زندگی در عصر غیبت مختصات خود را دارد. عصری که حجت الهی در آن وجود دارد و فیض خداوند از ناحیه ایشان به دیگر مخلوقات رسیده و حضرتشان از لحظه لحظه عمر بندگان مطلع هستند؛ ولی از نظرها غایبند و دیده نمیشوند؛ حاضر و ناظر هستند، ولی ظاهر نیستند. زندگی در چنین دورانی حتماً باید شرایط ویژهای داشته باشد. سراسر از ترس و واهمه در کنار حس ناب امید و انتظار. پس به خوبی میتوان چنین فصل و دوران از تاریخ بشری را فصل بیمها و امیدها نامید.
عصر ترس از انکار
در این دوران راه وصول و زیارت و دیدار با حجت زمان بسیار بسیار اندک و محدود آن هم بر اساس تشخیص و انتخاب خود حضرت رخ میدهد. در چنین شرایطی و با طولانی شدن عصر غیبت بسیار محتمل است که باب انکار امام زمان (عج) باز شود. عدهای عقیده به وجود حضرتش را به واسطه طولانی شدن غیبت منکر شده و با شبهه افکنی عمر بیش از هزار ساله را ناممکن میدانند و عدهای دیگر از آنجا که به زیارت حضرتش نائل نشدند؛ دچار تشویش شده و سر از انکار در میآورند.
در این میان تنها یک مؤمن معتقد محقق و یک دلداده راستین است که به خوبی میتواند جواب چنین شبهاتی را داشته باشد و از پرتوی قرآن و روایات و نقل های معتبر تاریخی تولد و عمر طولانی حضرت را بپذیرد. واقعاً چه تعداد از ما با مطالعه به دنبال فهم استدلال های عقلی و نقلی و جواب به شبهات مهدویت بودهایم؟ آیا به تعریف امام صادق (ع) مؤمنانی از کوه و فولاد سختتر در مقابل شبهات و القائات شیطانی هستیم؟ باید توجه کنیم که تنها چنین افرادی یاران ولیعصر معرفی شدند.(۱)
خداوند بارها در قرآن ارتداد را خطری به شدت محتمل بر شمرده که موجب لعن الهی و عذاب ابدی میشود. مثلاً در بین آیات قرآن با موضوع و مصداق مهدویت آمده است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ… وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»؛(نور/۵۵) خدا به کسانی از شما بندگان که (به خدا و حجت عصر) ایمان آرند و نیکوکار گردند وعده فرمود که (در ظهور امام زمان) در زمین خلافتشان دهد … و بعد از آن هر که کافر شود، پس آنان به حقیقت همان فاسقان تبهکارند. در این آیه نیز خطر انکار به روشنی بیان شده است.
امام کاظم (ع) نیز در روایتی میفرمایند: وقتی پنجمین فرزند از فرزندان من غایب شد، در مورد دین خود بسیار مراقب باشید. مبادا کسی شما را از دینتان جدا سازد.(۲)
ترس از انحراف
عشق به امام زمان (ع) و در جستجوی وصال بودن و طولانی شدن فراق و حتی عجله برای وصال همگی میتواند موجب سوءاستفاده دکانداران باشد. آنها که این ارادت پاک و مخلصانه مردم نسبت به حجت خدا به بازی گرفته و برای خود شهرت، اعتبار و حتی اموالی دست و پا میکنند. از مهدی عباسی، خلیفهای که عباسیان وی را در عصر امام کاظم (ع)، مهدی موعود معرفی میکردند! و این مطلب را دستمایه تقویت ارکان حکومت خویش میکردند.(۳) گرفته تا این روزها که افراد بسیاری خود را همسر، فرزند، نایب و باب حضرت معرفی میکنند؛ همگی در جهت بهرهبرداری از آن عشق زلال طبق منافع شخصی و ایجاد انحراف در خیل منتظران و دلدادگان امام مهدی (عج) بوده است.
آن قدر سوءاستفاده از منجیگرایی و اعتقاد به مهدویت محتمل بوده که احادیث ما را به انکار مدعیان ارتباط با امام زمان (عج) دستور داده و از ما خواسته اند که تعیینکنندگان وقت ظهور را تکذیب کنیم. امام باقر (ع) و در پاسخ به پرسشی درباره وقت ظهور میفرمایند: «کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ إِنَّ مُوسَی لَمَّا خَرَجَ وَافِداً إِلَی رَبِّهِ وَاعَدَهُمْ ثَلَاثِینَ یَوْماً فَلَمَّا زَادَهُ اللَّهُ عَلَی الثَّلَاثِینَ عَشْراً قَالَ قَوْمُهُ قَدْ أَخْلَفَنَا مُوسَی فَصَنَعُوا مَا صَنَعُوا»؛ وقتگذاران دروغ گویند؛ وقتگذاران دروغ گویند؛ وقتگذاران دروغ گویند. همانا موسی (ع) چون(در طور سینا) به پروردگار خود برای پیغام بردن وارد شد، قومش را وعده ۳۰ روز داد و چون خدا ده روز بر ۳۰ روز افزود قومش گفتند: موسی با ما خلف وعده کرد و کردند آنچه کردند.(یعنی گوساله پرست شدند).(۴)
بنابراین اگر بحثهای مهدویت حول تعیین مصداق و تعیین زمان بگذرد و مثلاً فردی به عنوان شعیب بن صالح، یمانی، خراسانی، نفس زکیه و غیره معرفی شود و یا زمانی برای ظهور ذکر شود و آن ادعاها رخ ندهد؛ نتیجه آن تنها بی اعتقاد شدن و انکار اصل مهدویت توسط عوام خواهد بود.
امید برای اصلاح و انتظار
در کنار ترسهای ذکر شده، دوران غیبت کبری دوران امیدواری به اصلاح فردی و آمادگی کامل برای ظهور است. اینکه فرد خود را آماده کند تا در کمال آمادگی و ادب خویش را به امام زمانش برساند و اینکه فرد میداند به اندازه شایستگی در دولت عدل مهدوی صاحب جایگاه خواهد بود و میتواند خدمت کند. اینکه فرد رضایت امامش را در ترک گناه و انجام واجبات دانسته و میخواهد در عصر ظهور، روسفید با حضرت مهدی ملاقات کند. همگی از ثمرات امیدآفرین عصر غیبت است.
در عصر غیبت است که یاد امام و حفظ ایمان از حضور مؤمنانه در عصر تمام ائمه اطهار (ع) با ارزشتر است. حتی در حدیثی از امام سجاد (ع) آمده است: «مَنْ ثَبَتَ عَلَى مُوَالاَتِنَا فِی غَیْبَهِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِثْلَ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ»؛ هر کس بر ولایت ما در زمان غیبت قائم ما ثابت قدم بماند، خداوند عزوجل ثواب هزار شهیدى که در جنگ بدر یا احد، به شهادت رسیده باشد را به او اعطا میکند.(۵)
یک منتظر حقیقی به دور از عجلههای شیطانی که عاقبتی جز انحراف ندارد با معرفتی برگرفته از احادیث و ادعیه معتبر به خوبی میداند که اگر در حال انتظاری صحیح، مرگ او فرا برسد و عمرش کفاف دوران ظهور را ندهد؛ باز به حکم رجعت و بیان دعای عهد جان تازه خواهد یافت و تکبیرگویان از قبر خارج میشود و به یاری امامش میپردازد. پس حتی کهولت سن و عدم وقوع ظهور وی را از انتظار صحیح منصرف نکرده و امید او هیچ گاه ناامید نخواهد شد. وی بارها و بارها هر صبحگاهان اینچنین خوانده است: «اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَهَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی»؛ خدایا اگر بین من و او مرگی که بر بندگانت حتم و قطعی ساختی حائل شد، کفن پوشیده از قبر مرا بیرون آور با شمشیر از نیام برکشیده و نیزه برهنه، پاسخگو به دعوت آن دعوتکننده، در میان شهرنشین و بادیهنشین.(۶)
کدام شعارهای مهدوی به حق است؟
برای آنکه از بیمها با جان سالم و قلبی سلیم به در بیاییم و امیدوارانه به انتظاری عاقلانه و عاشقانه بپردازیم، تنها کافی است که به متن ۲ نامه از امام مهدی (عج) پایبند شویم.
امام زمان (عج) در توقیع شریف به اسحاق بن یعقوب نگاشتند:
«فَمَنْ أَنْکَرَنِی فَلَیْسَ مِنِّی وَ سَبِیلُهُ سَبِیلُ اِبْنِ نُوحٍ… وَ أَمَّا ظُهُورُ اَلْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ وَ کَذَبَ اَلْوَقَّاتُونَ… وَ أَمَّا اَلْحَوَادِثُ اَلْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاهِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّهُ اَللَّهِ… وَ أَمَّا وَجْهُ اَلاِنْتِفَاعِ بِی فِی غَیْبَتِی فَکَالاِنْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَیَّبَهَا عَنِ اَلْأَبْصَارِ اَلسَّحَابُ… وَ أَکْثِرُوا اَلدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ اَلْفَرَجِ فَإِنَّ فِی ذَلِکَ فَرَجَکُمْ»؛ پس کسی که مرا انکار کند از من نیست و راه او راه پسر نوح است… و اما ظهور فرج که همانا اذن آن نزد خداست و تعیینکنندگان وقت دروغگو و کذاب هستند … و اما حوادثی که پیش آمد، پس در آنها به راویان حدیث ما مراجعه کنید که همانا آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خداوند بر آنها هستم … و اما صورت بهرهمندی از من در عصر غیبت مانند بهرهمندی از خورشید است هنگامی که از چشمها پشت ابرها پنهان است… و زیاد فرج را بخواهید که همانا در آن فرج شماست.(۷)
در این فراز نکاتی ارزشمند برای ثبات قدم و حفظ ایمان و مهدویتباوری در عصر غیبت و لزوم دعا برای فرج و اهمیت مراجعه به مراجع تقلید و فقهای علم اهل بیت (ع) به روشنی دیده میشود.
پس فرد یا گروهی حتی با شعارهای به ظاهر مهدوی، اگر به مخالفت با فقها و مراجع عظام تقلید پرداخت؛ محکوم به بطلان است و اهل بدعت بودن وی آشکار میشود. این مسأله همان خواست امام از ماست که در آخرین نامه خویش به آخرین نایب خاص و در پایان غیبت صغری نیز به آن پرداخته شده و اینچنین آمده است:
غیبت تامه واقع شده و ظهورى نیست مگر پس از اذن خداى تعالى و آن پس از مدتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد و به زودى کسانى نزد شیعیان من آیند و ادعاى مشاهده کنند، بدانید هر که پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادعاى رؤیت و مشاهده کند، دروغگوى فریبکار است، و لا حول و لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ العلیّ العظیم.(۸)
به خوبی با پناه بردن به نامههای امام زمان (عج) میتوان از انحرافات زمان غیبت در امان ماند و در سایه انتظار صحیح به اصلاح پرداخت و روز به روز خود را به امام نزدیکتر کرد و با او انس بیشتری گرفت.
پینوشتها:
۱- رک: بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۰۸.
۲- الکافی، ج۱، ص۳۳۵.
۳- طباطبایی، «گونههای چالش آفرینی عباسیان نخستین در مسأله امامت»، ص۱۳۵.
۴- الکافی، ج۱، ص۳۶۸.
۵- بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۲۵.
۶- فرازی از دعای عهد.
۷- الخرائج و الجرائح، جلد۳، صفحه۱۱۱۳.
۸- کمالالدین، ص۵۱۶.