متن مداحی

متن مداحی بیا مادر از حرم بیرون سرو بستانت می‌رود میدان

دم نوحه:
بیا مادر از حرم بیرون سرو بستانت می‌رود میدان
کفن بنما بر تن قاسم مونس جانت می‌رود میدان

ادامه:
بیا مادر درد دل گویم این دم آخر با تو از احسان
مکن دیگر بعدم ای مادر گریه و زاری ناله و افغان

بود یارم اندر این صحرا ای ستم‌دیده خالق سبحان
زجور چرخ گل مادر از گلستانت میرود میدان

اگر دیدی پیکرم را در خاک و خون غلطان صبر کن مادر
اگر دیدی راس من بر نی چون مه تابان صبر کن مادر

اگر دیدی پیکرم را در خاک و خون غلطان صبر کن مادر
حلالم کن ناز پرورده روی دامانت میرود میدان

رهایم کن تا که بنشینم بر براق مرگ با هزار افغان
که جولانم گشته ای مادر دیده گریان غرقه جانان

ز خون من باید این صحرا لاله‌گون گردد از دم پیکان
شود جسمم طوطیا از کین جان جانانت میرود میدان
بیا مادر لحظه ای بنشین در کنار من از ره یاری
که من رفتم کشته گردیدم نوعروسم را ده تو دلداری
اگر گوید کو پسرعمّو؟ گو فدایی شد در ره باری
نما صبر و رخ دگر مخراش ماه تابانت میرود میدان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا