وقایع روز اول ذیقعده
1 ذی قعده
١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)
٢ـ مرگ اشعث بن قیس
٣ـ وقوع جنگ بدر صغری
١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)
در اول ذیقعده سال 173 هـ .ق. حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) در شهر مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر بزرگوار آن حضرت امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) و مادر گرامیشان حضرت نجمه(سلام الله علیها)، مادر امام رضا(علیه السلام) است. نام مبارک ایشان فاطمه و لقب آن حضرت، معصومه بود.
حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) در فضل و کمال و علم زبانزد خاص و عام بود.از آنجا که این بانوی بزرگوار به برادرش امام رضا (علیه السلام) علاقه زیادی داشت، به قصد زیارت برادر از مدینه به جانب مرو حرکت کرد؛ اما زمانی که به ساوه رسید، کاروان مورد حمله مأموران حکومت عباسی قرار گرفت، در نتیجه بیمار گشتند و از ادامه راه باز ماندند؛ پس از مسافت بین ساوه و قم سوال کردند. گفتند: ده فرسخ است. لذا دستور دادند تا ایشان را به قم ببرند.
آن حضرت در میان استقبال بی نظیر مردم قم وارد این شهر شدند و پس از هفده روز که در آنجا سکونت گزیدند، جان به جان آفرین تسلیم کردند.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «بانویی از تبار من به نام فاطمه در قم دفن میشود؛ هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب میشود».
٢ـ مرگ اشعث بن قیس
در شب اول ذیقعده سال 40 هـ .ق. اشعث بن قیس کندی به جهنم واصل شد. امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «اشعث بن قیس در قتل امیرمؤمنان(علیه السلام) شریک بود؛ دخترش جعده امام مجتبی(علیه السلام) را مسموم کرد و محمد، پسرش، در قتل امام حسین (علیه السلام) شریک بود».
اشعث در سال دهم هجرت با جمعی از قبیله خود اسلام آورد و بعد از پیامبر(صلی الله علیه و اله)، مرتد شد. ابوبکر او را دستگیر کرد و خواهر کورش را به شرط همسری به او داد. از این زن جعده و محمد به دنیا آمدند که جعده قاتل امام حسن (علیه السلام) و محمد جزء لشکر عمر بن سعد در کربلا بود، و در دستگیری جناب مسلم بن عقیل(علیه السلام) نیز نقش به سزایی داشت.
٣ـ وقوع جنگ بدر صغری
در اول ذیقعده سال چهارم هـ .ق. جنگ بدر صغری به وقوع پیوست . جریان جنگ چنین بود که ابوسفیان در جنگ احد وعده داد که سال دیگر در سرزمین بدر به انتقام بیشتر دست خواهد زد. از این رو در اول ذیقعده رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) با هزار و سیصد نفر از مسلمانان برای دفاع از کیان اسلام وارد سرزمین بدر شد. پس از پایان تجارت در بازار سالیانه عمومی عرب، سپاهیان اسلام همچنان در انتظار ورود لشکر کفار به سرزمین بدر باقی ماندند.
ابوسفیان نخست پیام داده بود که از مکه قصد خروج ندارد، ولی سران مکه دیدند ترک جنگ، به عنوان عقب نشینی و ترس آنها تلقی میشود؛ لذا برای حفظ آبروی خود، ابوسفیان با تجهیزاتی لازم از مکه به قصد بدر بیرون آمد، ولی در نیمه راه به بهانه قحطی برگشت.
بازگشت سپاه شرک به قدری زننده بود که صفوان به ابوسفیان گفت: «ما آن همه افتخاراتی را که در جنگ احد کسب کرده بودیم از دست دادیم. اگر تو در سال قبل چنین نبردی را اعلام نکرده بودی، امروز چنین شکست خورده و سرافکنده باز نمیگشتیم».