شرح دعای عهد (قسمت چهاردهم)
یَا حَیّ قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ؛ اى زنده پیش از هر زنده
و مقتضای قدم، تقدم بر هر ممکنی است که قائم به اوست. و این فقره هم یحتمل که اشاره باشد به سوی حیات امام و لزوم وجود او. زیرا که قائم مقام خداوند است. و مظهر صفت قدم او است. پس مقدم بر کل ممکنات است. و همه به او قائم و برپایند، اگرچه در زمان خودش باشد. حتی خلایق گذشتگان هم، به آن بزرگوار برپایند; به تقریبی که سابقا گفتیم.
و ذکر «حی » به خصوص در مضاف الیه «کل »، به جهت اشرفیت احیاء است از سایر اشیاء. پس سایر اشیاء به طریق اولی مؤخر از خدایند.
با آنکه مراد به مضاف الیه، مطلق هرچه است، که به حسب خود برای او، روحی است که به آن روح ممتاز و موجود است. و اثرات او غیر سایر آثار اشیاء است. پس شامل جمادات و نحو آنها هم می شود. زیر که آنها را هم به قدر مرتبه خود روحی و شعوری و تسبیحی و تحمیدی برای خداوند هست; چنان که خداوند فرموده: «و ان من شی ء الا یسبح بحمده ولکن لا تفقهون تسبیحهم » (50) و اشاره به ابدیت خداوند شده، در آنچه می گویی:
پی نوشت:
50 . اسراء / 44.
منبع: مجله: موعودخرداد و تیرماه 1376، شماره3، نقل از سایت حوزه