.
یک مفهوم، چند مصداق امتحان، یک مفهوم است با مصادیق فراوان؛ یکی با فقر و بینوایی امتحان میشود و آزمون دیگری با ثروت و مکنت است؛ یکی با بیماری امتحان میگردد و دیگری با رانده شدن از اجتماع. صندلی رؤسا و ریاستمداران صندلی آزمون آنهاست و کوخ نشینی فقیران نیز وسیله امتحان آنها.
امتحان در یک نگرش کلی به دو شاخه تقسیم میگردد:
اول: امتحان شخصی و فردی؛ به این مفهوم که هرکس به تناسب ظرفیت و ایمان و شاکلة وجودی که دست آفرینش به او داده است در آزمون قرار میگیرد. در این نگاه، امتحان هرکس با دیگری متفاوت است.
دوم: امتحان گروهی و دستهجمعی؛ به این معنا که صحنههای مختلف اجتماع، امتحان امت را همانند یک مجموعه رقم میزند؛ چنانکه درباره قوم یهود و ثمود گفته شد و البته این نگرش به امتحان، با زبان قرآن کریم همسو است و در بسیاری از موارد، «امت» ها را مخاطب ساخته و یا از «امت»ها سخن گفته است.
زمان نیز در نوع آزمون مؤثر است. چهبسا در یکزمان شرکت در صحنه نبرد یک آزمون به حساب آید و در ایامی دیگر شرکت در صحنه مبارزه با هوسهای درون. حتماً شنیدهاید که رسول خدا(ص) پس از پایان یکی از جنگها خطاب به مسلمانان فرمودند:« مرحبا بر قومی که جهاد کوچکتر را به انجام رساند و باید به جهاد بزرگتر بپردازد.»
مردم پرسیدند: «ای رسول خدا! کدام جهاد از آنچه در میدان نبرد انجام دادهایم بزرگتر است؟» حضرت فرمودند: «جهاد با نفس و هوسهای درونی، مبارزهای بزرگتر است».
در حال حاضر
اکنون جامعة اسلامی عرصة بروز صحنههایی است که هرکدام آزمونی از آزمون بزرگ این ملت شمرده میشوند. مسئولان در عرصة ریاست، ثروتمندان در آسودگی خاطری که از برکت ثروت و مکنت یافتهاند، فقیران در تب و تاب ناداری و فقر، کارمندان در برخورد با ارباب رجوع، جوانان در عفت و پارسایی و صدها مصداق دیگر.
امتحان، رودخانهای است ساری و جاری در بستر آفرینش. سربلندی از این عرصهها مردان مردی میطلبد که نه چرب و شیرین دنیا، قهقهة غفلت به لبانشان بنشاند و نه سختیآن، زبان گله و شکوة آنها را باز کند.
در هرحال از خداوند همان را بخواهیم که مولای پرهیزکاران طلب کرد: «خدایا! به تو پناه میبرم؛ از گمراهی امتحانات»
پینوشتها:
1. انبیاء: 83
2. ص: 42 و 43
3. ص: 44
4. محمد: 31
5. اعراف: 94
6. طه: 85