فضیلت شب نیمه شعبان (مفاتیح الجنان)
اعمال مخصوصه ماه شعبان: شب نیمه شعبان؛ شب بسیار مبارکى است، از امام صادق علیه السّلام روایت شده که از امام باقر علیه السّلام از فضیلت شب نیمه شعبان سؤال شد، ایشان فرمود: این شب پس از شب قدر برترین شبهاست. در این شب خدا فضل خود را بر بندگان سرازیر می کند، و آنان را به بخشش و کرم خویش می آمرزد، پس در تقرّب جستن به سوى خداى تعالى در آن بکوشید، که آن شبى است که خدا به ذات مقدّس خود سوگند یاد کرده، که سائلى را از درگاه خویش با دست خالى بازنگرداند مادام که انجام معصیتى را درخواست نکند، و شب نیمه شعبان شبى است که حق تعالى آن را براى ما قرار داد، در عوض شب قدر که آن را مخصوص پیامبر صلى اللّه علیه و آله قرار داده است، پس در دعا و ثنا بر خداى تعالى کوشش کنید…،تا آخر خبر. از جمله برکات این شب مبارک، ولادت با سعادت حضرت سلطانِ عصر امام زمان (ارواحنا له الفداء) است که در سحر چنین شبى در سال دویست و پنجاه و پنج هجرى قمرى در سرّ من رأى [سامراى کنونى] واقع شد، و باعث فزونى شرافت این شب مبارک گشت.
فضیلت شب نیمه شعبان (فضایل الاشهر الثلاثه)
عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:
حسن بن فضال می گوید:
سَأَلْتُ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع عَنْ لَیْلَهِ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ قَالَ هِیَ لَیْلَهٌ یُعْتِقُ اللَّهُ فِیهَا الرِّقَابَ مِنَ النَّارِ وَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ فِیهَا قُلْتُ هَلْ جُعِلَ فِیهَا صَلَاهٌ زِیَادَهً عَلَى سَائِرِ اللَّیَالِی فَقَالَ لَیْسَ فِیهَا شَیْءٌ مُوَظَّفٌ وَ لَکِنْ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَطَوَّعَ فِیهَا بِشَیْءٍ فَعَلَیْکَ بِصَلَاهِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَکْثِرْ فِیهَا مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنَ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاءِ فَإِنَّ أَبِی ع کَانَ یَقُولُ الدُّعَاءُ فِیهَا مُسْتَجَابٌ قُلْتُ لَهُ إِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ إِنَّهَا لَیْلَهُ الصِّکَاکِ فَقَالَ ع تِلْکَ لَیْلَهُ الْقَدْرِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ.
از حضرت رضا علیه السلام در باره فضیلت شب نیمه شعبان سوال نمودم، فرمود: «شب نیمه شعبان شبی است که خداوند در آن شب عده ای را از آتش دوزخ آزاد می نماید و گناهانی را در آن شب می بخشد. گفتم: آیا افزودن بر شب های دیگر نمازی برای آن شب وارد شده است؟ فرمود: دستور خاصی در آن وارد نشده، لکن اگر دوست می داری عبادت مستحبی در آن انجام دهی بر تو باد به نماز جعفر بن ابی طالب علیه السلام و زیاد در آن شب یه ذکر خدا و استغفار و دعا مشغول باش. همانا پدرم موسی بن جعفر علیه السلام می فرمود: در آن شب دعا مستجاب است. گفتم: مردم می گویند: آن شب، شب برات گرفتن است؟ فرمود: شب برات گرفتن از آتش جهنم شب قدر است (که) در ماه میارک رمضان (قرار دارد).
فضیلت شب نیمه شعبان (زاد المعاد)
و به سند معتبر از حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام منقول است که شب نیمهى شعبان بهترین شبهاست بعد از شب قدر و حق تعالى فضل خود را در این شب به بندگان عطا مینماید و به احسان خود گناهان را از براى ایشان میآمرزد، پس سعى کنید در عبادت در این شب که این شبى است که حق تعالى به ذات مقدس خود سوگند یاد کرده است که سائلى را از درگاه خود رد نکند مگر آنکه معصیتى از خدا طلب نماید و این شب را خدا براى ما اهل بیت قرار داده است به ازاى شب قدر که از براى پیغمبر ما قرار داده است، پس اهتمام نمایید در این شب در دعا و ثنا کردن بر خدا به درستى که هرکه در این شب صد مرتبه سبحان اللّه و صد مرتبه الحمد للّه و صد مرتبه أللّه اکبر و صد مرتبه لا اله الاّ اللّه بگوید حق تعالى گناهان گذشتهى او را بیامرزد و حاجتهاى دنیا و آخرت او را برآورد خواه طلب نماید و خواه ننماید.
فضیلت شب نیمه شعبان (مصباح المتهجد)
رَوَى أَبُو یَحْیَى عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ:
امام صادق می فرماید:
سُئِلَ اَلْبَاقِرُ ع عَنْ فَضْلِ لَیْلَهِ اَلنِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ فَقَالَ هِیَ أَفْضَلُ لَیْلَهٍ بَعْدَ لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ فِیهَا یَمْنَحُ اَللَّهُ اَلْعِبَادَ فَضْلَهُ وَ یَغْفِرُ لَهُمْ بِمَنِّهِ فَاجْتَهِدُوا فِی اَلْقُرْبَهِ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى فِیهَا فَإِنَّهَا لَیْلَهٌ آلَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَفْسِهِ لاَ یَرُدُّ سَائِلاً فِیهَا مَا لَمْ یَسْأَلِ اَللَّهَ مَعْصِیَهً وَ إِنَّهَا اَللَّیْلَهُ اَلَّتِی جَعَلَهَا اَللَّهُ لَنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ بِإِزَاءِ مَا جَعَلَ لَیْلَهَ اَلْقَدْرِ لِنَبِیِّنَا ع فَاجْتَهِدُوا فِی اَلدُّعَاءِ وَ اَلثَّنَاءِ عَلَى اَللَّهِ فَإِنَّهُ مَنْ سَبَّحَ اَللَّهَ تَعَالَى فِیهَا مِائَهَ مَرَّهٍ وَ حَمِدَهُ مِائَهَ مَرَّهٍ وَ کَبَّرَهُ مِائَهَ مَرَّهٍ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ مَا سَلَفَ مِنْ مَعَاصِیهِ وَ قَضَى لَهُ حَوَائِجَ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ مَا اِلْتَمَسَهُ وَ مَا عَلِمَ حَاجَتَهُ إِلَیْهِ وَ إِنْ لَمْ یَلْتَمِسْهُ مِنَّهً وَ تَفَضُّلاً عَلَى عِبَادِهِ
از امام باقر در مورد فضیلت شب نیمه شعبان سؤال شد. پس فرمود : او بهترین شب بعد از شب قدر است، خدا در این شب از فضلش به بندگان عطا می نماید و با منّ و کرمش آنان را می بخشد، پس برای تقرب به خدا در این شب تلاش کنید، زیرا شب نیمه شعبان خدا بر خودش واجب کرده که هر سائلی که خواسته ای داشته باشد و در آن معصیت نباشد را اجابت کند و این شب شبی است که خدای تعالی آن را به ازاء شب قدری که برای پیامبر ما قرار داده ، برای ما اهل بیت قرار داده است، پس تلاش کنید در دعا و ثنا به درگاه خدا، پس هر کس که خدا را 100 مرتبه تسبیح کند و 100 مرتبه حمد بگوید و 100 مرتبه تکبیر بگوید خدا گناهان گذشته او را می آمرزد و حوائج دنیا و آخرت او را که درخواست کند برآورده می نماید و آن حاجتی که خود می داند و اگر چه درخواست نکند خدا از روی منت و فضل بر بندگانش می دهد.
فضیلت شب نیمه شعبان (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب التاسع فیما نذکره من فضل شهر شعبان و فوائده و کمال موائده و موارده و فیه فصول؛ فصل فیما نذکره من عمل اللیله النصف من شعبان
جلد دوم؛ باب نهم: فضیلت ماه شعبان و مزایا و اعمال ماه و در این باب فصل هایی قرار دارد، فصل سی و نهم، عمل شب نیمه شعبان:
اعلم أننا ذاکرون من أعمال هذه اللیله السعیده بعض ما رویناه و رأیناه من العبادات الحمیده و نجعلها بین یدیک فاختر لنفسک ما قد عرض لک الله جل جلاله من السعاده بذلک علیک فسیأتی وقت یطوى فیه بساط الحیاه بید الوفاه و یطوى فیه صحائف الأعمال فلا تقدر على الزیاده فی الإقبال و إن توقفت نفسک عن العمل بجمیع ما ذکرناه أو تکاسلت [کاسیت] و اشتغلت بما ضره أکثر من نفعه أو بما لا بقاء لنفعه من شواغل دار الزوال فحدثها بما نذکره من المثال فتقول ما تقول لو أن بعض ملوک دار الفناء أحضرک مع الجلساء لو قدم بین یدیک خلعا مختلفه السعود و أموالا مختلفه النقود و کتبا بأملاک و عقار و تواقیع بولایات صغار و کبار و أنت محتاج إلى شیء من هذه السعادات المبذولات فمهما کنت فاعلا من الاستقصاء فی طلب غایات تلک الزیادات فلیکن اهتمامک بما عرضه الله جل جلاله علیک و أحضره فی هذه اللیله بین یدیک من خلع دوام إقبالک و تمام آمالک و مساکنک الباقیه التی تحتاج إلیها و الذخائر التی تعلم أنک قادم علیها على قدر اهتمامک بما بذله سلطان الدنیا لک و عرضه علیک و بقدر التفاوت بین فناء المواهب [الدنیا] الزائله و دوام بقاء مطالب الآخره الکامله و إلا متى نشطت عند العاجل و کسلت عند الآجل فکأنک لست مصدقا بالبدل الراجح و الرسول الناصح و أنک مصدق بذلک المطلوب و لکنک سقیم بعیوب القلوب و الذنوب فأنت کالمقید المحجوب أو المطرود المغلوب فاشتغل رحمک الله بدواء أسقامک و ثبوت أقدامک
ما در این بخش، برخى از اعمال و عبادات ستودهى این شب فرخنده را که از میان روایات برگزیده و ذکر میکنیم و در پیشاروى شما خوانندهى محترم قرار میدهیم. بنابراین، برخى از این اعمال را که خداوند-جلّ جلاله-به واسطهى آن، نیکبختى را بر تو عرضه کرده است، برگزین و بدان عمل کن؛ زیرا زمانى خواهد آمد که بساط زندگانى به دست مرگ برچیده و نامههاى اعمال بسته خواهد شد و تو توان اقبال و توجه بیشتر به خدا را نخواهى داشت. اگر نفست در بهجا آوردن آنچه یادآور شدهایم، توقف کرد یا احساس تنبلى نمود و به آنچه ضررش از نفعش بیشتر است، یا به شواغل سراى نیستى که نفعش پاینده نیست، مشغول گردید، آنچه را که ذکر میکنیم به نفس خویش گوشزد کن و بگو: اگر برخى از پادشاهان سراى نیستى تو را به حضور بطلبد و در میان همنشینان خود بنشاند و خلعتهاى فرخندهى مختلف و اموال نقدى گوناگون به تو ارزانى بدارد و نوشتههایى مبنى بر بخشش املاک، زمینها و واگذارى فرماندارى و ولایت مناطق کوچک و بزرگ را به تو بدهد و تو به چنین چیزهاى فرخندهاى که آن پادشاه به تو ارزانى میدارد نیازمند باشى، در درخواست چنین پاداشهاى افزون، چگونه با تمام توان میکوشیدى؟ بنابراین، اهتمامت به آن چه خداوند-جلّ جلاله-در این شب بر تو عرضه کرده و خلعتهاى پایندهى اقبال و توجه بر خود و برآوردن نهایت آرزوهایت و مساکن پایندهاى که بدان نیاز دارى و اندوختههایى که به قدر اهتمامت بدان نایل میگردى، به قدر اهتمامت به بخششهایى که به سلاطین دنیا به تو عرضه میکنند، بلکه به قدر تفاوت فناى مواهب ناپایدار دنیا و دوام بقاى خواستههاى کامل آخرت باشد؛ وگرنه اگر در کسب نعمتهاى زودرس دنیا شادمان باشى و در کسب نعمتهاى دیررس آخرت احساس تنبلى کنى، گویى که عوض برتر اخروى و رسول خیرخواه را باور ندارى و اگر باور داشته و به واسطهى عیوب قلبى و گناهان دچار بیمارى شده باشى، همانند کسى خواهى بود که در بند و ممنوع، یا رانده و مغلوب است. پس خداوند رحمتت کند، به درمان بیمارىهایت و استوارى گامهایت مشغول باش.
فصل فیما نذکره من ولاده مولانا المهدی ع فی لیله النصف من شعبان و ما یفتح الله جل جلاله علینا من تعظیمها بالقلب و القلم و اللسان
فصل چهل و هشتم، ولادت حضرت مهدى-علیه السّلام- در شب نیمه شعبان و عنایات خدا در بزرگداشت آن حضرت با دل، قلم و زبان به انسان
اعلم أننا ذکرنا فی کتاب التعریف للمولد الشریف تفصیل هذه الولاده الشریفه و روینا ما یتعلق بها فی فصول لطیفه فذکرنا فصلا فی کشف شراء والدته علیها أفضل التحیات و فصلا فی حدیث الولاده و القابله و من ساعدها من نساء الجیران و مر هاهنا من نساء [و من هاهنا من نساء الدار] بولدها العظیم الشأن علیه أفضل الصلوات و فصلا فی حدیث عرض مولانا الإمام الحسن العسکری لولده المهدی ص بعد الولاده بثلاثه أیام على من یثق به من خاصته الصالحین لحفظ أسرار ا لإسلام و فصلا فیمن یشیر [بشر] هاهنا ص بولاده المهدی ع و فصلا بذکر العقیقه الجسیمه عن تلک الولاده العظیمه خبزا و لحما و فصلا فیمن أهدى إلیه مولانا الحسن العسکری رأسا من جمله الغنم المتقرب بذبحها لأجل عقیقه الولاده التی شهد المعقول و المنقول بمدحها و فصلا فی حدیث إقامه الحسن العسکری ع وکیلا فی حیاته یکون فی خدمه مولانا المهدی ع بعد انتقال والده إلى الله جل جلاله و وفاته و أوضحنا تحقیق هذه الأحوال بما لم أعرف أن أحدا سبقنا إلى کشفها کما رتبناه من صدق المقال
در کتاب «التعریف للمولد الشریف» ماجراى ولادت شریف آن حضرت را به تفصیل ذکر کرده و روایات مربوط به آن را طىّ فصول دلنشین یادآور شدهایم، که بدین قرار است: 1 . فصلى دربارهى ماجراى خریدن مادر آن حضرت-علیها افضل التّحیات-. 2 . فصل دیگر داستان ولادت آن حضرت و نام قابله و زنان خانه و همسایه که مادر آن حضرت را در امر ولادت فرزند عظیم الشأنش-علیه افضل الصّلوات-یارى دادند. 3 . فصلى دیگر در زمینهى عرضهى مولاى ما امام حسن عسکرى فرزند خویش حضرت مهدى-صلوات اللّه علیهما-را بر گروهى از افراد مورد اعتماد از خواص شایسته و حافظ اسرار اسلام. 4 . فصل دیگر در ذکر نام افرادى که امام حسن عسکرى-صلوات اللّه علیه-ولادت مهدى-علیه السّلام-را به آنها مژده داد. 5 . فصلى دیگر دربارهى قربانى بزرگ و دادن گوشت و نان به واسطهى این ولادت سترگ. 6 . فصل مخصوص در ذکر نام کسانى که مولاى ما امام حسن عسکرى-علیه السّلام-از گوشت گوسفندى که براى خدا به عنوان «عقیقه» براى ولادتى که عقل و نقل به مدح آن گواهى میدهد سر بریده بودند، به آنها اهدا کردند. ٧ . فصل دیگر در ماجراى تعیین وکیلى از سوى امام حسن عسکرى-علیه السّلام-در حال حیات خود براى خدمت مولایمان مهدى-علیه السّلام-براى بعد از رحلت خود به سوى خداوند-جلّ جلاله-و وفاتش. در کتاب یاد شده دربارهى همهى این موضوعات تحقیق کردهایم، بهگونهاى که کسى را نمیشناسم که به این ترتیب که ما با سخنان درست پرده از آنها برداشتهایم، پیش از ما چنین کارى کرده باشد.
فصل
فصل چهل و نهم، بشارت پیامبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-به ولادت حضرت مهدى-علیه السّلام-
فیما نذکره أن مولانا المهدی ع ممن أطبق أهل الصدق ممن یعتمد على [علیه] قوله بأن النبی جده ص بشر الأمه بولادته و عظیم انتفاع الإسلام برئاسته و دولته و ذکر شرح کمالها و ما یبلغ إلیه حال جلالها إلى ما لم یظفر نبی سابق و لا وصی لاحق و لا بلغ إلیه ملک سلیمان ع الذی حکم فی ملکه على الإنس و الجن لأن سلیمان ع لما قال (هَبْ لِی مُلْکاً لا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ)[1] ما قیل له قد أجبنا سؤالک فی أننا لا نعطی أحدا من بعدک أکثر منه فی سبب من الأسباب إنما قال الله جل جلاله (فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ أَصابَ وَ الشَّیاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ وَ آخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفادِ)[2] و المسلمون مجمعون على أن محمدا ص سید المرسلین و خاتم النبیین أعطی من الفضل العظیم و المکان الجسیم ما لم یعط أحد من الأنبیاء فی الأزمان و لا سلیمان و من البیان على تفصیل منطق اللسان و البیان أن المهدی ع یأتی فی أواخر الزمان و قد تهدمت أرکان أدیان الأنبیاء و درست معالم مراسم الأوصیاء و طمست آثار أنوار الأولیاء فیملأ الأرض قسطا و عدلا و حکما کما ملئت جورا و جهلا و ظلما فبعث الله جل جلاله رسوله محمدا ص لیجدد سائر مراسم الأنبیاء و المرسلین و یحیی به معالم الصادقین من الأولین و الآخرین و لم یبلغ أحدا منهم صلوات الله علیهم و علیه إلى أنه قام أحد منهم بجمیع أمرهم بعدد رءوسه و یبلغ به ما یبلغ هو ع إلیه و قد ذکره أبو نعیم الحافظ و غیره من رجال المحافظ و غیره من رجال المخالفین و ذکر ابن المنادی فی کتاب الملاحم و هو عندهم ثقه أمین و ذکره أبو العلی الهمدانی و له المقام المکین و ذکرت شیعته من آیات [إبان] ظهوره و انتظام أموره عن سید المرسلین ص ما لم یبلغ إلیه أحد من العالمین و ذلک من جمله آیات خاتم النبیین و تصدیق ما خصه الله جل جلاله إلیه أنه من فضله فی قوله جل جلاله (لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ)[3] [فصل] أقول فینبغی أن یکون تعظیم هذه اللیله لأجل ولادته عند المسلمین و المعترفین بحقوق إقامته على قدر ما ذکره جده محمد ص و بشر به المسعودین من أمته کما لو کان المسلمون قد أظلمت علیهم أیام حیاتهم و أشرفت علیهم جیوش أهل عداواتهم و أحاطت بهم نحوس خطیئاتهم فأنشأ الله تعالى مولودا یعتق رقابهم من رقها و یمکن کل ید مغلوله من حقها و یعطی کل نفس ما تستحقه من سبقها و یبسط للخلائق فی المشارق و المغارب بساطا متساوی الأطراف مکمل الألطاف مجمل الأوصاف و یجلس الجمیع علیه إجلاس الوالد الشفیق لأولاده العزیزین علیه أو إجلاس الملک الرحیم الکریم لمن تحت یدیه و یریهم من مقدمات آیات المسرات و بشارات المبرات فی دار السعادات الباقیات ما یشهد حاضرها لغائبها و تقود القلوب و الأعناق إلى طاعه واهبها [فصل] أقول و لیقم کل إنسان لله جل جلاله فی هذه اللیله بقدر شکر ما من الله عز و جل علیه بهذا السلطان و إنه جعله من رعایاه و المذکورین فی دیوان جنده و المسمین بالأعوان على تمهید الإسلام و الإیمان و استیصال الکفر و الطغیان و العدوان و مد سرادقات السعادات على سائر الجهات من حیث تطلع شموس السماوات و إلى حیث تغترب [تغرب] إلى أقصى الغایات و النهایات و یجعل من خدمته لله جل جلاله الذی لا یقوم الأجساد بمعاینها خدمه لرسوله ص الذی کان سبب هذه الولاده و السعاده و شرف رئاستها و خدمه لآبائه الطاهرین الذین کانوا أصلا لها و أعوانا على إقامه حرمتها و خدمه له ص کما یجب على الرعیه لمالک أزمتها و القیم لها باستقامتها و إدراک [أدرک] سعادتها و لست أجد القوه البشریه قادره على القیام بهذه الحقوق المعظمه الرضیه [المرضیه] إلا بقوه من القدره الربانیه فلیقم کل عبد مسعود من العباد بما یبلغ إلیه ما أنعم به علیه الله جل جلاله من القوه و الاجتهاد
همهى راستگویان که سخنشان مورد اعتماد است، اتفاق نظر دارند که جدّ مولاى ما حضرت مهدى-علیه السّلام-، یعنى رسول خدا-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-ولادت آن حضرت و بهرهمندى اسلام از فرمانروایى و دولت ایشان را به امت بشارت داده و با توضیح بیان نموده است که آن حضرت در زمان فرمانروایى خویش به نقطهاى از کمال و جلال میرسد که هیچیک از پیامبران گذشته و جانشینان پیامبران که در پى آنان آمدهاند، حتى سلطنت حضرت سلیمان که بر انس و جن حکم میراند، به پایهى آن نمیرسد؛ زیرا زمانى که حضرت سلیمان-علیه السّلام-از خداوند درخواست نمود:« سلطنتى به من ارزانى دار که براى هیچکس بعد از من شایسته نیست، به راستى که تو بسیار بخشندهاى. » در پاسخ او گفته نشد: درخواست تو را مبنى بر اینکه بعد از تو در امرى از امور به هیچکس بیشتر از تو نخواهیم داد، اجابت نمودیم؛ بلکه فقط خداوند-جلّ جلاله-فرمود:« پس باد را در اختیار او قرار دادیم، بهگونهاى که هرجا تصمیم میگرفت، به نرمی به فرمان او روان میشد و نیز شیطانها را از بنا و غواص و دیگرانى را که جفتجفت با زنجیرها به هم بسته بودند، مسخر او نمودیم. » از این گذشته، همهى مسلمانان اتفاق نظر دارند که به حضرت محمد-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-که سرور رسولان و خاتم پیامبران است، چنان تفضل عظیم و جایگاه سترگى عنایت شده است که به هیچیک از پیامبران در هیچ زمانى از جمله حضرت سلیمان -علیه السّلام-داده نشده است. از سوى دیگر میدانیم که حضرت مهدى-علیه السّلام-در آخر الزمان ظهور میکند، در حالى که ارکان دینهایى که پیامبران آوردهاند، ویران گردیده و نشانههاى آیینهاى جانشینان پیامبران از بین رفته و آثار انوار اولیاى الهى به خاموشى گراییده است و آن حضرت در این موقعیت، زمین را که از جور و نادانى و ستم آکنده گردیده، از قسط و عدل و حکمت پر میکند. توضیح اینکه: خداوند-جلّ جلاله-رسول خود حضرت محمد-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-را برانگیخت تا همهى آیینهاى پیامبران و رسولان را دوباره پایه نهاده و نشانههاى صادقان-اعمّ از راستگویان پیشین و نسلهاى متأخر-را احیا کند و هیچیک از پیامبران و رسولان-صلوات اللّه علیهم و علیه-به جایگاهى که پیامبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- دارا است، نایل نگردیدهاند. حافظ «ابو نعیم» و دیگر حافظان از بزرگان مخالفان شیعه و نیز «ابن منادى» -که شخصى مورد اعتماد و امین در نزد مخالفان است-در کتاب «الملاحم» و همچنین «ابو لعلىّ همدانى» -که از مقام بلند در نزد آنان برخوردار است-بر این مطلب صحه گذاشته و آن را نقل کردهاند. افزون بر این، شیعه نیز در رابطه با نشانههاى ظهور و سامان یافتن امور حضرت مهدى-علیه السّلام-بهگونهاى که هیچیک از جهانیان بدان نرسیدهاند، احادیث فراوانى را از سرور رسولان حضرت محمد-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- نقل کردهاند. بر این اساس، ظهور حضرت مهدى-علیه السّلام-از نشانههاى خاتم پیامبران و تصدیق تفضلى است که خداوند-جلّ جلاله-اختصاصا به رسول خدا-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- عطا کرده و فرموده است:« تا دین او را بر تمامی آیینهاى دیگر چیره گرداند. » بنابراین، شایسته است بزرگداشت شب نیمهى شعبان، به خاطر ولادت حضرت مهدى-علیه السّلام-، توسط عموم مسلمانان و به ویژه کسانى که به حقوق امامت او معترفاند، به قدرى که جدّش حضرت محمد-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-بدان اشاره نموده و نیکبختان از امتش را بشارت داده است، باشد؛ زیرا مسلمانان در طول زندگى خویش همواره در تاریکى به سر برده و لشکر دشمنان بر آنان غلبه کرده و خطاهاى ناخجسته بر آنان احاطه کرده است و خداوند متعال شخصى را در این شب به دنیا آورد که آنان را از بردگى آزاد نموده و دستهاى بستهى آنان را باز کرده و حق هرکس را به او داده و پیشینه و کمال لایق هر شخص را به او عطا کند و براى همهى مردمان در شرق و غرب زمین، زمینهاى یکسان با الطاف کامل و ویژگىهاى فراگیر فراهم آورد و همانند پدرى که نسبت به فرزندان عزیزش مهربان است، یا بسان پادشاهى که نسبت به زیردستانش مهربان و بخشنده است، همه را برخوردار گرداند و چنان از نشانههاى شادمانى و بشارت نیکى در سراى نیکبختى و پاینده به آنان ارایه دهد که حاضران به غایبان اطلاع داده و دل و جان همه در برابر کسى که آن عطایا را به آنها ارزانى داشته، سر تسلیم فرود آورد. نیز شایسته است هرکس در این شب در برابر نعمتهایى که خداوند-جلّ جلاله-به آن سلطان بزرگ (حضرت مهدى-علیه السّلام-) عطا کرده و نیز در برابر اینکه خداوند، او را از پیروان آن حضرت قرار داده و نام او را جزو لشکریانش نوشته و اسم او را جزو کسانى که اسلام و ایمان را گسترش داده و کفر و طغیانگرى و دشمنى با اسلام را نابود و ریشهکن میکنند و سراپردههاى نیکبختى را بر همهى مکانها-از آنجا که آفتاب طلوع میکند تا جایى که در منتهاى زمین غروب میکند-میزنند، سپاسگزارى نماید. همچنین سزاوار است انسان بخشى از عبادت خود در این شب براى خداوند -جلّ جلاله-را که جسم انسان توان اداى معناى آن را ندارد، براى رسول خدا -صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-قرار دهد؛ زیرا آن حضرت وسیلهى این ولادت و نیکبختى و فرمانروایى والا گردید و نیز بخشى از عبادت خود را براى پدران پاک حضرت مهدى -عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف-قرار دهد؛ زیرا آن بزرگواران، ریشهى این ولادت بوده و در راه برگزارى احترام این ولادت، کوشیدهاند و نیز بخشى از عبادتش را براى خود حضرت مهدى-صلوات اللّه علیه و آله-قرار دهد؛ زیرا بر زیردستان واجب است در برابر سرپرست خود و کسى که زمام اختیارشان به دست او است و امور آنان را استوار ساخته و آنها را به نیکبختى میرساند، چنین عمل کنند. با این حال، به نظرم نمیرسد که قوت بشرى توان اداى حقوق معظّم و مورد پسند این ولادت را داشته باشد، مگر آنکه نیرویى از قدرت ربانى یارىگر آنها باشد. بر این اساس، شایسته است هریک از بندگان نیکبخت، به اندازهى نیرو و تلاش و کوششى که خداوند-جلّ جلاله-به آنان ارزانى داشته، براى اداى حق این نعمت اقدام کنند.
[1]) سوره ص، آیه 35
[2]) سوره ص، آیات 36 - 38
[3]) سوره توبه، آیه 33 ؛ سورهى فتح، آیه 28 ؛ سوره صف، آیه 9