معارف اسلامی

محمود طاهری – شرح مناجات شعبانیه (8)

قسمت هشتم شرح مناجات شعبانیه سید محمود طاهری

اِلهى قَد سَتَرْتَ عَلىَّ ذُنُوبا فِى الدُّنْیا وَ اَنَا اَحْوَجُ اِلى سَتْرِها عَلَىَّ مِنْکَ فِى الْاُخْرى اِذْلَمْ تُظْهِرْها لِاَحَدٍ مِنْ عِبادِکَ الصّالحینَ فَلا تَفْضَحْنى یَوْمَ القِیامَهِ عَلى رُئُوسِ الْاَشهادِ.
معبودِ من! همانا گناهانم را در دنیا پوشانیدى و من به این پرده پوشى، درآخرت محتاج‏ترم. همانا در دنیا، حتى نزد بندگان شایسته‏ ات نیز، گناهانم رافاش نکردى، پس در روز قیامت، نزد آنها که شاهد می ‏باشند رسوایم مفرما!.

نکاتى از این فراز
1. خداوند، ستّار العیوب؛
2. مهم‏تر بودن پرده‏پوشى از گناهان در آخرت.

«اِلهى قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنوبا؛ خداوندِ ستّارالعیوب»
یکى از عنایت‏هاى خداوند مهربان در حق بندگان، موهبت پرده‏پوشى او ازگناهان و زشتى‏هاى آنان می‏باشد. در واقع هر انسانى، آبرو و عزت خویش درمیان جامعه را مدیون پوشانده ماندن لغزش‏هایش از جانب خداوند کریممی‏باشد. مِهرورزى پروردگار در حق آدمیان سبب شده است که تا آخرین حدممکن، با پرده‏پوشى از معاصى او، عزت و اعتبار آنها را در برابر دیگرانمحفوظ بدارد.
از جمله نکاتى که در دعاهاى اهل‏بیت علیهم‏السلام مورد توجه آنها بوده است، صفت«ستّاریّتِ» خداوند می‏باشد که به طور مکرر و بارها، پروردگار خود را به اینصفت حمیده و زیبا ستوده‏اند. در اینجا به عنوان نمونه، به برخى از این فرازهاىدل‏نشین اشاره می‏نماییم:

اَىْ رَبِّ جَلِّلْنى بِسِتْرِکَ، فَلَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلى ذَنْبى غَیْرُکَ ما فَعَلْتُهُ وَ لوْ خِفْتُتَعْجیلَ الْعقُوبَهِ لاَجْتَنَبْتُهُ لا لِاَنَّکَ اَهْوَنُ النّاظِرینَ وَ اَخَفُّ الْمُعطَّلِعینَ بَلْ لِاَنَّکَ یارَبِّ خَیْرُ السّاتِرینَ.(68)
پروردگارا! کردار زشتم را در پرده دار. اگر بر گناهم کسى غیر از تو آگاهمی‏شد، آنرا مرتکب نمی‏شدم و نیز اگر از تعجیل عقوبت می‏ترسیدم باز هم ازخطا اجتناب می‏کردم.
و این حیا نمودن از مردم و عدم حیا از تو، نه بدان سبب است که قدر واهمیت تو از دیگران کمتر است و آگاهى تو از گناهانم نسبت به سایرینپایین‏تر است، بلکه بدان خاطر است که تو اى پروردگارم، بهترین پوشانندهگناهانى.
در جاى دیگر از دعاى ابوحمزه ثمالى می‏خوانیم:
«اِلهى فَبِحِلْمِکَ اَمْهَلْتنى وَ بِسِتْرِکَ سَتَرْتَنى حَتّى کَاَنَّکَ اَغْفَلْتَنى؛ معبود من! به سببِ حلمی کهورزیدى مُهلتم دادى، و چون، ستّار بودى، پرده بر لغزش‏هایم کشیدى تا آنجا که گویا ازکارهایم غافل بودى و نمی‏دیدى».
همچنین سیّدالسّاجدین علیه‏السلام در دعاى شانزدهم صحیفه سجّادیه، این گونه،پروردگارش را به پرده‏پوشى می‏ستاید:

یا اِلهى فَلَکَ الْحَمْدُ، فَکَمْ مِنْ عائِبَهٍ سَتَرْتَها عَلَىَّ فَلَمْ تَفْضَحْنى، وَ کَمْ مِنْ ذَنْبٍغَطَّیْتَهُ عَلَىَّ فَلَمْ تَشْهَرْنى وَ کَمْ مِنْ شائِبَهٍ اَلْمَمْتُ بها فَلَمْ تَهْتِکْ عَنّى سِتْرَها، وَ لَمْتُقَلِّدْنى مَکْرُوهَ شَنارِها وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءاتِها لِمَنْ یَلْتَمِسُ مَعایبى مِنْ جیرَتى وَ حَسَدَهِنِعْمَتِکَ عِنْدى.

اى معبودِ من! شکر و سپاس تو را که چه بسیار عیبم را پوشاندى و رسوایمنکردى و چه فراوان گناهم را پنهان کردى و در گناهان، مشهورم نساختى وچه بسیار، زشتى‏ها که انجام دادم و پرده ـ آبرویم ـ را ندریدى و طوق زشتآن را بر گردنم نیفکندى و بدى‏هاى آن را بر همسایگان که در جستجوىِعیب‏هایم هستند و بر حسودانى که تحمل دیدن نعمت‏هایت را ندارند،آشکار نساختى.
این همه پرده که بر کرده ما می‏پوشى گر به تقصیر بگیرى نگذارى دَیّار(69)

فعل‏هایى که ز ما دیدى و نپسندیدىبه خداوندى خود پرده بپوش اى ستّار

سعدى

نکته دیگر اینکه خداوند مهربان، نه تنها خود «ستّار الْعُیُوب» است، بلکه ازبندگانش خواسته که آنها نیز در این صفت زیبا، آینه پروردگارشان باشند و آنهانیز از لغزش‏هاى یکدیگر چشم‏پوشى و پرده‏پوشى کنند و بدین‏گونه آبروىیکدیگر را محفوظ بدارند. در روایتى از حضرت نبى‏اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نقل شده‏است که:«اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ حَیّىٌ سِتّیرٌ یُحِبُّ الْحَیَاءَ وَ السِّتْرَ؛ به درستى که خداى عزّ و جلّ، بسیار باحیا وپرده‏پوش است و حیا و پرده‏پوشى را (نیز در دیگران) دوست می‏دارد».(70)
بارى خداوند، نه تنها زشتى‏ها را می‏پوشاند بلکه به همان نسبت، زیبایى‏هاىدیگران را نیز آشکار می‏سازد، در دعاى جوشن کبیر می‏خوانیم: «یا مَنْ اَظْهَرَ الْجَمیلَوَ سَتَرَ الْقَبیحَ؛ اى آنکه زیبایى را آشکار می‏سازى و زشتى را می‏پوشانى».
در تفسیر این عبارت از دعا، روایتى دل‏نشین از امام صادق علیه‏السلام نقل شدهاست که:
هیچ مؤمنى نیست مگر آنکه در عرش، صورتى دارد شبیه به صورت او درزمین، پس هرگاه کارهاى نیکى چون رکوع و سجود و دیگر افعال نیکو از اوصادر شود، صورت این اعمال نیکویش در عرش ظاهر می‏شود، و ملایکه آنرا می‏بینند و بر او درود می‏فرستند و برایش استغفار می‏کنند، ولى اگر معصیتىاز او سر زند، خداوند، حجابى بر آن می‏نهد تا ملایکه بر آن مطلع نگردند، واین است تأویل: «یا مَنْ اَظْهَرَ الْجَمیلَ وَ سَتَرَ الْقَبیحَ».(71)

«وَ اَنا اَحْوَجُ اِلى سَتْرِها؛ مهم‏تر بودن پرده ‏پوشى خداوند در آخرت»
آن گونه که امام علیه‏السلام اشاره کرد: احتیاج آدمی به ستاریت حق تعالى در جهان دیگربیشتر است تا این جهان مادى.
در اینجا می‏توان در بیان دلیل این امر، گفت: از آنجا که این دنیا، سراى گذرا وفریب و فراموشى و غفلت و بى‏توجهى و نیستى و نابودى است، اگر انسان، دراین دنیا، رسوا شود، گذر زمان و گردش روزگار، فراموشى‏ها، فرصتِ جبران،تغییر آدمیان و مشغول بودن آنها به زر و زیور دنیوى، باعث می‏شود که رسوایىاز یاد دیگران برود و یا بسیار کمرنگ گردد.
ولى در قیامت که همه این امور، منتفى است، مصیبت رسوایى آن روز بسیاربزرگ‏تر از مصیبت رسوایى عالَم دنیاست، علاوه بر اینکه رسوایى در آن روز،بسیار گسترده‏تر و در برابر دیدگان همه آفریدگان می‏باشد. از اینجاست که امام علیه‏السلام مسئلت می‏کند که: «من به پرده‏پوشى تو اى خدا، در آخرت، محتاج‏ترم تا عالَمدنیا».

یا رب به لطف خویش گناهان ما بپوش روزى که رازها فتد از پرده برملا

سعدى

و به قول ابوسعید ابوالخیر:

افعال بدم ز خلق پنهان می‏کن دشوار جهان بر دلم آسان می‏کن
امروز خوشم بدار و فردا با من آنچ از کَرَم تو می‏سزد آن می‏کن

دو نکته و پایان سخن
نخست آنکه اگر خداوند، «ستّار العیوب» نمی‏بود و در نتیجه، آدمی با ارتکاب هرگناهى، خود را رسوا و یا در معرضِ رسوایى می‏دید، در این صورت، رمز برترىانسان بر ملایکه که همان «اختیار» باشد از بین می‏رفت.

توضیح آنکه آنچه در واقع سبب شده است که آدمی را از فرشتگان نیز برترساخته و او را صدرنشین مَلَک نماید، همچنین رمز آن همه شگفتى و عظمتانسان در آن است که او ابتدا در مقام اختیار بین سعادت و شقاوت بوده و سپس بامیل و اراده خویش و آزادانه، راه (سعادت) را بپیماید، تا سپس به آن همه عظمتو شگفتى که ملایکه را وادار به سجده در برابر خویش نمود، دست یابد. حال اگربنده‏اى، بداند به محض ارتکاب معصیت، رسوا خواهد شد و آبرویش از میانخواهد رفت، در اینجا به نوعى، «اختیار» در ترک معاصى از او سلب شده و او بهگونه‏اى «جَبر» در ترک گناهان مبتلا خواهد شد که آن جبر، خوف از بى‏آبرویىبعد از هر لغزش می‏باشد. در این حال، آدمی اگرچه با این انگیزه نیز ترک معصیتنماید، امرى نیکو و پسندیده است، ولى رمز عظمت و شکوه انسان که او را معلمفرشتگان نموده بود، از بین رفته و او را از آن اوج به مقام فرشته شدن تنزلمی‏دهد.
بنابراین «ستّار العیوب» بودن حق تعالى، ریشه در «رَبُّ العالَمین» بودن او واینکه او پرورش دهنده جهانیان بر طبق آنچه استعدادشان تقاضا می‏کند، (دارد)،و اینکه اگر «رَبُّ العالمین» بخواهد آدمی را پرورش داده تا آنجا که آینه تمام‏نماىخداوند خویش گشته و حیرت ملایکه را در پى داشته باشد، باید از پرتو «ستّارالعیوب» بودن بهره گیرد، تا قبل از هر چیز مقام «اختیار» از انسان، سلب نگردد.
نکته دیگر اینکه اساسا ستّاریّت از رموز دلبرى جاودانه خداوند می‏باشد و ازهمین دست صفات زیباى حق تعالى است که شیدایى و حیرانى همواره بندگانعارفش را سبب شده است.

شناساییش بر کس نیست دشوار و لیکن هم به حیرت می‏کشد کار(72)

——————————-
پی نوشتها:

68. مفاتیح الجنان، دعاى ابوحمزه ثمالى.
69. جنبنده.
70. سُنَن ابو داوود، ج 4، ص 40.
71. حکیم حاج ملا هادى سبزوارى، شرح جوشن کبیر، صص 279 و 280.
72. مراد از حیرت در اینجا، سرگردانىِ بى‏حاصل نمی‏باشد، بلکه حیرت در اینجا، شگفتى فوق العادهحاصل از شناخت خداوند است که آدمی را سرگردان از این شگفتى می‏سازد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا