متن مداحی

متن مداحی آب از فرات آوردن بهر سکینه مشکل

آب از فرات آوردن بهر سکینه مشکل **** آه و فغان شنیدن از آن حزینه مشکل

یارب به شاه خوبان آن خسرو شهیدان **** آن جان نثار کویت سلطان تشنه کامان

کن یاریم برم آب در خیمه نزد طفلان **** در انتظار آبند طفلان به آه و افغان

چشم انتظار ماندن آن بی قرینه مشکل **** یارب بحق قرآن کن یاریم از احسان

ای قوم بی حمیت خوفی ز حی سبحان **** مهلت دهید بر من یکدم ز راه احسان

بی دست و پا فتادن آسان بخاک میدان **** شنیدن شماتت از قوم کینه مشکل

لب تشنه کشته گشتن ، آسان در این بیابان **** بی آب خیمه رفتن مشکل بود بدوران

از خجلت سکینه دارم دو چشم گریان **** بی دست آب بردن در خیمگاه آسان

خجلت ز روی دخت شاه مدینه مشکل **** بی دست شبل حیدر آخر به کربلا شد

از ظلم قوم کافر دست از تنش جدا شد **** مداح در عزایش هر صبح و هر مساء شد

قد حسین مظلوم از داغ او دوتا شد **** توصیف قدر و جاهش از این حزینه مشکل

آب فرات آوردن بهر سکینه مشکل **** آه و فغان شنیدن از آن حزینه مشکل

ای یادگر حیدر ای جان نثار عباس **** خفتی به خون و کردی با غم دچارم عباس

بر خیز و ای برادر از راه لطف و احسان **** بر پا نما علم را ای یاور غریبان

کز فرقت تو دارم اشک بصر بدامان **** رفتی و بردی از تن صبر و قرارم عباس

بر خیز و کن حمایت از عترت پیمبر **** در این دیار پر خوف ای پاره پاره پیکر

دیگر نمانده بهرم یک تن معین و یاور **** زد داغ تو شراره بر قلب زارم عباس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا