به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (۱)
معبودى جز خداوند یگانه زنده و پایدار و نگهدارنده، نیست. (۲)
(همان کسى که) کتاب را بحق بر تو نازل کرد، که با نشانههاى کتب پیشین، منطبق است; و سخللّه تورات» و «انجیل» را. (۳)
پیش از آن، براى هدایت مردم فرستاد; و (نیز) کتابى که حق را از باطل مشخص میسازد، نازل کرد; کسانى که به آیات خدا کافر شدند، کیفر شدیدى دارند; و خداوند (براى کیفر بدکاران و کافران لجوج،) توانا و صاحب انتقام است. (۴)
هیچ چیز، در آسمان و زمین، بر خدا مخفى نمیماند. (بنابر این، تدبیر آنها بر او مشکل نیست.) (۵)
او کسى است که شما را در رحم (مادران)، آنچنان که می خواهد تصویر میکند. معبودى جز خداوند توانا و حکیم، نیست. (۶)
او کسى است که این کتاب (آسمانى) را بر تو نازل کرد، که قسمتى از آن، آیات «محکم» ( صریح و روشن) است; که اساس این کتاب میباشد; (و هر گونه پیچیدگى در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف میگردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است ( آیاتى که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن میرود; ولى با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار میگردد.) اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنهانگیزى کنند (و مردم را گمراه سازند); و تفسیر (نادرستى) براى آن میطلبند; در حالى که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمیدانند. (آنها که به دنبال فهم و درک اسرار همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) میگویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم; همه از طرف پروردگار ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمیشوند (و این حقیقت را درک نمیکنند). (۷)
(راسخان در علم، میگویند:) «پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردى، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوى خود، رحمتى بر ما ببخش، زیرا تو بخشندهاى! (۸)
پروردگارا! تو مردم را، براى روزى که تردیدى در آن نیست، جمع خواهى کرد; زیرا خداوند، از وعده خود، تخلف نمیکند. (ما به تو و رحمت بىپایانت، و به وعده رستاخیز و قیامت ایمان داریم.)» (۹)
ثروتها و فرزندان کسانى که کافر شدند، نمیتواند آنان را از (عذاب) خداوند باز دارد; (و از کیفر، رهایى بخشد.) و آنان خود، آتشگیره دوزخند. (۱۰)
(عادت آنان در انکار و تحریف حقایق،) همچون عادت آل فرعون و کسانى است کهپیش از آنها بودند; آیات ما را تکذیب کردند، و خداوند آنها را به (کیفر) گناهانشان گرفت; و خداوند، شدید العقاب است. (۱۱)
به آنها که کافر شدند بگو: «(از پیروزى موقت خود در جنگ احد، شاد نباشید!) بزودى مغلوب خواهید شد; (و سپس در رستاخیز) به سوى جهنم، محشور خواهید شد. و چه بد جایگاهى است! (۱۲)
در دو گروهى که (در میدان جنگ بدر،) با هم رو به رو شدند، نشانه (و درس عبرتى) براى شما بود: یک گروه، در راه خدا نبرد میکرد; و جمع دیگرى که کافر بود، (در راه شیطان و بت،) در حالى که آنها (گروه مؤمنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، میدیدند. (و این خود عاملى براى وحشت و شکست آنها شد.)و خداوند، هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، با یارى خود، تایید میکند. در این، عبرتى است براى بینایان! (۱۳)
محبت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است; (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند; ولى) اینها (در صورتى که هدف نهایى آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگى پست (مادى) است; و سرانجام نیک (و زندگى والا و جاویدان)، نزد خداست. (۱۴)
بگو: «آیا شما را از چیزى آگاه کنم که از این (سرمایههاى مادى)، بهتر است؟» براى کسانى که پرهیزگارى پیشه کردهاند، (و از این سرمایهها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده میکنند، ) در نزد پروردگارشان (در جهان دیگر)، باغهایى است که نهرها از پاى درختانش میگذرد; همیشه در آن خواهند بود; و همسرانى پاکیزه، و خشنودى خداوند (نصیب آنهاست). و خدا به (امور) بندگان، بیناست. (۱۵)
همان کسانى که میگویند: «پروردگارا! ما ایمان آوردهایم; پس گناهان ما را بیامرز، و ما را از عذاب آتش، نگاهدار!» (۱۶)
آنها که (در برابر مشکلات، و در مسیر اطاعت و ترک گناه،) استقامت میورزند، راستگو هستند، (در برابر خدا) خضوع، و (در راه او) انفاق میکنند، و در سحرگاهان، استغفار مینمایند. (۱۷)
خداوند، (با ایجاد نظام واحد جهان هستى،) گواهى میدهد که معبودى جز او نیست; و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر کدام به گونهاى بر این مطلب،) گواهى میدهند; در حالى که (خداوند در تمام عالم) قیام به عدالت دارد; معبودى جز او نیست، که هم توانا و هم حکیم است. (۱۸)
دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده شد، اختلافى (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهى و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود; و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او میرسد; زیرا) خداوند، سریع الحساب است. (۱۹)
اگر با تو، به گفتگو و ستیز برخیزند، (با آنها مجادله نکن! و) بگو: «من و پیروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسلیم شدهایم.» و به آنها که اهل کتاب هستند ( یهود و نصارى) و بىسوادان ( مشرکان) بگو: «آیا شما هم تسلیم شدهاید؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسلیم شوند، هدایت مییابند; و اگر سرپیچى کنند، (نگران مباش! زیرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است; و خدا نسبت به (اعمال و عقاید) بندگان، بیناست. (۲۰)
کسانى که نسبت به آیات خدا کفر میورزند و پیامبران را بناحق میکشند، و (نیز) مردمی را که امر به عدالت میکنند به قتل میرسانند، و به کیفر دردناک (الهى) بشارت ده! (۲۱)
آنها کسانى هستند که اعمال (نیکشان، به خاطر این گناهان بزرگ،) در دنیا و آخرت تباه شده، و یاور و مددکار (و شفاعت کنندهاى) ندارند. (۲۲)
آیا ندیدى کسانى را که بهرهاى از کتاب (آسمانى) داشتند، به سوى کتاب الهى دعوت شدند تا در میان آنها داورى کند، سپس گروهى از آنان، (با علم و آگاهى،) روى میگردانند، در حالى که (از قبول حق) اعراض دارند؟ (۲۳)
این عمل آنها، به خاطر آن است که میگفتند: «آتش (دوزخ)، جز چند روزى به ما نمیرسد. (و کیفر ما، به خاطر امتیازى که بر اقوام دیگر داریم، بسیار محدود است.)» این افترا (و دروغى که به خدا بسته بودند،) آنها را در دینشان مغرور ساخت (و گرفتار انواع گناهان شدند). (۲۴)
پس چه گونه خواهند بود هنگامی که آنها را براى روزى که شکى در آن نیست ( روز رستاخیز) جمع کنیم، و به هر کس، آنچه (از اعمال براى خود) فراهم کرده ، بطور کامل داده شود؟ و به آنها ستم نخواهد شد (زیرا محصول اعمال خود را میچینند). (۲۵)
بگو: «بارالها! مالک حکومتها تویى; به هر کس بخواهى، حکومت میبخشى; و از هر کس بخواهى، حکومت را میگیرى; هر کس را بخواهى، عزت میدهى; و هر که را بخواهى خوار میکنى. تمام خوبیها به دست توست; تو بر هر چیزى قادرى. (۲۶)
شب را در روز داخل میکنى، و روز را در شب; و زنده را از مرده بیرون میآورى، و مرده را زنده; و به هر کس بخواهى، بدون حساب، روزى میبخشى.» (۲۷)
افراد باایمان نباید به جاى مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند; و هر کس چنین کند، هیچ رابطهاى با خدا ندارد (و پیوند او بکلى از خدا گسسته میشود); مگر اینکه از آنها بپرهیزید (و به خاطر هدفهاى مهمترى تقیه کنید). خداوند شما را از (نافرمانى) خود، برحذر میدارد; و بازگشت (شما) به سوى خداست. (۲۸)
بگو: «اگر آنچه را در سینههاى شماست، پنهان دارید یا آشکار کنید، خداوند آن را میداند; و (نیز) از آنچه در آسمانها و زمین است، آگاه میباشد; و خداوند بر هر چیزى تواناست. (۲۹)
روزى که هر کس، آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر میبیند; و آرزو میکند میان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانى زیادى باشد. خداوند شما را از (نافرمانى) خودش، برحذر میدارد; و (در عین حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.» (۳۰)
بگو: «اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروى کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد; و گناهانتان را ببخشد; و خدا آمرزنده مهربان است.» (۳۱)
بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت کنید! و اگر سرپیچى کنید، خداوند کافران را دوست نمیدارد.» (۳۲)
خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برترى داد. (۳۳)
آنها فرزندان و (دودمانى) بودند که (از نظر پاکى و تقوا و فضیلت،) بعضى از بعض دیگر گرفته شده بودند; و خداوند، شنوا و داناست (و از کوششهاى آنها در مسیر رسالت خود، آگاه میباشد) . (۳۴)
(به یاد آورید) هنگامی را که همسر «عمران» گفت: «خداوندا! آنچه را در رحم دارم، براى تو نذر کردم، که «محرر» (و آزاد، براى خدمت خانه تو) باشد. از من بپذیر، که تو شنوا و دانایى! (۳۵)
ولى هنگامی که او را به دنیا آورد، (و او را دختر یافت،) گفت: «خداوندا! من او را دختر آوردم -ولى خدا از آنچه او به دنیا آورده بود، آگاهتر بود- و پسر، همانند دختر نیست. (دختر نمیتواند وظیفه خدمتگزارى معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را مریم نام گذاردم; و او و فرزندانش را از (وسوسههاى) شیطان رانده شده، در پناه تو قرار میدهم.» (۳۶)
خداوند، او ( مریم) را به طرز نیکویى پذیرفت; و به طرز شایستهاى، (نهال وجود) او را رویانید (و پرورش داد); و کفالت او را به «زکریا» سپرد. هر زمان زکریا وارد محراب او میشد، غذاى مخصوصى در آن جا میدید. از او پرسید: «اى مریم! این را از کجا آوردهاى؟!» گفت:«این از سوى خداست. خداوند به هر کس بخواهد، بى حساب روزى میدهد.» (۳۷)
در آنجا بود که زکریا، (با مشاهده آن همه شایستگى در مریم،) پروردگار خویش را خواند و عرض کرد: «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزهاى (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را میشنوى!» (۳۸)
و هنگامی که او در محراب ایستاده، مشغول نیایش بود، فرشتگان او را صدا زدند که: «خدا تو را به» یحیى «بشارت میدهد; (کسى) که کلمه خدا ( مسیح) را تصدیق میکند; و رهبر خواهد بود; و از هوسهاى سرکش برکنار، و پیامبرى از صالحان است.» (۳۹)
او عرض کرد: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد، در حالى که پیرى به سراغ من آمده، و همسرم نازاست؟!» فرمود: «بدین گونه خداوند هر کارى را بخواهد انجام میدهد. سذللّه (۴۰)
(زکریا) عرض کرد: «پروردگارا! نشانهاى براى من قرار ده!» گفت: «نشانه تو آن است که سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهى گفت. (و زبان تو، بدون هیچ علت ظاهرى، براى گفتگو با مردم از کار میافتد.) پروردگار خود را (به شکرانه این نعمت بزرگ،) بسیار یاد کن! و به هنگام صبح و شام، او را تسبیح بگو! (۴۱)
و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته; و بر تمام زنان جهان، برترى داده است. (۴۲)
اى مریم! (به شکرانه این نعمت) براى پروردگار خود، خضوع کن و سجده بجا آور! و با رکوعکنندگان، رکوع کن! (۴۳)
(اى پیامبر!) این، از خبرهاى غیبى است که به تو وحى میکنیم; و تو در آن هنگام که قلمهاى خود را (براى قرعهکشى) به آب میافکندند تا کدامیک کفالت و سرپرستى مریم را عهدهدار شود، و (نیز) به هنگامی که (دانشمندان بنى اسرائیل، براى کسب افتخار سرپرستى او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتى; و همه اینها، از راه وحى به تو گفته شد.) (۴۴)
(به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «اى مریم! خداوند تو را به کلمهاى ( وجود باعظمتى) از طرف خودش بشارت میدهد که نامش «مسیح، عیسى پسر مریم» است; در حالى که در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیت خواهد بود; و از مقربان (الهى) است. (۴۵)
و با مردم، در گاهواره و در حالت کهولت (و میانسال شدن) سخن خواهد گفت; و از شایستگان است.» (۴۶)
(مریم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد، در حالى که انسانى با من تماس نگرفته است؟!» فرمود: «خداوند، اینگونه هر چه را بخواهد میآفریند! هنگامی که چیزى را مقرر دارد (و فرمان هستى آن را صادر کند)، فقط به آن میگوید: «موجود باش!» آن نیز فورا موجود میشود. (۴۷)
به او، کتاب و دانش و تورات و انجیل، میآموزد. (۴۸)
و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائیل (قرار داده، که به آنها میگوید:) من نشانهاى از طرف پروردگار شما، برایتان آوردهام; من از گل، چیزى به شکل پرنده میسازم; سپس در آن میدمم و به فرمان خدا، پرندهاى میگردد. و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص ( پیسى) را بهبودى میبخشم; و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم; و از آنچه میخورید، و در خانههاى خود ذخیره میکنید، به شما خبر میدهم; مسلما در اینها، نشانهاى براى شماست، اگر ایمان داشته باشید! (۴۹)
و آنچه را پیش از من از تورات بوده، تصدیق میکنم; و (آمدهام) تا پارهاى از چیزهایى را که (بر اثر ظلم و گناه،) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضى از چهارپایان و ماهیها،) حلال کنم; و نشانهاى از طرف پروردگار شما، برایتان آوردهام; پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید! (۵۰)
خداوند، پروردگار من و شماست; او را بپرستید (نه من، و نه چیز دیگر را)! این است راه راست!; سذللّه (۵۱)
هنگامی که عیسى از آنان احساس کفر (و مخالفت) کرد، گفت: «کیست که یاور من به سوى خدا (براى تبلیغ آیین او) گردد؟» حواریان ( شاگردان مخصوص او) گفتند: «ما یاوران خداییم; به خدا ایمان آوردیم; و تو (نیز) گواه باش که ما اسلام آوردهایم. (۵۲)
پروردگارا! به آنچه نازل کردهاى، ایمان آوردیم و از فرستاده (تو) پیروى نمودیم; ما را در زمره گواهان بنویس!» (۵۳)
و (یهود و دشمنان مسیح، براى نابودى او و آیینش،) نقشه کشیدند; و خداوند (بر حفظ او و آیینش،) چارهجویى کرد; و خداوند، بهترین چارهجویان است. (۵۴)
(به یاد آورید) هنگامی را که خدا به عیسى فرمود: «من تو را برمیگیرم و به سوى خود، بالا میبرم و تو را از کسانى که کافر شدند، پاک میسازم; و کسانى را که از تو پیروى کردند، تا روز رستاخیز، برتر از کسانى که کافر شدند، قرارمیدهم; سپس بازگشت شما به سوى من است و در میان شما، در آنچه اختلاف داشتید، داورى میکنم. (۵۵)
اما آنها که کافر شدند، (و پس از شناختن حق، آن را انکار کردند،) در دنیا و آخرت، آنان را مجازات دردناکى خواهم کرد; و براى آنها، یاورانى نیست. (۵۶)
اما آنها که ایمان آوردند، و اعمال صالح انجام دادند، خداوند پاداش آنان را بطور کامل خواهد داد; و خداوند، ستمکاران را دوست نمیدارد.» (۵۷)
اینها را که بر تو میخوانیم، از نشانهها(ى حقانیت تو) است، و یادآورى حکیمانه است. (۵۸)
مثل عیسى در نزد خدا، همچون آدم است; که او را از خاک آفرید، و سپس به او د: «موجود باش!» او هم فورا موجود شد. (بنابر این، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست.) (۵۹)
اینها حقیقتى است از جانب پروردگار تو; بنابر این، از تردید کنندگان مباش! (۶۰)
هرگاه بعد از علم و دانشى که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را; ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را; ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود; آنگاه مباهله کنیم; و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. (۶۱)
این همان سرگذشت واقعى (مسیح) است. (و ادعاهایى همچون الوهیت او، یا فرزند خدا بودنش، بىاساس است.) و هیچ معبودى، جز خداوند یگانه نیست; و خداوند توانا و حکیم است. (۶۲)
اگر (با این همه شواهد روشن، باز هم از پذیرش حق) روى گردانند، (بدان که طالب حق نیستند; و) خداوند از مفسدهجویان، آگاه است. (۶۳)
بگو: «اى اهل کتاب! بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما یکسان است; که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را همتاى او قرار ندهیم; و بعضى از ما، بعضى دیگر را -غیر از خداى یگانه- به خدایى نپذیرد.» هرگاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم!» (۶۴)
اى اهل کتاب! چرا درباره ابراهیم، گفتگو و نزاع میکنید (و هر کدام، او را پیرو آیین خودتان معرفى مینمایید)؟! در حالى که تورات و انجیل، بعد از او نازل شده است! آیا اندیشه نمیکنید؟! (۶۵)
شما کسانى هستید که درباره آنچه نسبت به آن آگاه بودید، گفتگو و ستیز کردید; چرا درباره آنچه آگاه نیستید، گفتگو میکنید؟! و خدا میداند، و شما نمیدانید. (۶۶)
ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى; بلکه موحدى خالص و مسلمان بود; و هرگز از مشرکان نبود. (۶۷)
سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنها هستند که از او پیروى کردند، و (در زمان و عصر او، به مکتب او وفادار بودند; همچنین) این پیامبر و کسانى که (به او) ایمان آوردهاند (از همه سزاوارترند); و خداوند، ولى و سرپرست مؤمنان است. (۶۸)
جمعى از اهل کتاب (از یهود)، دوست داشتند (و آرزو میکردند) شما را گمراه کنند; (اما آنها باید بدانند که نمیتوانند شما را گمراه سازند،) آنها گمراه نمیکنند مگر خودشان را، و نمیفهمند! (۶۹)
اى اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر میشوید، در حالى که (به درستى آن) گواهى میدهید؟! (۷۰)
اى اهل کتاب! چرا حق را با باطل (میزمیزید و) مشتبه میکنید (تا دیگران نفهمند و گمراه شوند)، و حقیقت را پوشیده میدارید در حالى که میدانید؟! (۷۱)
و جمعى از اهل کتاب (از یهود) گفتند: «(بروید در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید; و در پایان روز، کافر شوید (و باز گردید)! شاید آنها (از آیین خود) بازگردند! (زیرا شما را، اهل کتاب و آگاه از بشارات آسمانى پیشین میدانند; و این توطئه کافى است که آنها را متزلزل سازد). (۷۲)
و جز به کسى که از آیین شما پیروى میکند، (واقعا) ایمان نیاورید!» بگو: «هدایت، هدایت الهى است! (و این توطئه شما، در برابر آن بى اثر است)»! (سپس اضافه کردند: «تصور نکنید) به کسى همانند شما (کتاب آسمانى) داده میشود، یا اینکه میتوانند در پیشگاه پروردگارتان، با شما بحث و گفتگو کنند، (بلکه نبوت و منطق، هر دو نزد شماست!)» بگو: «فضل (و موهبت نبوت و عقل و منطق، در انحصار کسى نیست; بلکه) به دست خداست; و به هر کس بخواهد (و شایسته بداند،) میدهد; و خداوند، واسع ( داراى مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شایسته آن) است. (۷۳)
هر کس را بخواهد، ویژه رحمت خود میکند; و خداوند، داراى مواهب عظیم است.» (۷۴)
و در میان اهل کتاب، کسانى هستند که اگر ثروت زیادى به رسم امانت به آنها بسپارى، به تو باز میگردانند; و کسانى هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپارى، به تو باز نمیگردانند; مگر تا زمانى که بالاى سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشى! این بخاطر آن است که میگویند: «ما در برابر امیین ( غیر یهود)، مسؤول نیستیم.» و بر خدا دروغ میبندند; در حالى که میدانند (این سخن دروغ است). (۷۵)
آرى، کسى که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگارى پیشه نماید، (خدا او را دوست میدارد; زیرا) خداوند پرهیزگاران را دوست دارد. (۷۶)
کسانى که پیمان الهى و سوگندهاى خود (به نام مقدس او) را به بهاى ناچیزى میفروشند، آنها بهرهاى در آخرت نخواهند داشت; و خداوند با آنها سخن نمیگوید و به آنان در قیامت نمینگرد و آنها را (از گناه) پاک نمیسازد; و عذاب دردناکى براى آنهاست. (۷۷)
در میان آنها ( یهود) کسانى هستند که به هنگام تلاوت کتاب (خدا)، زبان خود را چنان میگردانند که گمان کنید (آنچه را میخوانند،) از کتاب (خدا) است;در حالى که از کتاب (خدا) نیست! (و با صراحت) میگویند: «آن از طرف خداست!» با اینکه از طرف خدا نیست، و به خدا دروغ میبندند در حالى که میدانند! (۷۸)
براى هیچ بشرى سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانى و حکم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگوید: «غیر از خدا، مرا پرستش کنید!» بلکه (سزاوار مقام او، این است که بگوید:) مردمی الهى باشید، آنگونه که کتاب خدا را میآموختید و درس میخواندید! (و غیر از خدا را پرستش نکنید!) (۷۹)
و نه اینکه به شما دستور دهد که فرشتگان و پیامبران را، پروردگار خود انتخاب کنید. آیا شما را، پس از آنکه مسلمان شدید، به کفر دعوت میکند؟! (۸۰)
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خداوند، از پیامبران (و پیروان آنها)،پیمان مؤکد گرفت، که هرگاه کتاب و دانش به شما دادم، سپس پیامبرى به سوى شما آمد که آنچه را با شماست تصدیق میکند، به او ایمان بیاورید و او را یارى کنید! سپس (خداوند) به آنها گفت: «آیا به این موضوع، اقرار دارید؟ و بر آن، پیمان مؤکد بستید؟» گفتند: «(آرى) اقرار داریم!» (خداوند به آنها) گفت: «پس گواه باشید! و من نیز با شما از گواهانم.» (۸۱)
پس کسى که بعد از این (پیمان محکم)، روى گرداند، فاسق است. (۸۲)
آیا آنها غیر از آیین خدا میطلبند؟! (آیین او همین اسلام است;) و تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند، از روى اختیار یا از روى اجبار، در برابر (فرمان) او تسلیمند، و همه به سوى او بازگردانده میشوند. (۸۳)
بگو: «به خدا ایمان آوردیم; و (همچنین) به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده; و آنچه به موسى و عیسى و (دیگر) پیامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است; ما در میان هیچ یک از آنان فرقى نمیگذاریم; و در برابر (فرمان) او تسلیم هستیم.» (۸۴)
و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینى براى خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد; و او در آخرت، از زیانکاران است. (۸۵)
« چگونه خداوند جمعیتى را هدایت میکند که بعد از ایمان و گواهى به حقانیت رسول و آمدن نشانههاى روشن براى آنها، کافر شدند؟! و خدا، جمعیت ستمکاران را هدایت نخواهد کرد! (۸۶)
کیفر آنها، این است که لعن (و طرد) خداوند و فرشتگان و مردم همگى بر آنهاست. (۸۷)
همواره در این لعن (و طرد و نفرین) میمانند; مجازاتشان تخفیف نمییابد; و به آنها مهلت داده نمیشود. (۸۸)
مگر کسانى که پس از آن، توبه کنند و اصلاح نمایند; (و در مقام جبران گناهان گذشته برآیند، که توبه آنها پذیرفته خواهد شد;) زیرا خداوند، آمرزنده و بخشنده است. (۸۹)
کسانى که پس از ایمان کافر شدند و سپس بر کفر (خود) افزودند، (و در این راه اصرار ورزیدند،) هیچگاه توبه آنان، (که از روى ناچارى یا در آستانه مرگ صورت میگیرد،) قبول نمیشود; و آنها گمراهان (واقعى)اند (چرا که هم راه خدا را گم کردهاند، و هم راه توبه را!). (۹۰)
کسانى که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند، اگر چه روى زمین پر از طلا باشد، و آن را بعنوان فدیه (و کفاره اعمال بد خویش) بپردازند، هرگز از هیچیک آنها قبول نخواهد شد; و براى آنان، مجازات دردناک است; و یاورانى ن
هرگز به (حقیقت) نیکوکارى نمیرسید مگر اینکه از آنچه دوست میدارید، (در راه خدا) انفاق کنید; و آنچه انفاق میکنید، خداوند از آن آگاه است. (۹۲)
همه غذاها(ى پاک) بر بنى اسرائیل حلال بود، جز آنچه اسرائیل (یعقوب)، پیش از نزول تورات، بر خود تحریم کرده بود; (مانند گوشت شتر که براى او ضرر داشت.) بگو: «اگر راست میگویید تورات را بیاورید و بخوانید! (این نسبتهایى که به پیامبران پیشین میدهید، حتى در تورات تحریف شده شما نیست!)» (۹۳)
بنا بر این، آنها که بعد از این به خدا دروغ میبندند، ستمگرند! (زیرا از روى علم و عمد چنین میکنند). (۹۴)
بگو: «خدا راست گفته (و اینها در آیین پاک ابراهیم نبوده) است. بنا بر این، از آیین ابراهیم پیروى کنید، که به حق گرایش داشت، و از مشرکان نبود!» (۹۵)
نخستین خانهاى که براى مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکه است، که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است. (۹۶)
در آن، نشانههاى روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است; و هر کس داخل آن ( خانه خدا) شود; در امان خواهد بود، و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایى رفتن به سوى آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بىنیاز است. (۹۷)
بگو: «اى اهل کتاب! چرا به آیات خدا کفر میورزید؟! و خدا گواه است بر اعمالى که انجام میدهید!» (۹۸)
بگو: «اى اهل کتاب! چرا افرادى را که ایمان آوردهاند، از راه خدا بازمیدارید، و میخواهید این راه را کج سازید؟! در حالى که شما (به درستى این راه) گواه هستید; و خداوند از آنچه انجام میدهید، غافل نیست!» (۹۹)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر از گروهى از اهل کتاب، (که کارشان نفاقافکنى و شعلهورساختن آتش کینه و عداوت است) اطاعت کنید، شما را پس از ایمان، به کفر بازمیگردانند. (۱۰۰)
و چگونه ممکن است شما کافر شوید، با اینکه (در دامان وحى قرار گرفتهاید، و) آیات خدا بر شما خوانده میشود، و پیامبر او در میان شماست؟! (بنابر این، به خدا تمسک جویید!) و هر کس به خدا تمسک جوید، به راهى راست، هدایت شده است. (۱۰۱)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکارى است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان عمر، حفظ کنید!) (۱۰۲)
و همگى به ریسمان خدا ( قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت)، چنگ زنید ، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهاى شما، الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او، برادر شدید! و شما بر لب حفرهاى از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد; این چنین، خداوند آیات خود را براى شما آشکار میسازد; شاید پذیراى هدایت شوید. (۱۰۳)
باید از میان شما، جمعى دعوت به نیکى، و امر به معروف و نهى از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند. (۱۰۴)
و مانند کسانى نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند; (آن هم) پس از آنکه نشانههاى روشن (پروردگار) به آنان رسید! و آنها عذاب عظیمی دارند. (۱۰۵)
(آن عذاب عظیم) روزى خواهد بود که چهرههائى سفید، و چهرههائى سیاه میگردد، اما آنها که صورتهایشان سیاه شده، (به آنها گفته میشود:) آیا بعد از ایمان، و (اخوت و برادرى در سایه آن،) کافر شدید؟! پس بچشید عذاب را، به سبب آنچه کفر میورزیدید! (۱۰۶)
و اما آنها که چهرههایشان سفید شده، در رحمت خداوند خواهند بود; و جاودانه در آن میمانند. (۱۰۷)
« اینها آیات خداست; که بحق بر تو میخوانیم. و خداوند (هیچ گاه) ستمی براى (احدى از) جهانیان نمیخواهد. (۱۰۸)
و (چگونه ممکن است خدا ستم کند؟! در حالى که) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال اوست; و همه کارها، به سوى او باز میگردد (و به فرمان اوست.) (۱۰۹)
شما بهترین امتى بودید که به سود انسانها آفریده شدهاند; (چه اینکه) امر به معروف و نهى از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و آیین درخشانى،) ایمان آورند، براى آنها بهتر است! (ولى تنها) عده کمی از آنها با ایمانند، و بیشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار) (۱۱۰)
آنها ( اهل کتاب، مخصوصا» یهود) هرگز نمیتوانند به شما زیان برسانند، جز آزارهاى مختصر; و اگر با شما پیکار کنند، به شما پشت خواهند کرد (و شکست میخورند; سپس کسى آنها را یارى نمیکند. (۱۱۱)
هر جا یافت شوند، مهر ذلت بر آنان خورده است; مگر با ارتباط به خدا، (و تجدید نظر در روش ناپسند خود،) و (یا) با ارتباط به مردم (و وابستگى به این و آن); و به خشم خدا، گرفتار شدهاند; و مهر بیچارگى بر آنها زده شده; چرا که آنها به آیات خدا، کفر می بناحق میکشتند. اینها بخاطر آن است که گناه کردند; و (به حقوق دیگران،) تجاوز مینمودند. (۱۱۲)
آنها همه یکسان نیستند; از اهل کتاب، جمعیتى هستند که (به حق و ایمان) قیام میکنند; و پیوسته در اوقات شب، آیات خدا را میخوانند; در حالى که سجده مینمایند. (۱۱۳)
به خدا و روز دیگر ایمان میآورند; امر به معروف و نهى از منکر میکنند; و در انجام کارهاى نیک، پیشى میگیرند; و آنها از صالحانند. (۱۱۴)
و آنچه از اعمال نیک انجام دهند، هرگز کفران نخواهد شد! (و پاداش شایسته آن را میبینند.) و خدا از پرهیزکاران، آگاه است. (۱۱۵)
کسانى که کافر شدند، هرگز نمیتوانند در پناه اموال و فرزندانشان، از مجازات خدا در امان بمانند! آنها اصحاب دوزخند; و جاودانه در آن خواهند ماند. (۱۱۶)
آنچه آنها در این زندگى پست دنیوى انفاق میکنند، همانند باد سوزانى است که به زراعت قومی که بر خود ستم کرده (و در غیر محل و وقت مناسب، کشت نمودهاند)، بوزد; و آن را نابود سازد. خدا به آنها ستم نکرده; بلکه آنها، خودشان به خویشتن ستم میکنند. (۱۱۷)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! محرم اسرارى از غیر خود، انتخاب نکنید! آنها از هرگونه شر و فسادى در باره شما، کوتاهى نمیکنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. (نشانههاى) دشمنى از دهان (و کلام)شان آشکار شده; و آنچه در دلهایشان پنهان میدارند، از آن مهمتر است. ما آیات (و راههاى پیشگیرى از شر آنها) را براى شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید! (۱۱۸)
شما کسانى هستید که آنها را دوست میدارید; اما آنها شما را دوست ندارند! در حالى که شما به همه کتابهاى آسمانى ایمان دارید (و آنها به کتاب آسمانى شما ایمان ندارند). هنگامی که شما را ملاقات میکنند، (به دروغ) میگویند: «ایمان آوردهایم!» اما هنگامی که تنها میشوند، از شدت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان میگزند! بگو: «با همین خشمی که دارید بمیرید! خدا از (اسرار) درون سینهها آگاه است.» (۱۱۹)
اگر نیکى به شما برسد، آنها را ناراحت میکند; و اگر حادثه ناگوارى براى شما رخ دهد، خوشحال میشوند. (اما) اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگارى پیشه کنید، نقشههاى (خائنانه) آنان، به شما زیانى نمیرساند; خداوند به آنچه انجام میدهند، احاطه دارد. (۱۲۰)
و (به یاد آور) زمانى را که صبحگاهان، از میان خانواده خود، جهت انتخاب اردوگاه جنگ براى مؤمنان، بیرون رفتى! و خداوند، شنوا و داناست (گفتگوهاى مختلفى را که درباره طرح جنگ گفته میشد، میشنید; و اندیشههایى را که بعضى در سر میپروراندند، میدانست). (۱۲۱)
(و نیز به یاد آور) زمانى را که دو طایفه از شما تصمیم گرفتند سستى نشان دهند (و از وسط راه بازگردند); و خداوند پشتیبان آنها بود (و به آنها کمک کرد که از این فکر بازگردند); و افراد باایمان، باید تنها بر خدا توکل کنند! (۱۲۲)
خداوند شما را در «بدر» یارى کرد (و بر دشمنان خطرناک، پیروز ساخت); در حالى که شما (نسبت به آنها)، ناتوان بودید. پس، از خدا بپرهیزید (و در برابر دشمن، مخالفت فرمان پیامبر نکنید)، تا شکر نعمت او را بجا آورده باشید! (۱۲۳)
در آن هنگام که تو به مؤمنان میگفتنى: «آیا کافى نیست که پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان، که از آسمان فرود میآیند، یارى کند؟!» (۱۲۴)
آرى، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودى به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هراز نفر از فرشتگان، که نشانههایى با خود دارند، مدد خواهد داد! (۱۲۵)
ولى اینها را خداوند فقط بشارت، و براى اطمینان خاطر شما قرار داده; وگرنه، پیروزى تنها از جانب خداوند تواناى حکیم است! (۱۲۶)
(این وعده را که خدا به شما داده،) براى این است که قسمتى از پیکر لشکر کافران را قطع کند; یا آنها را با ذلت برگرداند; تا مایوس و ناامید، (به وطن خود) بازگردند. (۱۲۷)
هیچگونه اختیارى (در باره عفو کافران، یا مؤمنان فرارى از جنگ،) براى تو نیست; مگر اینکه (خدا) بخواهد آنها را ببخشد، یا مجازات کند; زیرا آنها ستمگرند. (۱۲۸)
و آنچه در آسمانها و زمین است، از آن خداست. هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، میبخشد; و هر کس را بخواهد، مجازات میکند; و خداوند آمرزنده مهربان است. (۱۲۹)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! ربا (و سود پول) را چند برابر نخورید! از خدا بپرهیزید، تا رستگار شوید! (۱۳۰)
و از آتشى بپرهیزید که براى کافران آماده شده است! (۱۳۱)
و خدا و پیامبر را اطاعت کنید، تا مشمول رحمت شوید! (۱۳۲)
و شتاب کنید براى رسیدن به آمرزش پروردگارتان; و بهشتى که وسعت آن، آسمانها و زمین است; و براى پرهیزگاران آماده شده است. (۱۳۳)
همانها که در توانگرى و تنگدستى، انفاقمیکنند; و خشم خود را فرو میبرند; و از خطاى مردم درمیگذرند; و خدا نیکوکاران را دوست دارد. (۱۳۴)
و آنها که وقتى مرتکب عمل زشتى شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا میافتند; و براى گناهان خود، طلب آمرزش میکنند -و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟- و بر گناه، اصرار نمیورزند، با اینکه میدانند. (۱۳۵)
آنها پاداششان آمرزش پروردگار، و بهشتهایى است که از زیر درختانش، نهرها جارى است; جاودانه در آن میمانند; چه نیکو است پاداش اهل عمل! (۱۳۶)
پیش از شما، سنتهایى وجود داشت; (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشتهایى داشتند; که شما نیز، همانند آن را دارید.) پس در روى زمین، گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیبکنندگان (آیات خدا) چگونه بود؟! (۱۳۷)
این، بیانى است براى عموم مردم; و هدایت و اندرزى است براى پرهیزگاران! (۱۳۸)
و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید! (۱۳۹)
اگر (در میدان احد،) به شما جراحتى رسید (و ضربهاى وارد شد)، به آن جمعیت نیز (در میدان بدر)، جراحتى همانند آن وارد گردید. و ما این روزها(ى پیروزى و شکست) را در میان مردم میگردانیم; (-و اینخاصیت زندگى دنیاست-) تا خدا، افرادى را که ایمان آوردهاند، بداند (و شناخته شوند); و خداوند از میان شما، شاهدانى بگیرد. و خدا ظالمان را دوست نمیدارد. (۱۴۰)
و تا خداوند، افراد باایمان را خالص گرداند (و ورزیده شوند); و کافران را به تدریج نابود سازد. (۱۴۱)
آیا چنین پنداشتید که (تنها با ادعاى ایمان) وارد بهشت خواهید شد، در حالى که خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است؟! (۱۴۲)
و شما مرگ (و شهادت در راه خدا) را، پیش از آنکه با آن روبهرو شوید، آرزو میکردید; سپس آن را با چشم خود دیدید، در حالى که به آن نگاه میکردید (و حاضر نبودید به آن تن دردهید! چقدر میان گفتار و کردار شما فاصله است؟!) (۱۴۳)
حمد (ص) فقط فرستاده خداست; و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند; آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمیگردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمیزند; و خداوند بزودى شاکران (و استقامتکنندگان) را پاداش خواهد داد. (۱۴۴)
هیچکس، جز به فرمان خدا، نمیمیرد; سرنوشتى است تعیین شده; (بنابر این، مرگ پیامبر یا دیگران، یک سنت الهى است.) هر کس پاداش دنیا را بخواهد (و در زندگى خود، در این راه گام بردارد،) چیزى از آن به او خواهیم داد; و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او میدهیم; و بزودى سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد. (۱۴۵)
چه بسیار پیامبرانى که مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچگاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان میرسید، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسلیم ندادند); و خداوند استقامتکنندگان را دوست دارد. (۱۴۶)
سخنشان تنها این بود که: «پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و از تندرویهاى ما در کارها، چشمپوشى کن! قدمهاى ما را استوار بدار! و ما را بر جمعیت کافران، پیروز گردان! (۱۴۷)
از اینرو خداوند پاداش این جهان، و پاداش نیک آن جهان را به آنها داد; و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد. (۱۴۸)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر از کسانى که کافر شدهاند اطاعت کنید، شما را به گذشتههایتان بازمیگردانند; و سرانجام، زیانکار خواهید شد. (۱۴۹)
آنها تکیهگاه شما نیستند،) بلکه ولى و سرپرست شما، خداست; و او بهترین یاوران است. (۱۵۰)
بزودى در دلهاى کافران، بخاطر اینکه بدون دلیل، چیزهایى را براى خدا همتا قرار دادند، رعب و ترس میافکنیم; و جایگاه آنها، آتش است; و چه بد جایگاهى است جایگاه ستمکاران! (۱۵۱)
خداوند، وعده خود را به شما، (در باره پیروزى بر دشمن در احد،) تحقق بخشید; در آن هنگام (که در آغاز جنگ،) دشمنان را به فرمان او، به قتل میرساندید; (و این پیروزى ادامه داشت) تا اینکه سست شدید; و (بر سر رهاکردن سنگرها،) در کار خود به نزاع پرداختید; و بعد از آن که آنچه را دوست میداشتید (از غلبه بر دشمن) به شما نشان داد، نافرمانى کردید. بعضى از شما، خواهان دنیا بودند; و بعضى خواهان آخرت. سپس خداوند شما را از آنان منصرف ساخت; (و پیروزى شما به شکست انجامید;) تا شما را آزمایش کند. و او شما را بخشید; و خداوند نسبت به مؤمنان، فضل و بخشش دارد. (۱۵۲)
(به خاطر بیاورید) هنگامی را که از کوه بالا میرفتید; و جمعى در وسط بیابان پراکنده شدند; و از شدت وحشت،) به عقب ماندگان نگاه نمیکردید، و پیامبر از پشت سر، شما را صدا میزد. سپس اندوهها را یکى پس از دیگرى به شما جزا داد; این بخاطر آن بود که دیگر براى از دست رفتن (غنایم جنگى) غمگین نشوید، و نه بخاطر مصیبتهایى که بر شما وارد میگردد. و خداوند از آنچه انجام میدهید، آگاه است. (۱۵۳)
سپس بدنبال این غم و اندوه، آرامشى بر شما فرستاد. این آرامش، بصورت خواب سبکى بود که (در شب بعد از حادثه احد،) گروهى از شما را فرا گرفت; اماگروه دیگرى در فکر جان خویش بودند; (و خواب به چشمانشان نرفت.) آنها گمانهاى نادرستى -همچون گمانهاى دوران جاهلیت- درباره خدا داشتند; و میگفتند: «آیا چیزى از پیروزى نصیب ما میشود؟!» بگو: سخللّههمه کارها (و پیروزیها) به دست خداست!» آنها در دل خود، چیزى را پنهان میدارند که براى تو آشکار نمیسازند; میگویند: «اگر ما سهمی از پیروزى داشتیم، در این جا کشته نمیشدیم!» بگو: «اگر هم در خانههاى خود بودید، آنهایى که کشتهشدن بر آنها مقرر شده بود، قطعا به سوى آرامگاههاى خود، بیرون میآمدند (و آنها را به قتل میرساندند). و اینها براى این است که خداوند، آنچه در سینههایتان پنهان دارید، بیازماید; و آنچه را در دلهاى شما (از ایمان) است، خالص گرداند; و خداوند از آنچه در درون سینههاست، با خبر است. (۱۵۴)
کسانى که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضى از گناهانى که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت; و خداوند آنها را بخشید. خداوند، آمرزنده و بردبار است. (۱۵۵)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! همانند کافران نباشید که چون برادرانشان به مسافرتى میروند، یا در جنگ شرکت میکنند (و از دنیا میروند و یا کشته میشوند)، میگویند: «اگر آنها نزد ما بودند، نمیمردند و کشته نمیشدند!» (شما از این گونه سخنان نگویید،) تا خدا این حسرت را بر دل آنها ( کافران) بگذارد. خداوند، زنده میکند و میمیراند; (و زندگى و مرگ، به دست اوست;) و خدا به آنچه انجام میدهید، بیناست. (۱۵۶)
اگر هم در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، (زیان نکردهاید; زیرا) آمرزش و رحمت خدا، از تمام آنچه آنها (در طول عمر خود،) جمع آورى میکنند، بهتر است! (۱۵۷)
و اگر بمیرید یا کشته شوید، به سوى خدا محشور میشوید. (بنابراین، فانى نمیشوید که از فنا، وحشت داشته باشید.) (۱۵۸)
به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان ( مردم) نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتى، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد. (۱۵۹)
اگر خداوند شما را یارى کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یارى شما بردارد، کیست که بعد از او، شما را یارى کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند باید توکل کنند! (۱۶۰)
(گمان کردید ممکن است پیامبر به شما خیانت کند؟! در حالى که) ممکن نیست هیچ پیامبرى خیانت کند! و هر کس خیانت کند، روز رستاخیز، آنچه را در آن خیانت کرده، با خود (به صحنه محشر) میآورد; سپس به هر کس، آنچه را فراهم کرده (و انجام داده است)، بطور کامل داده میشود; و (به همین دلیل) به آنها ستم نخواهد شد (چرا که محصول اعمال خود را خواهند دید) . (۱۶۱)
آیا کسى که از رضاى خدا پیروى کرده، همانند کسى است که به خشم و غضب خدا بازگشته؟! و جایگاه او جهنم، و پایان کار او بسیار بد است. (۱۶۲)
هر یک از آنان، درجه و مقامی در پیشگاه خدا دارند; و خداوند به آنچه انجام میدهند، بیناست. (۱۶۳)
خداوند بر مؤمنان منت نهاد ( نعمت بزرگى بخشید) هنگامی که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت; که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد; هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند. (۱۶۴)
آیا هنگامی که مصیبتى (در میدان جنک احد) به شما رسید، در حالى که دو برابر آن را (در میدان جنگ بدر بر دشمن) وارد ساخته بودید، گفتید: «این مصیبت از کجاست؟!» بگو: «از ناحیه خود شماست (که در میدان جنگ احد، با دستور پیامبر مخالفت کردید)! خداوند بر هر چیزى قادر است. (و چنانچه روش خود را اصلاح کنید، در آینده شما را پیروز میکند.)» (۱۶۵)
و آنچه (در روز احد،) در روزى که دو دسته ( مؤمنان و کافران) با هم نبرد کردند به شما رسید، به فرمان خدا (و طبق سنت الهى) بود; و براى این بود که مؤمنان را مشخص کند. (۱۶۶)
و نیز براى این بود که منافقان شناخته شوند; آنهایى که به ایشان گفته شد: «بیایید در راه خدا نبرد کنید! یا (حداقل) از حریم خود، دفاع نمایید!» گفتند: «اگر میدانستیم جنگى روى خواهد داد، از شما پیروى میکردیم. (اما میدانیم جنگى نمیشود.)» آنها در آن هنگام، به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان; به زبان خود چیزى میگویند که در دلهایشان نیست! و خداوند از آنچه کتمان میکنند، آگاهتر است. (۱۶۷)
(منافقان) آنها هستند که به برادران خود -در حالى که از حمایت آنها دست کشیده بودند- گفتند: «اگر آنها از ما پیروى میکردند، کشته نمیشدند!» بگو: «(مگر شما میتوانید مرگ افراد را پیشبینى کنید؟!) پس مرگ را از خودتان دور سازید اگر راست میگویید!» (۱۶۸)
(اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزى داده میشوند. (۱۶۹)
آنها بخاطر نعمتهاى فراوانى که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند; و بخاطر کسانى که هنوز به آنها ملحق نشدهاند ( مجاهدان و شهیدان آینده )، خوشوقتند; (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان میبینند; و میدانند) که نه ترسى بر آنهاست، و نه غمی خواهند داشت. (۱۷۰)
و از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان نیز) مسرورند; و (میبینند که) خداوند، پاداش مؤمنان را ضایع نمیکند; (نه پاداش شهیدان، و نه پاداش مجاهدانى که شهید نشدند). (۱۷۱)
آنها که دعوت خدا و پیامبر (ص) را، پس از آن همه جراحاتى که به ایشان رسید، اجابت کردند; (و هنوز زخمهاى میدان احد التیام نیافته بود، به سوى میدان «حمرار الاسد» حرکت نمودند;) براى کسانى از آنها، که نیکى کردند و تقوا پیش گرفتند، پاداش بزرگى است. (۱۷۲)
اینها کسانى بودند که (بعضى از) مردم، به آنان گفتند: «مردم ( لشکر دشمن ) براى (حمله به) شما اجتماع کردهاند; از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود; و گفتند: «خدا ما را کافى است; و او بهترین حامی ماست.» (۱۷۳)
به همین جهت، آنها (از این میدان،) با نعمت و فضل پروردگارشان، بازگشتند; در حالى که هیچ ناراحتى به آنان نرسید; و از رضاى خدا، پیروى کردند; و خداوند داراى فضل و بخشش بزرگى است. (۱۷۴)
این فقط شیطان است که پیروان خود را (با سخنان و شایعات بىاساس،) میترساند. از آنها نترسید! و تنها از من بترسید اگر ایمان دارید! (۱۷۵)
کسانى که در راه کفر، شتاب میکنند، تو را غمگین نسازند! به یقین، آنها هرگز زیانى به خداوند نمیرسانند. (بعلاوه) خدا میخواهد (آنها را به حال خودشان واگذارد; و در نتیجه،) بهرهاى براى آنها در آخرت قرار ندهد. و براى آنها مجازات بزرگى است! (۱۷۶)
(آرى،) کسانى که ایمان را دادند و کفر را خریدارى کردند، هرگز به خدا زیانى نمیرسانند; و براى آنها، مجازات دردناکى است! (۱۷۷)
آنها که کافر شدند، (و راه طغیان پیش گرفتند،) تصور نکنند اگر به آنان مهلت میدهیم، به سودشان است! ما به آنان مهلت میدهیم فقط براى اینکه بر گناهان خود بیفزایند; و براى آنها، عذاب خوارکنندهاى (آماده شده) است! (۱۷۸)
چنین نبود که خداوند، مؤمنان را به همانگونه که شما هستید واگذارد; مگر آنکه ناپاک را از پاک جدا سازد. و نیز چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب، آگاه کند (تا مؤمنان و منافقان را از این راه بشناسید; این بر خلاف سنت الهى است;) ولى خداوند از میان رسولان خود، هر کس را بخواهد برمیگزیند; (و قسمتى از اسرار نهان را که براى مقام رهبرى او لازم است، در اختیار او میگذارد.) پس (اکنون که این جهان، بوته آزمایش پاک و ناپاک است،) به خدا و رسولان او ایمان بیاورید! و اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، پاداش بزرگى براى شماست. (۱۷۹)
کسانى که بخل میورزند، و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده، انفاق نمیکنند، گمان نکنند این کار به سود آنها است; بلکه براى آنها شر است; بزودى در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقى به گردنشان میافکنند. و میراث آسمانها و زمین، از آن خداست; و خداوند، از آنچه انجام میدهید، آگاه است. (۱۸۰)
خداوند، سخن آنها را که گفتند: «خدا فقیر است، و ما بىنیازیم»، شنید! به زودى آنچه را گفتند، خواهیم نوشت; و (همچنین) کشتن پیامبران را بناحق (مینویسیم); و به آنها میگوییم: «بچشید عذاب سوزان را (در برابر کارهایتان!)» (۱۸۱)
این بخاطر چیزى است که دستهاى شما از پیش فرستاده (و نتیجه کار شماست) و بخاطر آن است که خداوند، به بندگان (خود)، ستم نمیکند. (۱۸۲)
(اینها) همان کسانى (هستند) که گفتند: «خداوند از ما پیمان گرفته که به هیچ پیامبرى ایمان نیاوریم تا (این معجزه را انجام دهد:) یک قربانى بیاورد، که آتش ( صاعقه آسمانى) آن را بخورد!» بگو: «پیامبرانى پیش از من، براى شما آمدند; و دلایل روشن، و آنچه را گفتید آوردند; پس چرا آنها را به قتل رساندید اگر راست میگویید؟!» (۱۸۳)
پس (اگر این بهانهجویان،) تو را تکذیب کنند، (چیز تازهاى نیست;) رسولان پیش از تو (نیز) تکذیب شدند; پیامبرانى که دلایل آشکار، و نوشتههاى متین و محکم، و کتاب روشنىبخش آورده بودند. (۱۸۴)
هر کسى مرگ را میچشد; و شما پاداش خود را بطور کامل در روز قیامت خواهید گرفت; آنها که از آتش (دوزخ) دور شده، و به بهشت وارد شوند نجات یافته و رستگار شدهاند و زندگى دنیا، چیزى جز سرمایه فریب نیست! (۱۸۵)
به یقین (همه شما) در اموال و جانهاى خود، آزمایش میشوید! و از کسانى که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانى) داده شده ( یهود)، و (همچنین) از مشرکان، سخنان آزاردهنده فراوان خواهید شنید! و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، (شایستهتر است; زیرا) این از کارهاى مهم و قابل اطمینان است. (۱۸۶)
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خدا، از کسانى که کتاب (آسمانى) به آنها داده شده، پیمان گرفت که حتما آن را براى مردم آشکار سازید و کتمان نکنید! ولى آنها، آن را پشت سر افکندند; و به بهاى کمی فروختند; و چه بد متاعى میخرند؟! (۱۸۷)
گمان مبر آنها که از اعمال (زشت) خود خوشحال میشوند، و دوست دارند در برابر کار (نیکى) که انجام ندادهاند مورد ستایش قرار گیرند، از عذاب (الهى) برکنارند! (بلکه) براى آنها، عذاب دردناکى است! (۱۸۸)
و حکومت آسمانها و زمین، از آن خداست; و خدا بر همه چیز تواناست. (۱۸۹)
مسلما در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانههاى (روشنى) براى خردمندان است. (۱۹۰)
همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آنگاه که بر پهلو خوابیدهاند، یاد میکنند; و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند; (و میگویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریدهاى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! (۱۹۱)
پروردگارا! هر که را تو (بخاطر اعمالش،) به آتش افکنى، او را خوار و رسوا ساختهاى! و براى افراد ستمگر، هیچ یاورى نیست! (۱۹۲)
پروردگارا! ما صداى منادى (تو) را شنیدیم که به ایمان دعوت میکرد که: «به پروردگار خود، ایمان بیاورید!» و ما ایمان آوردیم; پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بدیهاى ما را بپوشان! و ما را با نیکان (و در مسیر آنها) بمیران! (۱۹۳)پروردگارا! آنچه را به وسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودى، به ما عطا کن! و ما را در روز رستاخیز، رسوا مگردان! زیرا تو هیچگاه از وعده خود، تخلف نمیکنى. (۱۹۴)خداوند، درخواست آنها را پذیرفت; (و فرمود:) من عمل هیچ عملکنندهاى از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد; شما همنوعید، و از جنس یکدیگر! آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانههاى خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، بیقین گناهانشان را میبخشم; و آنها را در باغهاى بهشتى، که از زیر درختانش نهرها جارى است، وارد میکنم. این پاداشى است از طرف خداوند; و بهترین پاداشها نزد پروردگار است. (۱۹۵)رفت و آمد (پیروزمندانه) کافران در شهرها، تو را نفریبد! (۱۹۶)این متاع ناچیزى است; و سپس جایگاهشان دوزخ، و چه بد جایگاهى است! (۱۹۷)ولى کسانى (که ایمان دارند، و) از پروردگارشان میپرهیزند، براى آنها باغهایى از بهشت است، که از زیر درختانش نهرها جارى است; همیشه در آن خواهند بود. این، نخستین پذیرایى است که از سوى خداوند به آنها میرسد; و آنچه در نزد خداست، براى نیکان بهتر است! (۱۹۸)
و از اهل کتاب، کسانى هستند که به خدا، و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خودشان نازل گردیده، ایمان دارند; در برابر (فرمان) خدا خاضعند; و آیات خدا را به بهاى ناچیزى نمیفروشند. پاداش آنها، نزد پروردگارشان است. خداوند، سریع الحساب است. (تمام اعمال نیک آنها را به سرعت حساب میکند، و پاداش میدهد.) (۱۹۹)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهاى خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید! (۲۰۰)