شرح دعای ابوحمزه ثمالی از آیت الله جوادی آملی (قسمت نهم)
فرازهای مطرح شده:
وَ إنْ کُنّا غِیرُ مُستوجِبینِ لِرَحمَتِکْ فَأنْتَ اَهلُ أنْ تَجُودَ عَلَینا وَ عَلَی المُذنِبینَ بِفَضلِ سَعَتِکْ .
فَامْنُنْ عَلَینَا بِمَا أنْتَ اَهلُه.
وَ جُدْ عَلَینَا فَإنّا مُحتاجُونَ إلی نِیلِکَ
یا غَفّارْ بِنُورِکَ اهْتَدَینَا وَ بِفَضلِکَ اسْتَغْنَینَا وَ بِنِعْمَتِکَ أصبَحْنَا وَ أمْسَلنَا
ذُنُوبُنا بِینِ یَدَیْکَ نَستَغْفِرُکَ اللّهُمَّ مِنّا.
تَتَحَبَّبُ إلَینا بِالنِّعَمْ وَ نُعارِضُکَ بِالذُّنُوب
گر چه همواره راه نیایش عبد و مولا باز است، ولی برای زمان مشخص مانند ماه مبارک رمضان که عید اولیای الهی است، فضیلت مخصوص است.
وجود مبارک امام سجاد برای جذب و جلب رأفت و رحمت الهی دستور انعطاف را به انسان مرحمت میکند، تا یک نیایشگر به ذات أقدس إله عرض کند: اگر گناهی از ما صادر شده است، در اثر لِجاج و عِناد نبوده! ما میدانیم که مستوجب عذاب الهی هستیم، لکن
دو عامل ما را وادار میکند که از ذات أقدس إله درخواست عفو کنیم؛
1- گناه ما روی لجاج و عِناد نیست. ما به عنوان اَلَدُّ الخِصام و مانند آن دست به گناه دراز نکردهایم. بلکه بر اثر غفلت بوده است.
2- میدانیم شما بخشنده و مهربانی! پس قصور ما از یک سوی، کَرم شما از سوی دیگر ، این دو عامل ما را وادار میکند که دست نیایش به سوی شما دراز کنیم . اگر کسی بر اثر لجاج گناه کند، مستکبرانه دست به گناه دراز کند، چنین کسی در خُور عفو نیست! یا اگر مولائی کریمانه با بندهاش برخورد نکند، چنین بنده تبهکاری به خود اجازه درخواست عفو نمیدهد. لکن هر دو عامل در اینجا برای دعا وجود دارد؛ یکی غفلت و جهالت ما، دوّم کَرم و بزرگواری شما.
آنگاه عرض میکند: خدایا! نه تنها ما را ببخش، بلکه همه تبهکاران را ببخش! اگر راهی برای بخشش تبهکاران نباشد، اینها ناامید خواهند بود. آنگاه فرقی بین مولای رئوف، و عاقل رئوف نخواهد بود.
این جمله را با این صورت بازگو میکند که: گرچه ما استحقاق گذشت نداریم، ولی شما مولای کَریمی!
***وَ إنْ کُنّا غِیرُ مُستوجِبینِ لِرَحمَتِکْ فَأنْتَ اَهلُ أنْ تَجُودَ عَلَینا وَ عَلَی المُذنِبینَ بِفَضلِ سَعَتِکْ ***
پروردگارا! میخواهی با ما برابر اوصاف ما رفتار کنی یا برابر اوصاف خودت؟! اگر میخواهی برابر اوصاف ما رفتار کنی، ما مستحقّ عذابیم، اگر میخواهی برابر با اوصاف خودت رفتار کنی، ما مشمول رحمتت قرار میگیریم .
پروردگارا! میخواهی با ما برابر اوصاف ما رفتار کنی یا برابر اوصاف خودت؟! اگر میخواهی برابر اوصاف ما رفتار کنی، ما مستحقّ عذابیم، اگر میخواهی برابر با اوصاف خودت رفتار کنی، ما مشمول رحمتت قرار میگیریم .
***فَامْنُنْ عَلَینَا بِمَا أنْتَ اَهلُه***
ْبر ما منّت بِنه به این که ما را برابر وصفی که خود داری به محکمه دعوت کن، نه برابر استحقاقی که داریم ! این که در برخی از ادعیّه آمده است: اِلهی آمِنّا بِفَضلِکَ وَ لا تُؤآمِنّا بِعَدلِکَ از همین قبیل است.
***وَ جُدْ عَلَینَا فَإنّا مُحتاجُونَ إلی نِیلِکَ***
ما به عطای تو نیازمندیم، تو از تعذیب ما بینیازی!
آنگاه در جملات بعد این چنین عرض میکند:
***یا غَفّارْ بِنُورِکَ اهْتَدَینَا وَ بِفَضلِکَ اسْتَغْنَینَا وَ بِنِعْمَتِکَ أصبَحْنَا وَ أمْسَلنَا***
پروردگارا ! آن مقدار هدایتی که نصیب ما شده است، با نور وحی و فطرت و عقلی بود که تو به ما دادی! و اگر ما از دیگران بینیاز شدیم، در اثر تفضّل تو بود! و ما در بامداد و شامگاه غرق نعمت توایم . به نعمت تو صبح کردیم، به نعمت تو شام میکنیم . یعنی حیات ما، زندگی ما در کنار سفره نعمت توست.
***ذُنُوبُنا بِینِ یَدَیْکَ نَستَغْفِرُکَ اللّهُمَّ مِنّا***
پروردگارا ! گناهان ما هم معلوم توست و هم خود ما مقدور تو ! هم از سیّئات ما باخبری، هم از تعذیب تبهکاران و بر تعذیب تبهکاران مقتدری. ما توبه میکنیم، به طرف تو برمیگردیم. (توبه) یعنی رجوع . اصولاً مسئله رجوع درباره عبد معنا دارد، درباره ذات أقدس إله فیضش میتواند رجوع کند، امّا ذاتش رجوع بردار نیست.
بیان مطلب از این قبیل است: چون ذات أقدس إله هستی نامتنهی است، این مقدّمة اوّل، یک موجود نامتنهی نسبتش به جمیع اشیاء عَلَی السّواء است، این مقدّمه دوّم.
بنابراین خدای سبحان نسبتش به جمیع اشیاء در جمیع شرائط و شئون و احوال و شرائط عَلَی السَّواء است. این چنین نیست که به کسی نزدیک باشد و از کسی دور باشد. البتّه در بحثهای حوزوی و مدرسهای برای بطلان دور و تَسَلسُل این چنین بازگو میکنند که سلسله علل و معلولات باید به سرآغاز ختم بشود. چنین تفکّری با تفکّر نیایش و دعا خیلی هماهنگ نیست! خدائی که انسان با بطلان دور و تَسَلسُل ثابت میکند، معنایش این است که: این سلسله علل بالأخره باید منتهی بشود به مبداء آفرینش. و خدا به عنوان سرآغاز این سلسله تلقّی میشود. اگر آحاد این سلسله مُتبائِنات باشند که خدا یک مُباینی است با دیگران مُبائنات، منتها از دیگر مُباینات بزرگتر و مهمتر است. و اگر این سلسله، سلسله تشکیکی باشد، همه اینها مراحل یک واقعیّتاند و خدا أعلَی المُراتب است.
به هر تقدیر چه بر اساس تَبایُن هستی، چه بر اساس تشکیک خداوند سرآغاز سلسله است. امّا بر اساس نامتنهی بودنِ ذات أقدس إله که لسان دعا همین لسان غیر متنهی بودن خداست، این چنین نیست که خدا سر سلسله باشد. نسبت خدا به صادر اوّل و صادر آخر یکسان است. چون اصولاً حقیقت نامتنهی تفاوتی در ناحیه او نخواهد بود. به همه اشیاء در همه شرائط یکسان احاطه دارد. و اگر تفاوتی هست، از طرف گیرندگان است، نه از طرف دهنده.
به هر تقدیر چه بر اساس تَبایُن هستی، چه بر اساس تشکیک خداوند سرآغاز سلسله است. امّا بر اساس نامتنهی بودنِ ذات أقدس إله که لسان دعا همین لسان غیر متنهی بودن خداست، این چنین نیست که خدا سر سلسله باشد. نسبت خدا به صادر اوّل و صادر آخر یکسان است. چون اصولاً حقیقت نامتنهی تفاوتی در ناحیه او نخواهد بود. به همه اشیاء در همه شرائط یکسان احاطه دارد. و اگر تفاوتی هست، از طرف گیرندگان است، نه از طرف دهنده. لذا
در این دعا عرض میشود که: خدایا! گناهان ما در دست توست. ما هم مقدور توایم . اگر بخواهی ببخشی روی کَرم است و اگر بخواهی انتقام بگیری، روی عدل است. ما به طرف تو برمیگردیم، وگرنه لطف تو نسبت به همه ما عَلَی السَّواء است.
***تَتَحَبَّبُ إلَینا بِالنِّعَمْ وَ نُعارِضُکَ بِالذُّنُوب ***
خدایا ! تو خود را به عنوان دوست نسبت به ما نشان میدهی، با این که همواره مهربانانه با ما رفتار میکنی! ما به عنوان دشمنی گناه میکنیم . خیر تو به طرف ما نازل است، شرّ ما به طرف تو سائل . یعنی آنچه فرشتگان به طرف تو ابلاغ میکنند گناهان ماست.
همواره یک فرشته کریمی است، سیّئات ما را به عرض شما میرساند، گرچه شما به ما و به فرشتهها از خود ما و فرشته محیط تری و عالمتری! ولی مع ذلک با همه این گزارشهای تلخ که به عرضتان میرسد، مانع نمیشود که شما ما را غرق نعمت نکنی، و آلاء و نعمتها را بر ما فاضلانه نریزی! چه قدر شما حلیمی، چه قدر شما بزرگواری، چه قدر شما از جهت مُبدع و محیط بودن کریمی! با این که دائماً از طرف ما نقص گزارش میشود، ولی همواره از طرف شما کمال و نیل و عطا به ما میرسد.
غَفَرَ اللهُ لَنَا وَ لَکُمْ وَالسَّلامُ عَلِیکُمْ وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُه