تقیه یعنی استتار و خود را از دید دشمن مخفی کردن، همان طور که سربازان لباس خاکی می پوشند تا دشمن نتواند به راحتی آنان را پیدا کند یا ماشین ها و ادوات جنگی را رنگ خاکی می زنند. تقیه، مخفی بودن از دین دشمن است.
گاهی جنگجویان با ایجاد دود یا مه مصنوعی خود را مستور می دارند یا در تاریکی شب نقل و انتقالات لازم را انجام می دهند. استفاده کردن از رمز برای استتار مقاصد مهم نظامی و اقتصادی در دنیای امروز دامنه وسیعی دارد و گاه بی احتیاطی در حفظ کلیدهای رمز سبب شکست یک لشکر یا برنامه مهم سیاسی و اقتصادی می شود. هیچ کس نمی تواند این گونه برنامه ها را تخطئه کند و یا آن را دلیل بر ترس و محافظه کاری بشمارد و بگوید بر برنامه های نظامی و سیاسی نباید رمز و سرّی وجود داشته باشد، یا این که سرباز باید شجاعت کند و خود را آشکارا در تیررس دشمن قرار دهد.
تقیه برای جلوگیری از هدر رفتن نیروها و ریختن خون ها لازم و ضروری است. پیامبر(ص) هنگام هجرت از مکه به مدینه خود را از دسترسی دشمن حفظ کرد. مخفی شدن در غار ثور و شبانه حرکت کردن از مصادیق تقیه معقول است.
قرآن در مورد “مؤمن آل فرعون” که ایمان خود را مخفی می کرد و در دستگاه فرعون نفوذ داشت می فرماید: “قال رجلٌ مؤمن من آل فرعون یکتم ایمانه”؛ایمانش را مخفی می کرد، یا در سرگذشت حضرت ابراهیم که گفت بیمارم” اما در نبود مردمِ بت پرست، بت ها را شکست. در سوره آل عمران آیه 28 می فرماید: “افراد با ایمان نباید دوستانی از کافران به جای مؤمنان انتخاب کنند، مگر این که در آن ها تقیه کنند. طرح دوستی با آنان به خاطر تقیه اشکالی ندارد”.
در روایات بر تقیه بسیار تاکید شده، حتی فرموده است: “التقیه دینی و دین آبائی” یا :”لا دین لمَن لا تقیهَ له”. امام باقر(ع) فرمود: “تقیه برای این مشروع شده که نیروها به هدر نرود و خون ها محفوظ بماند”.
تقیه بر دو قسم است: خوفی و مداراتی(تحبیبی).
تقیه خوفی این است که انسان برای حفظ جان و آبروی خویش، دین و مرام خود را از دشمن مخفی دارد و اگر لازم شد مانند مخالفان زندگی کند و شکل عبادت را مانند آنان انجام دهد. تقیه مداراتی(تحبیبی) این است که گاه انسان برای جلب محبّت طرف مقابل، عقیده خود را مکتوم می دارد تا بتواند او را برای همکاری در اهداف مشترک جلب کند یا از خود دفع اتهام کند.
به هر حال تقیه معنای وسیعی دارد که خلاصه آن “پوشاندن واقعیت ها برای پرهیز و اجتناب از به خطر افتادن جان ها و هدف ها است” که میان همه عقلای جهان وجود دارد و رهبران الهی برای رسیدن به هدف های مقدسشان در پاره ای از مراحل آن را انجام می دهند. حضرت ابراهیم(ع) و مؤمن آل فرعون ایمان خود را کتمان کردند، تا بتوانند در جاهای لازم و مفید کارهای مهم انجام دهند.
تقیّه و رعایت آن در مذهب شیعه رائج و معمول بوده چون پیشوایان این مذهب در عصر حکام بنی امیّه و بنی عباس (که از نظر شیعه، زمامداران باطل و غاصبان مقام خلافت می باشند) می زیسته اند. با توجه به مقام و موقعیت اجتماعی امامان، زمامداران و حکّام آنان را برای خویش خطر قطعی می پنداشته و از نفوذ آنان در هراس بوده اند. امامان به شیعیان خود که جانشان در خطر بود سفارش می کردند عقاید خود را ابراز نکنند و به ظاهر خود را شبیه آنان قرار دهند.
اقسام تقیه:
تقیه از نظر شرعی به پنج قسم تقسیم می شود:
1- تقیه واجب، در جایی است که دفع ضرر بالفعل واجب باشد.
2- تقیه مستحب، در جایی است که تقیه بدین منظور صورت گیرد که خود را از معرض خطر دور دارد؛ به این معنا که ترک تقیه موجب شود تدریجاً زیانی از ناحیه طرف مقابل به انسان متوجه گردد.
3- تقیه مباح، در جایی است که پرهیز کردن و نکردن از نظر شرع، یکسان باشد.
4- تقیه مکروه، در صورتی است که ترک تقیه و تحمل ضرر در نظر شرع بهتر باشد، مثلاً اظهار آن موجب اعلای کلمه حقّ گردد.
5- تقیه حرام، در موردی است که تقیه کردن موجب ریختن خون شخص محترمی گردد. امام صادق(ع) فرمود: “تقیه برای حفظ خون قرار داده شده، پس هر گاه تقیه باعث ریختن خون مؤمنی بشود، تقیه کردن جائز نیست”.