ابن عیاش جوهری رضوان الله علیه روایت کرده است:
قال : حدثنا أبو عبد الله الحسین بن على بن سفیان البزوفرى قلا : حدثنى محمد بن على بن الحسن النوشجانى ، قال حدثنى النوشجانى [عن محمد بن سلمیان عن ابیه عن] ابن البود مردان ـ قال محمد بن على النوشجانى ونوشجان جدى ـ قال : لما جلى الفرس عن القادسیة ، وبلغ یزد جرد بن شهریار ما کان من رستم وادالة العرب علیه ، وظن ان رستم قد هلک والرس جمیعا ، وجاء مناذر فاخبره بیوم القادسیة وانجلائها عن خمسین ألف قتیل من الفرس ، خرج یزد جرد هاربا فی أهل بیته ، فوقف بباب الایوان فقال : السلام علیک ایها الایوان ها أناذا منصرف عنک وأرجع الیک أنا اورج من ولدى ، لم یدن زمانه ولا آن أوانه ، قال سلیمان الدیلمی : فدخلت على ابى عبد الله علیه السلام فسئلته عن ذلک؟ وقلت له : ما قوله أو رجل من ولدى؟ فقال علیه السلام : ذلک صاحبکم القائم بامر الله عز وجل السادس من ولدى : قد ولده یزد جرد فهو ولده.
محمد بن علی نوشجانی نقل کرده است که چون ایرانیان در جنگ قادسیه شکست خوردند، یزدگرد پسر شهریار از کشته شدن رستم و سختگیری عرب بر او مطلع شد، و گمان کرد که رستم و تمام ایرانیان کشته شدهاند. دیدبانهای سپاه نیز از تار و مار شدن لشکریانش در جنگ قادسیه و کشته شدن پنجاه هزار تن ایرانی خبر آوردند. یزدگرد در حالی که با خانوادهاش در حال فرار بود، در ایوان کاخ ایستاد و گفت: ای ایوان، سلام بر تو. آگاه باش که هم اکنون از تو روی برمیتابم و تا وقتی که من یا مردی از فرزندان من که هنوز زمان وی نزدیک نشده و موقع آمدنش فرا نرسیده برگردیم. سلیمان دیلمی گفت: نزد امام جعفر صادق علیه السلام رفتم و عرض کردم که مقصود یزدگرد از جمله «یا مردی از فرزندان من» چیست؟ آن حضرت فرمودند: او صاحب شما، قائم به امر خداوند عز و جل، ششمین فرزند از نسل من است که فرزند دختری یزدگرد میباشد.
مقتضب الاثر، تالیف ابن عیاش جوهری، صفحه ۷۵-۷۶، حدیث ۲۳، چاپ موسسه البعثة