امام علی و تربیت فرزند – بخش اول
مقدمه : مقوله تربیت از ابتداییترین و اساسیترین نیازهای زندگی بشریاست و نه تنها تربیت لازمه جدایی ناپذیر زندگی که متن آن بوده وبلکه زندگی ، از گهواره تا گورش جلوهای از آن است . انسان تنهادر پرتو تربیت صحیح است که بهعنوان موجودی هدفمند و اندیشه ورزبه اهداف وآرمانهای خود دستیازیده و قله رفیع سعادت مطلوبخویش را فتح مینماید ; از این رهگذر برای انسان مسلمان تربیتاسلامی ضرورتی مضاعف دارد زیرا انسانی که گردنبند مروارید دانهدین و بندگی خالق متعال رابر گردن آویخته جز در پرتو تربیتصحیح اسلامی به مدال افتخار عبودیت و تسلیم نائل نمی آید ، ازسویی دیگر چنین انسان مسلمانی برای پیمودن راه سعادت و بندگیاحتیاج به الگوهای مطمئن عملی دارد تا با نصبالعین قراردادندیدگاههاو سیره عملی آنان ، هم راه صحیح بندگی و سعادت رابپیماید و هم در این وادی سریعتر گام نهد و سریعتر به مقصدنایل آید ، از این رو معصومین (علیهم السلام) که از گوهر عصمتو مصونیت از خطا و اشتباه برخوردارند . بهترین و مطمئنترینالگوهای تربیتی بوده و ارائه دیدگاههاو کشف و عرضه سیره تربیتیآنان یک ضرورت انکارناپذیر برای پویندگان عرصه تعلیم و تربیتاسلامی است و در این میان ، ارائه دیدگاههاو سیره تربیتی امامعلی (ع) که خود «اب الائمه» و سرسلسله جانشینان بهحق نبویو سرآغاز تجلیگاه امامت معصومین (علیهم السلام) و نخستینتشکیل دهنده حکومت اسلامی علوی است . بر ضرورت این کار میافزاید مبحثاول : اهمیت تربیت فرزندان و ضرورت تسریع در آن و هدفنهایی از آن : الف) اهمیت تربیت فرزندان : تربیت از حیاتی ترین ابعاد زندگی انسان است و در پرتو آن ،انسان به سعادت مطلوب نائل میآید . بزرگ مربی اسلام ، علی (ع)در سخنان دربار خود بارهاوبارها از این امر مهم پرده برداشته وآثار و نتائج مثبت تربیت فرزند و پیامدهای منفی بیتوجهی به آنرا بیان داشتهاند . اما پیش از بیان دیدگاههای حضرت در اینزمینه ، مناسب است نوع نگرش و برداشت آن حضرت را از فرزندارائه نمائیم . بر خلاف برداشت و نگرش برخی افراد که از فرزندبیشتر به عنوان ابزاری برای پاسخگویی به نیاز عاطفی والدین ونیز عضوی برای تامین و خدمتبه خانواده و مایه فخر و مباهاتوالدین نگریسته میشود ، امام علی (ع) به فرزند بسی فراتر ازاین نگریسته و آن را عطیهای الهی بر شمردهاند که در پرتو توجهو تربیت والدین به رشد کافی رسیده و در پی نیکوکاری و احسان بهوالدین بر میآید . در نهجالبلاغه آمده است که : «در حضور امامعلی (ع) مردی به دیگری تولد پسرش را این چنین تبریک گفت : «گوارایتباد رزمجویی سوارکار !» آن حضرت از نوع تبریک گفتناو نهی نمود و تبریک گفتنی این چنین رابه او توصیه نمود : «امید که بخشندهاش را سپاسگزار باشی و این عطیه الهی مبارکتباد، او به رشد دلپذیر برسد و تونیز ازنیکی و خیرش بهرهمند شوی . » (1) پس از آن که از نگرش علی (ع) نسبتبه فرزند آگاهشدیم ، اینک به آثار و نتایج تربیت فرزند از دیدگاه آن حضرتاشاره میکنیم ; آن حضرت درسخنی کوتاه و در عین حال عمیق و ظریف، تربیت و ادبآموزی را میراثی بی مانند تلقی نمودهاند . معمولابا در گذشت انسان ، نگهبان میزان و مقدار میراث به ارث گذاشتهاو معطوف است و چنانچه فردی متمول و ثروتمند باشد ، اقلامی ازمیراث همانند زمین ، خانه و ماشین در نظر کوته نظران ، بزرگ ومهم جلوه مینماید اما از دیدگاه امام مربیان ، علی (ع) ،میراثی به مانند ادب و تربیت وجود ندارد «لامیراث کالادب» (2) و هرگز املاک و داراییهای باقیمانده مادی ، قابل مقایسه بامیراث گرانبهای ادب و تربیت صحیح برای فرزندان نیست . واز اینروست که در سخنی دیگر ، آنحضرت فرمود : «گرانبهاترین چیزی کهپدران برای فرزندانشان به ارث میگذارند ، ادب است .» (3) علی (ع) ثمره و محصول تربیت صحیح را پرورش فرزند صالح وپیامد بیتوجهی به امر خطیر تربیت را «رشد یافتن فرزند ناصالح» برشمرده و برای هریک از این دو ، آثار و نتائج مثبت و منفیبیان نمودهاند . از دیدگاه آن حضرت فرزند صالح مایه انس وآرامش والدین است لذا میفرماید : «انس و آرامش در سه چیز است: همسری که با شوهرش توافق داشته باشد ، فرزندی که صالح باشد وبرادری که موافق و هم راءی انسان باشد .» (4) همچنین درسخن دیگری فرزند صالح را نیکوترین یادگار و بلکه مساوی با همهیادگارهای باقیمانده از والدین ، معرفی مینماید : «الولدالصالح احد الذکرین» مرحوم خوانساری در ترجمه و شرح خود بر«غررالحکم و دررالکلم» ذیل این حدیث میگوید : «فرزندصالح نیکوتر دو یاد است ; یعنی اسباب یاد کسی به نیکویی دوتاست: یکی فرزند صالح که از او بماند و دیگری سایر اسباب او . فرزند صالح نیکوتر از همه آنهاستیا اینکه فرزند صالح را با هرسببی بسنجند ، از آن سبب نیکوتر است» (5) از سویی دیگر آن حضرت آثار سو و پیامدهای منفی پرورش فرزندناصالح را مورد توجه قرار داده و همه رهروانصدیق خود را از بیتوجهی به تربیت صحیح فرزندان برحذر داشتهاست . ایشان در سخنی فرزند ناصالح را مایه نابودی شرف و بلندیمرتبه پدران خود و عیبناک کننده پیشینیان خود معرفی مینماید . (6) و در کلامی دیگر از فرزند ناصالح به آلوده کنندهپیشینیانخود و فاسد کننده اولاد و بازماندگان یاد میکنند . (7) همچنیندر سخنی دیگر او را مایه محنت و شومی دانسته (8) و در بیانیبلیغ ، فرزند ناخلف را شدیدترین مصیبتها معرفی نمودهاند (9) . فرزند ناصالح نه تنها خویشتن خود را گم نموده و گوهر بندگی وانسانیتخویش را از دست میدهد ، که گاهی ممکن است پدر صالح وشایسته را به انسانی ناصالح مبدل گرداند ; علی (ع) دربارهزبیر فرمود : «پیوسته زبیر مردی از ما اهلبیت (علیهم السلام) بود تا اینکه فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد (و اورا از ما جدا کرد .» (10) ب) ضرورت تسریع در تربیت فرزندان از دیدگاه امام علی (ع): برای موجوداتی که در طریق تغییر ، تحول ، رشد و تکامل هستندمعمولا موسم مناسبی وجود دارد که در آن به بهترین و مناسبترینرشد خود میرسند و آثار مورد انتظار از آنها تجلی مییابد ، گلهادر موسم بهار میرویند ، چشمه ها در فصل زمستان جاری میشوند . ابرها در زمستان بارور می گردند و قطرات بارانش میهمان زمینمیگردند و . . . تربیت فرزند نیز موسم مناسب خود را دارد که درآن بهتر و آسانتر به بار مینشیند . موسم مناسب تربیت ، دراوایل زندگی یعنی دوره کودکی ، نوجوانی و عنفوان جوانی است ،آنگاه که فرزند هنوز قلبی آسمانی و بیآلایش دارد ، آنگاه کههنوز هواهای نفسانی و خواهشهای غیر انسانی به سرزمین وجود اوهجمه نیاورده ، آنگاه که هنوز پلیدیها و زنگارها میهمانناخواسته دل او نگشته و کشتزار دل او آماده پذیرش هر بذری است. از سوی دیگر والدین به عنوان مهمترین مربیان فرزندان خود نیزهمیشه فرصت و حوصله تربیت که امری ظریف و در عین حال پیچیدهاست . را ندارند زیرا آنگاه که بهار عمر والدین به روزهای آخررسید و ضعف و سستی بر آنان مستولی گشت و حافظهشان چونان جسمشانبه ضعف و نقصان گرائید توان تربیت و راهنمایی مفید رانداشته واز ایفای نقش مربیگری برای فرزندان عاجز میگردند . علی (ع)مربی بزرگ بشریت در منشور تربیتی خود به امام حسن مجتبی (ع)در به این نکته مهم و ظریف توجه نموده و دیدگاه تربیتیگرانسنگی ارائه نموده است ; آن حضرت فرمودهاند : «فرزنددلبندم ! چون دیدم سالیانی راپشتسر نهاده و به سستی درافتادهام ، بدین وصیتبرای تو مبادرت نمودهام و خصلتهایی رادرآن بر شمردم پیش از آنکه مرگ بشتابد و مرا دریابد و آنچه دراندیشه دارم به تو ناگفته ماند یا اندیشهام همچون تنم نقصانبهم رساند یا پیش از نصیحت من پارهای خواهشهای نفسانی بر توغالب گردد یا فریبندگیهای دنیا تو را بفریبد و همچون شتریگریزان و نافرمان باشی . و بهدرستی که دل جوان همچون زمینناکشته است ، هرچه درآن افکنند ، بپذیرد . پس به ادب آموختنتپرداختم پیش از آنکه دلتسختشود و خردت هوایی دیگر گیرد . . .» (11) و در قسمت دیگر آن ، میفرماید : «. . . چون به کارتو چونان پدری مهربان عنایت داشتم و بر ادب آموختنت همت گماشتم، چناندیدم که این عنایت در عنفوان جوانیات به کار رود و دربهار زندگانی کهنیتی پاک داری و نفسی صاف و بیآلایش …» (12) ج) هدف نهایی از تربیت فرزند : در نظام تربیتی اسلام بحث اهداف از کلیدیترین مباحثبوده وجایگاه مهمی در آن دارد چرا که بدون داشتن هدف و تعیین آن ،امکان برنامه ریزی و نیز ارزیابی فعالیتهای تربیتی به آسانیممکن نیست . در تربیت فرزندان آن هم در جامعه اسلامی ، داشتنهدفهای الهی بسی مهم و تعیین کننده است . اکنون سوال این است که در نظام تربیتی اسلام هدف از تربیت چهباید باشد ؟ آیا هدف صرفا تولید نسل و افزودن بر اعضای جامعهاست ؟ آیا هدف صرفا پرورش فرزند سالم است ؟ آیا هدف تربیتنیروی انسانی برای تداوم جامعه اسلامی و به انجام رسانیدن امورآن است ؟ و یا اینکه علاوه بر اینها ، اهداف مهمتر و مقدستریوجود دارد ؟ و بالاخره از دیدگاه بزرگ مربی اسلام ، علی (ع)هدف از داشتن فرزند و تربیت آن چیست ؟ بانگاهی به دیدگاهها و سیره تربیتی علی (ع) آشکار میشود کهدر نظام تربیت اسلامی هدف نهایی از تربیت ، رسیدن فرزند به مقاماطاعت وعبودیت الهی است ، هدف نهایی ، تربیت انسانی است کهمطیع پروردگار و تسلیم درآستان او باشد . امیرمومنان علی (ع)درضمن حدیثی پیش از تولد فرزند ، هدف نهایی از تربیت را بهطورغیر مستقیم بیان نموده و بهراستی آن حضرت در سفره تربیتی خویشبدین هدف تحقق بخشیده و فرزندان خود را با توجه به آن ، تربیتنمودهاند . مرحوم ابنشهرآشوب به سند خود از آن حضرت نقل میکندکه فرمود : «من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره ونیکوقامت ننمودهام ، بلکه از پروردگارم خواستهام تا فرزندانممطیع او باشند و از او بترسند تا اینکه وقتی با این صفات بهآنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند .» (13) مبحث دوم : ابعاد تربیت از دیدگاه و سیره امام علی (ع) : انسان موجودی است که از ابعاد گوناگون برخوردار است و به تبعآن تربیت نیز ابعادی دارد که خود به اقسامی تقسیم میگردد :تربیت اخلاقی ، تربیت دینی ، تربیت جسمانی ، تربیت اجتماعی و . . . درسیره تربیتی نخستین امام شیعیان نیز این ابعاد و انواعتربیت مورد توجه واقع گردیده با بررسی کامل و مفصل هر یک ازاین ابعاد و انواع ، نیازمند ارایه یک مقاله مستقل وبلکه یککتاب است ولی از آنجا که موضوع این مقاله ، عام بوده وامکانبررسی مفصل هرکدام دراین مقاله وجود ندارد ، بهناچار بصورتاشاره واگذرا بدان نظر میافکنیم . الف : تربیت دینی : مراد ما از تربیت دینی محدوده خاصی است ، هر چند تربیت دینیبهیک معنا بسیار عام و گسترده است و شامل همه ابعاد وجودیانسان میگردد اما در اینجا ، مراد از تربیت دینی ، مقابل تربیتاخلاقی ، اجتماعی و سایر ابعاد است و عمدتا حوزه مربوط به عقایدو احکام عبادی از دین را شامل میگردد . تربیت دینی به این معنادر سیره تربیتی امامعلی (ع) از اهمیتخاصی برخوردار است و درذیل به نمونههایی از آن اشاره میکنیم : 1 – نماز : یکی از بارزترین مصادیق تربیت دینی و بلکه مهمترین نمود آندر حوزه احکام و عبادات ، نماز است . نماز بزرگترین فریضهالهیوپیش درآمد قبولی سایر اعمال و عبادات است . علی (ع) در طولعمر با برکتشان زیباترین جلوهها را در نماز بهنمایش گذاشتند ،او در حالت جنگ و صلح ، بیماری و سلامت ، در خانه و مزرعه ،برمسند حکومت و خانهنشینی 25 ساله و در همه حالات و شرائط ،نماز مهمترین عمل او بود و فرزندان خود رابدان سفارش مینمود . در وصیتی به امام حسن (ع) و تمامی خانواده و فرزندانش آنهارابه نماز سفارش کرده میفرماید : «از خدا بترسید ، از خدابترسید درباره نماز زیرا که نماز بهترین کارهاو ستون دین شماست» (14) او نه تنها خود و فرزندانش به نماز اهمیت میدادند کههمه پیروان وشیعیان خود را به تعلیم نماز به فرزندان و سعی درتشویق آنان به مدوامتبر آن ، فرا خواندهاند . آن حضرت فرمود :«علموا صیسانکم الصلوه و خذوهم بها اذا بلغوا الحلم» «درکودکی به فرزندانتان نماز راتعلیم دهیدو هنگام بلوغ ، آنان رابه نماز وا دارید .» (15) فریضهنماز درتربیت دینی چنان مهماست که حتی در پیش از بلوغ ، تنبیه مختصر فرزند بهخاطر ترک آن، روا دانسته شده است . علی (ع) خطاب به یکی از اصحاب فرمود: «کودکان اهل خانهات را با زبان به نماز و طهارت تادیت نماو وقتی به سن ده سالگی رسیدند ، آنان را بر ترک آن ، تنبیهبدنی نما ولی از سه بار بیشتر تجاوز نکند .» (16) نکتهقابل توجهی که در این دو حدیث وجود دارد ، توجه حضرت به مراحلتربیت و نیز روش آشنا نمودن فرزندان با نماز و اقامه آن است ،زیرا در مورد نماز بین دوره کودکی و بلوغ فرق گذاشتهاند ، دردوره کودکی تاقبل از ده سالگی فقط سفارش به آموزش و تعلیم نمازنمودهاند و تنها به اقدام زبانی و سفارش کلامی اکتفا نمودهاند ،در این مرحله تاکید بر آمادگی و زمینه سازی برای اقامه نمازشده است . اما در سن ده سالگی هر چند هنوز بهحد بلوغ نرسیدهاما بعلت رشد مناسب کودک در این سن و تا حدودی رسیدن به سنتمییز و تشخیص ، تاکید عملی بر اقامه نماز است و آنگاه که بهسن بلوغ رسیدند تاکید بر واداشتن آنها به نماز و ترک نکردن آناست . 2ک آموزش قرآن : قرآن کتاب آسمانی و مهمترین منبع اسلامی است ، قرآن سرچشمهمعارف الهی است و در تربیت دینی جایگاهی بس عظیم دارد . علی (ع) در نامه تربیتی خود به فرزندش امامحسن (ع) بعد از آنکهبراهمیت تربیت و تسریع در آن تاکید مینمایند ، نخستین اقدامخود را تعلیم و آموزش قرآن و معارف و احکام حلال وحرام آن بیانمیکند : «. . . وان ابتدئک بتعلیم کتابالله و تاویله وشرایعالاسلام و احکامه و حلاله و حرامه لا اجاوز ذالک بک الی غیره . . . » ، «نخست تو را کتاب خدا بیاموزم وتاویل آن رابهتو تعلیمدهم و شریعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام بر تو آشکارسازم و (درآغاز) به چیزی غیر از قرآن نپردازم .» (17) همچنین آن حضرت در توصیه به فرزندش محمدبن حنیفه ، فرمود : «. . . برتو باد به خواندن قرآن و عمل کردن به آنچه در آن است واینکه به مقررات و دستورات حلال و حرام آن و امر و نهی آنپایبند باشی . همچنین خواندن قرآن رادر شب و روز و هنگام تهجدبرخود لازم بدانی چرا که قرآن عهدنامهایاست از سوی خداوند تبارکو تعالی به خلق خود ، پس واجب استبر هر مسلمانی که در هر روزبه عهدنامه خود بنگرد ولو پنجاه آیه باشد .» (18) 3ک تعلیم دعا : در تربیت دینی ، دعا و درخواست از خداوند جایگاه ویژهای دارد. دعا ابزاری است که بنده را به خالق پیوند میدهد و از طریق آن، نیازهای فردی و درونی خویش را با خداوند قادر متعال در میانمیگذارد و در پرتو آن به سکون و آرامش نایل میآید . علی (ع)در سیره تربیتی خویش به عنصر دعا اهمیت زیادی قائل شدهاند . آنحضرت هم دعاهایی را به فرزندان خود تعلیم میدادند و هم آنان رابر مداومتبر آن توصیه مینمودند . امام حسین (ع) میفرماید :«پدرم مرا به خواندن دعای جوشن کبیر و حفظ و بزرگداشت آنتوصیه نمودند و سفارش کردند که در هنگام وفاتشان آن را برکفنشان بنویسم و آن را به خانوادهام تعلیم دهم و آنان را برخواندن آن برانگیزانم .» (19) هر چند در روایات برای دعا اوقات خاصی بیشتر مورد تاکیدقرار گرفته و برخی دعاهای خاص در اوقات خاص وارد شده ، اما علی(ع) در سیره تربیتی خود هر فرصت مناسب را مغتنم شمرده و بهتعلیم دعا به فرزندانش پرداخته ، برای نمونه در هنگام غذاخوردن فرزندش امام مجتبی (ع) را به دعایی همیشگی سفارش نمودهو در ضمن آن به نقش تغذیه و سلامتی جسمانی برای انجام عبادات ونیز وسیله بودن غذا برای توان عبادت بیشتر ، اشاره مینماید ;آن حضرت فرمود : «فرزندم ! هیچ لقمه سرد یا گرمی را مخور وهیچ شربتیا جرعه آبی را منوش الا اینکه قبل از خوردن و آشامیدن، این دعا را بخوانی «اللهم انی اسئلک فی اکلی و شربی السلامهمن وعکه والقوه به علی طاعتک و ذکرک و شکرک فیما بقیته فی بدنیو ان تشجعنی بقوته علی عبادتک و ان تلهمنی حسن التحرز منمعصیتک . .» (20) امام علی (ع) به دلیل اهمیت دعا و نقشآن در تربیت دینی ، نه تنها در طول زندگی خویش به فرزندان خودتعلیم دعا مینمودند بلکه در واپسین لحظات عمر خویش و در هنگاماحتضار نیز از این امر غافل نبودند ، چنانکه در همان حالتحساساحتضار به فرزند خویش امامحسن(ع) دعایی راتعلیم نمودهاند (21) . 4 – آشنایی با علوم اهلبیت (علیهم السلام) آشنا نمودن فرزندان با علوم اهلبیت (علیهم السلام) و سخنانو عقاید مربوط به آنان ، از جمله عناصر مهم تربیت دینی درفرهنگ شیعی و علوی است . بر والدین ضروری است که ضمن آشنانمودن اجمالی آنان با مذاهب اسلامی عقاید حقه شیعه را به آنانتعلیم دهند و بذر محبت اهلبیت (علیهم السلام) را در دلهایآنان بیفشانند و آنان را با معارف غنی ، متقن و روشنگر اهلبیت(علیهم السلام) آشنا نمایند . تعلیم معارف و محاسن دانش ناباهلبیت (علیهم السلام) به فرزندان آنها را در حریم امن عقیدهقرار داده و از آثار شوم هجوم عقاید و اندیشههای ناپاک مصونمیدارد . مرحوم صدوق با سند خود در حدیث چهارصدگانه از علی (ع) نقل کرده است که حضرت فرمود : «علموا صبیانکم من علمناماینفعهم الله به لاتغلب علیهم المرجئه براءیها» ، «بهکودکان خود آن مقدار از دانش ما که بهحال آنان مفید است ،تعلیم دهید تا اندیشه و نظر مرجئه (22) برآنان غالب نگردد . » (23) 5ک رعایت آداب و سنن اسلامی در هنگام تولد فرزند : در سیره تربیتی معصومین (علیهم السلام) از لحظه تولد نوزاد، فعالیتهای تربیتی آغاز میگردد و با اینکه نوزاد توان بالفعلدرک اشیاء و اعمال را ندارد اما در عین حال انجام برخی آداب ومراسم برای تربیت صحیح او درآینده موثر است ، از این رو علی (ع) در ضمن حدیث چهارصدگانه خود به اصحابش ، آنان را به انجاماین آداب در هنگام ولادت فرزندانشان توصیه نمودهاند : «. . .در روز هفتم برای فرزندانتان عقیقه نمایید و به مقدار وزنموهای سر فرزندتان نقره صدقه دهید . رسول خدا (ص) نسبتبهحسن و حسین و سایر فرزندانش اینچنین رفتار نمود .» (24) ودر قسمت دیگر حدیث میفرماید : «فرزندان خود را روز هفتم ختنهکنید و گرما و سرما شما را از این کار بازندارد که این باعثپاکیزگی بدن نوزاد است . . .» (25) پینوشت1- نهجالبلاغه، قصارالحکم، شماره354 و عبدالمجید معادیخواه،فرهنگ آفتاب، ج7،ص3902. 2- خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج6، ص353. 3- همان، ج3، ص438. (خیر ما ورث الآباء الابناء الادب). 4- همان، ج2، ص141. (الانس فی ثلاثه، الزوجه الموافقهو الولد الصالح و الاخ الموافق). 5- همان، ص23. 6- همان، ج6، ص222 (ولد السوء یهدم الشرف و یشین السلف). 7- همان، (ولد السوء یعر السلف و یفسد الخلف). 8- همان، ج6، ص224 (ولد عقوق محنه و شوم). 9- همان، ج2، ص392 (اشد المصائب سوء الخلف). 10- نهج البلاغه، قصار الحکم، شماره453 (قال(ع):ما زال الزبیر رجلا منا اهل البیتحتی نشا ابنه المشوومعبد الله). این حدیث در برخی از نسخ موجود نهج البلاغه مثل شرحابن ابی الحدید و شرح نهج البلاغه علامه خویی و ما آن را ازمعجم المفهرس نهج البلاغه اثر محمد دشتی، ص124 نقل کردهایم کهتحتشماره 453 در قصار الحکم آمده است. 11- نهج البلاغه، نامه31، با استفاده از ترجمه نهج البلاغه اثردکتر سید جعفر شهیدی، ص297. 12- نهج البلاغه، همان با استفاده از ترجمه دکتر شهیدی، ص298. 13- مجلسی،محمد باقر، بحار الانوار، ج104، ص98. 14- رسولی محلاتی، هاشم، وصایا الرسول و الائمه (علیهمالسلام)با ترجمه فارسی ، ص184. 15- خوانساری، محمد، شرح غرر الحکم و درر الکم، ج4 ص353. 16- محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج1،ص75 به نقل ازتنبیه الخواطر و نزهه الناظر، ص390. 17- نهج البلاغه، نامه31،با استفاده از ترجمه دکتر شهیدی،ص298. 18- راجی قمی، محمد،پندهای پدران به فرزندان، ص162 و 163. 19- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج91، ص384 و مستدرکالوسائل، ج2، ص232. 20- طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص74. 21- ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج92 ص179. 22- المرجئه فی مقابله الشیعه، من الارجاء بمعنی التاخیرلتاخیرهم علیا(ع) عن مرتبته و قد یطلق فی مقابله الوعیدیه(ر.ک: الکافی، ج6، ص47) و نیز ر.ک: طریحی، مجمع البحرین ج1،ذیل ماده «رجاء». 23- حسر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج15، ص197 بهنقلاز خصال صدوق، ج2، ص157 و ابنشعبه حرانی، تحفالعقول، ص68. 24- صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ترجمه و تصحیحاحمد فهری، ص751. 25- همان، ص776 و حر عاملی، وسائل الشیعه، ج15،ص153. ماهنامه کوثر شماره 34
امام علی و تربیت فرزند – بخش دوم
ب)تربیت اخلاقی: یکی از ابعاد مهم تربیت اسلامی تربیت اخلاقی است. مراد ازتربیت اخلاقی اعمال روشها و بهکارگیری اصولی است که در پرتوآنها فرد فضایل اخلاقی راکسب میکند و صفات رذیله رااز خود دورمیسازد. بامطالعه و بررسی سیره تربیتی امام علی(ع)به خوبیآشکار میگردد که تربیت اخلاقی در کنار تربیت دینی مهمترین واساسیترین بعد تربیتبوده، آن حضرت بیشترین تلاش خویش را صرفاین دو بعد تربیتی فرزندان کرده است. نامهها و وصایای آن حضرتبه فرزندان گواه صادقی بر این مدعاست. بررسی تربیت اخلاقیفرزندان از دیدگاه امامعلی(ع)و سیره آن حضرت، کتابی مستقل نیازدارد. بدین سبب،تنها برخی از روشهای تربیت اخلاقی مورد نظر آنحضرت را مورد بررسی قرار میدهیم: 1- الگوی عملی بودن بهنظر میرسد مهمترین و کارآمدترین روشی که ائمه علیهم السلامدر تربیت اخلاقی فرزندانشان به کار میگرفتند، رفتار عملی آنانبود. آنها خود الگوی کامل و مطمئن اخلاقی برای فرزندانشانبودند. اعمال و رفتارشان هر لحظه در منظر فرزندان قرار داشت وفرزندان با دیدن آنها مشق زندگی میگرفتند. سیره تربیتیعلی(ع)مملواز رفتارهای عملی است که برای همه سرمشق بود. 2- موعظه پند دادن یکی از روشهای اخلاقی است که در سیره تربیتیعلی(ع)بسیار دیده میشود. آن حضرت در فرصتهای مناسب فرزندانخویش را پند میداد و دلهای پاک و نورانی آنان را نورانیترمیساخت. روش تربیتی موعظه چنان در سیره تربیتی آن حضرت مهم بودکه حتی در بستر شهادت از آن بهره جست. نامه طولانی حضرت بهفرزند معصومش از مهمترین جلوههای این روش تربیتی شمرده میشود. 3- یاد مرگ و قیامتاز جمله روشهای تربیت اخلاقی، یاد مرگ و قیامت است. یاد مرگ وقیامت موجب میشود انسان از آرزوهای مادی جدا گردیده، به گناهتن ندهد. علی(ع)در خطبهها و نامههایش همواره مرگ را یادآوریمیکرد و بخصوص فرزندانش را به فراموش نکردن آن توصیهمیفرمود.حضرت ضمن نامهای به امام حسن(ع)میفرماید: «فرزندم! فراوان بهیاد مردن باش و به یاد موقعیتی که در آن قرار میگیریو پس از مردن بدان روی میکنی تا چون برتو درآید، ساز خویش راآراسته و کمر خود را بسته باشی چنان نباشد که ناگهان مرگ تورادریابد و برتو چیره گردد» . ج)تربیت اجتماعی تربیت اجتماعی از ابعاد مهم تربیت در نظام تربیتی اسلام است. اسلام دین عزلتگزینی و فردگرایی نیستبلکه علاوه بر توجه به امورفردی، به مسایل اجتماعی نیز توجه ویژه دارد و این یکی ازامتیازهای بزرگ دین خاتم است. در سیره معصومان علیهم السلام،بویژه امامعلی(ع)،تربیت اجتماعی از جایگاهی ویژه و با اهمیتبرخوردار است. مراد از تربیت اجتماعی مجموعه دیدگاهها در زمینهروابط اجتماعی و نیز رفتارهای عملی است که امام علی(ع)فرزندانشرا به آن سفارش میکرد. 1- تربیت اجتماعی در خانه: آغاز تربیت اجتماعی از جامعه کوچک خانواده است و فرزنداننخستین برخوردهای اجتماعی را در درون خانه تجربه میکنند. رفتاربا پدر، مادر، برادران و خواهران ابتداییترین ارتباطات اجتماعیفرزندان است. اگر فرزندان بتوانند توافق و سازگاری مناسب داشتهباشند و آن را در خانه و با نزدیکان خویش به درستی تجربه کنند،در بیرون از محیط خانه و در اجتماع بزرگتر نیز نقش اجتماعی خودرا به درستی ایفا خواهند کرد. درسیره تربیتی امامعلی(ع)ایننکته مورد توجه بود و آن حضرت با ایجاد رابطه اجتماعی صحیحمیان فرزندان خود به تربیت اجتماعی آنان اقدام میفرمود. درروایت آمده است: امام علی(ع)به امام حسن(ع)و امام حسین(ع) فرمود: «شما را به تقوای الهی و گرایش و رغبتبه آخرت و زهددر دنیا سفارش میکنم. بر آنچه از دنیا از دست دادهاید، تاسفنخورید. کار خیر انجام دهید و دشمن ستمگر و یاور ستمدیدهباشید.» سپس فرزندش محمد را صدا زد و فرمود: «آیا آنچه را بهبرادرانتسفارش کردم شنیدی؟» او گفت: «آری.» فرمود: «شما را نیز به آنها سفارش میکنم. بر تو باد به نیکیبه برادرانت امامحسن(ع)و امامحسین(ع)و رعایت احترام آنها وشناخت فضل و مقام آنان. بدون نظر آنان کاری انجام مده.» سپس به امامحسن(ع)وامامحسین(ع) فرمود: «شما را به نیکیدرباره محمد وصیت میکنم; زیرا او برادر شما و فرزند پدر شماست. میدانید پدرتان پیوسته او را دوست میداشت، پس شما نیز او رادوستبدارید» 2- تربیت اجتماعی خارج از خانه: فرزند در خارج از خانه با اجتماع سر و کار دارد و در پرتواین ارتباط به زندگی اجتماعی خود استمرار میبخشد. از اینرونیازمند برقراری ارتباط سالم و عاطفی با دیگران است. علی(ع)درهنگام احتضار، امام حسن(ع)و امام حسین(ع)و محمد بن حنفیه وسایر فرزندان خود را جمع کرد و در پایان وصیتخویش فرمود: «یابنی عاشروا الناس عشره ان غبتم حنوا الیکم و ان فقدتمبکو علیکم.» با مردم به گونهای معاشرت و ارتباط داشته باشید که اگر ازنظرشان دور شدید دل در هوای شما داشته باشند و اگر مردیدشدیدبر شما بگریند. 3- میزان ومعیار رابطه درستبا دیگران: امام علی(ع)در سیره تربیتی خویش برای برقراری ارتباط درست وسالم با دیگران و نیز برخورد با آنها معیار و ملاک کلیدی را بهفرزندان خود ارائه فرمود و آن نقش انسان است: «یا بنی اجعلنفسک میزانا فیما بینک و بین غیرک…» فرزندم! خود را میان خویش و دیگری میزان قرار ده، پس آنچه رابرای خود دوست میداری، برای غیر خود نیز دوست داشته باش و آنچهرا برای خود خوش نداری، برای دیگری نیز خوش مدار; ستم نکنچنانکه دوست نداری به تو ستم شود; و نیکی کن چنانکه دوست داریبه تو نیکی کنند….» د)تربیت جسمانی درسیره تربیتی معصومان علیهم السلام تربیت جسمانی و حفظ تندرستی مورد توجه واقع گردیده; جسم مرکب روح و حفظ سلامتی جسم،مقدمه سلامتی روح تلقی شده است. از اینرو تغذیه مناسب و رعایتنکات بهداشتی در سیره تربیتی حضرت علی(ع)مورد توجه ویژه قرارگرفته است. 1)تغذیه: تغذیه مناسب یکی از عوامل تداوم سلامت انسان است و برایکودکان و نوجوان اهمیت ویژه دارد. برای کودک شیر مادرمناسبترین و با برکتترین ماده غذایی است. علی(ع) میفرماید: «مامن لبن رضع به الصبی اعظم برکه علیه من لبن امه.» برای نوزاد هیچ شیری با برکتتر از شیر مادر نیست.» برای اینکه اهمیت این کلام علی(ع)بیشتر آشکار گردد، توجه بهکلام یکی از متخصصان رشد کودکان سودمند مینماید: «غذای ایدهآل برای نوزادان، شیر مادر است. شیر مادر دارایمزایای خوراکی، بهداشتی، کاربردی و عاطفی میباشد. مزیتخوراکی: شیر مادر دقیقا دربردارنده همان موادی است که نوزاد برای رشدو فعالیت نیاز دارد. مزیتبهداشتی: شیر مادر و آغوز، نوزاد را در برابر بسیاری از عفونتها وامراض مصون میسازد. البته اگر خود مادر مبتلا به بیماری نباشد، شیر مادر همچنین برای رشد و سلامتسیستم گوارش نوزاد مناسب است. مزیت کاربردی: فواید کاربردی شیر مادر زیاد است اما از همه مهمتر اینکهدستورالعمل مخلوط کردن نمیخواهد، مجانیاست و نوزاد هر وقت و هرمقدار بخواهد، میتواند بنوشد و محدودیتی ندارد. مزیت عاطفی: بین مادر و نوزادی که از مادر تغذیه میکند یک رابطه عمیقعاطفی ایجاد میشود چرا که مادر احساس میکند چیزی را که نوزادنیاز دارد، او تامین میکند.» 2- رعایتنکات بهداشتی: علاوه بر تغذیه سالم و مقوی، رعایت نکات بهداشتی چه در هنگامغذا خوردن و چه در تداوم سلامتی کودک نقشی مهم دارد،حضرتعلی(ع)به فرزندش امامحسن(ع)فرمود: آیا نمیخواهی چهار صفتبه تو آموزم که از پزشک و دارو بینیاز شوی؟ عرض کرد: آری. حضرت فرمود: هرگز بر سر غذا منشین مگر اینکه گرسنه باشی و ازغذا دست مکش مگر اینکه هنوز به غذا اشتها داشته باشی. در جویدنغذا خوب دقت کن و در وقتخواب خود رااز فضولات فارغ ساز. اگرایندستورها را بکار بندی، از پزشک بینیاز خواهی شد.» شیوههای تربیت فرزندان درسیره و کلام امام علی(ع): روش شناسی و بررسی شیوههای تربیتی در نظام تعلیم و تربیتاسلامی از جایگاهی مهم برخوردار است. در واقع درخت پرثمر تربیتآنگاه به بار مینشیند که نکات تربیتی درقالب شیوههای درست ومناسب در امر تربیت فرزندان به اجرا درآید. امام علی(ع)درسیرهتربیتی خویش روشها وشیوههایی را به کار گرفت که کشف و بررسیآنها رهتوشه بزرگی برای رهروان راستین آن حضرت به شمار میآید. برخی از مهمترین شیوههای تربیتی آن حضرت عبارت است از: الف)شیوه محبتاستفاده از محبت، از موثرترین و کارآمدترین شیوههای تربیتیاست. محبت جاذبه میآفریند، انگیزه خلق میکند. انسانهای پرتلاطمو مضطرب را آرامش میبخشد و فرزندان نابهنجار و ناسازگار را راممیکند. محبتشیوهای است که به مرحلهای خاص از تربیت اختصاصندارد; اما کودکان و نونهالان بیشتر به آن نیازمندند. حبس کردنمحبت در دل و پرهیز از اظهار آن، کارساز نیست و در فرزندانگیزه و جاذبه پدید نمیآورد. از اینرو، باید به روشهای مناسبابراز گردد. برای کودکان در آغوش گرفتن و بوسیدن و برایبزرگترها دادن هدیه و اظهار محبت زبانی از مناسبترین شیوههاست. علی(ع)میفرماید: «هر که فرزند خود را ببوسد، برای او پاداش وحسنه خواهد بود و هر که فرزند خود را شاد کند، خداوند در روزقیامت او را شاد خواهد فرمود…» آن حضرت هنگام موعظه فرزندان با جملاتی محبتآمیز و پرجاذبهآنها را آماده شنیدن و گوش جان سپردن میساخت. در نامهای بهامام حسن(ع)چنین میفرماید: «…وجدتک بعضی بل وجدتک کلی حتیکان لواصابک اصابنی…» (فرزندم!)تو جزئی از وجود و بلکه تمام وجود منی; به طوری کهاگر به تو بلایی رسد، به من رسیده است و اگر مرگ تو را در کامگیرد، مرا در کام گرفته است. آنچه از وضع و حال تو مورد توجهمن قرار گرفته همان وضع و حال خود من است که برایم اهمیتبسیاردارد…» ب)شیوه احترام به شخصیت فرزند از دیگر شیوههای مهم تربیتی در سیره کلام امام علی(ع)، شیوهاحترام به شخصیت فرزند و واگذار کردن مسوولیتبه او است. احترام به فرزند و تکریم شخصیت او، اعتماد به نفس را در ویتقویت میکند و او را برای انجام مسوولیتهای مهم فردی و اجتماعیآماده میسازد. از سوی دیگر، تحقیر و سرزنش زیاد فرزند، آتشلجاجت و دشمنی را در او شعلهور میسازد. علی(ع)دراین زمینهمیفرماید: «الا فراط فی الملامه یثبت ناراللجاجه» زیاده روی در سرزنش، آتش لجاجت را در فرد روشن میکند.» درحدیثی دیگر می فرماید: «عقاب و تندی زیاد نداشته باشید;زیرا این امر کینه را در پی دارد و فرد را به سوی دشمنی فرامیخواند.» علی(ع)در سیره تربیتی خود شیوه احترام به شخصیت فرزندان رامورد توجه ویژه قرار داده و با واگذار نمودن مسوولیت مناسب بهآنان، حس اعتماد به نفس و احساس شخصیت را در آنان تقویتمیفرمود. موارد زیر نشان دهنده اهتمام امام(ع) بدین امر است: 1- «روزی امیرمومنان علی(ع)در حالی که امام حسن(ع)و سلمانهمراهش بودند و حضرت به دستسلمان تکیه زده بود، واردمسجدالحرام شد و نشست. در این هنگام، مردی با چهره و لباس زیباوارد شد; به حضرت سلام کرد، مقابل وی نشست و گفت: ایامیرمومنان! از تو درباره سه مساله میپرسم؟ حضرت فرمود: بپرس. عرض کرد: وقتی انسان میخوابد، روحش کجا میرود؟ چگونه انسانبه یاد میآورد و فراموش میکند؟ و چگونه فرزند انسان به عمههاوخالههایش شباهت پیدا میکند؟ امیرالمومنان علی(ع)به امامحسن(ع)فرمود: ای ابامحمد! جوابشرا ده. وامامحسن(ع)پاسخ پرسشها را به تفصیل بیان کرد. 2- شخصی خدمت امیرالمومنان رسید و گفت: اگر دانشمندی، بگومراد از «الناس» و «اشباهالناس» و «النستامن»(درقرآن)چیست؟ حضرت به امام حسین(ع)فرمود: حسین، پاسخ ده. امام حسین(ع)با استناد به آیات قرآن پرسش را پاسخ داد. 3- گروهی نزد امیرالمومنان(ع)از خشکسالی شکایت کرده و ازحضرت خواستند دعا کند و از خداوند باران بخواهد. حضرتامامحسن(ع)و امام حسین(ع)را صدا زد و به امام حسن(ع)فرمود: برای آمدن باران دعا کن. امام(ع)دعا کرد. سپس به امام حسین(ع)فرمود: دعاکن. امام حسین(ع)نیز دعای استسقا خواند. هنوز آن دو بزرگوار دستاز دعا نکشیده بودند که خداوند تبارک و تعالی باران را فروفرستاد. بارانید، راوی میگوید از سلمان سئوال شد آیا آنها ایندعاها را تعلیم دیدهاند؟ عرض کرد وای بر شما حدیثرسولالله(ص)را نشنیدهاید که فرمود: خداوند بر زبانهای اهلبیتمن چراغهای حکمت را جاری نمود» 4- روزی اهل کوفه خدمت علی(ع)، از خشکسالی شکایت کردند و ازحضرت خواستند برای آنان باران بطلبد. امامعلی(ع)به فرزندشحسین(ع)فرمود: برخیز و باران طلب کن. و حسین(ع)ایستاد، حمد وسپاس خداوند گفت; و بر پیامبر علیهم السلام درود فرستاد و عرضکرد: «اللهم معطی الخیرات و منزل البرکات،ارسلالسماءعلینامدرارا و استضاغیثا مغرورا واسعا غدقا مجللاسحاسفوحا نجاجا، تنفس بهالضعف من عبادک و تحیی بهالمیت منبلادک، آمین ربالعالمین» هنوز حسین(ع)از دعا فارغ نشده بود که باران بارید و بعضی ازبیاباننشینان اطراف کوفه خبر دادند که درهها از آب باران آکندهشده است. ج)شیوه تشویق و تنبیه از شیوههای مسلم تربیتی، تشویق و تنبیه است. تشویق عاملبرانگیزاننده و تنبیه عامل بازدارنده است. شیوه تشویق باعثایجاد انگیزه و رغبت در فرزند گردیده، شوق رفتار مثبت را در اومضاعف میکند. البته درباره این شیوه بحثهای بسیار مطرح است. تشویق مقدم است و یا تنبیه؟ تشویق بطور مطلق و در همه مقاطع سنی مفید و موثر استیابیشتر در دوران کودکی؟ ابزار و وسایل تشویق چیست و انواع آن کدام است؟ ملاک تشویق چیست و تشویق چه وقت موثر و کی زیانبار است؟ آیا تنبیه حدودی دارد یا خیر؟ آیا تنبیه بدنی جایز است؟ در چه جاهایی باید از تنبیه استفاده کرد؟ مراتب تنبیه کدام است؟ اینهابخشی از پرسشهایی است که پیرامون این شیوه مطرح است ومجال بحث آنها در این مقال نیست. آنچه در اینجا بدان میپردازیمآن است که تشویق و تنبیه از شیوههای مسلم تربیتی است; تشویقحتیالامکان بر تنبیه مقدم است و فقط وقتی تشویق کارساز نباشد،از تنبیه بهره میبریم. علی(ع)در سیره تربیتی خود از این شیوهبهره جستهاست. موارد زیر بر درستی این سخن گواهی میدهد: 1- تشویق: درکتاب منتخب آثار امیرالمومنین(ع)چنین روایتشدهاست: روزیپیامبراکرم(ص) نشسته بود و علی(ع)نزد او بود. در این هنگام،حسین(ع) که شش سال بیشتر نداشت. وارد شد. رسول خدا(ص)او رادر آغوش گرفت و لبها و میان چشمانش را بوسید. علی(ع)پرسید: آیافرزندم حسین(ع)را دوست داری؟ فرمود: چگونه او را دوست نداشته باشم درحالی که او عضوی ازاعضای من است. سپس پرسید: یا رسولالله(ص)کدامیک از ما نزد تو عزیزتراست؟ منیا حسین؟ در این هنگام حسین(ع)فرمود: ای پدر هر که از حدیثشرف عالیتراست نزد نبی(ص) محبوبتر است و منزلتبیشتری دارد علی(ع)فرمود: حسین! آیا بر من فخر میفروشی؟ عرض کرد: پدر، با اجازه شما آری. آنگاه علی(ع)فرمود: من امیرالمومنانم، من زبان راستگویانم،من وزیر مصطفایم.. .. امام(ع)حدود هفتاد منقبت از مناقب خود را برشمرد و لب فروبست. پیامبراکرم(ص)به حسین(ع)فرمود: شنیدی اباعبدالله؟ آنچهعلی ذکر کرد، یک دهم از یک دهم فضایل و از هزار هزار فضیلتاواست; و او از همه اینها بالاتر است. حسین(ع)عرض کرد: حمد و ستایش خداوندی را سزاست که ما را بربسیاری از بندگان مومنش و تمام مخلوقاتش برتری بخشید.ایامیرمومنان! در آنچه بیان کردی صادق و امینی. آنگاه نبیاکرم(ص)به حسین(ع)فرمود: اکنون تو فضایلت را بیانکن. حسین(ع)فرمود: من حسین فرزند علیبنابیطالب هستم. مادرمفاطمهزهرا سیده زنان جهان و جدم محمدمصطفی سرور تمام بنیآدماست. ای علی، مادرم نزد خدا و تمام مردم بافضیلتتر از مادرتواست و جد من نزد خدا و مردم از جد تو افضل است. جبرائیلواسرافیل در گهواره با من همسخن شدند. ای علی! شما نزد خداونداز من برتری; اما از نظر پدران و مادران و اجداد، من از شمامفتخرترم. آنگاه حسین(ع)دستبه گردن پدر افکند و او را بوسید وعلی(ع)حسین(ع)را میبوسید و میفرمود: خداوند بر شرف، عظمت،افتخار، دانش و شکیباییات بیفزاید و ستمگران به تو را لعنتکند. این حدیث نشان میدهد حضرت علی(ع)شیرین کاری کودکش رابابوسیدن و در آغوش گرفتن وی پاسخ داد و تشویق کرد. اصبغ بن نباته نقل میکند «آن هنگام کهعلی(ع)بر مسند خلافت نشست و مردم با او بیعت کردند، به مسجدرفت و در حالی که عمامه، لباس، کفش و شمشیر رسولالله(ص)راهمراه داشت، بر منبر نشست و با مردم سخن گفت… . سپس بهحسن(ع)دستور داد خطبه بخواند و او خطبه خواند. آنگاه بهحسین(ع)فرمود: «فرزندم! بر بالای منبر بایست و چنان سخن بگو تاپس از من برای قریش ناشناخته نباشی و نگویند حسین(ع)چیزی درکنمیکند. باید سخنان تو به دنبال سخنان برادرت باشد. حسین(ع)از منبر بالا رفت، خدا را ستود، بر رسولش درود فرستادو فرمود: «ای مردم! از رسول خدا شنیدم که فرمود: «همانا علیشهر هدایت است; هر که در آن داخل شد، نجات مییابد و هر که ازآن تخلف کرد، هلاک میگردد.» در این لحظه، علی(ع)به طرف او رفت، او را به سینه فشرد وبوسید…» 2)تنبیه: همچنان که تشویق در سیره امامعلی(ع)روشیکارآمد است، حضرت ازروش تنبیه نیز در مواردی استفادهمیفرمود. البته فرزندان تربیتیافته علی(ع) بویژه دو فرزند معصومش حسن و حسین علیهما السلامبه تنبیه نیاز نداشتند. اما در مواردی که مسالهای بسیار مورد اهتمام علی(ع)بوده وفرزندان آن حضرت ترک اولی انجام میدادند، آن حضرت موضعیسختگیرانه و انعطاف ناپذیر داشتهاند و گاهی فرزندان خود راتهدید مینمودند; برای نمونه در امور مربوط به بیت المال کهبسیار برای آن حضرت مهم مینمود، آنگاه که فرزندان در مورد آنهااحتیاط نمینمودند و موجب ترک اولی میشدند، حضرت بسیار سختمیگرفتند. در ذیل به دو نمونه اشاره میگردد: 1- گردنبند عاریهای: علی بن ابی رافع میگوید: من خزانه دار و کاتب بیت المال درحکومت علی(ع) بودم، در بیت المال علی گردنبندی بود که در جنگبصره به دست آمد، دختر علی(ع) کسی را نزد من فرستاد و گفت: شنیدم که در بیت المال امیرالمومنین گردنبند مروارید وجود داردو آن در اختیار شماست و من دوست دارم که آن را به عنوان عاریهبه من بدهی تا در ایام عید قربان خود را با آن زینت دهم. من بهاو پیغام دادم که آیا آن را به شکل عاریه مضمونه مردوده به تودهم؟ عرض کرد بلی. به مدت سه روز آن را به او دادم. علی(ع)گردنبند را بر گردن دخترش دید و آن را شناخت، از اوپرسید: این گردنبند چگونه به تو رسید؟ گفت: آن را از علی بنابیرافع خزانهدار بیت المال امیرالمومنین عاریه گرفتم تا درایام عید از آن استفاده نمایم و بعد آن را به بیت المال برمیگردانم. علی(ع)به دنبال من فرستاد و من نزد او آمدم، و ایشانخطاب به من فرمود: «ای ابن ابیرافع! آیا به مسلمین خیانتمیکنی؟ من به او گفتم: به خدا پناه میبرم از اینکه به مسلمینخیانت کنم. فرمود: چگونه بدون اذن من و رضایت مسلمین به دخترامیرالمومنین عاریه دادهای؟ عرض کردم: یا امیرالمومنین! اودختر توست و او از من خواست که عاریهای به او بدهم و من هم بهصورت عاریه مضمونه مردوده به او دادهام، من آن را از اموالخودم ضمانت کردم و بر من واجب است که سالم آن را به بیت المالبرگردانم. حضرت فرمود: همین امروز آن را برگردان و برحذر باشاز اینکه دوباره چنین کنی، که در آن صورت تو را عقوبتخواهمکرد. سپس فرمود: اگر دخترم گردنبند را به صورت عاریه مضمونهمردوده نمیگرفت، نخستین فرد هاشمی بوده که دستش را به خاطردزدی قطع مینمودنم. این برخورد حضرت به گوش دخترش رسید و بهپدرش عرض کرد: یا امیرالمومنین! من دختر و پاره تن شما هستم پسچه کسی سزاوارتر از من به استفاده از این گردنبند هست؟ امیرالمومنین(ع)فرمود: ای دختر علی بن ابیطالب! خودت را از حقدور مکن; آیا زنان مهاجرین نیز در ایام عید به چنین چیزی خودرا زینت میدهند؟! سپس حضرت گردنبند را از او گرفت و به جایشبرگردانید.» 2- امام حسن(ع)و میهمانی: روزی برای امام حسن(ع)میهمان آمد، حضرت از قنبر پیمانهای ازعسلی که از یمن آورده بودند، قرض نمود، هنگامی که علی(ع)آمادهتقسیم آن بین مسلمین گردید، فرمود: یا قنبر! این ظرف عسل دستخورده است. عرض کرد: درست گفتهای. و جریان را به حضرت گفت،حضرت درمقام کتک زدن حسن(ع)برآمد و فرمود: «چه چیزی تو راواداشت که قبل از تقسیم عسل از آن برداری؟ حسن(ع)فرمود: ما هماز آن حقی داریم و وقتی سهم ما داده شد، آن را به جایشبرمیگردانم. حضرت فرمود: پدرت به فدایتباد، هر چند تو نیز ازآن حق داری اما تو اجازه نداری قبل از آنکه مسلمین از حقوقشانبهرهمند شوند، تو از حقتبهرهمند گردی. اگر نه این که خودمدیدم رسول خدا(ص)دندانهای پیشین تو را میبوسید، تو را به صورتدردناکی تنبیه مینمودم. سپس به قنبر درهمی دادند و فرمود: «بااین درهم بهترین نوع عسلی که ممکن است، تهیه کن.» راویمیگوید: گویا به دستان حضرت که بر دهانه ظرف عسل بود، نگاهمیکردم و قنبر عسل را به آن برگردانید و دهانه آن را بست وحضرت دعا میکرد: «پروردگارا! حسن را ببخش، او نمیدانست.» د)شیوه الگویی: شیوه الگویی نیز از شیوههای مهم تربیتی است زیرا در پرتوی آنشخصی تربیتشده با نصبالعین قرار دادن رفتار و کردار الگوها،آنها را نیز در خود ایجاد نموده و به تدریج درونی میکند. اینشیوه تربیتی امام علی(ع)از اهمیت زیادی برخوردار است و آن حضرتبه دو طریق از این شیوه تربیتی فرزندان خود بهره میجستند: یکیاز طریق معرفی نمودن الگوهای مطمئن و دیگری الگو بودن خودشانبرای آنان. علی(ع)در نامه تربیتی خود به امام حسن(ع)، پیامبراکرم(ص) را به عنوان الگوی مطمئن معرفی مینماید: فرزندم! بدانکه کسی همانند رسول الله(ص)درباره خداوند سخن نگفت، پس بهرهبری او راضی شو و در طریق نجات خویش او را پیشوا و الگوی خودقرار بده.» اما مهمتر از معرفی و ارائه الگو در خارج از محیطخانه، علی(ع)خود الگوی تمام نما و کامل برای فرزندانشان بودندو سیره عملی و رفتارهای مثبت او بهترین الگو و سرمشق برای آنانبودند، در موارد متعدد حضرت درس عملی به فرزندانشان دادهاند وغیر مستقیم رفتارها و آداب اخلاقی را به آنان القاء نمودهاند کهپیش از این به برخی از آنها اشاره شده و اکنون به یک نمونهدیگر اشاره میگردد: روزی دو تا از برادران مومن حضرت(ع)که یکیپدر و دیگری پسر بوده به خانه امام آمدند، امام(ع)به احترامآنها ایستاد و آنان را بر بالای مجلس نشانید و خود در مقابلآنان نشست امام(ع)دستور تهیه غذا داد، غذا حاضر شد و آنها باهم غذا خوردند، بعد از غذا قنبر غلام حضرت آمد که دستهای آنانرا با آفتابه بشوید، حضرت خود از جای برخاست و آفتابه را ازقنبر گرفت تا دست میهمان را بشوید، پدر امتناع ورزید و عرضکرد: یا امیرالمومنین! چگونه خداوند مرا ببیند در حالیکه تو بردستان من آب میریزی؟ فرمود: برخیز و دستانت را بشو، به درستیکه خداوند میبیند که برادر تو که بر تو برتری ندارد، بر دستانتآب میریزد. آن مرد برخاست و حضرت فرمود: اجازه بده به راحتی بردستان تو آب بریزم همچنان که اگر قنبر آب میریخت او رامیگذاشتی! آنگاه حضرت بر دستان اوآب ریخت و او دستان خود راشست. وقتی نوبتبه شستن دستان فرزند رسید، علی(ع)آفتابه را بهمحمد بن حنفیه دادند و فرمودند: فرزندم! اگراین فرزندبه تنهاییپیش من میآمد و به همراه پدرش نمیبود، خودم بردستان او آبمیریختم ولی خداوند ابا دارد که وقتی پدر و فرزند با هم هستندبین آنان به مساوات رفتار شود، بلکه پدر بر دست پدر آب بریزد وپسر دستان پسر را بشوید. آنگاه محمدبن حنفیه بر دستان پسر آبریخت و او دستانش را شست.» . از این حدیثبه روشنی آشکارمیشود که حضرت به طور عملی هم نحوه رفتار با میهمان و چگونگیآداب میهمان نوازی را به آنان آموخت و هم در عمل و غیر مستقیملزوم احترام به والدین را به فرزندش محمد آموخت. ه)شیوه همراه کردن امور دینی با خاطرات خوشایند: یکی از شیوههای جالب توجه در تربیت دینی فرزندان همراه نمودناموردینی و معنوی باخاطرات خوشایند برای آناناست. بدین صورت کهرفتارها وآداب دینی و مذهب را در یک فضای مطبوع و همراه باایجاد خوشایندی و مطلوبیتبه فرزندان القاء نمود. برای نمونه،هنگامی که فرزند را همراه خود به نماز جمعه میبریم حتیالامکاندر آنجا برای آنان هدیه یا خوراکی تهیه نماییم و یا آنها رابیشتر در مجالس ائمه علیهم السلام که همراه با شادی و پذیراییاست، ببریم و … علی(ع)در حدیثی به این شیوه جذاب و موثراشاره فرمودهاند: «طرفوا اهالیکم فی کل جمعه من الفاکهه کییفرحوابا بالجمعه; در هر جمعه به مقداری میوه برای خانوادهتانتهیه نمایید تا آنان از فرا رسیدن جمعهها شادمان باشند(وجمعهها را دوست داشته باشند » . ماهنامه کوثر شماره 35
امام علی و تربیت فرزند – بخش سوم
مبحث چهارم: عوامل تربیتدر فرایند تربیت: بحث از عوامل تربیت از مباحث مهم و اساسیمحسوب میشود. آگاهی از عوامل تربیت و بررسی میزان تاثیر هر یکاز این عوامل دست اندرکاران امر تربیت راکمک میکند تا بتوانندبا توجه به میزان تاثیر آنها برای تربیتبهتر برنامهریزینموده و فرایند تربیتبرای هر کدام جایگاه ویژهای قائل گردند،در سیره تربیتی امامعلی (ع) مبحث عوامل تربیتبنحو شایستهای موردعنایت واقع گردید و آنحضرت نکات سودمندی رابیان داشتهاند. بطورکلی عوامل موثر در تربیت رامیتوان به دو دسته تقسیم نمود،وراثتی و محیطی، عامل وراثتی عمدتادر قبل از تولدتاثیرگذارست، هر چند نمود و تجلی تاثیرات آنها پس از تولدفرزند و رشد او آشکار میگردد اما عامل محیطی عمدتاپس از تولدخواهد بود، هر دو دسته عوامل مورد توجه امام علی (ع) بوده و حضرتدر دیدگاهها و نیز سیره عملی خویش اهمیت آنها را مورد توجهقرار دادهاند. الف)عوامل وراثتی: هر چند در میزان تاثیر عامل وراثت در تربیت و اختلاف هست اماتاثیر آن قابل انکار نمیباشد، عامل وراثت از طریق ژنها برفرزندان تاثیر میگذارد و فرزندان بسیاری از ویژهگیهای ظاهری وروانی والدین خویش را به همراه دارند، امامعلی (ع) نیز در سیرهتربیتی خویش از این عامل مهم یاد کردهاند و از آنجا که تاثیراین عامل نزد آن حضرت مسلم بوده، انتخاب همسران بسیار دقیقبودهاند و از همین دو نخستین همسر خود را از خانواده اصیل نبویانتخاب نمودهاند و پس از وفات آن حضرت نیز در انتخاب همسر جدیدیعنی امالبنین نیز به همین امر توجه داشتهاند زیرا همسر بهعنوان یک رکن خانواده در تربیت فرزندان آینده موثر خواهد بود،جالب اینکه چون همسران آنحضرت همه در یک سطح نبودهاند، به هماننسبت فرزندان آنان نیز از نظر صفات پسندیده دارای درجاتگوناگون بودهاند و از اینروست که از فاطمه (س) دو نور مقدس و دوانسان معصوم از خطاء تقدیم اسلام میگردد و از امالبنین فرزندانشجاع و حامیان ولایت که در کربلا عظمتخویش را نمایش میگذارند واز همسر دیگرش محمدبن حنفیه پا بر عرصه وجود میگذارد که علیرغمداشتن شخصیت والا و صفات پسندیده موفق به حضور در کربلا و جهاددر رکاب امام زمام خویش نمیگردد و حتی از روی دلسوزی وخیرخواهی تلاش مینماید تا حضرت را از رفتن به کربلا منصرف نماید. همین تفاوت در صحنههای عملی زندگی نیز متجلی را نمایان میکند،مسعودی در مروج الذهب مینویسد «در جنگ جمل محمدبن حنفیهپرچمدار سربازان حضرت بود، حضرت علی (ع) به او دستور داد که بهدشمن حمله کند اما او تعلل نمود و در مقابل او عدهای ازتیراندازان دشمن قرار داشتند و محمد منتظر بود تا تیرهای آنانتمام شود، در این هنگام علی (ع) نزد او آمد و فرمود چرا حملهنمیکنی؟ او گفت من منتظر تمام شدن تیرهای آنان هستم و بعد حملهمیکنم، آنگاه محمد حمله نمود و در بین تیراندازی و نیزهانداختن دچار تردید و دو دلی گردید و از حمله ایستاد دوبارهعلی (ع) نزد او آمد و با شمشیرش به او زند و فرمودند: «ادرککعرق من امک» رگ (ژن) از مادرت تو را فرا گرفت (کنایه ازاینکهمادرت شجاع و از قبیله شجاعان نبوده و تو از او ترسویی را بهارث بردهای) سپس حضرت پرچم را گرفت و خودشان …» علی (ع) همچنیندر سختی به نقش وراثت در تربیت اشاره نمود و فرموند: «..اولیالناس بالکرام من عرقت فیه الکرام» سزاوارترین مردمان بهبزرگواری کسی است که بزرگواران در او ریشه دارند» همچنین آلحضرت در نامه خود به مالک اشتر ملاک انتخاب فرماندهان سپاه رابرخورداری از اصالتخانوادگی و ریشه دار بودن برشمردهاند کهبعضی به نقش وراثت در تربیت اشاره دارد. «ثم الصق بذوی الاحسابو اهل البیوتات المصالحه… و از آنان که گوهری پاک دارند و ازخانوادههای صالح و شایستهاند…» و نیز در مقام بیان ویژگیهایکارگزاران میفرماید «…وتوح منهم اهل التجربه والحیاء من اهلبیوتات الصالحه…» برای کارهاکسانی را برگزین که از تجربه ونجابتبهرهمندند و از خانوادههای ریشهدار و شایسته و پیشتاز،پیش از پیروزی اسلام برخاستهاند که چنین کسانی در اخلاق برترند ودر آبرومندی سالمتر،به آزمندیهای مادی کمتر نظر دارند و بهپایان کارها بیشتر میاندیشند…» ب)عوامل محیطی: علاوه بر عوامل وراثتی، عوامل محیطی نیز در تربیت فرزنداندارند منظور ما از عوامل محیطی کلیه عواملی است که پس از تولدکودک او را تحت تاثیر قرار داده و در شکل گیری او موثرند وشامل خانواده، دوستان، همسایگان و انجمنها و تشکلهاو مانندآنها که از بیرون در فرد تاثیر میگذارد میشود، در سیره تربیتیامام علی (ع) به عوامل محیطی تربیت توجه ویژه شده و آنحضرتدیدگاههای بلندی در این زمینه ارائه کردهاند و بیش از همه رویعامل خانواده و دوستان تاکید نمودهاند، در ذیل به عواملی کهدر سیره تربیتی و دیدگاههای آنحضرت مورد توجه بوده اشارهمیکنیم: الف)خانواده: خانواده مهمترین و موثرترین عامل در تربیت فرزندان است،اهمیتخانواده از آنجا دو چندان میشود که از سویی در عاملوراثت نقش دارد و از سوی دیگر از ابتداییترین و نخستین عواملتاثیر گذار محیطی بحساب میآید، علاوه بر اینها خانواده نه تنهاخود از عوامل برجسته محیطی استبلکه در تعیین و زمینهسازی سایرعوامل محیطی نیز موثر است زیرا خانواده میتواند زمینه پیدانمودن دوستان شایسته برای فرزندان رافراهم نمائید، خانوادهمیتواندمدرسهمناسب، محله مناسب، همسایههای مناسب برای آنانفراهم نماید. در کانون خانواده دو رکن اصلی پدر ومادر هستندکههر دو درتربیت فرزندان نقش تعیین کنندهدارند از اینرو شرطتوفیق آنان در این مسئولیت مهم شایستگیشخصیتیهریک ونیزتوافق وهماهنگی و صمیمیت آنان است تا در پرتو آن محیطی امن، پاکیزه وسالم را برای آنان فراهمنمایند. 1)نقش پدر: بنظر میرسد با توجه به مسئولیتبیشتر پدر در مدیریت وسرپرستی خانواده نقش او و نیز و وظیفه او در قبال خانواده وتربیت فرزندان با اهمیتتر باشد. از اینرو در سیره تربیتی امامعلی (ع) مسئولیت و وظیفه سنگین پدر بیشتر مورد توجه واقع گردیدهاست و بطور غیر مستقیم راهکارهایی اراده شده که پدر خانواده بابکارگیری درست آنها میتواند زمینه گرمی خانواده ومحیطامنتربیترابیشترمهیانمایدودر اینجامابهبرخی از آنها اشارهمیکنیم: 1-1)همکاری پدر با مادر در کارهای خانه: گر چه مسئولیت عمده پدر سیاستگذاری و اداره امور بیرونیخانواده است اما در عین حال همکاری او در امور خانه و کارهایدرون منزل بسیار در ایجاد جو صفا و صمیمیت و نیز نیرو بخشی بههمسر جهت مراقبتبیشتر از فرزندان موثر است. از اینرو علی (ع) بااینکه مسئولیتهای بزرگ اجتماعی داشته و در مقطعی از عمرشریفشان در ظاهر نیز بر جامعه مسلمین حکومت نمودهاند در عینحال از امور منزل و همکاریباهمسر با وفایش زهراء (س) غافلنبودهاند،آن حضرت میفرماید: «رسول خد (ص) وارد منزل ما شد درحالیکه فاطمه (س) درکنار دیگ نشسته و من در حال پاک کردن عدسبودم رسول خدا (ص) فرمود: ای اباالحسن… کسی که در خدمت عیالخود باشد و خدمتبه عیال را ننگ نداند خداوند نام او را دردیوان شهداثبت مینماید…» همچنین هشام بن سالم از امامصادق (ع) نقل میکند: «کان امیرالمومنین (ع) یحطلب و سیتقی و یکنسو کانت فاطمه (س) تطحن و تعجن و تخیز» علی (ع) هیزم جمعآوریمینمود و آب فراهم مینمود و خانه را جاروب میکرد و حضرتزهراء (س) آرد میکرد و خمیر مینمود و نان میپخت» نکته قابل توجهدر این روایت تعبیربه «کان» است که در کلام عرب دلالتبراستمرار و مداومت دارد و از آن معلوم میشود که همکاری علی (ع) درامور منزل بصورت مقطعی و موردی نبود بلکه پیوسته این کارها راخودشان انجام میدادند. 2-1)رعایتحال همسر و خوش رفتاری با او: همسر به عنوان مادر خانواده بدلیل ویژهگیهای جسمانی و روانیاز ظرفیت وتوان محدودی برخوردار است و در مقایسه با شوهر و پدرخانواده ضعیفتر و درمقابل مشکلات از استقامت کمتری برخوردار استاز اینرو بر پدر خانواده لازم است که در حد توان از همسرشانتظار داشته باشد و او را از انجام کارهای که فراتراز حد تواناوستبرحذر دارد و با چنین وضعیت همسر خویش مدارا نماید و باخوشرفتاری کانون خانواده را گرم و زندگی مشترک را سرشار از صفاو صمیمیت نماید. علی (ع) در سفارش به فرزندش محمد بن حنفیهفرمودهاست: «فرزندم…اگر بتوانی زن را از انجام کارهایی کهفراتر از توان اوستبازداری چنین کن، چو اینکه چنین کاریزیبایی و جمال او را حفظ و خیال او را آسودهتر و بحال اونیکوتر است، زیرا زن ریحانه و گل است و نه قهرمان، پس در هرحالباهمسر مدارا کن و همنشینی ومصاحبتبا او را نیکو گردان تااینکه زندگی و عیش تو باصفا و بدون دغدغه گردد» 3-1)تامین غذای حلال و توسعه در احسان به خانواده: خانواده و عیال انسان روزی خود او هستند و غالباآنچه رااو بهخانه میآورد استفاده مینمایند، آنان چه بسا از اهیتحلال یاحرام بودن درآمد و تهیه مواد غذایی بیاطلاع نباشند و یاحتی برایآنان حلال یا حرام خوردن چندان مهم نباشد. بنابر این بر پدرخانواده که تامین کننده معیشتخانواده است ضروری است که درکسب حلال کوشا باشد و درآمد حلال را به خانه خویش آورد و فرزندانخود را از لقمه حلال بهرهمند نموده و از خوردن لقمه حرام کههمچون سمی کشنده و ویران کننده آینده آنان است جدابپرهیزندعلی (ع) فرموده است: «علیک بلزوم الحلال و حسن البر بالعیال…» «برتو باد تهیه روزی حلال و نیکو احسان نمودن بر خانواده…» در لغت «البربالکعرباء» به معنای توسعه در احسان و زیاد بودنآمده و با اضافه شده کلمه «حسن» به آن، بر این نکته ظریفدلالت میکند که علاوه بر توسعه و فراوانی احسان در معیشتخانواده، بایداین توسعه به نیکویی انجام گیرد نه اینکه به سختیو همراه با کراهت و مجبوری انجام گیرد و نکته مهمتر اینکه دراین کلام در ربار حضرت حلال بودن غذا را مقدم داشته و این نشانمیدهد که بیش از تامین معیشت، حلال بودن آن مهم است و اگرغذایی حلال نباشد توسعه غذایی دادن بر خانواده ارزش چندانیندارد. 4-1)توجهبه روحیه اعضاء خانواده: اعضایخانوادهبه تناسب ویژهگیهای فردی و روانی خواستهها وعلائق ویژهای دارند که تحقق و عینیتبخشیدن آنها در شادابی وطراوت آنان موثر میافتد و زمینه تربیت آنان را فراهمتر میسازد،البته ذکر این نکته ضروری است که توجه به علایق و خواستههایاعضای خانواده، توجه لجام گسیخته و بدون ضابطه نیستبلکه مرادتوجه به خواستههای واقعی، بحق و مشروع آنان است، علی (ع) در سیرهتربیتی خویش بدین امر مهم یعنی توجه به روحیه اعضای خانواده رامورد توجه قرار دادهاند. در بصره به خانه علاء پسر زیاد حارثی که از یاران او بود رفتتا حال وی را بپرسد، چون فراخی خانه او رادید فرمود: «اینخانه فراح در دنیا به چه کارت آید و تو در آخرت بدان نیازبیشتری دارد، آری اگر میخواهی به سبب آن به آخرت برسی در آن ازمیهمانان و خویشاوندان پذیرایی نما… علاء گفت: ای امیرمومناناز برادرم عاصم بن زیاد به تو شکایت میکنم، فرمود: چرا؟ گفت: او جامه پشمین به تن کرده و از دنیا روی برگردانده(و این باعثگردیده که خانواده و فرزندانش محزون و مغموم گردند)،امام فرموداو را نزدمن آورید، چون نزد من آمد بدو فرمود: ای دشمنک خویش! شیطان سرگشتهات کرده و از راهتبدر برده است، آیا تو بر زن وفرزندانت رحم نمیکنی و چنین میپنداری که خدا خوارمایهتر از آنیکه میپنداری، علاء گفت:ای امیرمومنان و تو نیز لباس خشن و زبربه تن داری و غذای دشوارخوار و نامطبوع استفاده میکنی! فرمود: وای بر تو من مانند تو نیستم، خداوند بر پیشوایان دادگر واجبکرده تا خود را با مردم ناتوان برابر کنند تا فقر و تنگدستی برانسان فقیر غلبه نکند و او را به هیجان وا ندارد» ماهنامه کوثر شماره 36
امام علی و تربیت فرزند – بخش چهارم
نقش آفرینان در تربیت فرزند مادر خانواده که رکن دیگر خانواده است همانند پدر نقش عمدهایدر تربیت فرزندان دارد، مادر علاوه بر اینکه از عوامل تاثیرگذار وراثتی به حساب میآید از حیث تاثیر محیطی نیز نقش تعیینکنندهای دارد زیرا به عنوان رکن دیگر خانواده همانند پدر درتامین فضای عاطفی و ایجاد محیط امن و آرام برای فرزندان موثراست و از این مهمتر نقش بسیار تعیین کننده او از هنگام انعقادنطفه تا رسیدن به سن آموزش و رفتن به مدرسه است که در مقایسهبا نقش پدر در این مقطع بسیار با اهمیتتر است زیرا در دورانجنینی مادر مستقیمترین نقش را دارا است و پس از او نیز به خصوصدر سالهای اولیه نقش مادر برجستهتر است و این تاثیر به ویژهدر دو سال شیرخوارگی به اوج میرسد چرا که شیر مادر به عنوانمهمترین منبع تغذیه کودک، علاوه بر تاثیر اساسی در تامینسلامتی کودک میتواند در شکل گیری روانی و اخلاقی او نیز موثرباشد از اینرو در سیره تربیتی معصومین(علیهم السلام) به خصوصامام علی(ع)بر نقش و اهمیتشیر مادر و نیز انتخاب دایه شایستهبسیار تاکید شده است. علی(ع)فرموده است: «انظروا من ترضعاولادکم فان الولد یشبعلیه» ; نگاه کنید کدام زن به فرزند شماشیر میدهد، زیرا فرزند بر آن رشد میکند.» و در حدیث دیگر میفرماید «همچنان که برای ازدواج همسر انتخاب میکنید برای شیردادن به فرزندانتان نیز دایه انتخاب نمایید زیرا شیر سرنوشت راتغییر میدهد.» علاوه براینکه حضرت بر انتخاب دایه و تاثیر شیرتاکید نمودهاند از شیر دادن چند دسته زنان به فرزندان منعنمودهاند و از آن جمله میتوان به زنان کودن، نادان، دیوانه،فاحشه و بدکار اشاره نمود; آن حضرت فرمودهاند: «از دادن شیرزنان فاحشه و دیوانه به فرزندانتان بپرهیزید زیرا شیر تاثیرمیگذارد.» و در سخن دیگری فرمودند: «از زنان کودن و نادانطلب شیر برای فرزندانتان ننمایید زیرا شیر بر سرنوشت غلبهمیکند.» ب)دوستان: دوستان و همسالان از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر تربیتفرزندان به حساب میآیند; فرزندان به خصوص در دوران جوانی گرایشزیادی به دوستان دارند و فرصت زیادی را به همنشینی با آناناختصاص میدهندو همین همنشینی و رفاقت زمینه تاثیر پذیری آناناز یکدیگر را فراهم میسازد. علی(ع)در سیره تربیتی خود توجه ویژهای به نقش تربیتی دوستان معطوف داشتهاند و ضمنبیان آثار مثبت و منفی دوستان، فرزندان خود را به همنشینی ورفاقتبا دوستان صالح و شایسته توصیه مینمودند. آن حضرت خطاببه فرزندش امام حسن(ع)فرمودند: «قبل از پرسش از راه ومسیر(درمسافرت)از(اخلاق و خصوصیات) رفیق و همراهت پرسش نما.» همچنین در توصیه به محمدبن حنفیه فرمودهاست: «فرزندم!… ازبهترین بهره انسان دوست و همنشین صالح است، با نیکوکارانهمنشین شو تا از آنان باشی و از بدکاران و اهل شر و کسانیکه بهواسطه کارهای باطل و سخنان مهیج و ساختگی تو را از یاد خدا ومرگ باز میدارند دوری کن، تااز آنان نباشی…» علی(ع)علاوه براینکه فرزندان خود را به دوستی با نیکوکاران سفارش و از دوستیباناصالحان برحذرمیداشته، مصادیق و نمونههایی از دوستان ناصالحرانیز معرفی مینمود تا اینکه فرزندان با آگاهی بیشتر و بینشیوسیعتر به انتخاب دوستان بپردازند. آن حضرت در موعظهای بهفرزندش حسن(ع)او را از همنشینی با افراد نادان و کودن، بخیل،تبهکار و دروغگو برحذر داشتهاند: «…فرزندم! از دوستی نادانبپرهیز زیرا او آنچه را سختبدان نیازمندی از تو دریغ دارد واز دوستی تبهکار بپرهیز که به اندک بهایی تو را بفروشد و ازدوستی دروغگو بپرهیز که او سرابی ماند که دور را به تو نزدیک ونزدیک را به تو دور میکند.» نکته این است که والدین به ویژهپدر نقش مهمی در دوستیابی شایسته برای فرزندانشان دارندعلی(ع)در دیدگاهی بلند و ظریف غیر مستقیم راهکاری جالب توجه دراین زمینه ارائه دادهاند، و آن اینکه والدین با افراد صالح وشایسته که فرزندان صالح و شایسته دارند، رابطهدوستی و همنشینیپیدا نمایند تا در پرتو ارتباط والدین، فرزندان نیز با هم دوستو همنشین گردند، آن حضرت فرمودهاند: «موده الاباء قرابهبینالابناء…; دوستی پدران سبب نزدیکی فرزندان به هممیگردد…» و از حدیث دیگری از آن حضرت معلوم میشود دوستیوالدین چنان در ارتباط فرزندان موثر است که به منزله رابطهنسبی و خویشاوندی بین آنان به حساب میآید. ج)انجمنها و گروهها: انجمنها، گروهها و تشکلها نیز یکی از عوامل محیطی موثر برتربیت فرزندان است، فرزندان، هنگامی که به گروه یا تشکلی تعلقگیرند و در مجالس و محافل آنان شرکت نمایند تحت تاثیر ویژگیهاو رفتارهای آن گروه و تشکل قرار میگیرند و چنان چه آن تشکل، ازمجموعه افراد نیک تشکیل یافته باشد بر فرزند تاثیر مثبت و اگراز ناصالحان تکون یافته باشد تاثیر منفی در او خواهدگذاشت،علی(ع)در وصیتبه امام حسن(ع)فرمود: «قارن اهل الخیر منهم وباین اهل الشر تبنعنهم; با گروه خوبان و نیکوکاران همنشین شوتا از آنان باشی و از گروه بدان و شرور دور باش تا از آناننباشی.» همچنین در حدیث دیگر فرزندش را از حضور در مجالس ومحافل نامطمئن و در مظان بدی بر حذر داشته استآن حضرت در وصیتبه فرزندش امام حسن(ع)فرمودهاند: «ایاک و مواطن التهمه والمجلس المظنون به السوء لان قرین السوء یغیر جلیسه; از حضور درمحلهای تهمتزا و مجلسی که گمان بدی در آن میرود بپرهیز، چونهمنشین بد، همنشین خود را دگرگون میکند.» د)علماء و دانشمندان: از دیگر عوامل تاثیر گذار در تربیت فرزندان، قشر عالم ودانشمندان هستند، علما و دانشمندان غالبابه خاطر برخورداری ازفضایل علمی و عملی تاثیر شگرفی در دیگران بخصوص شاگردان خوددارند و بخصوص اگر عالم دینی و وارسته باشند همنشینی و ارتباطبا آنان در تهذیب نفس و الگوپذیری اخلاقی تاثیر فراوانی خواهدداشت، فرزندان در پرتو ارتباط با چنین قشری از جامعه کسب بزرگیو شرافتخواهند نمود. امیرمومنان(ع)در وصیتبه فرزندش امامحسین(ع) فرمودهاند: «…من خالط العلماء وقر و من خالط الانذالحقر…; فرزندم! کسی که با علماء و دانشمندان رفت و آمد داشتهباشد از آنان کسب بزرگی نماید و کسی که با افراد پست ارتباطداشته باشد پست و حقیر گردد…» ه)همسایگان: همسایگان نیز یکی از عوامل تاثیر گذار محیطی به حسابمیآیند، آنها به دلیل ارتباط زیاد که به طور طبیعی وجود دارددر یکدیگر تاثیر میگذارند و در این میان تاثیر فرزندان بریکدیگر و ارتباط آنها با هم به خصوص اگر همسال و همجنس باشندچشمگیرتر است در سیره تربیتی امامعلی(ع)به دلیل تاثیر زیادتربیتی همسایگان بر یکدیگر، این عامل مورد توجه واقع گردید وسفارش شده انسان قبل از انتخاب محل زندگی از همسایگان و وضعیتاخلاقی آنان تحقیق کند. آن حضرت خطاب به فرزندش امامحسن(ع)فرمود: «…سل عن الرفیق قبل الطریق و عن الجار قبلالدار; فرزندم…! قبل از طی طریق سفر از وضعیت رفیق و همسفرتسوال کن و قبل از انتخاب خانه درباره همسایه(وضعیت اخلاقیآنان) پرسش نما.» خلاصه و نتیجه گیری در این مقاله از چهار مبحثسخن به میان آمد و در مبحث اولابتداء به اهمیت تربیت فرزندان از دیدگاه امامعلی(ع) اشارهگردید سپس به ضرورت تسریع در آن پرداخته شد و آنگاه به هدفنهایی از تربیت فرزند که همانا مطیع شدن آنها برای خداوند استاشاره شد، در مبحث دوم ابعادگوناگون تربیت انسان و انواع آنمورد بحث قرار گرفت و از تربیت دینی، اخلاقی، اجتماعی و جسمانیسخن به میان آمد و دیدگاههای آن حضرت درباره هر یک بیان گردید،در مبحثسوم شیوههای تربیتی در سیره وکلام امامعلی(ع)مورد بررسیقرار گرفت و به چهار شیوه آن حضرت از جمله شیوه محبت، شیوهاحترام به شخصیت فرزند، شیوه تشویق و تنبیه و شیوه الگوییاشاره گردید و برای هریک نمونههایی از سیره عملی آن حضرت بیانگردید و در مبحث چهارم از عوامل تربیتسخن به میان آمد و اینعوامل به دو دسته، عوامل وراثتی و محیطی تقسیم گردید و در بخشمحیطی از عوامل مهم خانواده، عامل دوستان، عامل گروهها وتشکلها، عامل قشر خاص علماء و دانشمندان و عامل همسایگان یادشده است. از بررسی سیره و دیدگاههای تربیتی امام علی(ع)بهمقداری که در این مقاله آمده نتایج زیر قابل ارائه است: 1- در سیره تربیتی امام علی(ع)همه عناصر یک نظام تربیتی جامعارائه شده است. چرا که هم از اهمیت و ضرورت تربیت و هم ابعادگوناگون آن و هم از اهداف، شیوهها و عوامل موثر در تربیتسخنبه میان آمده است و این حکایت از جامعیت نظام تربیتی آن حضرتدارد. 2- از آنجا که در سیره تربیتی آن حضرت هدف نهایی از تربیتفرزندان اطاعت از خداوند و رسیدن به مقام عبودیت است در نتیجهدر توجه به ابعاد تربیتی یکسان نگریسته نشده و بلکه در سیرهتربیتی ایشان بعد دینی و اخلاقی بیش از سایر ابعاد مورد توجهواقع گردیده است، چرا که عمدتادر پرتو تربیت این دو بعد است کهانسان به آن هدف نایل میشود و سایر ابعاد عمدتاوسیله و ابزاربرای تربیتبهتر این دو بعد است، درحالی که در تربیت غیر اسلامیو غربی چون هدف عمدتاتربیتشهروند خوب و رسیدن به رفاه مادیاست تربیت دینی و اخلاقی نه تنها در اولویت نیست که از سایرابعاد کمتر مورد توجه قرار میگیرد. 3- علی(ع)در بخش تربیت دینی مساله مراحل تربیت را به خوبیمورد توجه قرار دادهاند و به ویژه در دوره کودکی تواناییها وظرفیت کودک را کاملا رعایت نمودهاند و از این رو در مساله نمازکه از بارزترین نمودهای تربیت دینی است تا قبل از سن دهسالگی(سن تمییز)فقط سفارش به تعلیم و آموزش نماز و زمینهسازیبرای اقامه آن درسنین بعد نمودهاند اما از ده سالگی به بعد براقامه نماز فرزندان تاکید نمودهاند، همچنین در آشنا نمودنکودکان به علوم اهلبیت(علیهم السلام)و عقاید حقه در روایت تعبیربه «ما ینفعهم» شده که دلالت دارد در دوره کودکی، فرزنداناستعداد فراگیری و تعلیم همه آنها را ندارند; علاوه بر اینها آنحضرت، در سخنی کوتاه و عمیق به شیوه رفتار با کودکان در ایندوره اشاره نمودهاند و فرمودهاند: «من کان له ولد صبا» ; هرکه فرزند کودک دارد باید کودکانه با او رفتار نماید. و همهاینها حکایت از توجه عمیق آن حضرت به مراحل رشد و تربیتفرزندان دارد. 4- از آنچه در این مقاله آمده معلوم گردید که از دیدگاهامامعلی(ع)و در سیرهتربیتی آن حضرت خانواده مهمترین و اساسیترین نقش را داراست ودر مقایسه با سایر عوامل از تاثیر بیشتری برخوردار است و اینبدان دلیل است که اولا در تاثیر عامل وراثتی فقط عامل خانوادهموثر است و سایر عوامل محیطی نقشی ندارند; ثانیا فرزندان تاپیش از بلوغ در مجموع بیشترین بخش عمرشان در کانون خانوادهوتحت نظارت آنان سپری میشود; ثالثا نقش الگویی والدین به ویژهدر تربیت اخلاقی بسیار چشمگیر و اساسی است و رابعا خانواده تنهاخود عامل تاثیرگذاری محیطی در تربیت فرزندان است که زمینه سازسایر عوامل محیطی است، چرا که از طریق ارتباطات اجتماعی زمینهدوستیابی شایسته را برای فرزندان فراهم مینمایند، و اینخانواده است که محله مناسب، همسایه لایق، مدرسه مطلوب و… رابرای فرزندان فراهم مینمایند، همچنین معلوم گردید که نقش پدربه خصوص در زمینهسازی سایر عوامل محیطی برجستهتر از مادر بودهو در مقابل در دوران جنینی و سالهای اول تولد نقش مستقیم مادربرجستهتر از پدر است ولی در مجموع وظیفه و مسوولیت پدر در قبالتربیت فرزندان سنگینتر و بیشتر از مادر است و به همین خاطرعلی(ع)در مواعظ و توصیهها بیشتر فرزندان پسر خود را مورد خطابقرار دادهاند ومسوولیت آنهارا بیشتر تذکردادهاند. 5- پس از خانواده عامل دوستان و همسالان بیش از دیگر عواملمورد توجه حضرت واقع گردید و این به خاطر نقش مهم و مستقیمدوستان در تربیت فرزندان است، علاوه بر این سایر عوامل مانندهمسایگان و انجمنها نیز به نحوی به عامل دوستان برمیگردد چونآنها نیز زمینه دوستیابی را فراهم مینمایند. 6- در سیره تربیتی و دیدگاههای حضرت علی(ع)به نکاتی برمیخوریم که به روشنی معلوم میشود آن حضرت پیشرو در بسیاری ازنکات تربیتی بوده که صاحب نظران امر تعلیم و تربیت دنیای امروزبه خصوص صاحبنظران غربی سالهای سال بعد و پس از آزمایشهای مکرربدان رسیدهاند، برای نمونه بحث تاثیر وراثت و محیط که ازکهنترین مباحث تعلیم و تربیت و روانشناسی است و بهنحو شایستهایمورد توجه آن حضرت بوده است، همچنین بحث مراحل تربیت و رشدکودک و اصولا توجه به کودک و تربیت متناسب او که عمدتا در قرننوزدهم و بیستم تحت عنوان روانشناسی رشد کودک مطرح گردید بهنحو دقیق و ظریفی در سیره تربیتی آن حضرت مورد توجه واقع گردیداز همه مهمتر برخی تئوریهای روانشناسی است که از شاهکارهایروانشناسان و صاحبنظران امر تربیتبه حساب میآید و سالها تاریخروانشناسی و علوم تربیتی را تحت تاثیر قرار داده است درحالیکه اینها ریشه در سیره تربیتی آن حضرت دارند، در یا تئوریانعکاس مشروط ( Conditionet Reflx) اشاره نمود که عمدتا درروانشناسی یاد گیری مطرح میشوند، بر طبق این تئوری اساسیادگیری بر انعکاس مشروط قرار دارد که بر اثر مجاورت و مشابهتدوشییء با یکدیگر امر یادگیری آسانتر و بهتر صورت میگیرد،تئوری فوق برای اولین بار توسط پاولف روسی مطرح گردید و بعد ازآزمایشهای مختلفی که روی حیوان انجام داد نتیجه گرفت کهعکسالعمل طبیعی یک امر در شرایط خاصی به امر مجاور آن منتقلمیشود. با کمی دقت آشکار میشود که این تئوری بهنحو جامعتر وفراگیرتر در سخنان علی(ع)به عنوان یک شیوه تربیتی در بعد تربیتدینی مطرح شده است، بدین بیان که حضرت علی(ع)در حدیثخود درارتباط با نشان دادن اهمیت روز جمعه به عنوان روزی مقدس و بلکهعید هفته فرمودهاند: «در روزهای جمعه برای زن و فرزندان خودمقداری میوه تهیه کنید تا آنان از جمعهها خاطره خوش داشتهباشند و از آن خوششان بیاید.» و این سخن عمیق و ظریف حضرتگرچه در خصوص روز جمعه مطرح گردید اما در واقع حضرت یک شیوهمهم رابرای تربیت دینیارائه دادهاند و جمعه به عنوان مثال ونمونهای از آن است. ماهنامه کوثر شماره 37
علی همت بناری