انسان موجودى است که داراى استعدادهاى بسیار و قابلیت هاى بى شمارى است هم از نظر ابعاد روحى و معنوى و هم از نظر توان هاى جسمى و بدنى . حال اگر کسى بخواهد وجودش را در همه این ابعاد و زمینه ها بسازد (یعنى به کمال و سعادت برساند) اولین قدیم که باید بردارد ، شناخت این استعداهاست ، مثلاً اگر بداند جسم و تن آدمى استعداد رشد را دارد که در هر یک از ورزشهاى موجود به فعلیت و کمال مى رسد ، راه براى برداشتن قدم دوم باز مى شود که “راه رسیدن به فلان ورزش چیست؟
یا اگر بداند استعداد علم و دانش را دارد یقیناً مقدمه اى مى شود براى فراگیرى علم و دانش و به فعلیت رساندن این استعداد . یا اگر پى ببرد که قابلیت متخلّق شدن به تمام اخلاق حسنه و صفات نیک را دارد بدنبال تحقق دادن آنها در خود بر مى آید و این مقدمه اى براى خودسازى مى شود . یا اگر درک کند که از جهات مختلف دیگرى که در انسان هست فلان استعداد و فلان قابلیت و… را دارد اینها همه مقدمه مى شود براى اقدام کردن و به فعلیت رساندن! پس اولین قدم براى تحقق هر کمال و سعادتى ، شناخت استعدادهاى درونى است و این معناى این جمله است که:(خودشناسى مقدمه خودسازى است).
البته این امر مشروط به اراده و تصمیم جدى فرد است که باید در رسیدن به این خودسازى از خود نشان دهد که در این صورت توفیق الهى نیز با او یار خواهد شد.
معرفه النفس که همان خودشناسی است، بهترین معرفت هاست؛ چنانکه امام سجاد (ع) خطاب به پروردگار خود می گوید: «و اجعلنا من الذین عرفوا انفسهم؛ ما را از کسانی قرار ده که خود را شناختند». امیر مومنان (ع) می فرماید: خودشناس ترین مردم، خدا ترس ترین آنهاست. در صحف ادریس آمده است: هر که آفریده را شناخت، آفریدگار را شناخت و هر که روزی را شناخت، روزی رسان را شناخت و هر که خود را شناخت، پروردگارش را شناخت.
امام صادق (ع) می فرماید: خودشناسی انسان این است که خویشتن را به چهار طبع و چهارستون و چهار رکن بشناسد. چهار طبعش خون است و صفرا و باد و بلغم؛ و ستون هایش خرد است که از خرد فهم و حافظه مایه می گیرد؛ و ارکانش نور است و آتش و روح و آب. که اشاره به ابعاد ظاهری و باطنی است.
مقصود از معرفه النفس که مقدمه معرفه الله است این است که انسان بداند هوا و هوس که در وجود اوست با کمترین غفلت موجب ذلت او می گردد، و بشناسد که از گوهر عقلی برخوردار است که می توان در سایه هدایت او به برترین کمالات انسانی نائل شود.
بنابراین معرفه النفس از بعد فیزیکی سبب خضوع و خشوع انسان در برابر عظمت پروردگار است که با حکمت و تدبر انسان را آفریده است و از جهت معنوی، شناخت سرمایه های ارزشمندی است که در وجود او نهادینه شده است.