قرآن و احترام به پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)
قرآن مجید در آیات فراوانی از آخرین سفیر الهی و چراغ پرفروغ عالم هستی، به شکل های گوناگونی سخن گفته و چهره مقدس و ملکوتی اش را به تصویر کشیده است. گاه نام مقدسش را با تعظیم یاد می کند، گاهی اطاعت از وجود مقدسش را اطاعت از پروردگار و نافرمانی او را نافرمانی خدا قلمداد کرده، گاهی به حضرتش سوگند یاد می کند و گاهی هم به دفاع از او برمی خیزد.
خدای کریم در قرآن مجید علاوه بر بیان اوصاف پیامبر صلی الله علیه و آله ، احترام به آن حضرت را یکی از واجبات مسلمانان بر شمرده و در آیاتی چند، همگان را به این وظیفه شرعی فراخوانده است.
مسلمانان از سوی پروردگار موظف شده اند که همیشه به یاد پیامبر خاتم باشند و حتی در نماز برای او صلوات و درود بفرستند.
از جمله مواردی که مصداق بارز احترام و تکریم و تعظیم پیامبر صلی الله علیه و آله است، طلب رحمت برای آن حضرت می باشد. مسلمانان از سوی پروردگار موظف شده اند که همیشه به یاد پیامبر خاتم باشند و حتی در نماز برای او صلوات و درود بفرستند و رحمت خداوند را برای وجود مقدسش طلب کنند. جالب این است که خداوند پیش از چنین دستوری، نخست خود و فرشتگانش چنین کاری را آغاز کرده و سپس به پیامبرش خبر داده که مسلمانان برای ادای احترام و تعظیم پیامبر صلی الله علیه و آله باید بر او صلوات و درود بفرستند. این نوشتار، درنگ کوتاهی در این فرمان الهی است.
قرآن و فرمان صلوات بر پیامبر
یکی از دستورهای قرآن کریم که در سوره احزاب بدان اشاره شده، صلوات فرستادن و درود بر پیامبر عظیم الشأن است. آنجا که می فرماید: «انّ الله و ملائکته یصلّون علی النّبی یا ایها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً»[1] ؛ همانا خدا و فرشتگان بر پیامبر درود می فرستند؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم فرمان او باشید.
صلوات به چه معناست؟
ابن فارس در مقاییس الّلغه در معنای صلوات می نویسد: «فأمّا الصّلاة من الله تعالی فالرّحمة؛ صلوات از سوی پروردگار، همانا رحمت اوست. »[2]
شیخ طوسی در تفسیر تبیان اضافه می کند: صلات پروردگار، همان کرامت هایی است که به پیامبرش عنایت فرموده و او را برتر از دیگران شمرده و درجه و رتبه اش را بالاترین درجات قرار داده است. همچنین مقام و منزلتش را بسیار رفیع و بلند کرده و از آن حضرت، تعریف و تمجید نموده است.[3]
با این بیان، صلوات خدا بر پیامبر صلی الله علیه و آله با صلوات فرشتگان و بندگان بر پیامبر، اندک تفاوتی دارد؛ زیرا خداوند خود پیامبرش را به وسیلة صلوات مشمول رحمت و عنایت خاصّ خود قرار می دهد، اما فرشتگان و سایر بندگان از خدا می خواهند که پیامبرش را مشمول کرامت و رحمت واسع خویش قرار دهد.
علامه طباطبائی می نویسد: «و قد استفاضت الرّوایات من طرق الشّیعة و أهل السّنّة انّ طریق صلاة المؤمنین أن یسألوا الله تعالی أن یصلّی علیه و آله».[4]
آیا صلوات بر پیامبر، استمراری است؟
مسئلة دیگر درباره این فرمان الهی آن است که: ایا صلوات بر پیامبر به زمان حضور آن حضرت اختصاص داشت یا اینکه حتی پس از رحلت پیامبر، بلکه تا روز قیامت تمام مسلمانان وظیفه دارند طبق ایة مبارکه، بر او صلوات و درود بفرستند؟
روشن است که این حکم، اختصاص به زمان خاصّی ندارد؛ چون در آیة شریفه فعل مضارع «یصلّون» به کار رفته که دلالت بر استمرار عمل دارد. بنابراین پیوسته خداوند و فرشتگان بر او رحمت و درود می فرستند؛ رحمت و درودی پیوسته و جاودانی.[5]
کیفیت صلوات بر پیامبر اعظم
پس از نزول این ایه شریفه بر پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، شاید یاران معنای صلوات را می دانستند، اما به یقین از کیفیت آن بی خبر بودند. بدین جهت، بنا بر نقل ابوحمزه ثمالی، یکی از یاران پیامبر به نام کعب گوید: پس از نزول ایه یاد شده عرض کردیم: سلام بر تو را می دانیم، ولی صلوات بر تو چگونه است؟
فرمود: بگویید: «الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد کما صلّیت علی ابراهیم و آل ابراهیم انّک حمید مجید، و بارک علی محمّد و آل محمد کما بارکت علی ابراهیم و آل ابراهیم انّک حمید مجید»[6] ؛ پروردگارا! بر پیامبر و آل پیامبر درود فرست؛ همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی. بی شک تو حمید و مجید هستی. خدایا! بر محمّد و آل محمّد مبارک گردان؛ همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم مبارک گردانیدی.»
از این روایت، بلکه ده ها روایت دیگر که در کتاب های شیعه و سنّی نقل شده، به دست می اید که مسلمانان باید این چنین بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات بفرستند و هرگز آل او را از وجود مقدسش جدا نسازند؛ چرا که خود رسول الله کیفیت و چگونگی صلوات را این چنین بیان کرده است.
چنانکه گذشت طبق دستور آن حضرت باید صلوات کامل فرستاده شود و هرگز میان پیامبر و آلش در صلوات جدایی نیفتد و بارها فرمود: هرگز بر من صلوات ابتر (ناقص) نفرستید.
یاران عرض کردند: یا رسول الله! صلوات ناقص چیست؟ فرمود: اینکه فقط بگویید: اللهمّ صلّ علی محمّد و دنباله اش را قطع کنید؛ بلکه بگویید: الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد.[7]
علامه طباطبائی پس از آوردن حدیث کعب، می نویسد: هجده روایت دیگر هست که دلالت دارند بر مشارکت آل پیامبر با او در صلوات. این روایات را اصحاب سنن و جوامع از برخی یاران پیامبر نقل کرده اند؛ از جمله: ابن عباس، طلحه، ابوسعید خدری، ابوهریره، ابومسعود انصاری، بریده، ابن مسعود کعب بن عجرة و علی علیه السلام . اما روایات از طریق شیعه، بیش از شمارش است.[8]
با عنایت به مسئلة فوق و تأکید و سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله بر جدا نکردن آل او در صلوات، باز هم دیده شده که برخی، همانند مسلم در صحیح خود، بابی آورده و گویا خواسته است صلوات را فقط بر رسول خدا صلی الله علیه و آله محدود کند.[9]
آل پیامبر کیان اند؟
مفسران قرآن در ذیل ایة تطهیر که خداوند فرمود: «انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً»[10] ، به این بحث پرداخته اند که مقصود از «اهل البیت» در این ایه مبارکه، چه کسانی هستند.
برخی به قرینة آیات قبل و بعد، این ایه را مخصوص همسران پیامبر صلی الله علیه و آله می دانند؛ اما تمام مفسران شیعه و بیشتر مفسران سنّی، این ایه را به «خمسة طیبه» تخصیص داده و چنین نوشته اند که: پس از نزول ایه تطهیر، پیامبر صلی الله علیه و آله مدت شش ماه، هنگامی که برای نماز صبح از کنار خانه فاطمه (سلام الله علیها) می گذشت، صدا می زد: «الصلوة یا أهل البیت! «انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا»؛ هنگام نماز است ای اهل بیت! خداوند می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شم را پاک سازد.»[11]
همچنین به روایات متعددی بر خورد می کنیم که ابوسعید خدری با صراحت، گواهی می دهد که این آیه تنها درباره همان پنج تن نازل شده است.[12]
روایات فراوان مربوط به «حدیث کساء»، بهترین دلیل است که مقصود از آل البیت، پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین اند. بر اساس این روایات، پیامبر هنگام ملاقات با آنان، عبایی بر آنها افکند و فرمود: «خداوندا! اینان خاندان من هستند. رجس و آلودگی را از آنها دور کن».
دانشمند معروف نیشابوری، به نام حاکم حسکانی، در شواهد التّنزیل این روایات را به طرق متعدد از راویان مختلفی گردآوری کرده است.[13]
خلاصه اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله ضمن خارج کردن ام سلمه و سایر همسران از شمول این آیه[14]، سه بار این جمله را تکرار کرد: «خداوندا! اهل بیت من اینان هستند، پلیدی را از آنها دور کن».[15]
استاد مکارم شیرازی می نویسد: از مجموع آنچه گفتیم، چنین نتیجه می گیریم که منابع و راویان احادیثی که دلالت بر انحصار آیه به پنج تن می کند، به قدری فراوان است که جای تردید در آن باقی نمی گذارد. در شرح احقاق الحق بیش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنت گردآوری شده و منابع شیعه در این زمینه از هزار هم می گذرد.[16]
انگیزه فرستادن صلوات
پیامبران خدا در راه رساندن پیام الهی سخت ترین رنج ها را متحمل شدند، در برابر اهانت ها، ناسزاها و آزارهای روحی و جسمی دشمنان خدا، سخت ایستادگی کردند و با جدّیت تمام، پیام روح بخش و انسان ساز پروردگار را به مردم رساندند. از این رو، خدا دستور داده تا بر آن حضرت درود فرستیم، و بشر نیز از باب قدرشناسی و ارج گذاری به ساحت انبیای الهی – به ویژه حضرت ختمی مرتبت – وظیفه دارد که پیوسته به یاد این پیامبر دلسوز و مهربان باشد و همواره برای وجود مقدسش از خداوند درخواست رحمت الهی بنماید.
در روایات نیز صلوات بر پیامبر و خاندانش جزء واجبات قلمداد شده است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «الصّلاة علی النّبی و آله واجبة فی کلّ المواطن و عند العطاس و…؛[17] صلوات بر پیامبر و آل او در همه جا لازم است؛ حتی هنگام عطسه و غیر آن». امام رضا (علیه السلام) شبیه به همین مضمون را به مأمون عباسی نوشت.[18]
آیا صلوات بر پیامبر و آل او واجب است؟
تمام فقهای شیعة امامیه، صلوات بر محمّد و آل محمّد را در «تشهّد» واجب و در غیر آن مستحب می دانند.
شیخ طوسی در کتاب النّهایة در باب تشهّد، ضمن فتوا به وجوب صلوات بر پیامبر و آل او می فرماید: «و کذلک الصّلاة علی النّبی و آله فریضة فمن ترکها متعمّداً وجبت علیه اعادة الصّلاة و من ترکها ناسیاً قضاها بعد التّسلیم و لم یکن علیه شیئ؛ صلوات بر محمّد و آل محمّد، واجب است. پس هرکه این فریضه را از روی عمد ترک گوید، باید نماز را اعاده کند، و هرکه از روی فراموشی آن را نیاورد، باید پس از نماز آن را قضا کند و چیزی دیگر بر او نخواهد بود.»[19]
همچنین علامه حلّی در منتهی المطلب می فرماید: «و یجب فیه الصّلاة علی النّبی عقیب الشّهادتین، ذهب الیه علماؤنا أجمع فی التّشهّد الأوّل والثّانی[20]؛ و واجب است در تشهد پس از آوردن دو شهادت، بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات بفرستد و به این وجوب در تشهد اول و دوم، تمام علمای ما فتوا داده اند.»
علامه حلّی در مسئلة دیگر، با اضافه کردن آل پیامبر به صلوات بر آن حضرت می فرماید:
«مسئلة: الصّلاة علی آله واجبة فی التّشهّد الأوّل و الثانی ذهب الیه علماؤنا أجمع[21]؛ صلوات بر آل پیامبر در تشهّد اوّل و دوم واجب است. تمام علمای ما به این مسئله فتوا داده اند».
سپس به بررسی أدلّة آن از طریق عامّه و خاصّه بر وجوب حکم صلوات بر محمد و آل محمد پرداخته است.[22]
وجوب صلوات از دیدگاه اهل سنت:
فقهای سنّی در خصوص این مسئله، دو دسته هستند: یک دسته، فتوا به وجوب داده اند؛ همانند شافعی و جمعی دیگر از فقهاء. دستة دوم همانند ابوحنیفه آن را واجب نشمرده اند. سرخسی[23] در مبسوط می نویسد:
«ثمّ الصّلاة علی النّبی فی الصّلاة لیست من جملة الأرکان عندنا، و قال الشّافعی: هی من جملة أرکان الصّلاة لاتجوز الصّلاة الاّ بها؛ صلوات بر پیامبر در نماز، در نزد ما، از ارکان شمرده نمی شود؛ اما در نزد شافعی، از ارکان نماز شمرده شده؛ به گونه ای که نماز بدون آن صحیح نمی باشد.»[24]
استاد مکارم شیرازی، ضمن آوردن شعر معروف شافعی، می نویسد: جالب اینکه شافعی همین فتوا را در شعر معروفش صریحاً آورده است؛ در آنجا که می گوید:
یا أهل بیت رسول الله حبّکم فرض من الله فی القرآن أنزله
کفا کم من عظیم القدر أنکم من لم یصلّ علیکم لاصلاة له
ای اهل بیت رسول الله! محبت شما از سوی خداوند در قرآن واجب شده است. در عظمت مقام شما همین بس که هرکس بر شما، صلوات نفرستد، نمازش باطل است.[25]
آیا صلوات برای پیامبر سودمند است؟
ممکن است این سؤال به ذهن آید که: امت اسلامی به فرمان قرآن کریم، مأموریت یافته که در نماز و غیر نماز، بر پیامبر رحمت صلوات بفرستد، اما معلوم نیست که صلوات ما به حال پیامبر که مقامش را جز خدا نمی داند، سودی داشته باشد؛ چرا که او عالی ترین مراتب کمال را طی کرده و نیازی به درود ما ندارد.
پاسخ می دهیم: شکی نیست که مقام نبی اکرم آن قدر والاست که هرگز بشر توان درک آن را نداشته است و نخواهد داشت و تنها پروردگار می داند پیامبرش در چه جایگاهی قرار دارد. اما داشتن چنین درجاتی موجب نمی شود که مقام او بالا و بالاتر نرود، چون درجات در نزد خداوند هرگز حدّ و حدودی ندارد. با تأمل در شواهد زیرّ صدق و مدعای ما روشن می شود:
1. امام صادق (علیه السلام) در مقام بیان تشهّد به عبدالمک بن عمر احول می فرماید:
«التّشهّد فی الرّکعتین الأوّلتین الحمدلله اشهد ان لا اله الاّ الله وحده لاشریک له، و أشهد أن محمداً عبده و رسوله، الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و تقبّل شفاعته فی امته وارفع درجته.»[26]
در اینجا امام صادق (علیه السلام) از درخواست بالابردن درجات پیامبر به وسیلة دعای مسلمانان سخن به میان می آورد.
2. امیرمؤمنان (علیه السلام) از پیامبر نقل کرده که آن حضرت فرمود: «فی الجنّة درجة تدعی الوسیلة، فاذا سألتم الله فسئلوا لی الوسیلة. قالوا: یا رسول الله مَن یسکن معک فیها. قال: علی و فاطمة و الحسن والحسین[27]؛ در بهشت درجه ای است به نام وسیله. هرگاه بخواهید در هنگام دعا چیزی برای من از خدا بخواهید، مقام وسیله را مسئلت نمایید. گفتند: یا رسول الله! چه کسانی در این درجه (مخصوص) با شما هستند؟ فرمود: علی و فاطمه و حسن و حسین.»
علامه امینی در ذیل این حدیث می نویسد: این حدیث را دانشمندان عامّه نیز در کتب خود ذکر نموده اند؛ از جمله سیوطی در کتاب الجامع الکبیر از حافظ ابن مردویه نقل کرده است. ما شیعیان نیز در زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله چنین می گوییم:
«الّلهمّ اعطه الدّرجة الرّفیعة و آته الوسیلة من الجنّة[28] ؛ خدایا! درجة رفیع و همچنین درجة مخصوص – وسیله – را به او عنایت فرما.»
فضایل و فواید صلوات
بزرگان اهل حدیث و دانشمندان شیعه و سنّی روایات و احادیث فراوانی را در ذیل همین آیه و همچنین در دیگر موارد آورده اند. برخی در اهمیت این موضوع، کتاب هایی را به رشته تحریر درآورده اند و برخی دیگر همانند علامه مجلسی در بحارالانوار بابی به این مسئله اختصاص داده و در حدود هفتاد روایت در آن باب آورده است. از مجموع این روایات به آثار و فضایل و برکات خوبی می رسیم. پایان بخش این بحث را به این فضایل اختصاص می دهیم. پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم (علیهم السلام)، ضمن بیاناتی مفصل و فراوان، بر این مطالب تکیه کرده و فرموده اند:
– صلوات بر محمد و آل محمد گناهان را از بین می برد.[29]
– صلوات در نزد خداوند همانند تسبیح و تهلیل و تکبیر است.[30] .
– هیچ عملی در روز جمعه، افضل از صلوات نیست.[31]
– با ذکر صلوات، انسان از گناهانش بیرون می رود.[32]
– ذکر صلوات، افضل از آزادی بندگان است.[33]
– هیچ چیز از ذکر صلوات بر محمد و آل محمد برتر نیست.[34]
– ذکر صلوات، سپری از آتش جهنم است.[35]
– خداوند در برابر ذکر صلوات برای فرستندة آن، هزار حسنه می نویسد.[36]
– فرستندة صلوات، مورد شفاعت قرار خواهد گرفت.[37]
– خداوند برای فرستندة صلوات، صد حاجت برآورده می سازد که هفتاد حاجت از حاجت های دنیا و سی نیاز از نیازهای آخرت است.[38]
– فرستندة صلوات، از همنشینان پیامبر در عالی ترین درجات بهشت است.[39]
– صلوات، از بین برنده نفاق و دو رویی است.[40]
– فرستادن صلوات، سبب ایجاد نور در قبر می شود.[41]
– صلوات، وسیلة تقرب به خدا می باشد.[42]
– صلوات بر محمد و آل محمد در بین نماز ظهر و عصر، برابر با هفتاد رکعت نماز است.[43]
– با ذکر صلوات، فراموش شده ها به یاد می آید.[44]
– کسی که پس از نماز صبح و بعد از نماز ظهر بر محمد و آل او صلوات بفرستد، از دنیا نمی رود، مگر اینکه امام زمان7 را ببیند.[45]
– فرستادن صلوات، سبب توانگری و زدودن فقر از انسان و جامعه می شود.[46]
– فرستادن صلوات، سبب دفع و رفع تشنگی در روز قیامت می شود.[47]
– خداوندا! آنچه را که برای بندگان صالح خود مقدّر کرده ای، دربارة ما نیز به برکت صلوات بر محمد و آل او، مقرّر بفرما.
_______________________________
پی نوشت:
[1]. احزاب / 56.
[2] . مقاییس اللغه، ج 3، ص 301.
[3] .التبیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 359.
[4] . تفسیر المیزان، ج 22، ص 338.
[5] . تفسیر نمونه، ج 17، ص 416.
[6]. الدّر المنثور، ج 6، ص 646؛ سنن نسائی، ج 3، ص 45؛ صفوة العرفان، ج 5، ص 178.
[7]. الصواعق المحرقه، ص 44.
[8]. المیزان، ج 22، ص 344.
[9]. ر.ک: صحیح مسلم، ج 2، ص 16، باب الصلاة علی النبی.
[10]. احزاب / 33.
[11]. تفسیر نمونه، ج 17، ص 300.
[12]. شواهد التنزیل ج 2، ص 25.
[13]. همان.
[14]. مجمع البیان، ج 8، ص 559.
[15]. تفسیر نمونه، ج 17، ص 300.
[16]. همان، ص 302.
[17]. تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 301.
[18]. همان.
[19]. النهایه، ص 89.
[20]. منتهی المطلب، ج 1، ص 293.
[21]. همان.
[22]. همان.
[23]. سرخسی، فقه خود را بر مبنای فقه ابوحنیفه تدوین کرده است.
[24]. المبسوط، ج 1، ص 29.
[25]. تفسیر نمونه، ج 17، ص 421.
[26]. منتهی المطلب، ج 1، ص 294.
[27]. فاطمة الزهراء، علامه امینی، ص 99.
[28]. همان.
[29]. بحارالانوار، ج 91، ص 48.
[30]. همان.
[31]. همان، ص 51.
[32]. همان، ص 55.
[33]. همان، ص 57.
[34]. همان.
[35]. همان، ص 58.
[36]. همان.
[37]. همان، ص 63.
[38]. همان، همان، ص 59.
[39]. همان.
[40]. همان.
[41]. همان، ص 70.
[42]. تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 303.
[43]. سفینة البحار، ج 1، ص 49.
[44]. همان.
[45]. همان.
[46]. مجلّه کوثر، ش 50، ص 137.
[47] . همان.
منبع:
فرهنگ کوثر – زمستان 1385، شماره 68
نویسنده : محمد جواد مروّجی طبسی