وقایع روز پنجم ماه صفر
5 صفر
شهادت حضرت رقیه (سلام الله علیها) دختر امام حسین (علیه السلام)
در پنجم صفر سال 61 هـ .ق. شهادت دختر کوچک امام حسین(علیه السلام) حضرت رقیه(سلام الله علیها) در شام اتفاق افتاد. رقیه خاتون (سلام الله علیها) در واقعه عاشورا سه یا چهار ساله بود و امام حسین علیه السلام بسیار به او مهر میورزیدند و او نیز به پدر علاقه فراوان داشت.
حضرت رقیه (سلام الله علیها) به همراه پدر از مدینه منوره هجرت کردند و ایـن دخـتر خرد سال همانند سایر کودکان، فرزندان و زنان آن حضرت در این سفر رنج و سختى چشیدند و تشنگی کشیدند و با دیگر خاندان نبوى وارد سرزمین کربلا شدند.
پس از شهادت امام و یاران بیهمتایش(علیهم السلام) او نیز به اسارت کوفیان در آمد و سپس همراه کاروان اسیران روانه کوفه و شام گردیدند. رقیه خاتون(سلام الله علیها) در فراق پدر شبانه روز میگریست و بى-قرارى میکرد. زنان خاندان عصمت و طهارت جریان شهادت سیدالشهدا (علیه السلام) و یارانش را از او و دیگر نونهالان، مخفى نگاه میداشتند و میگفتند پدرانشان به مسافرت رفتهاند. این ماجرا ادامه داشت تا اسرای اهل بیت (علیهم السلام) را در شام در خرابهای نزدیک قصر یزید بردند. این دردانه، هنگام شب از خواب بیدار شد و پریشان، بهانه پدر گرفت و شروع به گریستن کرد. از صداى گریه او بانوان حرم و دیگر کودکان نیز ناله و گریه سر دادند.
صداى شیون به گوش یزید ملعون رسید و برای اینکه بار دیگر مصیبت و داغ اهل بیت(علیهم السلام) را تازه کند، سر بریده امام حسین (علیه السلام) را به خرابه فرستاد. کودک خسته از رنج سفر و شکنجه های ظالمان یزیدی که هر لحظه انتظار پدر می کشید، با دیدن سر پدر نالهاى کشید و فریاد زد: «اى پدر! چه کسى رگهاى سر تو را بریده؟! چه کسى مرا در کودکى یتیم کرده ؟! اى پدر! بعد از تو به چه کسى دل ببندم؟! و چه کسى یتیم تو را بزرگ خواهد کرد؟! … اى کاش در خاک آرمیده بودم و محاسن خضاب شده به خون تو را نمیدیدم…». سپس لبهاى کوچکش را بر رگهاى بریده پدر گذاشت و آن قدر گریست تا بیهـوش شد و از غـصه جـان باخت و به پدر بزرگوارش ملحق شد. بدن این شکوفه پرپر گلستان فاطمی را نیز شبانه به خاک سپردند.
هم اکنون آستانه حضرت رقیه(سلام الله علیها) یکى از زیارتگاههاى شیعیان در شهر دمشق است و در 300 مترى از مسجداموى قرار گرفته و عاشقان و محبان اهل بیت(علیهم السلام) به زیارتش میشتابند و دل را درآن بارگاه از زنگار گناه میزدایند.
از کهن ترین منابعى که درآن نام حضرت با لفظ «رقیه» آمده است، قصیده سیف بن عمیره نخعى کوفى از اصحاب امام جعفر صادق و امام موسى کاظم(علیهما السلام) است:
«ورقیه رق الحسود لضعفها وغدا لیعذرها الذى لم یعذر
و لامّ کلثوم یجد جدیـدها لثم عقیب دموعها لم یکرر
لم انسها وسکینه و«رقیه» یبکیـنه بــتحــسّر و تزفر»
«به حال رنجوری و ضعف رقیه، دل دشمن غدار سوخت؛ باید در قیامت از او عذر بخواهند. بر ام کلثوم مصیبتهایی رسید که هرگز تکرار نخواهد گشت و چهره اش با اشک پوشیده شد. هرگز فراموش نمی کنم ام کلثوم و سکینه و رقیه را؛ با حسرت و آه و سوز بر او می گریم».
شواهد و مدارک فراوانى درباره وجود شریف آن حضرت، و این که مدفن شریف ایشان در مکان فعلى حرم مطهر قرار دارد به همراه معجزات و کرامات فراوان از آن مخدره مظلومه موجود است که شیفتگان علم را به آنها ارجاع میدهیم؛ از جمله: ابصار العیون فى انصار الحسین (علیه السلام) : ص368 ـ نفس المهموم: ص414 ـ احقاق الحق: ج11، ص633