وقابع روز نهم ذیحجه
9 ذی الحجه
١ـ روز عرفه
٢ـ شهادت حضرت مسلم بن عقیل (علیه السلام) و هانى بن عروه
٣ـ وقوع سدّ ابواب
1ـ روز عرفه
روز نهم ذیحجه از اعیاد بزرگ اسلامی به شمار میرود؛ اگر چه به اسم عید نامیده نشده است. در این روز خداوند تبارک و تعالى بندگان خود را به عبادت و اطاعت خود فرا خوانده و سفره جود و احسان خویش را براى بندگانش گسترانده است. شیطان در این روز خوار و حقیر و خشمناک است. زایران خانه خدا، در مراسم عظیم حج از ظهر روز عرفه در صحراى عرفات وقوف میکنند و در غروب این روز به سمت مشعرالحرام میرونـد و خود را براى سایر مناسک با شکوه حج آماده میسازند.
در روایتى چنین آمده است که حضرت زین العابدین (علیه السلام) در روزعرفه سایلى را دید که از مردم درخواست کمک مینمود پس به او فرمود: «واى بر تو! آیا در این روز هم از غیر خدا سوال و کمک میکنى؟! حال آنکه در روز عرفه بچهها در شکم مادرشان هم مشمول رحمت الهى می شوند».
2ـ شهادت حضرت مسلم بن عقیل (علیه السلام) و هانى بن عروه
روز نهم ذیحجه سال 60 هـ .ق. حضرت مسلم بن عقیل، نماینده امام حسین(علیه السلام) در شهر کوفه و نیز جناب هانى بن عروه که به حمایت از حضرت مسلم برخاسته و ایشان را در منزل خود جاى داده بود، به شهادت رسیدند .
مسلم بن عقیل که از شخصیتهاى برجسته و با تقواى زمان خویش به شمار می رفت، براى ارزیابى میزان وفادارى مردم کوفه به دستور امام حسین(علیه السلام) راهى این شهر شد؛ چرا که مردم کوفه طى هزاران نامه، از امام حسین(علیه السلام) دعوت کرده بودند. آنها در ابتدا به گرمی از حضرت مسلم(علیه السلام) استقبال کردند اما هنگامی که عبیدالله بن زیاد بر کوفه حاکم شد، کوفیان فریب وعدههاى دروغین او را خوردند و همچنین به علت ترس و جهل، دست از حمایت نماینده امام حسین(علیه السلام) کشیدند؛ از این رو، حضرت مسلم(علیه السلام) به دست عاملان ابن زیاد گرفتار شد و سرانجام در اوج غربت و مظلومیت به شهادت رسید.
در مظلومیت آن حضرت همین بس که هنگام جنگ از پشت بامها دستههاى نى را آتش میزدند و بر سر آن حضرت میریختند؛ همچنین زمانى که چشم ابن زیاد بر آن حضرت افتاد، زبان به جسارت بر امیرمؤمنان(علیه السلام)، امام حسین (علیه السلام) و عقیل گشود؛ در بالاى دارالاماره با لب تشنه، سر از بدن نازنینش جدا کردند و بدنش را از بالاى قصر به پایین انداختند؛ بعد از شهادت ریسمان به پاى مبارکش بسته، در میان بازار کوفه میکشیدند. سپس بدن مبارکش را به دار زده، سر مطهرش را به دمشق فرستادند.
در دفن بدن مطهر آن حضرت دو نظر است: یکى اینکه جمعى از قبیله هانى آمدند و بدنهاى مطهر آن دو را دفن کردند. دیگر اینکه نیمه شب زوجه میثم تمار به همراهى چند نفر از جمله همسر هانى بن عروه، بدنها را در کنار مسجد اعظم کوفه دفن کردند.
ـ شهادت هانى بن عروه
جناب هانى از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و اله) و از بزرگان و خواص شیعه و مخلصان در محبت امیرمؤمنان(علیه السلام) به شمار می-رفت و در جنگهاى صفین، جمل و نهروان در خدمت آن حضرت بود.
وی بزرگ طایفه مذحج بود و در قبیله خود نفوذ فراوانى داشت. هنگامی که اهل کوفه پیمان خود را شکستند و بیوفایى خود را نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) و مسلم بن عقیل ثابت کردند، جناب هانى، آن حضرت را پناه داد. پس از آن محمد بن اشعث خبیث وی و عدهاى از شیعیان را دستگیر کرد.
بعد از شهادت مسلم بن عقیل (علیه السلام) و شکستن سر و بینى جناب هانى توسط ابن زیاد ملعون، آن خبیث دستور داد سر جناب هانى را در بازار گوسفند فروشان از بدنش جدا کردند و با طنابى که به پاى آن بزرگوار بسته بودند همراه با بدن جناب مسلم بن عقیل (علیه السلام) در بازار کوفه روى زمین کشیدند و سپس به دار زدند.
3ـ روز سد ابواب
در روز نهم ذیحجه به دستور پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) همه درهاى منازل اصحاب به طرف مسجد پیامبر (صلی الله علیه و اله) بسته شد؛ جز در خانه امیرمؤمنان(علیه السلام) که به دستور خاص الهى آن را نبستند. عدهاى از اصحاب عرض کردند: «یا رسول الله! چرا همه درها را جز در خانه على(علیه السلام) بستید؟» حضرت فرمودند: «من تابع وحى پروردگار هستم».
در روایتى دیگر آمده که پیامبر(صلی الله علیه و اله) ضمن خطبهاى فرمود: «اى مردم، خداوند متعال به موسى و هارون امر فرمود خانههایى بنا کنند و جنب در آن خانهها بیتوته نکنند و زنها داخل آنها نشوند مگر هارون و ذریه او. على بن ابیطالب(علیه السلام) براى من به منزله هارون است براى موسی. پس براى احدى از زنها و جنب حلال نیست که به مسجد من داخل شود».
بعد پیامبر(صلی الله علیه و اله) ایستادند و فرمودند: «عدهاى رضایت قلبى ندارند که على بن ابیطالب(علیه السلام) در همه وقت و هر حالتى ساکن مسجد باشد، در حالى که آنها بیرون شدهاند. به خدا قسم که من آنها را بیرون نکردهام و على(علیه السلام) را من ساکن مسجد قرار ندادهام! بلکه خداوند آنها را بیرون نموده و على(علیه السلام) را ساکن مسجد قرار داده است. منزلت او نزد من مانند منزلت هارون نزد موسی(علیه السلام) است». سپس در ضمن فضایل على(علیه السلام) فرمودند: «هر کس از این موضوع ناراحت است برود آنجا»؛ و اشاره به طرف شام کردند.