مراد از شیخ و قطب و مرشد، در مکتب صوفیه چیست؟
صوفیان برای اینکه پیروان خود را در مقابل دستورات تسلیم کنند و آن دستورات برای آنها به تمام معنا لازم الاجراء باشد، مقاومت فوق العاده بزرگ با اختیارات کاملاً وسیع برای سران خود قائل می شوند. منطق صوفیان در این باره چنین است که «سالک الی الله» برای این که از گردنه های خطرناک سلوک به سلامتی بگذرد و در پنجه خطرات نفسانی و وساوس شیطانی گرفتار نشود و از کشمکش و اضطراب خیال آسوده باشد، باید رهبر و راهنمایی برای خود انتخاب کند، چون این راه خطرناک است و قطع آن جز با همراهی رهروان این راه ممکن نیست، باید به اجازه شیخ و قطب و مرشد باشد و اذکار و اعمالی که بدون اجازه او باشد، چندان اثری در طی مقامات معنوی نخواهد داشت! اقطاب و شیوخ آنها هم، درست مانند طبیبی که آمپولها و داروهای مختلف را به کمیت و کیفیت معینی در زمان خاصی تجویز می کند، می گویند فلان ذکر را تا چهل روز، هر روز این مقدار بگو و بعد آن را ترک کن و فلان ذکر را ظاهرا خودشان هم از این تشبیه ابایی نداشته باشند و خود را اطبا روحانی می دانند.
جلوه حق، حضرت آیت الله مکارم شیرازی