سپیده سخن گنجینههای گرانقدر تمدن و فرهنگ یک کشور در آثار باستانی، نوشتار علمی و پدیدههای کهن آن به چشم میخورد. و اندیشمندان فرهنگی جامعه از جمله یادگاران ماندگار یک مرز و بوم و یا آیین به شمار میروند که گاه ارزش یکی از آنان، برتر از تمامی آثار و بناهای تاریخی محسوب میشود. فرهنگنامهها، دایره المعارفها، و یا کتابهای مقدس و آسمانی مردم، آینهای شفاف در معرفی چنین الگوهای شایسته به دیگران بوده و بیانگر ویژگیهای روحی، ارزشهای معنوی و یا حماسههای کم نظیر و گاه بینظیر هستند. با نگاهی هرچند اندک به آثار طلایی اقوام گوناگون، چهرههای چشمگیری را مییابیم که در صحنههای پر فراز و نشیب علمی، الگویی معرفت آفرین به شمار میرفتهاند و یا در عرصههای مبارزه و حماسه، نمونهای درس آموز بودهاند، و یا در میدان جهاد با نفس و معبرهای دشوار اخلاقی، معلمی پارسا محسوب شده، به گونهای که در زهد و بیمیلی به زینتهای فریبای زندگی، شهره شهرهای بسیاری بودهاند. و یا بر کرسی سخنوری، خطیبی فن آور و شهیر دانسته شدهاند. اما در این میان، کمتر کسی را مییابیم که در صراط زندگی، الگویی بیهمتا، در عرصه دانایی و بینش، استادی یگانه، بر توسن سخن، شهسواری خوش کلام، در سنگلاخهای مبارزه و جهاد، پیشوایانی اسطوره گونه و فرماندهی تمام عیار، در رهیابی به قلههای ترس و معنویت و دستیابی به بلندای رهایی از بندها و اسارتهای هواها و هوسها، پیشگامی پیراسته و رهبری وارسته، در محیط خانواده شوهری سختکوش و پدری دلسوز و در سجاده عبادت، عابدی تسلیم و انسانی سلیم محسوب شود، که گویی در کتاب شخصیت او، هزار صحیفه دلربا دیده میشود که هیچیک با دیگری یکسان نبوده و قابل جمع – از نظر ظاهری – و یا برتری نباشد. بیگمان عظمتبیکران چنین انسانی، توان رهیابی به ژرفای وجود او را، از همه میرباید و سخنان افراد معمولی و عادی را بیهوده و کمارزش مینمایاند از اینرو شیفتگان شخصیت او باید وی را در آینه کلام پروردگاری یابند که خود پرورانده اوست، یا در صحیفهای جویند که انسانهای همسان او نگاشتهاند و یا بر ساحل باور و در کنار اندیشههای شیرین چنین شخصی از شخصیتخدا گونه او، قطرههایی در کام عطشناک خود ریزند تا نمی از اقیانوس ارزشها و ویژگیهای وی نصیب خود سازند. قرآن را که میگشاییم، دهها و حتی صدها آیه روشنگر و الگو بخش مییابیم که نشان از رادمردی جاودانه دارد، والا گوهری که افزون بر مقام عصمت که ارزش بس گرانبهاست فضایل کیمیا گون او در آینه آیات به خوبی بیان شده است و اکنون که چهارده قرن از زمان حیات وی میگذرد، گویی او، انسان امروز جامعه ماست و یکایک ویژگیهای وی، به مثال آفتاب عالمتاب، تمامی افراد را از ظلمتهای زندگانی رهایی میبخشد. علی انسانی هزار بعدی که صدها سال است، نظم و نثر، تفسیر و فقه، کلام و حقوق، ریاضیات و ادبیات و … همه و همه از ریزش عظمت او روزی خوارند. امام علی بن ابیطالب(ع) است که تنها خدای او یارای بیان صفات او را دارد و یا رسول حق که سفیر خداوندی است توان یادآوری ویژگیهای وزیر و پسر عم خود را داراست. اینک که در ماه رمضان نسیم روحبخش سخنان خداوندی، رواق وجودمان رابا عطر خود، معنویتی دیگر میبخشد، برخی از آیات قرآن کریم را درباره امیرمؤمنان علی(ع) با نگاه دل میبینیم و سیمای علی را در آینه قرآن نظاره میکنیم. (1) «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤف بالعباد» (1) بعضی از مردم [با ایمان و فداکار همچون علی(ع) در لیله المبیت، به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر(ص)] جان خود را در برابر خشنودی خدا میفروشند و خداوند نسبتبه بندگان مهربان است. تفسیر آیه در کلام اهل سنتمفسر معروف اهل تسنن، ثعلبی میگوید: هنگامی که پیامبر اسلام تصمیم به هجرت از مکه به مدینه گرفت، برای تحویل امانتهای مردم و پرداخت پولهای آنان، علی(ع) را بجای خود قرار داد و شب هنگام که به سوی «غار ثور» حرکت نمود و مشرکان اطراف خانه او را محاصره کرده بودند، دستور داد علی(ع) در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگی (برد خضرمی) که مخصوص خود پیامبر بود، روی خویش بکشد. در این هنگام خداوند به «جبرئیل» و «میکائیل» وحی فرستاد که من بین شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانیتر قرار دادم، کدام یک از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگی دیگری را برخود ترجیح دهد. هیچیک حاضر نشدند. به آنان وحی کرد اکنون، علی(ع) در بستر پیامبر خوابیده است و آماده فدای جان خویش است. به زمین روید و حافظ و نگاهبان او باشید. هنگامی که جبرئیل بالای سر و میکائیل پائین پای علی نشسته بودند، جبرئیل میگفت:«بهبه! آفرین بر تو ای علی! خداوند به واسطه تو بر فرشتگان افتخار میکند». ناگاه آیه «و من الناس …» نازل شد و در آن صفات علی(ع) بیانگردید. (2) ابنابی الحدید معتزلی از اهل سنت که درباره تفسیر این آیه بر این باورست، حماسه علی(ع) در لیله المبیت – شب خوابیدن به جای رسول الله(ص) – مورد تایید همگان است و غیر از کسانی که مسلمان نیستند و افراد سبک مغز، آن را انکار نمیکنند. (3) (2) «و اذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان الله بری من المشرکین و رسوله فان تبتم فهو خیر لکم و ان تولیتم فاعلموا انکم غیر معجزی الله و بشر الذین کفروا بعذاب الیم.» (4) و این اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به «عموم» مردم در روز حج اکبر«روز عید قربان» که خداوند و پیامبر او از مشرکان بیزارند، با این حال اگر توبه کنید به نفع شماست و اگر سرپیچی نمایید، بدانید شما نمیتوانید خدا را ناتوان سازید «و از قلمرو و قدرتش خارج شوید» و کافران را به مجازات دردناک بشارت ده. تفسیر آیه در کلام اهل سنتاحمد حنبل – پیشوای معروف اهل سنت – از ابن عباس نقل میکند که پیامبر فلان شخص(خلیفه نخست) را فرستاد و سوره توبه را به او داد – تا به مردم هنگام حج ابلاغ کند – سپس علی(ع) را به دنبال او فرستاد و آن را از وی گرفت و فرمود: ابلاغ این سوره تنها به وسیله کسی باید باشد که او از من است و من ازاویم. (5) (3) «ان الذین اجرموا کانوا من الذین آمنوا یضحکون و اذا مروا بهم یتغامزون» (5) بدکاران «در دنیا» پیوسته به مؤمنان میخندیدند و هنگامی که از کنار آنها میگذشتند، آنان را با اشارات مورد سخریه و استهزا قرار میدادند. تفسیر آیه در کلام سنتپارهای از مفسران اهل سنت در تفسیر این آیه، چنین نوشتهاند که: روزی علی(ع) و جمعی از مؤمنان از کنار جمعی از کفار مکه گذشتند، آنها به حضرت و مؤمنان خندیدند و آنها را استهزا نمودند، این آیات نازل شد و سرنوشت مسخره کنندگان را در قیامت روشن ساخت. (7) (4) «فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم، فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین» (8) هرگاه بعد از علم و دانش که «درباره مسیح» به تو رسیده «باز» کسانی بر تو به ستیز برخیزند به آنها بگو: بیائید ما فرزندان خود را دعوت میکنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت میکنیم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت میکنیم، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله میکنیم و لعنتخدا را بر دروغگویان قرار میدهیم. مباهله به معنای رها کردن و قید و بند را از چیزی برداشتن یعنی بنده را به حال خود گذاشتن و عاقبت کار او را به دستخدا سپردن. تفسیر آیه در کلام اهل سنتانبوه بیشماری از مفسران اهل سنت «ابناءنا» در آیه را اشاره به حسن و حسین(ع) نساءنا را فاطمه و انفسنا را اشاره به علی(ع) دانستهاند. که نشان از چشمگیری مقام علی(ع) در عرصه نفرین نمودن دشمنان و آشکار شدن حق و در کنار رسول خدا و حتی همانند جان او گردیدن، بیان شده است. (9) (5) «سال سائل بعذاب واقع، للکافرین لیس له دافع من الله ذی المعارج» (10) تقاضاکنندهای تقاضای عذابی کرد که واقع شد! این عذاب مخصوص کافران است و هیچکس نمیتواند آن را دفع کند. از سوی خداوند ذی المعارج – صاحب فرشتگانی که بر آسمانها صعود میکننده – است. تفسیر آیه در کلام اهل سنتعلامه امینی نام سی نفر از عالمان اهل سنت را بیان میکند که همگی علت نزول این سه آیه را درخواست عذاب از سوی منکر انتصاب و ولایت علی(ع) بعد از رسول خدا(ص) در صورت حقانیت امامت آن حضرت – دانستهاند. داستان از این قرار بود که: چون رسول خدا(ص) علی(ع) را در روز غدیر خم به خلافت منصوب نمود و درباره او فرمود: هر که من مولا و ولی او هستم، علی مولا و ولی اوست، چیزی نگذشت که این سخن در تمامی شهرها منتشر شد. نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر آمد و گفت: تو ما را دستور دادی، شهادت به یگانگی خدا و رسالتخود از سوی او دادی، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی، ما همه اینها را پذیرفتیم، اما با اینها راضی نشدی تا اینکه این جوان – اشاره به علی(ع) – را به جانشینی خود منصوب کردی و گفتی: من کنت مولاه فعلی مولاه آیا این سخن از ناحیه خودت استیا از سوی خدا؟ پیامبر(ص) فرمود: قسم به خدایی که معبودی جز او نیست، این از ناحیه خدا است. نعمان روی برگرداند و در حالی که میگفت: خداوندا! گر این سخن حق است و از ناحیه توست، سنگی از آسمان بر ما بباران! اینجا بود که ناگهان سنگی بر سرش فرود آمد و او را هلاک کرد. ناگاه آیه «سال سائل بعذاب واقع، للکافرین لیس له دافع» نازل شد. (6) «اهدنا الصراط المستقیم» (12) ما را به راه راست هدایت فرما. تفسیر آیه در کلام صاحب نظران علامه طباطبایی در المیزان از «فقیه» و «تفسیر عیاشی» نقل نموده که «صراط مستقیم» در این آیه: امیرمؤمنان، علی(ع) است. (13) در سخن دیگری از امام صادق(ع)، صراط مستقیم، راه به سوی معرفتخدا تفسیر شده که دو صراط است، یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت، صراط در دنیا امام واجب الاطاعه است، کسی که او را شناخته و از وی پیروی کنند و در آخرت صراطی است که پل دوزخ است و کسانی که در دنیا امام واجب الاطاعه را نشاسند، بر این صراط لغزیده و در آتش دوزخ هلاک خواهند شد. (14) (7) «الذین ینفقون اموالهم بالیل و النهار سرا و علانیه فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف علیهم و لا هم یحزنون» (15) کسانی که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکار انفاق میکنند، پاداششان نزد پروردگار آنان است و نه ترسی برای آنهاست و نه غمگین میشوند. تفسیر آیه در کلام اهل تسنن افزون بر مفسران شیعی، عالمان اهل تسنن نیز در تفاسیر خود نزول این آیه را درباره حضرت علی(ع) دانستهاند، کسانی چون ابن عساکر، طبرانی، ابن حاتم، ابن جریر و امام فخر رازی. (16) داستانی که شان نزول و علت نازل شدن آیه را در آن بیان کردهاند آن است که: امام امیرالمؤمنین(ع) در حالی که تنها چهار درهم داشت، یک درهم در روز، یک درهم در شب، سومین آن را مخفیانه و درهم آخر را آشکارا در راه خدا انفاق نمود. اما حکم کلی و معیاری که در تمامی عصرها و نسلها درس آموزی آن برای دینباوران آن ضروری مینماید، آن است که انفاق کنندگان باید از نظر پنهان یا پیدا بودن عمل خویش، جنبههای اخلاقی و اجتماعی و یا شخصیت انسانهایی را که بدانها کمک میکنند، مراعات نمایند، آنجا که حفظ آبروی افراد لازم است، از انفاق آشکار دوری کنند و زمانی که تعظیم شعائر مذهبی، تشویق دیگران به عمل شایسته و الهی مطرح است، یا هتک احترام مسلمانی نمیشود، در نگاه دیگران کمک کنند. اما در هنگام انفاق و پس از آن از فقر و تنگدستی بیمی نداشته باشند و به وعدههای خداوند ایمان داشته، به او توکل کنند تا بدین سان، رضایتخداوند را کسب و آثار اخروی را جلب نمایند، (17) همانند امام متقیان و پیشوای خداجویان علی(ع). (8) «لنجعلها لکم تذکره و تعیها اذن و اعیه» (18) تا آن – نزول عذاب بر ستمکاران و مستکبران – را وسیله تذکری برای شما قرار دهیم و گوشهای شنوا آن را نگهداری میکنند. تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع برخی از مفسران شیعی سی حدیث از اهل تسنن و تشیع در نزول این آیه درباره شخصیتحضرت علی(ع) نقل کردهاند که نشانگر عظمت مقام امام(ع) نسبتبه دانایی اسرار پیامبر و وراثت تمام علوم رسول خدا است. (19) حدیث از آنجا آغاز میشود که پیامبر اکرم(ص) – هنگام نزول آیه «و تعیها اذن واعیه» و گوشهای شنوا آن را نگهداری میکنند. فرمود: «من از خداوند درخواست کردم گوشهای علی را از این گوشهای شنوا و نگه دارنده حقایق قرار دهد» به دنبال سخن پیامبر، علی(ع) فرمود: «من هیچ سخن بعد از آن از رسول خدا نشنیدم که آن را فراموش کنم. تا به همیشه آن را به خاطر داشتم» (20) (9) «ان الابرار یشربون من کاس کان مزاجها کافورا… و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا، انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء و لا شکورا» (21) نیکان از جامی مینوشند که با عطر خوشی آمیخته است… «آنان» غذای – خود را و با اینکه به آن علاقه و نیاز دارند به مسکین و یتیم و اسیر میدهند – و میگویند – ما شما را برای خدا طعام میدهیم و هیچ پاداش و تشکری از شما نمیخواهیم. تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع 34 نفر از عالمان معروف اهل تسنن، با نقل حدیثی در کتابهای خود، این آیات را درباره ایثار امام علی(ع) و خاندان تابناک او دانستهاند (22) و تمامی عالمان شیعی، هیجده آیه مورد بحث را از افتخارات بینظیر و فضایل بسیار مهم حضرت علی، فاطمهزهرا و فرزندانشان(ع) شمردهاند. (23) ماجرای نزول آیات بدینگونه بود که حسن و حسین(ع) بیمار شدند. پیامبر(ص) با جمعی از یاران به عیادتشان رفتند و به علی(ع) فرمودند: ای ابوالحسن! خوب بود نذری برای شفای فرزندان خود میکردی. علی و فاطمه و فضه – خادم آنان – نذر کردند – اگرآندو شفا یابند، سه روز روزه بگیرند(طبق برخی از روایات حسن و حسین(ع) – نیز گفتند ما هم نذر میکنیم روزه بگیریم) چیزی نگذشت که هر دو شفا یافتند، در حالی که از نظر مواد غذایی، دستخالی بودند، علی سه من جو قرض نمود و فاطمه(س) یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت، هنگام افطار سائلی بر در خانه آمد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد سلام بر شما ای خاندان محمد! مستمندی از مستمندان مسلمان هستم، غذایی به من دهید، خداوند به شما از غذاهای بهشتی مرحمت کند. آنان همگی مسکین را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم همچنان روزه گرفتند و موقع افطار یتیمی ندای کمک سر داد و باز آنان غذای خود را به او دادند. و در سومین روز روزه، اسیری از غذای آنان طلب نمود و باز آنان با آب افطار نمودند. صبح فردا علی دستحسن و حسین را گرفته، خدمت رسول الله آمدند و هنگامی که حضرت عزیزان خود را نظاره مینمود، دید از شدت گرسنگی میلرزند! فرمود: این حالی را که در شما میبینم برای من بسیار گران است. سپس برخاست و با آنان به خانه فاطمه وارد شدند، دید دختر عزیزش در محراب عبادت ایستاده است، در حالی که از شدت گرسنگی شکم او به پشت چسبیده و چشمانش به گودی نشسته است. اندوه وجود پیامبر(ص) را فرا گرفت و در حالی که غبار غم بر قلب مبارک حضرت نشسته بود، جبرئیل نازل شد و گفت: «ای محمد! این سوره را بگیر، خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت میگوید، سپس سوره هل اتی – و هجده آیه مربوط به ایثار حضرت علی حسن و حسین(ع) را نازل نمود.» (24) (10) «اجعلتم سقایه الحاج و عماره المسجد الحرام کمن آمن بالله والیوم الاخر و جاهد فی سبیل الله لایستوون عند الله، و الله لایهدی القوم الظالمین.» (25) آیا سیراب کردن حجاج و آباد ساختن مسجدالحرام را همانند «عمل» کسی قرار دادید که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و در راه او جهاد کرده است. «این هر دو» هرگز نزد خدا مساوی نیستند و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمیکند. تفسیر آیه در کلام اهل تسنن دانشمندان معروف اهل سنتحاکم «ابوالقاسم حسکانی» از «بریده» نقل میکند که شیبه و عباس هرکدام بر دیگری افتخار میکردند. علی(ع) از کنار آندو میگذشت از افتخار نمودن آندو پرسش نمود. عباس گفت: امتیازی به من داده شده که احدی ندارد و آن مساله آب دادن به حجاج خانه خدا است. شیبه گفت: من تعمیر کننده مسجد الحرام و کلیددار خانه کعبه هستم. علی(ع) گفت: با اینکه از شما حیا میکنم، باید بگویم که با این سن کم افتخاری دارم که شما ندارید. آندو پرسیدند کدام افتخار؟! حضرت فرمود: من با شمشیر جهاد کردم تا شما ایمان به خدا و پیامبر – درود خداوند بر او خاندان وی باد – آوردید. عباس خشمناک برخاست و دامن کشان نزد رسول الله رفت.(و به عنوان شکایت) گفت: آیا نمیبینی، علی با من چگونه سخن میگوید؟ پیامبر علی(ع) را خواست و از چگونگی ماجرا پرسش کرد. ناگاه جبرئیل نازل شده و گفت: ای محمد! پروردگار به تو سلام میفرستد و میگوید این آیات را بر آنها بخوان: «اجعلتم سقایه الحاج و …» (26) امید آنکه نسیمی روحبخش از بوستان معرفت قرآن، نهال وجودمان را رایحه علوی بخشیده باشد و به زودی در کنار تربت پاک آن امام زمزمه کنیم. ای آفتاب آینهدار جمال تو مشک سیاه مجمرهگردان خال تو (27) 1- سوره بقره /207. 2- تفسیر نمونه، آیت الله مکارم و جمعی از نویسندگان، ج 2، ص46; الغدیر، ج 2، ص44. 3- شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج3، ص 270; احیاء العلوم، غزالی، ج3، ص 238; نزهه المجالس، صفوری، ج2، ص209; تذکره الخواص، سبط ابن جوزی حنفی، ص 21; مسند، احمد حنبل، ج1، ص 348; تاریخ طبری، ج2، ص99 – 101; سیره ابن هشام، ج 2، ص291; تاریخ یعقوبی، ج2، ص29. 4- توبه /3. 5- مسند احمد حنبل: ج1، ص 231(طبع مصر); همان، ج3، ص212; همان، ج1، ص 150; خصایص نسائی، ص 28. 6- مطففین /29 و 30. 7- تفسیر فخر رازی، قرطبی، روح المعانی و کشاف، ذیل آیه29 و 30 از سوره مطففین. 8- آل عمران / 61. 9- صحیح مسلم، ج7، ص 120; مسند احمد بن حنبل، ج1، ص 185; تفسیر طبری، ج3، ص 192; مستدرک حاکم نیشابوری، ج3، ص 150; دلائل النبوه، حافظ ابونعیم اصفهانی، ص297; روح المعانی، آلوسی، ج3، ص167; کشاف، زمخشری، ج1، ص193; فصول المهمه ابن صباغ، ص 108; الجامع لاحکام القرآن، علامه قرطبی، ج3، ص 104. 10- معارج / 1 و3. 11- تفسیر نمونه، ج 25، ص7. 12- فاتحه / 5. 13- تفسیر المیزان(ترجمه)،ج1، ص49; تفسیر البرهان، علامه بحرانی، ج1، ص 50. 14- همان. 15- بقره / 274. 16- نگاه کنید به تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 290 و 291. 17- تفسیر نمونه، ج 2، ص267. 18- الحاقه / 12. 19- تفسیر قرطبی، ج1، ص6743; مجمع البیان، روح البیان، روح المعانی، المیزان و تفسیر ابوالفتوح رازی، ذیل آیه 12 سوره معارج. 20- مناقب ابن مغازلی شاخصی، ص 265. 21- انسان / 5 و 8 و9. 22- الغدیر، ج3، ص107 تا 111; احقاق الحق، ج3، ص157 تا 171. 23- تفسیر نمونه، ج 25، ص 345. 24- تفسیر احسن الحدیث، ج12، ص 274; الجدید، ج7، ص283; حجه التفاسیر، ج7، ص139; الکاشف، ج4، ص 670; کشف الاسرار، ج 10، ص319. 25- توبه /19. 26- تفسیر طبری، فخررازی و آثار اصحاب النزول واحدی; تفسیر خازن بغدادی; معالم التنزیل بغوی; مناقب ابن مغازلی و جامع الاصول ابن اثیر، برای توضیح بیشتر درباره این حدیث و مشخصات مدارک آن به احقاق الحق مرحوم شوشتری، ج3، ص 122 تا127 مراجعه کنید(تفسیر نمونه، ج7، ص 322.) 27- دیوان خواجه حافظ شیرازی، غزل شماره 400. ماهنامه کوثر شماره 22
احمد لقمانی