وقف، احسان ماندگار
1. تعریف وقف:
«وقف» عبارت است از: «حبس کردن عینِ ملک و رهاکردن منفعت آن – که باید در مورد نظر واقف مصرف شود-».[۱]
2. اهمیت وقف:
یکى از بارزترین مصداق هاى تزکیه، صدقه است و کاملترین مصداق صدقه، وقف است که به واسطه آن، اصل مال انسان ثابت می ماند و فرع (:منافع) آن نیز با دوام و ثباتِ آن اصل، جریان خواهد داشت و هیچ صدقه اى چون «وقف» چنین مزیتى جاودانه ندارد؛ چنان که امام صادق (ع) می فرماید:
بهترین چیزى که انسان پس از خود بر جاى می گذارد، سه چیز است: فرزند نیکوکارى که برایش آمرزش طلبد؛ روشى نیک که مردم از آن پیروى کنند و صدقه اى که پس از او جارى باشد.[۲]
اطلاق صدقه بر وقف و نظایر آن، براى این است که امور مزبور نشانه صداقت ایمان واقف است. فضیلت وقف چون دیگر صدقات، در این است که خداوند شخصاً آن را می پذیرد؛ چنان که فرموده است:
«الَمْ یَعْلَمُوا انَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ»؛[۳] آیا نمی دانستند که خداوند است که توبه را از بندگانش می پذیرد و صدقات را می گیرد؟!».[۴]
3. ارکان وقف:
الف) واقف: وقف کننده، به هنگام وقف باید از شرایط عمومی معاملات – که عبارتند از بلوغ، عقل، اختیار و حق تصرف در مال – برخوردار باشد.[۵]
ب) موقوفه: چیزى که وقف می شود، باید ملک وقف کننده و داراى منافع حلال باشد و با استفاده از منافع آن، اصل ملک باقى بماند. همچنین، باید قابل تسلیم باشد.[۶]
ج) موقوف علیه: باید چیزى یا کسى که وقف براى او صورت می گیرد، معین باشد.[۷]
4. اقسام وقف:
وقف به اعتبار موقوفه و موقوف علیه به انواع زیر تقسیم می شود:
الف) به اعتبار موقوفه:
وقف انتفاع: وقفى است که مقصود از آن درآمد مادى نیست؛ مانند احداث مسجد و حسینیه در زمین خود یا زمین موات.
وقف منفعت: وقفى است که مقصود از آن درآمد مادى است، براى هزینه چیزى دیگر؛ مانند وقف مغازه براى اداره مسجد، مدرسه و یا بیمارستان.
ب) به اعتبار موقوف علیه:
وقف عام: وقفى است که بر جهات یا عناوین عام باشد؛ مانند وقف بر مدارس و بیمارستان ها و یا فقرا و ایتام.
وقف خاص: وقفى است که بر جهات یا عناوینى خاص باشد؛ مانند وقف بر مسجد و بیمارستان مخصوص و یا شخص و گروهى خاص، به گونه اى که انتفاع از آن خصوصى باشد.[۸]
5. شرایط وقف:
صیغه[۹]وقف: صیغه وقف به هر لفظ و زبانى ادا شود، صحیح است ولى باید به گونه اى باشد که بر اراده معناى وقف دلالت کند.[۱۰]
قبض: تحویل گرفتن وقف، شرط صحت آن است و باید به اذن واقف صورت گیرد؛ بدین ترتیب که در وقف خاص باید موقوف علیهم آن را تحویل بگیرند و قبض طبقه اول آنان از دیگر طبقات، بلکه قبض افراد موجود از طبقه اول از غیرموجودین کفایت می کند. اما در وقف بر جهات عامه مانند مساجد اگر واقف براى وقف قیم یا متولى معین کرده باشد قیم و یا حاکم باید آن را تحویل بگیرد و در صورتى که قیم معین نکرده باشد حاکم به طور متعین باید آن را تحویل بگیرد. در مورد وقف بر عناوین کلى مانند فقرا و طالبان علم نیز چنین است.[۱۱]
دوام وقف: وقف باید دایم باشد نه موقت. وقف دایم موجب از میان رفتن مالکیت واقف می شود ولى چنانچه موقوف علیه منقرض شود، ملک دوباره به واقف یا به ورثه اش بازمی گردد.[۱۲]
تنجیز: وقف، بنابر احتیاط باید قطعى باشد، نه شرطى و تعلیقى. پس، اگر واقف بگوید: «این ملک را از سال آینده وقف کردم» باطل است. ولى چنانچه بگوید: «این ملک بعد از من وقف است» اگر وصیتِ به وقف از این صیغه فهمیده می شود، صحیح وگرنه باطل است.[۱۳]
6. احکام وقف:
لازم نیست واقف مسلمان باشد، بلکه وقف کافر نیز چه بر اساس اسلام صورت گیرد و چه بر اساس کیش خود، صحیح است.[۱۴]
تغییردادن، به هم زدن شکل و از بین بردن عنوان وقف -گرچه به عنوان دیگر- نظیر تبدیل خانه به کاروانسرا و دکان، یا برعکس جایز نیست ولى اگر وقف، وقف منفعت باشد و به عنوانِ فعلى اش، منفعت ندارد یا منفعت خیلى کمی دارد. تبدیل آن به عنوان دیگرى که داراى منفعت است، جایز می باشد.[۱۵]
موقوفه اى را که وقف منفعت است، به نفع موقوف علیه می توان اجاره داد، ولى اجاره وقف انتفاع، به هیچ وجه جایز نیست.[۱۶]
به صرف یافتن نوشته اى به خط میت که: «فلان ملک، وقف است و قبض و اقباض نیز صورت گرفته است»، نمی توان به وقفیت آن حکم کرد مگر این که به وقف بودنش علم و اطمینان حاصل شود؛ زیرا احتمال می رود که این نوشته براى تهیه متن باشد تا سپس وقف شود.[۱۷]
7. موارد جواز فروش:
فروش و نقل اموال وقفى -در وقف خاص و وقف عامی که براى عناوین عمومی مانند فقرا وقف شده است- جایز نیست، مگر در موارد زیر:
چنان خراب شود که بازگردانیدنش به حال نخست ممکن نباشد و جز از طریق فروش قابل استفاده نباشد.
در اثر خرابى و مانند آن، بهره بردارى شایسته از آن نشود، ولى با فروشش بتوان ملکى دیگر خرید که همان منافع یا کمتر از آن را دارا باشد.
در وقف، حق فروش به هنگام حدوث امرى یا ضرورتى، قید شده باشد.
میان کسانى که مال را براى آنان وقف کرده اند، به گونه اى اختلاف افتد که اگر مال وقف را نفروشند، احتمال ضرر مالى یا جانى برود.[۱۸] [۱۹]
پی نوشت ها:
تحریرالوسیله، ج2، ص55.
وسائل الشیعه، ج13، ص294.
سوره توبه، آیه 104.
تحریرالوسیله، ج2، ص55، م1.
تحریرالوسیله، ج2، ص61، م29.
همان، م 31.
همان، ص62، م37.
تحریرالوسیله، ج2، ص68، م67.
هنگام وقف معمولاً وقفنامه اى نیز تنظیم می کنند که در آن مشخصات وقف و موارد مصرف نوشته می شود. گرچه این کار دخالتى در وقف ندارد ولى براى محکمکارى بسیار لازم است.
تحریرالوسیله، ج2، ص55، م1.
همان، ص56، م8.
تحریرالوسیله، ج2، ص57، م15، 17، 16.
همان، م22، 23.
همان، م30.
همان، م68.
همان، ص71، م74.
همان، ص76، م97.
همان، ص76، م97.
احکام اقتصادى (ج2)، نعمت الله حصارکى، ص50.