به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
پاک و منزه است خدایى که بندهاش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصى -که گرداگردش را پربرکت ساختهایم- برد، تا برخى از آیات خود را به او نشان دهیم; چرا که او شنوا و بیناست. (1)
ما به موسى کتاب آسمانى دادیم; و آن را وسیله هدایت بنى اسرائیل ساختیم; (و گفتیم:) غیر ما را تکیهگاه خود قرار ندهید! (2)
اى فرزندان کسانى که با نوح (بر کشتى) سوار کردیم! او بنده شکرگزارى بود. (شما هم مانند او باشید، تا نجات یابید!) (3)
ما به بنى اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد، و برترىجویى بزرگى خواهید نمود. (4)
هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهى از بندگان پیکارجوى خود را بر ضد شما میانگیزیم (تا شما را سخت در هم کوبند; حتى براى به دست آوردن مجرمان)، خانهها را جستجو میکنند; و این وعدهاى است قطعى! (5)
سپس شما را بر آنها چیره میکنیم; و شما را به وسیله داراییها و فرزندانى کمک خواهیم کرد; و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرارمیدهیم. (6)
اگر نیکى کنید، به خودتان نیکى میکنید; و اگر بدى کنید باز هم به خود میکنید. و هنگامی که وعده دوم فرا رسد، (آنچنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و اندوه در صورتهایتان ظاهر میشود; و داخل مسجد (الاقصى) میشوند همان گونه که بار اول وارد شدند; و آنچه را زیر سلطه خود میگیرند، در هم میکوبند. (7)
امید است پروردگارتان به شما رحم کند! هرگاه برگردید، ما هم بازمیگردیم; و جهنم را براى کافران، زندان سختى قرار دادیم. (8)
این قرآن، به راهى که استوارترین راههاست، هدایت میکند; و به مؤمنانى که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که براى آنها پاداش بزرگى است. (9)
و اینکه آنها که به قیامت ایمان نمیآورند، عذاب دردناکى براى آنان آماده ساختهایم. (10)
انسان (بر اثر شتابزدگى)، بدیها را طلب میکند آن گونه که نیکیها را میطلبد; و انسان، همیشه عجول بوده است! (11)
ما شب و روز را دو نشانه توحید و عظمت خود قرار دادیم; سپس نشانه شب را محو کرده، و نشانه روز را روشنىبخش ساختیم تا (در پرتو آن،) فضل پروردگارتان را بطلبید (و به تلاش زندگى برخیزید)، و عدد سالها و حساب را بدانید; و هر چیزى را بطور مشخص و آشکار، بیان کردیم. (12)
و هر انسانى، اعمالش را بر گردنش آویختهایم; و روز قیامت، کتابى براى او بیرون میآوریم که آن را در برابر خود، گشوده میبیند! (این همان نامه اعمال اوست!) (13)
(و به او میگوییم:) کتابت را بخوان، کافى است که امروز، خود حسابگر خویش باشى! (14)
هر کس هدایت شود، براى خود هدایت یافته; و آن کس که گمراه گردد، به زیان خود گمراه شده است; و هیچ کس بار گناه دیگرى را به دوش نمیکشد; و ما هرگز (قومی را) مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبرى مبعوث کرده باشیم (تا وظایفشان را بیان کند.) (15)
و هنگامی که بخواهیم شهر و دیارى را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را براى «مترفین» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بیان میداریم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدت درهم میکوبیم. (16)
چه بسیار مردمی که در قرون بعد از نوح، زندگى میکردند; (و طبق همین سنت،) آنها را هلاک کردیم! و کافى است که پروردگارت از گناهان بندگانش آگاه، و نسبت به آن بیناست. (17)
آن کس که (تنها) زندگى زودگذر (دنیا) را میطلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم -و به هر کس اراده کنیم- میدهیم; سپس دوزخ را براى او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش میسوزد در حالى که نکوهیده و رانده (درگاه خدا) است. (18)
و آن کس که سراى آخرت را بطلبد، و براى آن سعى و کوشش کند -در حالى که ایمان داشته باشد- سعى و تلاش او، (از سوى خدا) پاداش داده خواهد شد. (19)
هر یک از این دو گروه را از عطاى پروردگارت، بهره و کمک میدهیم; و عطاى پروردگارت هرگز (از کسى) منع نشده است. (20)
ببین چگونه بعضى را (در دنیا بخاطر تلاششان) بر بعضى دیگر برترى بخشیدهایم; درجات آخرت و برتریهایش، از این هم بیشتر است! (21)
هرگز معبود دیگرى را با خدا قرار مده، که نکوهیده و بىیار و یاور خواهى نشست! (22)
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکى کنید! هرگاه یکى از آن دو، یا هر دوى آنها، نزد تو به سن پیرى رسند، کمترین اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو! (23)
و بالهاى تواضع خویش را از محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همانگونه که آنها مرا در کوچکى تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!» (24)
پروردگار شما از درون دلهایتان آگاهتر است; (اگر لغزشى در این زمینه داشتید) هر گاه صالح باشید (و جبران کنید) او بازگشتکنندگان را میبخشد. (25)
و حق نزدیکان را بپرداز، و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذیر مکن، (26)
چرا که تبذیرکنندگان، برادران شیاطینند; و شیطان در برابر پروردگارش، بسیار ناسپاس بود! (27)
و هرگاه از آنان ( مستمندان) روى برتابى، و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشى (تا گشایشى در کارت پدید آید و به آنها کمک کنى)، با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنها سخن بگو! (28)
هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد (نیز) دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرومانى! (29)
به یقین، پروردگارت روزى را براى هر کس بخواهد، گشاده یا تنگ میدارد; او نسبت به بندگانش، آگاه و بیناست. (30)
و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشید! ما آنها و شما را روزى میدهیم; مسلما کشتن آنها گناه بزرگى است! (31)
و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهى است! (32)
و کسى را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آن کس که مظلوم کشته شده، براى ولیش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم; اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است! (33)
و به مال یتیم، جز به بهترین راه نزدیک نشوید، تا به سر حد بلوغ رسد! و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سوال میشود! (34)
و هنگامی که پیمانه میکنید، حق پیمانه را ادا نمایید، و با ترازوى درست وزن کنید! این براى شما بهتر، و عاقبتش نیکوتر است. (35)
از آنچه به آن آگاهى ندارى، پیروى مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند. (36)
و روى زمین، با تکبر راه مرو! تو نمیتوانى زمین را بشکافى، و طول قامتت هرگز به کوهها نمیرسد! (37)
همه اینها گناهش نزد پروردگار تو ناپسند است. (38)
این (احکام)، از حکمتهایى است که پروردگارت به تو وحى فرستاده; و هرگز معبودى با خدا قرار مده، که در جهنم افکنده میشوى، در حالى که سرزنش شده، و رانده (درگاه خدا) خواهى بود! (39)
آیا پروردگارتان فرزندان پسر را مخصوص شما ساخته، و خودش دخترانى از فرشتگان برگزیده است؟! شما سخن بزرگ (و بسیار زشتى) میگویید! (40)
ما در این قرآن، انواع بیانات مؤثر را آوردیم تا متذکر شوند! ولى (گروهى از کوردلان،) جز بر نفرتشان نمیافزاید. (41)
بگو: «اگر آنچنان که آنها میگویند با او خدایانى بود، در این صورت، (خدایان) سعى میکردند راهى به سوى (خداوند) صاحب عرش پیدا کنند.» (42)
او پاک و برتر است از آنچه آنها میگویند، بسیار برتر و منزهتر! (43)
آسمانهاى هفتگانه و زمین و کسانى که در آنها هستند، همه تسبیح او میگویند; و هر موجودى، تسبیح و حمد او میگوید; ولى شما تسبیح آنها را نمیفهمید; او بردبار و آمرزنده است. (44)
و هنگامی که قرآن میخوانى، میان تو و آنها که به آخرت ایمان نمیآورند، حجاب ناپیدایى قرارمیدهیم; (45)
و بر دلهایشان پوششهایى، تا آن را نفهمند; و در گوشهایشان سنگینى; و هنگامی که پروردگارت را در قرآن به یگانگى یاد میکنى، آنها پشت میکنند و از تو روى بر میگردانند. (46)
هنگامی که به سخنان تو گوش فرامیدهند، ما بهتر میدانیم براى چه گوش فرا میدهند; (و همچنین) در آن هنگام که با هم نجوا میکنند; آنگاه که ستمگران میگویند: «شما جز از انسانى که افسون شده، پیروى نمیکنید!» (47)
ببین چگونه براى تو مثلها زدند! در نتیجه گمراه شدند، و نمیتوانند راه حق را پیدا کنند. (48)
و گفتند: «آیا هنگامی که ما، استخوانهاى پوسیده و پراکندهاى شدیم، دگر بار آفرینش تازهاى خواهیم یافت؟!» (49)
بگو: «شما سنگ باشید یا آهن، (50)
یا هر مخلوقى که در نظر شما، از آن هم سختتر است (و از حیات و زندگى دورتر میباشد، باز خدا قادر است شما را به زندگى مجدد بازگرداند). آنها بزودى می گویند: «چه کسى ما را بازمیگرداند؟!» بگو: «همان کسى که نخستین بار شما را آفرید.» آنان سر خود را (از روى تعجب و انکار،) به سوى تو خم میکنند و میگویند: «در چه زمانى خواهد بود؟!» بگو: «شاید نزدیک باشد! (51)
همان روز که شما را (از قبرهایتان) فرامیخواند; شما هم اجابت میکنید در حالى که حمد او را میگویید; میپندارید تنها مدت کوتاهى (در جهان برزخ) درنگ کردهاید!» (52)
به بندگانم بگو: «سخنى بگویند که بهترین باشد! چرا که (شیطان بوسیله سخنان ناموزون)، میان آنها فتنه و فساد میکند; همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است! (53)
پروردگار شما، از (نیات و اعمال) شما آگاهتر است; اگر بخواهد (و شایسته بداند)، شما را مشمول رحمت خود میسازد; و اگر بخواهد، مجازات میکند; و ما تو را بعنوان مامور بر آنان نفرستادهایم (که آنان را مجبور به ایمان کنى!) (54)
پروردگار تو، از حال همه کسانى که در آسمانها و زمین هستند، آگاهتر است; و (اگر تو را بر دیگران برترى دادیم، بخاطر شایستگى توست،) ما بعضى از پیامبران را بر بعضى دیگر برترى دادیم; و به داوود، زبور بخشیدیم. (55)
بگو: «کسانى را که غیر از خدا (معبود خود) میپندارید، بخوانید! آنها نه میتوانند مشکلى را از شما برطرف سازند، و نه تغییرى در آن ایجاد کنند.» (56)
کسانى را که آنان میخوانند، خودشان وسیلهاى (براى تقرب) به پروردگارشان میجویند، وسیلهاى هر چه نزدیکتر; و به رحمت او امیدوارند; و از عذاب او میترسند; چرا که عذاب پروردگارت، همواره در خور پرهیز و وحشت است! (57)
هیچ شهر و آبادى نیست مگر اینکه آن را پیش از روز قیامت هلاک میکنیم; یا (اگر گناهکارند، ) به عذاب شدیدى گرفتارشان خواهیم ساخت; این، در کتاب الهى ( لوح محفوظ) ثبت است. (58)
هیچ چیز مانع ما نبود که این معجزات (درخواستى بهانهجویان) را بفرستیم جز اینکه پیشینیان (که همین درخواستها را داشتند، و با ایشان هماهنگ بودند)، آن را تکذیب کردند; (از جمله،) ما به (قوم) ثمود، ناقه دادیم; (معجزهاى) که روشنگر بود; اما بر آن ستم کردند (و ناقه را کشتند). ما معجزات را فقط براى بیم دادن (و اتمام حجت) میفرستیم. (59)
(به یاد آور) زمانى را که به تو گفتیم: «پروردگارت احاطه کامل به مردم دارد; (و از وضعشان کاملا آگاه است.) و ما آن رؤیایى را که به تو نشان دادیم، فقط براى آزمایش مردم بود; همچنین شجره ملعونه ( درخت نفرین شده) را که در قرآن ذکر کردهایم. ما آنها را بیم داده (و انذار) میکنیم; اما جز طغیان عظیم، چیزى بر آنها نمیافزاید!» (60)
(به یاد آورید) زمانى را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده کنید!» آنها همگى سجده کردند، جز ابلیس که گفت: «آیا براى کسى سجده کنم که او را از خاک آفریدهاى؟!» (61)
(سپس) گفت: «به من بگو، این کسى را که بر من برترى دادهاى (به چه دلیل بوده است؟) اگر مرا تا روز قیامت زنده بگذارى، همه فرزندانش را، جز عده کمی، گمراه و ریشهکن خواهم ساخت!» (62)
فرمود: «برو! هر کس از آنان از تو تبعیت کند، جهنم کیفر شماست، کیفرى است فراوان! (63)
هر کدام از آنها را میتوانى با صدایت تحریک کن! و لشکر سواره و پیادهات را بر آنها گسیل دار! و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوى! و آنان را با وعدهها سرگرم کن! -ولى شیطان، جز فریب و دروغ، وعدهاى به آنها نمیدهد- (64)
(اما بدان) تو هرگز سلطهاى بر بندگان من، نخواهى یافت (و آنها هیچگاه به دام تو گرفتار نمیشوند)! همین قدر کافى است که پروردگارت حافظ آنها باشد.» (65)
پروردگارتان کسى است که کشتى را در دریا براى شما به حرکت درمیآورد، تا از نعمت او بهرهمند شوید; او نسبت به شما مهربان است. (66)
و هنگامی که در دریا ناراحتى به شما برسد، جز او، تمام کسانى را که (براى حل مشکلات خود) میخوانید، فراموش میکنید; اما هنگامی که شما را به خشکى نجات دهد، روى میگردانید; و انسان، بسیار ناسپاس است! (67)
آیا از این ایمن هستید که در خشکى (با یک زلزله شدید) شما را در زمین فرو ببرد، یا طوفانى از سنگریزه بر شما بفرستد (و در آن مدفونتان کند)، سپس حافظ (و یاورى) براى خود نیابید؟! (68)
یا اینکه ایمن هستید که بار دیگر شما را به دریا بازگرداند، و تندباد کوبندهاى بر شما بفرستد، و شما را بخاطر کفرتان غرق کند، سپس دادخواه و خونخواهى در برابر ما پیدا نکنید؟! (69)
ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم; و آنها را در خشکى و دریا، (بر مرکبهاى راهوار) حمل کردیم; و از انواع روزیهاى پاکیزه به آنان روزى دادیم; و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کردهایم، برترى بخشیدیم. (70)
(به یاد آورید) روزى را که هر گروهى را با پیشوایشان میخوانیم! کسانى که نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن را (با شادى و سرور) میخوانند; و بقدر رشته شکاف هسته خرمایى به آنان ستم نمیشود! (71)
اما کسى که در این جهان (از دیدن چهره حق) نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است! (72)
نزدیک بود آنها تو را (با وسوسههاى خود) از آنچه بر تو وحى کردهایم بفریبند، تا غیر آن را به ما نسبت دهى; و در آن صورت، تو را به دوستى خود برمیگزینند! (73)
و اگر ما تو را ثابت قدم نمیساختیم (و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودى)، نزدیک بود به آنان تمایل کنى. (74)
اگر چنین میکردى، ما دو برابر مجازات (مشرکان) در زندگى دنیا، و دو برابر (مجازات) آنها را بعد از مرگ، به تو میچشاندیم; سپس در برابر ما، یاورى براى خود نمییافتى! (75)
و نزدیک بود (با نیرنگ و توطئه) تو را از این سرزمین بلغزانند، تا از آن بیرونت کنند!و هرگاه چنین میکردند، (گرفتار مجازات سخت الهى شده،) و پس از تو، جز مدت کمی باقى نمیماندند! (76)
این سنت (ما در مورد) پیامبرانى است که پیش از تو فرستادیم; و هرگز براى سنت ما تغییر و دگرگونى نخواهى یافت! (77)
نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکى شب ( نیمه شب) برپا دار; و همچنین قرآن فجر ( نماز صبح) را; چرا که قرآن فجر، مشهود (فرشتگان شب و روز) است! (78)
و پاسى از شب را (از خواب برخیز، و) قرآن (و نماز) بخوان! این یک وظیفه اضافى براى توست; امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد! (79)
و بگو: «پروردگارا! مرا (در هر کار،) با صداقت وارد کن، و با صداقت خارج ساز! و از سوى خود، حجتى یارى کننده برایم قرار ده!» (80)
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد; یقینا باطل نابود شدنى است!» (81)
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل میکنیم; و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمیافزاید. (82)
هنگامی که به انسان نعمت میبخشیم، (از حق) روى میگرداند و متکبرانه دور میشود; و هنگامی که (کمترین) بدى به او میرسد، (از همه چیز) مایوس میگردد! (83)
بگو: «هر کس طبق روش (و خلق و خوى) خود عمل میکند; و پروردگارتان کسانى را که راهشان نیکوتر است، بهتر میشناسد.» (84)
و از تو درباره «روح» سوال میکنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است; و جز اندکى از دانش، به شما داده نشده است!» (85)
و اگر بخواهیم، آنچه را بر تو وحى فرستادهایم، از تو میگیریم; سپس کسى را نمییابى که در برابر ما، از تو دفاع کند… (86)
مگر رحمت پروردگارت (شامل حالت گردد،) که فضل پروردگارت بر تو بزرگ بوده است! (87)
بگو: «اگر انسانها و پریان (جن و انس) اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد; هر چند یکدیگر را (در این کار) کمک کنند. (88)
ما در این قرآن، براى مردم از هر چیز نمونهاى آوردیم (و همه معارف در آن جمع است); اما بیشتر مردم (در برابر آن، از هر کارى) جز انکار، ابا داشتند! (89)
و گفتند: «ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم تا اینکه چشمهجوشانى از این سرزمین (خشک و سوزان) براى ما خارج سازى… (90)
یا باغى از نخل و انگور از آن تو باشد; و نهرها در لابهلاى آن جارى کنى… (91)
یا قطعات (سنگهاى) آسمان را -آنچنان که میپندارى- بر سر ما فرود آرى; یا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بیاورى… (92)
یا براى تو خانهاى پر نقش و نگار از طلا باشد; یا به آسمان بالا روى; حتى اگر به آسمان روى، ایمان نمیآوریم مگر آنکه نامهاى بر ما فرود آورى که آن را بخوانیم! «بگو:» منزه است پروردگارم (از این سخنان بىمعنى)! مگر من جز انسانى فرستاده خدا هستم؟! (93)
تنها چیزى که بعد از آمدن هدایت مانع شد مردم ایمان بیاورند، این بود (که از روى نادانى و بىخبرى) گفتند: «آیا خداوند بشرى را بعنوان رسول فرستاده است؟!» (94)
بگو: «(حتى) اگر در روى زمین فرشتگانى (زندگى میکردند، و) با آرامش گام برمیداشتند، ما فرشتهاى را به عنوان رسول، بر آنها میفرستادیم!» (چرا که رهنماى هر گروهى باید از جنس خودشان باشد). (95)
بگو: «همین کافى است که خداوند، میان من و شما گواه باشد; چرا که او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست! (96)
هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعى اوست; و هر کس را (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هادیان و سرپرستانى غیر خدا براى او نخواهى یافت; و روز قیامت، آنها را بر صورتهایشان محشور میکنیم، در حالى که نابینا و گنگ و کرند; جایگاهشان دوزخ است; هر زمان آتش آن فرونشیند، شعله تازهاى بر آنان میافزاییم! (97)
این کیفر آنهاست، بخاطر اینکه نسبت به آیات ما کافر شدند و گفتند: «آیا هنگامی که ما استخوانهاى پوسیده و خاکهاى پراکندهاى شدیم، بار دیگر آفرینش تازهاى خواهیم یافت؟! سذللّه (98)
آیا نمیدانند خدایى که آسمانها و زمین را آفریده، قادر است مثل آنان را بیافریند (و به زندگى جدید بازشان گرداند)؟! و براى آنان سرآمدى قطعى -که شکى در آن نیست- قرار داده; اما ظالمان، جز کفر و انکار را پذیرا نیستند! (99)
بگو: «اگر شما مالک خزائن رحمت پروردگار من بودید. در آن صورت، (بخاطر تنگ نظرى) امساک میکردید، مبادا انفاق، مایه تنگدستى شما شود» و انسان تنگ نظر است! (100)
ما به موسى نه معجزه روشن دادیم; پس از بنى اسرائیل سوال کن آن زمان که این (معجزات نه گانه) به سراغ آنها آمد (چگونه بودند)؟! فرعون به او گفت: «اى موسى! گمان میکنم تو دیوانه (یا ساحرى)!» (101)
(موسى) گفت: «تو میدانى این آیات را جز پروردگار آسمانها و زمین -براى روشنى دلها- نفرستاده; و من گمان میکنم اى فرعون، تو (بزودى) هلاک خواهى شد!» (102)
پس (فرعون) تصمیم گرفت آنان را از آن سرزمین ریشه کن سازد; ولى ما، او و تمام کسانى را که با او بودند، غرق کردیم. (103)
و بعد از آن به بنى اسرائیل گفتیم: «در این سرزمین ( مصر و شام) ساکن شوید! اما هنگامی که وعده آخرت فرا رسد، همه شما را دسته جمعى (به آن دادگاه عدل) میآوریم» (104)
و ما قرآن را بحق نازل کردیم; و بحق نازل شد; و تو را، جز بعنوان بشارتدهنده و بیمدهنده، نفرستادیم! (105)
و قرآنى که آیاتش را از هم جدا کردیم، تا آن را با درنگ بر مردم بخوانى; و آن را بتدریج نازل کردیم. (106)
بگو: «خواه به آن ایمان بیاورید، و خواه ایمان نیاورید، کسانى که پیش از آن به آنها دانش داده شده، هنگامی که (این آیات) بر آنان خوانده میشود، سجدهکنان به خاک میافتند… (107)
و میگویند: «منزه است پروردگار ما، که وعدههایش به یقین انجامشدنى است !» (108)
آنها (بىاختیار) به زمین میافتند و گریه میکنند; و (تلاوت این آیات، همواره) بر خشوعشان میافزاید. (109)
بگو: ««الله» را بخوانید یا «رحمان» را، هر کدام را بخوانید، (ذات پاکش یکى است; و) براى او بهترین نامهاست!» و نمازترا زیاد بلند، یا خیلى آهسته نخوان; و در میان آن دو، راهى (معتدل) انتخاب کن! (110)
و بگو: «ستایش براى خداوندى است که نه فرزندى براى خود انتخاب کرده، و نه شریکى در حکومت دارد، و نه بخاطر ضعف و ذلت، (حامی و) سرپرستى براى اوست!» و او را بسیار بزرگ بشمار! (111)