وقایع روز بیست و چهارم ماه ذیحجه
24 ذی الحجه
١ـ روز مباهله
٢ـ خاتم بخشى امیرمؤمنان (علیه السلام) در حال رکوع
٣ـ نزول سوره انسان و آیه «هل اتی» در شأن اهل بیت(علیهم السلام)
۴ـ مرگ واثق بالله عباسى
1 ـ روز مباهله
روز بیست و چهارم ذیحجه سال دهم هـ .ق. روز مباهله اهل بیت(علیهم السلام) با نصاراى نجران است و از سوى دیگر نزول آیه تطهیر در شأن اهل بیت(علیهم السلام) در این روز بوده است .هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر(صلی الله علیه و آله) على، فاطمه، حسن و حسین(علیهم السلام) را فراخواند و فرمود: «اللهم هؤلاء اهلی؛ بار الها! اینان اهل من هستند».
ـ نامه پیامبر(صلی الله علیه و آله) به نصاراى نجران
در سال دهم هـ .ق. پیامبر (صلی الله علیه و اله) نامه اى به نصاراى نجران فرستادند، به این مضمون که خداوند یکتا را عبادت کنند و مسلمان شوند، یا به مسلمانان جزیه بدهند و به مذهب خود باشند وگرنه آماده جنگ شوند.
بنى نجران در کلیساى بزرگ خود به مشورت پرداختند و پس از بحث و گفت وگو، تصمیم گرفتند هفتاد نفر از بزرگان نصارا را براى تحقیق به مدینه بفرستند. آنان به مدینه آمدند و خدمت پیامبر(صلی الله علیه و اله) شرفیاب شدند. هر چه آن حضرت دلیل و برهان آورد آنان قبول نکردند و امر به مباهله واگذار شد. جبرئیل (علیه السلام) نازل شد و این آیه را آورد: «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَهُ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ؛ اگر کسى با تو مجادله کند، بعد از علمی که نزد تو آمده؛ بگو بیایید تا فراخوانیم پسران خود و زنهاى خود و کسى که به منزله جان ماست؛ آن گاه نفرین کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».
لذا قرار بر مباهله شد و بزرگان و رجال نجران به بیرون مدینه رفتند. آنان با یکدیگر مشورت کردند و بعضى از علماى آنها گفتند: «اگر فردا محمد با اصحاب و جمعى کثیر براى مباهله حاضر شود این روش پادشاهان است و ترسى به خود راه ندهید. ولى اگر خواص اهل بیت خود را آورد این کار انبیا است».
ـ مراسم مباهله
روز دیگر هنگام بالا آمدن آفتاب، پیامبر(صلی الله علیه و اله) دست على بن ابى طالب(علیه السلام) را گرفت و از حجره بیرون آمد. امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) را پیش رو روانه فرمود و حضرت صدیقه کبرى فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از پشت سر آمدند تا بین دو درختى که قبلاً تعیین شده بود، رسیدند. قبلا به دستور حضرت زیر آن دو درخت را جارو زدند و به عنوان سایه بان عباى سیاهى بالاى درخت قرار دادند. مسلمانان مدینه و بنى نجران نیز با فرزندان خود آمدند. پیامبر(صلی الله علیه و اله) کسى را نزد قبیله نجران فرستاد که ما آماده ایم.
اسقف با همراهان آمد و گفت: «با چه کسانى با ما مباهله می کنید؟» پیامبر(صلی الله علیه و اله) فرمود: «با بهترین اهل زمین و نیکوترین جهانیان نزد خداوند متعال؛ زیرا از طرف خداوند متعال امر شده ام که آنها را بیاورم». و به آل عبا(علیهم السلام) اشاره فرمودند.
آنها همین که چشمشان به پیامبر(صلی الله علیه و اله) و آل عبا (علیهم السلام) افتاد، وحشت کردند به حدى که چهره هایشان زرد شد. ابوحارث که میل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده، پا پیش گذاشت و دست آنها را گرفته پس کشید و آنان را نصیحت و از عواقب این مباهله آگاه کرد و گفت: «صفات او و اهل بیت او را در کتابها خوانده اید. این محمد همان پیامبر است؛ مگر نمی بینید ابرهاى سیاه را و دگرگونى آفتاب را، و شاخه هاى درختان را که خم شده، و صداى مرغان، و دود سیاه اطراف و آثار زلزله ها را که در کوه ها نمودار شده است. آن بزرگواران منتظرند که دست به دعا بردارند. به خدا قسم! اگر سخنى گویند از ما نشانى نمی ماند. برویم و با او صلح کنیم».
ـ پرهیز نجرانیان از مباهله
ابوحارث آمد و مسلمان شد و عرض کرد: «مردم نجران پشیمان شده اند». حضرت فرمود: «اسلام بیاورند». گفت: «قبول نمی کنند». فرمود: «آماده جنگ شوند». گفت: «قدرت این کار را ندارند؛ ولى حاضرند جزیه را قبول کنند».
پیامبر(صلی الله علیه و آله) به امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمودند: «شرایط ذمه و مقدار آن را به آنها بگویید». بعد از این کار امیرمؤمنان(علیه السلام) آنها را نزد پیامبر خدا(صلی الله علیه و اله) آوردند و آن حضرت فرمودند: «اگر با من و این جماعت اهل بیت من مباهله می نمودید، به صورت میمون و خوک می شدید و این وادى بر شما آتش می شد و یک سال نمی گذشت که تمامی نصرانی ها نابود می شدند».
2 ـ روز خاتم بخشى امیرمؤمنان (علیه السلام) در حال رکوع
در این روز امیرمؤمنان (علیه السلام) در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و اله) انگشتر خود را در حال رکوع به سایل بخشید و آیه مبارکه «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» در شأن حضرت نازل شد.
حضرت فرمودند: «هنگامی که این آیه مبارکه نازل شد، عده اى از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و اله) در مسجد مدینه جمع شدند. بعضى به بعض دیگر گفتند: “درباره این آیه چه می گویید؟” بعضى گفتند: “اگر منکر این آیه بشویم سایر آیات را هم باید منکر شویم و اگر ایمان به این آیه بیاوریم و قبول کنیم براى ما ذلت است؛ زیرا على بن ابى طالب (علیه السلام) بر ما مسلط می شود”. عده اى از منافقان گفتند: “ما می دانیم که محمد در آن چه می گوید صادق است. او را به ظاهر دوست داریم، ولى از على در آن چه امر می کند اطاعت نمی کنیم.” لذا آیه نازل شد: یعرفون نعمه الله ثم ینکرونها…؛ یعنی: ولایت على بن ابى طالب (علیه السلام) را می شناسند و حال این که بیشتر آنها نسبت به آن کافرند» .
3 ـ نزول سوره انسان و آیه «هل اتی» در شأن اهل بیت(علیهم السلام)
در ایـن روز سـوره انسان و آیـه «هل اتی» در شأن امیـرمؤمنان و حضرت فاطمه وامام حسن و امام حسین (علیهم السلام) نازل شده است . این امر بعد از سه روز روزه، آنان و اعطاى افطارشان به مسکین و یتیم و اسیر بود که آن طعام بهشتى نازل شد. بنا بر نقلى روز 25 ذیحجه سوره مبارکه نازل شد.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «آن کاسه اى که با آن طعام از بهشت آوردند و آن بزرگواران میـل کـردند، نـزد ماسـت و حضرت صاحب الامر (عج) آن را ظاهر خواهد کرد و طعام بهشتى از آن تناول خواهند فرمود» .
4 ـ مرگ واثق بالله عباسى
در بیست و چهارم ذیحجه سال 232 هـ .ق. واثق بالله، نهمین خلیفه عباسى مرد .