به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالى که در غفلتند و روى گردانند! (1)
هیچ یادآورى تازهاى از طرف پروردگارشان براى آنها نمیآید، مگر آنکه با بازى (و شوخى) به آن گوش میدهند! (2)
این در حالى است که دلهایشان در لهو و بىخبرى فرو رفته است! و ستمگران پنهانى نجوا کردند (و گفتند): «آیا جز این است که او بشرى همانند شماست؟! آیا به سراغ سحر میروید، با اینکه (چشم دارید و) میبینید؟! (3)
(پیامبر) گفت: «پروردگارم همه سخنان را، چه در آسمان باشد و چه در زمین، میداند; و او شنوا و داناست!» (4)
آنها گفتند: «(آنچه محمد (ص) آورده وحى نیست;) بلکه خوابهایى آشفته است! اصلا آن را بدروغ به خدا بسته; نه، بلکه او یک شاعر است! (اگر راست میگوید) باید معجزهاى براى ما بیاورد; همان گونه که پیامبران پیشین (با معجزات) فرستاده شدند!» (5)
تمام آبادیهایى که پیش از اینها هلاک کردیم (تقاضاى معجزات گوناگون کردند،و خواسته آنان عملى شد، ولى) هرگز ایمان نیاوردند; آیا اینها ایمان میآورند؟! (۶)
ما پیش از تو، جز مردانى که به آنان وحى میکردیم، نفرستادیم! (همه انسانبودند، و از جنس بشر!) اگر نمیدانید، از آگاهان بپرسید. (7)
آنان را پیکرهایى که غذا نخورند قرار ندادیم! عمر جاویدان هم نداشتند! (8)
سپس وعدهاى را که به آنان داده بودیم، وفا کردیم! آنها و هر کس را که میخواستیم (از چنگ دشمنانشان) نجات دادیم; و مسرفان را هلاک نمودیم! (9)
ما بر شما کتابى نازل کردیم که وسیله تذکر (و بیدارى) شما در آن است! آیا نمیفهمید؟! (10)
چه بسیار آبادیهاى ستمگرى را در هم شکستیم; و بعد از آنها، قوم دیگرى روى کار آوردیم! (11)
هنگامی که عذاب ما را احساس کردند، ناگهان پا به فرار گذاشتند! (12)
(گفتیم:) فرار نکنید; و به زندگى پر ناز و نعمت، و به مسکنهاى پر زرق و برقتان بازگردید! شاید (سائلان بیایند و) از شما تقاضا کنند (شما هم آنان را محروم بازگردانید)! (13)
گفتند: «اى واى بر ما! به یقین ما ستمگر بودیم!» (14)
و همچنان این سخن را تکرار میکردند، تا آنها را درو کرده و خاموش ساختیم! (15)
ما آسمان و زمین، و آنچه را در میان آنهاست از روى بازى نیافریدیم! (1۶)
(بفرض محال) اگر میخواستیم سرگرمی انتخاب کنیم، چیزى متناسب خود انتخابمیکردیم! (17)
بلکه ما حق را بر سر باطل میکوبیم تا آن را هلاک سازد; و این گونه، باطل محو و نابود میشود! اما واى بر شما از توصیفى که (درباره خدا و هدف آفرینش)میکنید! (18)
از آن اوست آنان که در آسمانها و زمینند! و آنها که نزد اویند ( فرشتگان) هیچ گاه از عبادتش استکبار نمیورزند، و هرگز خسته نمیشوند. (19)
(تمام) شب و روز را تسبیح میگویند; و سست نمیگردند. (20)
آیا آنها خدایانى از زمین برگزیدند که (خلق میکنند و) منتشر میسازند؟! (21)
اگر در آسمان و زمین، جز «الله» خدایان دیگرى بود، فاسد میشدند (و نظام جهان به هم میخورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفى که آنها میکنند! (22)
هیچ کس نمیتواند بر کار او خرده بگیرد; ولى در کارهاى آنها، جاى سوال و ایراد است! (23)
آیا آنها معبودانى جز خدا برگزیدند؟! بگو: «دلیلتان را بیاورید! این سخن کسانى است که با من هستند، و سخن کسانى ( پیامبرانى) است که پیش از من بودند!» اما بیشتر آنها حق را نمیدانند; و به همین دلیل (از آن) روى گردانند. (24)
ما پیش از تو هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر اینکه به او وحى کردیم که: «معبودى جز من نیست; پس تنها مرا پرستش کنید.» (25)
آنها گفتند: «خداوند رحمان فرزندى براى خود انتخاب کرده است»! او منزه است (از این عیب و نقص); آنها ( فرشتگان) بندگان شایسته اویند. (2۶)
هرگز در سخن بر او پیشى نمیگیرند; و (پیوسته) به فرمان او عمل میکنند. (27)
او اعمال امروز و آینده و اعمال گذشته آنها را میداند; و آنها جز براى کسى که خدا راضى (به شفاعت براى او) است شفاعت نمیکنند; و از ترس او بیمناکند. (28)
و هر کس از آنها بگوید: «من جز خدا، معبودى دیگرم»، کیفر او را جهنم میدهیم! و ستمگران را این گونه کیفر خواهیم داد. (29)
آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم; و هر چیز زندهاى را از آب قرار دادیم؟! آیا ایمان نمیآورند؟! (30)
و در زمین، کوههاى ثابت و پابرجایى قرار دادیم، مبادا آنها را بلرزاند! و در آن، درهها و راههایى قرار دادیم تا هدایت شوند! (31)
و آسمان را سقف محفوظى قرار دادیم; ولى آنها از آیات آن روىگردانند. (32)
پیش از تو (نیز) براى هیچ انسانى جاودانگى قرار ندادیم; (وانگهى آنها که انتظار مرگ تو را میکشند،) آیا اگر تو بمیرى، آنان جاوید خواهند بود؟! (34)
هر انسانى طعم مرگ را میچشد! و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش میکنیم; و سرانجام بسوى ما بازگردانده میشوید! (35)
هنگامی که کافران تو را میبینند، کارى جز استهزا کردن تو ندارند; (و میگویند:) آیا این همان کسى است که سخن از خدایان شما میگوید؟! در حالى که خودشان ذکر خداوند رحمان را انکار میکنند. (3۶)
(آرى،) انسان از عجله آفریده شده; ولى عجله نکنید; بزودى آیاتم را به شما نشان خواهم داد! (37)
آنها میگویند: «اگر راست میگویید، این وعده (قیامت) کى فرا میرسد؟!» (38)
ولى اگر کافران میدانستند زمانى که (فرا میرسد) نمیتوانند شعلههاى آتش را از صورت و از پشتهاى خود دور کنند، و هیچ کس آنان را یارى نمیکند (این قدر درباره قیامت شتاب نمیکردند)! (39)
(آرى، این مجازات الهى) بطور ناگهانى به سراغشان میآید و مبهوتشان میکند; آنچنان که توانایى دفع آن را ندارند، و به آنها مهلت داده نمیشود! (40)
(اگر تو را استهزا کنند نگران نباش،) پیامبران پیش از تو را (نیز) استهزا کردند; اما سرانجام، آنچه را استهزا میکردند دامان مسخرهکنندگان را گرفت (و مجازات الهى آنها را در هم کوبید)! (41)
بگو: «چه کسى شما را در شب و روز از (مجازات) خداوند بخشنده نگاه میدارد؟!» ولى آنان از یاد پروردگارشان روىگردانند! (42)
آیا آنها خدایانى دارند که میتوانند در برابر ما از آنان دفاع کنند؟! (این خدایان ساختگى، حتى) نمیتوانند خودشان را یارى دهند (تا چه رسد به دیگران); و نه از ناحیه ما با نیرویى یارى میشوند! (43)
ما آنها و پدرانشان را (از نعمتها) بهرهمند ساختیم، تا آنجا که عمر طولانى پیدا کردند (و مایه غرور و طغیانشان شد); آیا نمیبینند که ما پیوسته به سراغ زمین آمده، و از آن (و اهلش) میکاهیم؟! آیا آنها غالبند (یا ما)؟! (44)
بگو: «من تنها بوسیله وحى شما را انذار میکنم!» ولى آنها که گوشهایشان کر است، هنگامی که انذار میشوند، سخنان را نمیشنوند! (45)
اگر کمترین عذاب پروردگارت به آنان برسد، فریادشان بلند میشود که: «اى واى بر ما! ما همگى ستمگر بودیم!» (4۶)
ما ترازوهاى عدل را در روز قیامت برپا میکنیم; پس به هیچ کس کمترین ستمی نمیشود; و اگر بمقدار سنگینى یک دانه خردل (کار نیک و بدى) باشد، ما آن را حاضر میکنیم; و کافى است که ما حسابکننده باشیم! (47)
ما به موسى و هارون، «فرقان» ( وسیله جدا کردن حق از باطل) و نور، و آنچه مایه یادآورى براى پرهیزگاران است، دادیم. (48)
همانان که از پروردگارشان در نهان میترسند، و از قیامت بیم دارند! (49)
و این (قرآن) ذکر مبارکى است که (بر شما) نازل کردیم; آیا شما آن را انکار میکنید؟! (50)
ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم; و از (شایستگى) او آگاه بودیم… (51)
آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: «این مجسمههاى بىروح چیست که شما همواره آنها را پرستش میکنید؟!» (52)
گفتند: «ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت میکنند.» (53)
گفت: «مسلما هم شما و هم پدرانتان، در گمراهى آشکارى بودهاید!» (54)
گفتند: «آیا مطلب حقى براى ما آوردهاى، یا شوخى میکنى؟!» (55)
گفت: «(کاملا حق آوردهام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را ایجاد کرده; و من بر این امر، از گواهانم! (5۶)
و به خدا سوگند، در غیاب شما، نقشهاى براى نابودى بتهایتان میکشم!» (57)
سرانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب)، همه آنها -جز بت بزرگشان- را قطعه قطعه کرد; شاید سراغ او بیایند (و او حقایق را بازگو کند)! (58)
(هنگامی که منظره بتها را دیدند،) گفتند: «هر کس با خدایان ما چنین کرده، قطعا از ستمگران است (و باید کیفر سخت ببیند)!» (59)
(گروهى) گفتند: «شنیدیم نوجوانى از (مخالفت با) بتها سخن میگفت که او را ابراهیم میگویند.» (۶0)
(جمعیت) گفتند: «او را در برابر دیدگان مردم بیاورید، تا گواهى دهند!» (۶1)
(هنگامی که ابراهیم را حاضر کردند،) گفتند: «تو این کار را با خدایان ما کردهاى، اى ابراهیم؟! سذللّه (۶2)
گفت: «بلکه این کار را بزرگشان کرده است! از آنها بپرسید اگر سخن میگویند!» (۶3)
آنها به وجدان خویش بازگشتند; و (به خود) گفتند: «حقا که شما ستمگرید!» (۶4)
سپس بر سرهایشان واژگونه شدند; (و حکم وجدان را بکلى فراموش کردند و گفتند:) تو میدانى که اینها سخن نمیگویند! (۶5)
(ابراهیم) گفت: «آیا جز خدا چیزى را میپرستید که نه کمترین سودى براى شما دارد، و نه زیانى به شما میرساند! (نه امیدى به سودشان دارید، و نه ترسى از زیانشان!) (۶۶)
اف بر شما و بر آنچه جز خدا میپرستید! آیا اندیشه نمیکنید (و عقل ندارید)؟! (۶7)
گفتند: «او را بسوزانید و خدایان خود را یارى کنید، اگر کارى از شما ساخته است!» (۶8)
(سرانجام او را به آتش افکندند; ولى ما) گفتیم: «اى آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!» (۶9)
آنها میخواستند ابراهیم را با این نقشه نابود کنند; ولى ما آنها را زیانکارترین مردم قرار دادیم! (70)
و او و لوط را به سرزمین (شام) -که آن را براى همه جهانیان پربرکت ساختیم- نجات دادیم! (71)
و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وى بخشیدیم; و همه آنان را مردانى صالح قرار دادیم! (72)
و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت میکردند; و انجام کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و اداى زکات را به آنها وحى کردیم; و تنها ما را عبادت میکردند. (73)
و لوط را (به یاد آور) که به او حکومت و علم دادیم; و از شهرى که اعمال زشت و کثیف انجام میدادند، رهایى بخشیدیم; چرا که آنها مردم بد و فاسقى بودند! (74)
و او را در رحمت خود داخل کردیم; و او از صالحان بود. (75)
و نوح را (به یاد آور) هنگامی که پیش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند! ما دعاى او را مستجاب کردیم; و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم; (7۶)
و او را در برابر جمعیتى که آیات ما را تکذیب کرده بودند یارى دادیم; چرا که قوم بدى بودند; از این رو همه آنها را غرق کردیم! (77)
و داوود و سلیمان را (به خاطر بیاور) هنگامی که درباره کشتزارى که گوسفندان بى شبان قوم، شبانگاه در آن چریده (و آن را تباه کرده) بودند، داورى میکردند; و ما بر حکم آنان شاهد بودیم. (78)
ما (حکم واقعى) آن را به سلیمان فهماندیم; و به هر یک از آنان (شایستگى) داورى، و علم فراوانى دادیم; و کوهها و پرندگان را با داوود مسخر ساختیم، که (همراه او) تسبیح (خدا) میگفتند; و ما این کار را انجام دادیم! (79)
و ساختن زره را بخاطر شما به او تعلیم دادیم، تا شما را در جنگهایتان حفظ کند; آیا شکرگزار (این نعمتهاى خدا) هستید؟ (80)
و تندباد را مسخر سلیمان ساختیم، که بفرمان او بسوى سرزمینى که آن را پربرکت کرده بودیم جریان مییافت; و ما از همه چیز آگاه بودهایم. (81)
و گروهى از شیاطین (را نیز مسخر او قرار دادیم، که در دریا) برایش غواصى میکردند; و کارهایى غیر از این (نیز) براى او انجام میدادند; و ما آنها را (از سرکشى) حفظ میکردیم! (82)
و ایوب را (به یاد آور) هنگامی که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): «بدحالى و مشکلات به من روى آورده; و تو مهربانترین مهربانانى!» (83)
ما دعاى او را مستجاب کردیم; و ناراحتیهایى را که داشت برطرف ساختیم; و خاندانش را به او بازگرداندیم; و همانندشان را بر آنها افزودیم; تا رحمتى از سوى ما و تذکرى براى عبادتکنندگان باشد. (84)
و اسماعیل و ادریس و ذاالکفل را (به یاد آور) که همه از صابران بودند. (85)
و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختیم; چرا که آنها از صالحان بودند. (8۶)
و ذاالنون ( یونس) را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت; و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت; (اما موقعى که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ى متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودى نیست! منزهى تو! من از ستمکاران بودم! » (87)
ما دعاى او را به اجابت رساندیم; و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم; و این گونه مؤمنان را نجات میدهیم! (88)
و زکریا را (به یاد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند (و عرض کرد): «پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندى به من عطا کن); و تو بهترین وارثانى!» (89)
ما هم دعاى او را پذیرفتیم، و یحیى را به او بخشیدیم; و همسرش را (که نازا بود) برایش آماده (باردارى) کردیم; چرا که آنان (خاندانى بودند که) همواره در کارهاى خیر بسرعت اقدام میکردند; و در حال بیم و امید ما را میخواندند; و پیوسته براى ما (خاضع و) خاشع بودند. (90)
و به یاد آور زنى را که دامان خود را پاک نگه داشت; و ما از روح خود در او دمیدیم; و او و فرزندش ( مسیح) را نشانه بزرگى براى جهانیان قرار دادیم! (91)
این (پیامبران بزرگ و پیروانشان) همه امت واحدى بودند (و پیرو یک هدف); و من پروردگار شما هستم; پس مرا پرستش کنید! (92)
(گروهى از پیروان ناآگاه آنها) کار خود را به تفرقه در میان خود کشاندند; (ولى سرانجام) همگى بسوى ما بازمیگردند! (93)
و هر کس چیزى از اعمال شایسته بجا آورد، در حالى که ایمان داشته باشد، کوشش او ناسپاسى نخواهد شد; و ما تمام اعمال او را (براى پاداش) مینویسیم. (94)
و حرام است بر شهرها و آبادیهایى که (بر اثر گناه) نابودشان کردیم (که به دنیا بازگردند;) آنها هرگز باز نخواهند گشت! (95)
تا آن زمان که «یاجوج» و «ماجوج» گشوده شوند; و آنها از هر محل مرتفعى بسرعت عبور میکنند. (9۶)
و وعده حق ( قیامت) نزدیک میشود; در آن هنگام چشمهاى کافران از وحشت از حرکت بازمیماند; (میگویند:) اى واى بر ما که از این (جریان) در غفلت بودیم; بلکه ما ستمکار بودیم! (97)
شما و آنچه غیر خدا میپرستید، هیزم جهنم خواهید بود; و همگى در آن وارد میشوید. (98)
اگر اینها خدایانى بودند، هرگز وارد آن نمیشدند! در حالى که همگى در آن جاودانه خواهند بود. (99)
براى آنان در آن ( دوزخ) نالههاى دردناکى است و چیزى نمیشنوند. (100)
(اما) کسانى که از قبل، وعده نیک از سوى ما به آنها داده شده ( مؤمنان صالح) از آن دور نگاهداشته میشوند. (101)
آنها صداى آتش دوزخ را نمیشوند; و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعم هستند. (102)
وحشت بزرگ، آنها را اندوهگین نمیکند; و فرشتگان به استقبالشان میآیند، (و میگویند:) این همان روزى است که به شما وعده داده میشد! (103)
در آن روز که آسمان را چون طومارى در هم میپیچیم، (سپس) همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را بازمیگردانیم; این وعدهاى است بر ما، و قطعا آن را انجام خواهیم داد. (104)
در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد! سذللّه (105)
در این، ابلاغ روشنى است براى جمعیت عبادتکنندگان! (10۶)
ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم. (107)
بگو: «تنها چیزى که به من وحى میشود این است که معبود شما خداى یگانه است; آیا (با این حال) تسلیم (حق) میشوید؟ (و بتها را کنار میگذارید؟)» (108)
اگر باز (روى گردان شوند، بگو: «من به همه شما یکسان اعلام خطر میکنم; و نمیدانم آیا وعده (عذاب خدا) که به شما داده میشود نزدیک است یا دور! (109)
او سخنان آشکار را میداند، و آنچه را کتمان میکنید (نیز) میداند (و چیزى بر او پوشیده نیست)! (110)
و من نمیدانم شاید این آزمایشى براى شماست; و مایه بهرهگیرى تا مدتى (معین)! (111)
(و پیامبر) گفت: «پروردگارا! بحق داورى فرما (و این طغیانگران را کیفر ده)! و پروردگار ما (خداوند) رحمان است که در برابر نسبتهاى نارواى شما، از او استمداد می طلبم!»(112)