مقالات

خطبه غدیریه امام علی

اشارتممکن است افراد بسیاری در طول تاریخ از حادثه غدیر و اهمیت آن سخن گفته و از آن تعاریفی ارائه داده باشند، اما هیچ یک از این سخنان نمی توانند بیانگر عظمت و شکوه غدیر باشد، زیرا تنها کسانی می توانندتعریف جامع از وقایع و حوادث عرضه نمایند که خود پدید آورنده آن باشند. تنها زیبنده خدا، پیامبر(ص) و علی(ع) است که غدیر را به بهترین شکل معرفی نمایند.
پیامبر به دستور خداوند سبحان حادثه غدیر را در میان دو نزول قرآنی قرارداد: ابتدا فرمود: یاایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک، و افزود: وان لم تفعل فما بلغت رسالته(مائده،67) و پس از معرفی علی(ع) به وسیله پیامبر(ع) با جمله من کنت مولاه فهذا علی مولاه، خدا نیز فرمود: الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دیناً(مائده،3)؛ یعنی واقعه غدیر، اکمال دین، اتمام نعمت و موجب رضایت و خوشنودی خداست و روز غدیر ظرف زمانی این ارزشها معرفی کرد.
علی(ع) نیز در خطبه عید غدیر خود که خوب است آن را خطبه غدیریه بنامیم به تفسیر و تحلیل این رویداد عظیم تاریخ پرداخت. معرفی این خطبه که در گوشه و کنار برخی از کتابهای ادعیه و روایت در غربت به سر می برد و بررسی سند و کتابشناسی آن و شرح پاره هایی از آن، موضوع این جستار است.1) متن خطبه غدیریهالحمدللّه الذی جعل الحمد من غیر حاجه منه الی حامدیه طریقاً من طرق الاعتراف بلاهوتیته وصمدانیته وربانیته وفردانیته، و سبباً الی المزید من رحمته ومحجهً للطالب من فضله و کمنّ فی ابطان اللفظ حقیقه الاعتراف له، بانه المنعم علی کل حمد باللفظ وان عظم واشهد ان لااله الا اللّه وحده لاشریک له، شهادهً نُزِعت عن اخلاص الطوی و نطق اللسان بها عباره عن صدق خفّی، انه الخالق البارئ المصور، له الاسماء الحسنی، لیس کمثله شیئ، اذ کان الشیئ من مشیته، فکان لایشبهه مکوّنه. واشهد ان محمّداً عبده ورسوله استخلصه فی القِدَم علی سائر الامم علی علم منه، انفرد عن التشاکل والتماثل من ابناء الجنس، وانتجبه آمراً وناهیاً عنه، اقامه فی سائر عالمه فی الاداء مقامه اذ کان لاتدرکه الابصار ولاتحویه خواطر الافکار ولاتمثله غوامض الظنن [الظنون] فی الاسرار لااله الا هو الملک الجبّار.
قرن الاعتراف بنبوته بالاعتراف بلاهوتیته واختصه من تکرمته بما لم یلحقه فیه احد من بریّته، فهو اهل ذلک بخاصّته وخلّته، اذ لایختص من یشوبه التغییر ولایخالل من یلحقه التظنین وامر بالصلاه علیه مزیداً فی تکرمته وطریقاً للداعی الی اجابته، فصلی اللّه علیه و کرّم وشرّف و عظّم مزیداً لایلحقه التنفید ولاینقطع علی التأبید. وان اللّه تعالی اختص لنفسه بعد نبیّه(ص) من بریته خاصهً علاهم بتعلیته وسمّاهم الی رتبته وجعلهم الدعاه بالحق الیه والادلاء بالارشاد علیه لقرن قرنٍ وزمن زمنٍ، انشأهم فی القِدم قبل کل مَذْرَوٍّ و مَبْرُوٍّ انواراً انطقها بتحمیده والهمها شکره و تمجیده وجعلها الحجج علی کل معترف له بملکه الربوبیه وسلطان العبودیه واستنطق بها الخرسات بانواع اللغات بخوعاً له، فانه فاطر الارضین والسماوات، واشهدهم خلقه، وولاّهم ما شاء من امره، جعلهم تراجم مشیته والسن ارادته عبیداً لایسبقونه بالقول وهم بامره یعملون، یعلم ما بین ایدیهم وما خلفهم ولایشفعون الا لمن ارتضی وهم من خشیته مشفقون، یحکمون باحکامه ویستنّون بسنته ویعتمدون حدوده ویودّون فرضه ولم یدع الخلق فی بُهم صُمّاً ولافی عمیاء بکماء، بل جعل لهم عقولاً مازجّت شواهدهم وتفرقت فی هیاکلهم وحقّقها فی نفوسهم واستعبدلها حواسهم فقرر بها علی اسماع ونواظر وافکار وخواطر، الزمهم بها حجته واراهم بها محجته وانطقهم عما شهد [تشهد] به بالسن ذَرِبه بما قام فیها من قدرته وحکمته وبین عندهم بها لیهلک من هلک عن بیّنه ویحیی من حیّ عن بیّنه وان اللّه لسمیع علیم[انقال، 42] بصیر شاهد خبیر.
ثم ان اللّه تعالی جمع لکم معشر المؤمنین فی هذا الیوم عیدین عظیمین کبیرین، لایقوم احدهما الا بصاحبه، لیکمل عندکم جمیل ضعه [ضیعته] ویقفکم علی طریق رشده ویقفو بکم آثار المستضیئین بنور هدایته ویشملکم منهاج قصده و یوفر علیکم هنیأ َ رفده، فجعل الجمعه مجمعاً ندب الیه لتطهیر ما کان قبله وغسل ما کان اوقعته مکاسب السوء من مثله الی مثله وذکری للمؤمنین وتبیان خشیه المتقین ووهب من ثواب الاعمال فیه اضعاف ما وهب لاهل طاعته فی الایام قبله وجعله لایتم الا بالایتمار لما امر به، والانتهاء عما نهی عنه، والبخوع بطاعته فیما حثّ علیه وندب الیه فلا یقبل دیناً الا بولایه من امر بولایته ولاتنتظم اسباب طاعته الا بالتمسک بعصمه وعصم اهل ولایته.
فانزل علی نبیه(ص) فی یوم الدوح ما بیّن به عن ارادته فی خلصائه وذوی اجتبائه وامره بالبلاغ و ترک الحفل باهل الزیع والنفاق وضمن له عصمته منهم، وکشف من خبایا اهل الریب وضمائر اهل الارتداد ما رمز فیه، فعقله المؤمن والمنافق، فاعزّ معزّ وثبت علی الحق ثابت، وازداد جهله المنافق وحمیه المارق ووقع العَض علی النواجد والغمز علی السواعد. ونطق ناطق و نعق ناعق ونشق ناشق و استمر علی مارقیته، ووقع الادغان من طائفه باللسان دون حقائق الایمان ومن طائفه باللسان وصدق الایمان، وکمّل اللّه دینه واقر عین نبیه(ص) والمؤمنین والمتابعین، وکان ما قد شهده بعضکم وبلغ بعضکم وتمت کلمه اللّه الحسنی علی الصابرین ودمّر اللّه ما صنع فرعون وهامان وقارون وجنوده [هم] وما کانوا یعرشون وبقیت حثاله من الضلال لایألون الناس خبالاً یقصدهم اللّه فی دیارهم ویمحو اللّه آثارهم ویبید معالمهم ویعقبهم عن قرب الحسرات ویلحقهم بمن بسط اکفهم ومد اعناقهم ومکنهم من دین اللّه حتی بدلوه ومن حکمه حتی غیّروه وسیأتی نصراللّه علی عدوّه لحینه واللّه لطیف خبیر وفی دون ما سمعتم کفایه وبلاغ. فتاملوا ـ رحمکم اللّه ـ ما ندبکم اللّه الیه وحثّکم علیه واقصدوا شرعه واسلکوا نهجه ولاتتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله.
ان هذا یوم عظیم الشأن، فیه وقع الفرج، ورفعت الدرج، ووضحت الحجج وهو یوم الایضاح والافصاح عن المقام الصراح ویوم کمال الدین و یوم العهد المعهود ویوم الشاهد والمشهود ویوم تبیان العقود عن النفاق والجحود، ویوم البیان عن حقائق الایمان، ویوم دحر الشیطان، ویوم البرهان، هذا یوم الفصل الذی کنتم توعدون، هذا یوم الملاء الاعلی الذی انتم عنه معرضون، هذا یوم الارشاد، ویوم محسنه العباد، ویوم الدلیل علی الرّداد، هذا یوم ابدی خفایا الصدور ومضمرات الامور، هذا یوم النصوص علی اهل الخصوص، هذا یوم شیت، هذا یوم ادریس، هذا یوم یوشع، هذا یوم شمعون، هذا یوم الأمن والمأمون، هذا یوم اظهار المصون من المکنون، هذا یوم ابلاء السرائر، فلم یزل ـ علیه السلام ـ یقول: هذا یوم هذا یوم، فراقبوا اللّه ـ عزّ وجلّ ـ واتقوه واسمعوا له واطیعوه، واحذروا المکر ولاتخادعوه وفتّشوا ضمائرکم ولاتواربوه، و تقربوا الی اللّه تعالی بتوحیده، وطاعه من امرکم ان تطیعوه ولاتمسکوا الکوافر، ولایجنح بکم الغی فتضلوا عن سبیل الرشاد باتباع اولئک الذین ضلّوا واضلّوا، قال اللّه ـ عزّ من قائل ـ فی طائفه ذکرهم بالذم فی کتابه: «انا اطعنا سادتنا وکبرائنا فاضلونا السبیلا ربنا آتهم ضعفین من العذاب والعنهم لعناً کبیراً» [احزاب،67و68]،وقال اللّه تعالی: «واذ یتحاجون فی النار فیقول الضعفاء للذین استکبروا انا کنا لکم تبعاً فهل انتم مغنون عنّا من عذاب اللّه من شئ قالوا لو هدانا اللّه لهدیناکم»1.
افتدرون الاستکبار ماهو؟ هو ترک الطاعهلمن امروا بطاعته، والترفع علی من ندبوا الی متابعته والقرآن ینطق من هذا عن کثیر، ان تدبّره متدبّر، زجره ووعظه، واعلموا ایها المؤمنون انّ اللّه ـ عزّ وجلّ ـ قال: «ان اللّه یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص» [صفّ،4]، اتدرون ما سبیل اللّه ومن سبیله؟ ومن صراط اللّه؟ ومن طریقه؟ أنا صراط اللّه الذی من لم یسلکه بطاعه اللّه فیه هوی به الی النار، وأنا سبیله الذی نصبنی للاتباع بعد نبیه(ص) أنا قسیم الجنه والنار، وأنا حجه اللّه علی الفجار والابرار وأنا نور الانوار، فانتبهوا من رقدهِ الغفله وبادروا بالعمل قبل حلول الأجل وسابقوا الی مغفره من ربکم قبل ان لیضرب بالسور بباطن الرحمه وظاهر العذاب. فتنادون فلا یسمع نداءکم وتضجّون فلا یحفل بضجیجکم وقبل ان تستغیثوا فلا ثغاثوا.
سارعوا الی الطاعات قبل فوت الاوقات، فکان قد جاءکم هادم اللذات فلا مناص نجاءٍ ولامحیص تخلیص. عودّوا ـ رحمکم اللّه ـ بعد انقضاء مجمعکم بالتوسعه علی عیالکم والبرّ باخوانکم والشکر للّه ـ عزّ وجلّ ـ علی ما منحکم واجمعوا یجمع اللّه شملکم وتبارّوا یصل اللّه الفتکم، وتهادوا نعم اللّه کما مناکم [وتهانوا نعمه اللّه کما هناکم] بالتواب فیه علی اضعاف الاعیاد قبله او بعده الاّ فی مثله والبرّ فیه یثمر المال ویزید فی العمر والتعاطف فیه یقتضی رحمه اللّه وعطفه وهیّوا لاخوانکم وعیالکم عن فضله بالجهد من جودکم وبما تناله القدره من استطاعتکم واظهر البشر فیما بینکم والسرور فی ملاقاتکم والحمدللّه علی ما منحکم وعودوا بالمزید من الخیر علی اهل التأمیل لکم وساروا بکم ضعفاءکم فی ماکلکم وماتناله القدره من استطاعتکم وعلی حسب امکانکم. فالدرهم فیه بمأه الف درهم والمزید من اللّه ـ عزّ وجلّ.
وصوم هذا الیوم مما ندب اللّه تعالی الیه وجعل الجزاء العظیم کفاله عنه حتّی لو تعبّد له عبد من العبید فی الشبیبه من ابتداء الدنیا الی تقضیها، صائماً نهارها، قائماً لیلها، اذا اخلص المخلص فی صومه لقصرت الیه الدنیا عن کفایه، ومن اسعف اخاه مبتدءً وبرّه راغباً فله کاجر من صام هذا الیوم وقام نهاره. ومن فطر مؤمناً فی لیلته فکانما فطر فئاماً وفئاماً یعده ها بیده عشره.فنهض ناهض وقال: و ما الفئام؟ قال: مأه الف نبی و صدیق و شهید،فکیف بمن تکفّل عدداً من المؤمنین والمؤمنات، وأنا ضمینه علی اللّه تعالی الأمان من الکفر والفقر، وان مات فی لیلته او یومه او بعده الی مثله من غیر ارتکاب کبیره فاجره علی اللّه تعالی، ومن استدان لاخوانه واعانهم، فأنا الضامن علی اللّه ان بقاه قضاه وان قبضه حمله عنه واذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم وتهانوا النعمه فی هذا الیوم ولیبلغ الحاضر الغایب والشاهد البائن ولیعد الغنی علی الفقیر، والقوی علی الضعیف، امر فی رسول اللّه(ص) بذلک، ثم اخذ ـ صلی الله علیه وآله ـ [علیه السلام] فی خطبه الجمعه وجعل صلاه جمعته صلاه عیده وانصرف بولده وسیعتد الی منزل ابی محمّد الحسن بن علی(ع) بما اعدله من طعام وانصرف غنیهم وفقیرهم برفده الی عیاله.22) نگاهی گذرا به مفاد خطبه به عنوان سند جهانی اسلامامام امیرالمؤمنین(ع) در یکی از روزهای جمعه که مصادف با روز عید غدیر بوده است، خطبه ای ایراد می کند که با حمد و ثنای الهی و با کلمات و جملاتی پر معنا و شهادت به وحدانیت ذات اقدس اله و بیان برخی از صفات ثبوتیه و سلبیه او، شروع می شود، و پس از تشریح اهمیت نبوت و رسالت، و بیان این که گواهی به نبوت، قرین اعتراف به لاهوتیت خداست، به بیان مسئله امامت و مقام امامان(ع) می پردازد و درباره جایگاه واقعی ائمه، خلقت و نشأت وجودی آنها و دیگر ویژگی هایشان سخن می گوید.
در ادامه به نقش پراهمیت خود می پردازد و در کنار حجت ظاهر، شاهدی دیگر را بر حقانیّت خود مطرح می فرماید. پس از آن، اهمیت روز جمعه و عید غدیر را خاطر نشان می سازد و فلسفه روز جمعه و اعمال مستحب آن را بیان می نماید. آنگاه به ارتباط توحید، نبوت و ولایت و دین با یکدیگر اشارت می کنند و آثار و ثمرات معرفی ولیّ، در واقعه غدیر را به تفصیل بیان کرده و با تعابیری بلند به تفسیر آن می پردازد. پس از آن نصایح و پندهای ارزشمندی می دهد و با استناد به آیات قرآن مردم را به اطاعت خدا و رعایت تقوا و دوری از گناه تشویق می نماید. سپس در بیان معنای استکبار، استکبار را سرپیچی از پیروی کسی که می بایست اطاعت شود می داند و به تفسیر «طریق»، «صراط» و «سبیل اللّه» می پردازد و می فرماید: صراط منم، سبیل اللّه منم، نورالانوار منم و… .
در پایان خطبه بار دیگر مردم را به اخلاق فردی، اجتماعی، مالی و… سفارش می کند و استحباب روزه روز غدیر و پاداش بس عظیم آن را یادآور می شود.
گوینده این سخنان کسی است که همه ملل اسلام به علم، فضل، کمال، مقام والا و عدالت و تقوایش اعتراف دارند؛ از این روی جای دارد همگان به این خطبه به عنوان «سند جهانی اسلام» بنگرند و بدان احتجاج کنند، و به برکت آن، شبهه های اعتقادی خود را رفع کنند و مرزبندی های ساختگی میان فرقه ها را بردارند، پیوند وثیق میان توحید، نبوت، رسالت و امامت را درک کنند و براساس آن عقاید، احکام و معارف را از باب حکمت و علم نبی دریافت دارند.3) خطبه غدیریه در منابع رواییاین خطبه اگرچه در کتب اربعه اول یافت نمی شود، اما در دیگر منابع معتبر وجود دارد که برخی از آنها را یادآور می شویم.1ـ مصباح المتهجد وسلاح المتعبد: به حسب ظاهر مرجع اصلی این روایت «مصباح المتهجد وسلاح المتعبد» تألیف شیخ طوسی، مؤلف کتابهای «استبصار» و «تهذیب الاحکام»، از کتب اربعه است، که نویسنده مقاله نیز روایت را از تصویر نسخه خطی آن نقل می کند.32ـ منابع دیگر: پس از شیخ طوسی، دیگر نویسندگان، مؤلفان جوامع روایی و ادعیه، این روایت را با واسطه و یا بی واسطه از شیخ طوسی و «مصباح المتهجد» نقل کرده اند، که برخی از آنها تمام خطبه را نقل کرده اند و بعضی تنها به نقل پاره هایی از آن بسنده کرده اند.الف: منابعی که همه خطبه را نقل کرده اند1. اقبال الاعمال: رضی الدین ابوالقاسم علی بن موسی بن طاووس (متوفای664)، تمام این خطبه را در کتاب «اقبال الاعمال» نقل کرده است، یادآوری می کنیم ابن طاووس این روایت را به سند خود از شیخ طوسی و با همان سند شیخ با اندک تفاوتی در بعضی از کلمات نقل می کند.42. مصباح کفعمی:شیخ تقی الدین ابراهیم بن علی ابن الحسن … الکفعمی (متوفای905)، این خطبه را از «مصباح المتهجد»، در کتاب خود به نام «جنه الامان الواقیه وجنه الایمان الباقیه» معروف به «مصباح کفعمی» با کمی تفاوت آورده است.53. بحارالانوار: علامه ملا محمّد باقر مجلسی، این خطبه را از «مصباح الزائر»، تألیف سید ابن طاووس، صاحب «اقبال الاعمال»، و به طور کامل در «بحارالانوار» نقل کرده است، لکن با نسخه «مصباح المتهجد» اندکی تفاوت دارد.64. مصباح الزائر: از آنجا که علامه مجلسی این خطبه را از «مصباح الزائر» نقل می کند بی شک این کتاب نیز از جمله منابعی است که خطبه را به طور کامل ذکر کرده است، ولی باید توجه داشت که چون مؤلف «اقبال الاعمال»، «مصباح الزائر» یک نفر است و کتاب اخیر اولین تألیف سید ابن طاووس است، ممکن است این دانشمند آنچه را که در «اقبال الاعمال»، نقل کرده است همان باشد که در «مصباح المتهجد» بیان داشته است.5. مسند الامام الرضا(ع): مؤلف این اثر، متن کامل خطبه را از کتاب «مصباح المتهجد» نقل کرده است.7ب: منابعی که تنها به نقل پاره هایی از خطبه بسنده کرده اند1. مناقب ابن شهر آشوب: رشید الدین محمّد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی (متوفای588)، بخش کمی از این خطبه را در کتاب خود به نام «مناقب آل ابی طالب» نقل کرده است.82. وسائل الشیعه: شیخ حر عاملی بخشهایی از این روایت را که در ارتباط با استحباب روزه عید غدیر است از کتاب «مصباح المتهجد»، در کتاب الصوم «وسائل الشیعه» با ذکر سند نقل کرده است.93. تفسیر نورالثقلین: محدث مفسر عبدعلی حویزی، پاره هایی از این خطبه که در اهمیت عقل و خرد و کارایی آن است و مشتمل بر آیه شریفه لیهلک من هلک عن بیّنه…(انفال،42) است، ذیل همین آیه، و بخشی دیگر را به مناسبت آیه لاتمسکوا بعصم الکوافر…(ممتحنه،10) را در جای دیگر آورده است.104. جامع احادیث الشیعه: در این مجموعه که زیر نظر آیه اللّه العظمی بروجردی، تدوین گردیده است، به مناسبت استحباب روزه در روز هجدهم ذو الحجه، بخشی از خطبه را که مربوط به روزه و صدقه است، نقل شده است.115. الغدیر: علامه امینی در کتاب «الغدیر» به ذکر بخشهایی از این خطبه که مشتمل بر واژه «عید» است به مناسبت «عید الغدیر العتره» پرداخته است.12 علامه امینی اگرچه خود تصریح نمی کند که خطبه را از کدام منبع نقل کرده است، ولی از قراین و شواهد و بویژه از پاورقی کتاب بخوبی معلوم می شود که آن را از «مصباح المتهجد» نقل کرده است.4) پژوهشی در سند خطبه
شیخ طوسی در کتاب «مصباح المتهجد وسلاح المتعبد» زیر عنوان «خطبه امیرالمؤمنین یوم الغدیر» می نویسد:
…اخبرنا جماعه عن ابی محمّد هارون بن موسی التلعکبری، قال حدثنا ابوالحسن علی بن احمد الخراسانی الحاجب فی شهر رمضان سنه سبع وثلاثین وثلاث مأه، قال حدثنا سعید بن هارون ابو عمرو المروزی وقد زاد علی الثمانین سنه، قال حدثنا الفیاض بن محمّد بن عمر الطوسی بطوس سنه تسع وخمسین ومأتین وقد بلغ التسعین، انه شهد ابا الحسن علی بن موسی الرضا(ع) فی یوم الغدیر و بحضرته جماعه من خاصته وقد احتبسهم للافطار… وهو یذکر فضل الیوم وقِدمه فکان من قوله(ع) حدثنی الهادی [الکاظم(ع)] ابی، قال حدثنی جدّی الصادق(ع) قال حدثنی الباقر(ع)، قال حدثنی سید العابدین(ع) قال حدثنی ابی الحسین(ع) قال: اتفق فی بعض سنتی امیرالمؤمنین الجمعه والغدیر فصعد المنبر علی خمس ساعات من نهار ذلک الیوم فحمد اللّه واثنی علیه حمداً لم یسمع مثله….
شیخ طوسی آنگاه خطبه غدیریه را تا پایان نقل می کند.131ـ بررسی رجال و سند روایت
سلسله سند این روایت از دو بخش تشکیل شده است: بخش اول آن سلسله ذهبیه است که از امام هشتم، علی بن موسی الرضا(ع) شروع و با واسطه ائمه معصومین(ع) به امام امیرالمؤمنین(ع) منتهی می شود که تنها به جهت تبرک و تیمن، نام مبارک آنها ذکر شد. اما بخش دوم سند از شیخ طوسی و کتاب «مصباح المتهجد» آغاز و به «فیاض بن محمّد» منتهی می شود که محور پژوهش در این بخش از مقاله است.2ـ اهمال در روایتاین حدیث از نظر علم رجال و علم درایت، از روایتهای «مهمل» به شمار می رود، چرا که تعریف روایت مهمل به طور کامل بر این روایت منطبق است.
علمای رجال و درایت، در تعریف خبر مهمل گفته اند:
مهمل، روایتی است که برخی از رجال سند آن در کتابهای رجالی ذکر نشده باشد و یا اگر ذکر شده وصفی از آن نشده باشد.14
ارباب رجال درباره رجال سند این روایت به جز «هارون بن موسی» که مدح و توثیق شده و با تعابیری چون، وجه، ثقه، معتمد، جلیل القدر، عظیم المنزله وعدیم النظیر یاد شده است،15 از دیگران ذکری به میان نیاورده اند و وصفی چه مدح و چه ذم و قدح درباره آنها نگفته اند. مراجعه به جوامع رجالی و سخن علامه نمازی شاهرودی گواه بر این گفته است. وی تصریح دارد که علمای رجال از علی بن احمد، سعید بن هارون و فیاض بن محمّد طوسی سخنی به میان نیاورده اند.16 بنابراین، روایت مهمل است اما این باعث آن نمی شود که دست از روایت شسته و بدان توجهی نکنیم، چرا که میان دانشمندان علم رجال و درایت گفتار یکسان و هماهنگی وجود ندارد، و اتفاق و اجماعی بر میزان اعتبار روایت مهمل در بین نیست و در این باره دست کم سه نظریه وجود دارد.آراء دانشمندان درباره روایت مهمل1ـ روایت مهمل بسان روایت مجهول: این سخنی است که به شهید ثانی، مجلسی و ممقانی نسبت می دهند که گفته اند: مجهول اعم از روایتی است که تصریح به مجهول بودن آن شده باشد و روایتی که مدحی و قدحی درباره آن ذکر نشده باشد.17
ممقانی ضمن این که روایت مهمل و مجهول را جزء اقسام خبر ضعیف می شمارد می افزاید: در «لب اللباب»18 نیز این قسم از روایات در حکم ضعیف دانسته شده است.192ـ مهمل، مجهول لغوی است: این گفته محمّدباقر استرآبادی در «رواشح» است، که معتقد است مجهول بر دو قسم است: مجهول اصطلاحی، یعنی روایتی که پیشوایان رجال نسبت به یکی از راویان آن حکم به جهالت نموده باشد، و مجهول لغوی یعنی روایتی که از راوی آن در کتابهای رجالی نام برده نشده است. در قسم اول مسلماً روایت ضعیف است ولی در قسم دوم نمی توان حکم به ضعف و صحت نمود.20/p> 3ـ روایت مهمل جزء روایت ممدوح است: این عقیده علامه حلی و ابن داود (محمّد بن احمد بن داود) و گذشتگان از رجالیان است. مولف «قاموس الرجال» می نویسد:
علامه، مهمل را اصلاً عنوان نکرده و ابن داود نیز آن را در جزء اول کتاب و در شمار روایتهای ممدوح ذکر کرده است. مفهوم این کار این است که به روایت مهمل عمل می کرده اند همانند عمل به خبر ممدوح.
مؤلف« قاموس الرجال» با تعبیر «هو الحق الحقیق بالاتباع و علیه عمل الاصحاب» آن را تایید می کند.21
در نتیجه باید گفت، از آنجا که نسبت به رجال روایت مهمل تصریحی بر جهل و قدح نشده است و میان دانشمندان نیز سخن یکسانی در بی ارزشی روایت مهمل وجود ندارد، و از سوی دیگر علامه مجلسی با فرض بی اعتباری و ضعف روایت مهمل، این خطبه را در «بحارالانوار» نقل کرده است می توان آن را تلقی به قبول کرد، بویژه اینکه بزرگانی چون شیخ طوسی، ابن طاووس، کفعمی، حرّ عاملی و امینی این خطبه را نقل کرده اند.5) شکوه غدیر در نگاه علی(ع)در این بخش به پاره های از خطبه غدیریه که درباره معرفی روز غدیر و بیان عظمت و شکوه آن است، اشارت می شود.1ـ روز غدیر، عید بزرگ: «ان اللّه جمع لکم معشر المؤمنین، فی هذا الیوم عیدین عظمین کبیرین». آن گونه که پیش از این نیز یادآوری شد، هنگامی که امام(ع) این خطبه را ایراد فرمود، روز غدیر مصادف با روز جمعه بوده است، به همین دلیل تعبیر به «عیدین» کرده و هر دو را به عظمت و بزرگی یاد کرده است. این خود بهترین دلیل بر «تعیّد» روز هجدهم ذو الحجه و برگزاری مراسم جشن و سرور و بزرگداشت آن است.
در عید بودن روز غدیر، روایات متعددی از پیامبر(ص) و امامان شیعه(ع) به ما رسیده است، از جمله در روایتی از پیامبر(ص) می خوانیم که فرمود:یوم غدیرخم افضل اعیاد امتی.22
و در روایتی از امام صادق می خوانیم که فرمود:
انه یوم عید و فرح و سرور.23
و یا می فرماید:
اشرف و اعظم اعیاد است.24
نویسنده «الغدیر»، از برخی بزرگان از دانشمندان اسلام چون ابو ریحان بیرونی، ابن طلحه شافعی و ابن خلکان نقل می کند که از این روز با نام «عید» یاد کرده اند.252ـ روز بیان اراده خدا و روز بلاغ: «فانزل اللّه علی نبیه فی یوم الدوح ما بیّن به عن ارادته فی خلصائه وذوی اجتبائه وامره بالبلاغ…». «واژه دوح»، جمع «دوحه» به معنای درختان بزرگ و تنومند است،26 این بخش از خطبه در حقیقت بیانگر موقعیت جغرافیای تاریخی غدیر است. امام(ع) می فرماید، آن روز زیر درختان تنومند، آیاتی نازل شد که مبیّن اراده خدا برای بندگان خالص، مخلص و برگزیده اوست.
در آن روز که هجدهم ذو الحجه بود جبرئیل فرود آمد و آیه یا ایها الرسول بلغ… را بر پیامبر(ص) نازل کرد، و آن حضرت را مأمور به تبلیغ امری کرد که بین خدا وپیامبر(ص) وجود داشت وآن ولایت علی(ع) است.27
از جمله بلغ ما انزل الیک بخوبی روشن می شود که پیش از آن ولیّ امر تعیین شده بود و آن روز تنها برای معرفی و ابلاغ بوده است.3ـ غدیر روز بزرگ، روز گشایش ، روز تکامل …: «ان هذا یوم عظیم الشأن، فیه وقع الفرج ورفعت الدرج ووضحت الحجج». عظمت این روز بدان جهت است که ظرف ظهور اراده الهی و زمان ابلاغ پیام الهی و آثار مترتب بر آن است؛ روزی است که گشایش و فرج حاصل شد، چرا که نگرانی امت اسلام نسبت به زمان پس از پیامبر را برطرف کرد و بدانها امید بخشید؛ روزی که نردبان تکامل افراشته شد و با طرح مسئله امامت و معرفی امام، دین به کمال لازم خود رسید، روزی که حجت ها آشکار شد و بر همگان اتمام حجت گردید.4ـ روز پرده برداری از مقام امامت: «هذا یوم الایضاح والافصاح عن المقام الصراح». «افصاح» به معنای اظهار کردن و مرادف با «ایضاح» است، و صراحت به معنای خالص بودن چیزی از تعلقات است، و سخن صریح از همین باب است بدان جهت که اظهار و تأویل ندارد.28 اما مقام صراح یعنی جایگاه پاکی، پیراستگی، و منظور از آن مقام عصمت و امامت است که در روز غدیر از آن پرده برداری شد و امام برای همگان مشخص شد تا دیگر بهانه ای برای منافقان و دو رویان نباشد که پیامبر(ص) به صراحت کسی را معرفی نکرده است.5ـ روز کامل شدن دین: «ویوم کمال الدین …»، روزی است که دین خداوند کامل شد. کاری که در روز غدیر صورت گرفت آنچنان از اهمیت برخوردار بود که حق تعالی در شأن آن فرمود: الیوم اکملت لکم دینکم، کاری که اگر صورت نمی گرفت، نه تنها دین به مرحله کمال خود نمی رسید که در حقیقت اصل رسالت نیز ابلاغ نشده بود، فان لم تفعل فما بلغت رسالته از این روی علی(ع) نیز خود فرمود: وکمل اللّه دینه….
6ـ روز پیمان بستن: «ویوم العهد المعهود»، روز پیمانِ بسته شده است، پیمانی که پیامبر(ص) پس از گرفتن اقرار و اعتراف از مردم مبنی بر اینکه پیامبر حتی از خود مردم نسبت به خودشان، بر آنها اختیار و حق دارد و مردم نیز آن را تأیید کردند.
ایها الناس من اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا: اللّه ورسوله اعلم. قال: ان اللّه مولای وانا مولی المؤمنین و انا اولی بهم من انفسهم فمن کنت مولاه فعلی مولاه.29
ممکن است عهد معهود اشاره به عهدی باشد که در آغاز خلقت از انسان گرفته شد، واذ اخذ ربک من بنی آدم…(اعراف،172)، چرا که در دعای غدیر می خوانیم که علی(ع) فرمود: «وجددت لنا عهدک و ذکرتنا میثاقک المأخوذ منا فی ابتداء خلقک ایانا».307ـ روز شهود و حضور: «ویوم الشاهد والمشهود» . این تعبیری است که قرآن درباره قیامت به کار برده است،31 به این معنا که شاهدْ پیامبر و مشهود، قیامت است، شاهدْ انسانها و مشهود، اعمال آنان است، شاهد ملائکه و مشهود، قرآن است و شاهدْ پیامبر و مشهود، علی(ع) است.
به کار بردن این تعبیر درباره روز غدیر، مفید همین معناست که پیامبر، شاهد و علی، مشهود است. پیامبر(ص) شهادت به ولایت علی(ع) داد و انسانها و فرشتگان بر این امر گواهی دادند. تاریخ نیز گواهی داد که گروهی به دلیل نیل به مقام ولایت به علی(ع) تبریک و تهنیت گفتند، لکن پس از چندی و در ظرف تنها چند ماه آن را زیرپا گذاشتند.8ـ روز نمایش قرارها از دورویی ها: «یوم تبیان العقود عن النفاق والجحود». روزی که خط حق از جریان نفاق مشخص شد، روزی که باعث شد حامیان واقعی از مدعیان دروغین جدا شوند؛ آنان که حقایق را آگاهانه انکار کردند و نفاق خود را در عمل آشکار ساختند، علی(ع) در متن خطبه فرمود: «وکشف خبایا اهل الریب وضمائر اهل الارتداد، وقع الاذعان من طائفه باللسان دون حقائق الایمان و من طائفه باللسان وصدق الایمان».9ـ روز بیان حقایق: «ویوم البیان عن حقائق الایمان». روزی که خط ایمان از دیگر خطوط ممتاز شد، کسانی که تا آن روز ادعای ایمان به خدا و اطاعت از پیامبر را داشتند، در آن روز درونشان آشکار شد. در آن روز همه دانستند که اگر واقعاً معتقد به اطیعوا اللّه واطیعوا الرسول هستند باید از اوامر خدا و پیامبر و از جمله ولی امر، علی بن ابی طالب(ع) که مصداق بارز و اَتم اطاعت از خدا و رسول است نیز پیروی کنند.
اینجا بود که با نصب علی(ع) و نقش بر آب شدن نقشه ها و برباد رفتن خواب و خیالها، حقایق را انکار کردند و مصداق قل لم تؤمنوا(حجرات،14) شدند، چرا که ایمان فقط گفتن شهادتین نیست، بلکه پذیرش ولایت، حقیقت آن است که باید در قلب تجلی و در عمل جلوه نماید.10ـ روز راندن شیطان: «یوم دحر الشیطان». «دحر» بر وزن «دهر» به معنای راندن است.32 در روز غدیر با کامل شدن دین، شیطان نیز برای دومین بار رانده شد، شیطان که از دین کامل و حقیقت ایمان دل خوشی ندارد، دوست می داشت دین، ناتمام و ابتر بماند و به کفار وعده می داد که با مرگ پیامبر(ص) نفس راحتی می کشند، با واقعه غدیر، وسوسه ها، توطئه ها و نقشه ها، نقش بر آب شد و همان گونه که کافران مأیوس و نومید شدند (الیوم یأس الذین کفروا من دینکم ـ مائده،5)، شیطان نیز مأیوس و رانده درگاه الهی شد؛ همو که راضی به خلافت انسان برای خدا نبود و با سجده نکردن طرد و رجم شد، راضی به خلافت علی(ع) برای پیامبر(ص) نیز نبود و از این رو مدحور گردید. از این روست که در حدیثی از امام رضا(ع) می خوانیم که فرمود:
یوم مرغمه الشیطان.3311ـ روز برهان:«یوم البرهان». قرآن کریم، یهود و نصارا را که مدعی انحصار بهشت بودند و می گفتند جز ما کسی به بهشت نمی رود (وقالوا لن یدخل الجنه الامن کان هوداً او نصاری ـ بقره،112)، محکوم می کند و آنان را به استدلال فرا می خواند و می فرماید: قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین(بقره،112). روز غدیر دلیل حقانیت اهل ولایت و رهروان امام و ولی اللّه الاعظم و منصوب الهی است، و دلیل و برهانی است که تاریخ، حدیث و تفسیر گواه آن است. دیگران اگر مدعی هستند باید اقامه دلیل کنند و برهان بیاورند.12ـ روز داوری: «هذا یوم الفصل الذی کنتم توعدون»، روز غدیر روز جدایی حق از باطل است و این عبارت امام(ع) در حقیقت تشبیهی از غدیر به قیامت است و یا به عبارت صحیح تر تاویل به آن است، که قرآن فرمود: هذا یوم الفصل الذی کنتم به تکذبون(صافات،2) و نیز فرمود: وهذا یومکم الذی کنتم توعدون(انبیاء،103).
در این تشبیه و تأویل دو نکته وجود دارد: اوّل این که آن گونه که روز قیامت حق از باطل جدا می شود و اهل حقیقت و ایمان روانه بهشت می شوند و گروه باطل به سوی دوزخ برده می شوند، روز غدیر نیز فرقه ناجیه، مؤمنان به ولایت هستند و در صراط مستقیم که همان امام مفترض الطاعه است (انا سبیله الذی نصبنی للاتباع بعد نبیّه) قرار دارند، و جز آنها که از حق و ولایت اعراض کرده اند، دوزخی اند.
دوم این که کفار و مشرکان انتظار وقوع قیامت را نداشتند و می پنداشتند که واقعیت ندارد؛ دشمنان ولایت نیز انتظار چنین روزی را نداشتند و نمی پنداشتند که خداوند وصی و جانشینی برای پیامبر(ص) تعیین و نصب کنند، اما با حیرت تمام مشاهده کردند که خداوند خود داوری کرد و امام و ولی را تعیین نمود و پیامبر(ص) را مأمور به ابلاغ آن فرمود.13ـ روز فرشتگان: «هذا یوم الملاء الاعلی الذی انتم عنه معرضون»، غدیر روز فرشتگان والامقام در عالم بالاست. این فقره از خطبه، برگرفته از کلام الهی است که فرمود: لایسمعون الی الملأ الاعلی(صافات،8). به کار بردن این تعبیر بیانگر آن است که در این روز فرشتگان به امر الهی فرود آمده و چنین مأموریتی را برای پیامبر(ص) آوردند، پس از، آن نیز طبق روایت رضوی در عالم فرشتگان محفل انس برگزار می شود که فرمود:
وهو الیوم الذی یامر جبرئیل ان ینصب کرسی کرامه بازاء بین المعمور ویصعده جبرئیل وتجتمع الیه الملائکه من جمیع السموات.34
و نیز می فرماید:
ان یوم الغدیر فی السماء اشهر منه فی الارض.35
اما معاندان نمی توانند و یا نمی خواهند این معنا را درک کنند، از این روی امر مهم الهی را از صقع ربوبی و ملأ اعلی تنزل داده و به یک امر بشری تبدیل کردند.14ـ روز رهنمون: «هذا یوم الارشاد». غدیر، روزی است که خداوند به وسیله پیامبر(ص) مردم را به مسیر آینده شان راهنمایی کرد، حقایق را گفت، ولیّ امر را معرفی کرد، و با بدرقه کردن آن با دعای معروف اللّهمّ وال من والاه وعاد من عاداه واحب من احبه وابغض من ابغضه36 راه ولایت و مسیر عداوت ، طریق حب و بغض مردم را مشخص فرمود. پیامبر(ص) ارشاد کرد و رهنمون داد، مسیر آینده را روشن کرد، اما امت چه کرد؟15ـ روز آزمون: «ویوم محنه العباد»، «محنت» به معنای آزمودن است و «امتحان» نیز از همین باب است. روز غدیر روز آزمایش بندگان بود، روزی که خداوند، ولی و پذیرش ولایتش را وسیله آزمودن انسانها قرار داد، هر که آن را پذیرفت و بدان پای بند بود، سرفراز از بوته آزمایش درآمد، و هر که آن را رفض کرد ـ هر چند در آن هنگام تبریک گفت ـ در این امتحان پذیرفته نشد، چرا که نفی ولایت در حقیقت رها کردن رسالت و ترک توحید است.16ـ روز پیشاهنگان: «یوم الدلیل علی الرواد». «رواد» جمع «راید» به معنای پیش قراول است، این عبارت ممکن است بدین معنا باشد که علی(ع) که خود از پیشگامان ایمان و اسلام است (اول من آمن به، اول من اسلم37) و گوی سبقت را در این میدان از دیگران ربوده است (که فرمود «والسابقون السابقون اولئک المقربون ـ واقعه،10و11)38،به این روز و واقعه غدیر بر فضایل خود استدلال می کند و می گوید: روز غدیر که روز ولایت و معرفی ولی است دلیلی است بر شناخت پیشگامان و پیشاهنگان. پیشگام در ایمانِ به رسالت، پیشاهنگِ در امامت و صدر الائمه است.17ـ روز هویدا شدن نهانها: «هذا یوم ابدی خفایا الصدور ومضمران الامور». در این بخش از خطبه دو احتمال وجود دارد.یکی گوشزد کردن مجدد جریان نفاق و دوروییهای مذموم که پیش از این بدان اشارت فرمود.
دیگر، آشکار شدن اسرار ممدوح؛ یعنی روزی که خداوند، راز بین خود و رسولش را آشکار کرد، در آن روز پیامبر(ص) سرّی را که خداوند در درونش به ودیعت نهاده بود و پیامبر از افشای آن در هراس بود، با تضمین بر تأمین آن را آشکار کرد. (بلغ ما انزل الیک من ربک … واللّه یعصمک من الناس). شاید ترکیب «مضمرات الامور» مؤید همین معنا باشد.18ـ روز شناسایی خاصان: «هذا یوم النصوص علی اهل الخصوص». پیامبر مکرم(ص) از آغاز بعثت تا حجه البلاغ، بارها به اشاره و کنایه به معرفی علی(ع) پرداخته بود، در حدیث «یوم الانذار»، در حدیث منزلت و … اما در جریان غدیر بدون هیچ پرده پوشی و به دور از هر گونه کنایه و اشاره و با صراحت تمام به معرفی علی(ع) به عنوان ولی امر مسلمین پرداخت و راه هرگونه توجیه را مسدود کرد زیرا که فرمود: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه». از این روست که امام می فرماید: غدیر روز تنصیص است روز معرفی خاصان (علی) با سخن صریح است.19ـ روز اوصیا و انبیا: «هذا یوم شیث، هذا یوم ادریس، هذا یوم یوشع، هذا یوم شمعون». در این بخش از خطبه امام به تعلق روز غدیر به برخی از انبیا و اوصیا چون ادریس، شیث، یوشع و شمعون اشارت می کند، قرآن کریم درباره ادریس می فرماید: واذکر فی الکتاب ادریس انه کان صدیقاً نبیاً(مریم،56).
شیث، به حسب تاریخ، وصی حضرت آدم بوده است؛ یوشع نیز جانشین حضرت موسی(ع)،39 و شمعون جانشین حضرت عیسی(ع) بوده است.40 در ادامه روایت می خوانیم که روز غدیر به آدم (قبول توبه)، ابراهیم (نجات از آتش)، هارون (جانشینی از موسی) و عیسی(ع) تعلّق دارد.41
گویا روز غدیر یادآور نقاط حساس در نبوت و وصایت است که بسیاری از انبیا از جمله پیامبر اسلام(ص) در آن تعیین جانشین کرده اند.20ـ روز آسایش و آسودگی: «هذا یوم الامن و المأمون». قبل از واقعه غدیر، نگرانیهایی نسبت به آینده اسلام وجود داشت و حتی از پیامبر(ص) نیز چنین نگرانی یی ابراز می شد، چرا که در حدیث ثقلین و خطبه حجه الوداع فرمود: «فانظروا کیف تخلفونی فی الثقلین» اما پس از جریان غدیر می بینیم این نگرانی به سرور و شادی مبدل می شود که فرمود:
اللّه اکبر علی اکمال الدین واتمام النعمه ورضی الرب برسالتی والولایه لعلی من بعدی.42
علی(ع) نیز در همین خطبه فرمود: «واقر عین نبیه والمؤمنین والتابعین»، افزون بر این که خداوند برای پیامبر(ص) نسبت به پیامدهای غدیر، امنیت و آسایش را تضمین کرد: «وضمن له عصمته منهم» که از این جهت نیز غدیر روز آسودگی است.21ـ روز گنج پنهان: «هذا یوم اظهار المصون من المکنون». غدیر روزی است که آنچه در نهان نگهداری می شد، علنی گردید، و این همان امر مهم ولایت است. تعبیر به «المصون من المکنون» بیانگر آن است که حادثه غدیر برنامه ای نبوده است که خلق الساعه پدید آمده باشد، بلکه پیش از فرا رسیدن این برهه از زمان در مکنون (صندوقچه) حفظ شده علم الهی و سینه پیامبر(ص) وجود داشته است و روز غدیر تنها ظرف اعلان آن است.22ـ روز آشکار شدن رازها: «هذا یوم ابلاء السرائر». این قسمت از خطبه تعبیر دیگری از بیانی است که قبلاً بیان شده بود، در حقیقت امام با توجه به اهمیت این اعلان، آن را به چند گونه بیان کرده است. یک بار فرمود: «یوم الایضاح»، بار دیگر گفت: «یوم ابدی خفایا الصدور و مضمرات الامور»، و در مرتبه بعد فرمود: «اظهار المصون» و بالاخره در آخر فرمود: «ابلاء السرائر»؛ روزی که اسرار درون اعم از کفر و ایمان، بغض و حب، شر و خیر، ریا و اخلاص و… آشکار شد.
تعبیر اخیر برگرفته از وصف قیامت است که قرآن بدان اشارت دارد و می فرماید: یوم تبلی السرائر(طارق،9). تشبیه روز غدیر به روز قیامت می تواند بیانگر این نکته باشد که آن گونه که روز قیامت اعلان نهایی پایان دوره ای از حیات و آغاز حیاتی دیگر است، غدیر نیز به نوبه خود اعلان پایان دوره ای از هدایت و ارشاد (به صورت نبوت) وآغاز دوره ای دیگر در شکل امامت است و ویژگی جاودانگی دین را تضمین می کند.نکته پایانی از آنچه گذشت، روشن شد که جریان غدیر، تنها رخدادی تاریخی و یا گذرگاهی جغرافیایی و یا بحثی روایی و یا مسئله ای سیاسی نیست و حتی به رغم تصور عموم، حدّ فاصل میان شیعه و سنی در مسئله امامت نیست؛ زیرا اختلاف نظر میان این دو فرقه بر سر وقوع حادثه تاریخی غدیر، یا صدور روایت آن و یا لزوم وجود امام و رهبر نیست، که همگان بر آن ها اتفاق نظر دارند؛ آنچه در این رهگذر مورد نقض و ابرام فریقین است، لزوم تنصیصی بودن نصب امام و ولیّ به همان وجه که در نبوت و رسالت است، می باشد.
بنابراین، غدیر، نه تاریخ است، نه جغرافیا، نه روایت است و بحث درایت ، و نه سیاست و حکومت، بلکه ولایت است و ولایت.
به عبارت دیگر غدیر سر فصل عقیده ای است که سرچشمه همه طاعتها و نمود همه رسالتها و نبوت همه انبیا است.
غدیر کلمه ای است که پیشوندش لاهوت و رسالت، و پسوند آن امامت و ولایت است. غدیر جمله ای است که مبتدای آن توحید، خبرش معاد و قیامت و ربطش ولایت است پس بر ماست که با درک ربط بین توحید و نبوت و ولایت همه عقاید، اخلاقیات و اعمال خود را با ولیّ (صراط مستقیم مجسم) بسنجیم و بر وفق آن گام برداریم. 1. این قسمت، ترکیبی است از آیه 21 سوره ابراهیم وآیه 47 سوره غافر.
2. آنچه بین کروشه قرار گرفته است، به استثنای مورد اخیر ونشانی آیات ، همگی برگرفته از نسخه خطی مصباح المتهجد است.
3. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شیخ طوسی، به تصحیح اسماعیل انصاری زنجانی، ص694، نسخه ای از این کتاب، در کتابخانه مدرسه امام حسین(ع) ـ مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن حوزه علمیه قم ـ وجود دارد.
4. اقبال الاعمال، ص461
5. مصباح کفعمی، ص695
6. بحارالانوار، ج97،ص112
7. مسند الامام الرضا(ع)، عزیز اللّه عطاردی، ج2، ص11
8. مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص43
9.وسائل الشیعه، کتاب الصوم، باب الصوم المندوب(ب41) ح11
10. تفسیر نورالثقلین، ج2، ص160 و ج5، ص305
11. جامع احادیث الشیعه، ج11، ص666
12. الغدیر فی الکتاب والسنّه والأدب، ج1، ص284و 287
13. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، ص694
14. ر.ک: مقباس الهدایه، ص70؛ درایه الحدیث، شانه چی، ص88؛ کلیات فی علم الرجال، جعفر سبحانی، ص122
15. ر.ک: رجـال النجـاشـی، ج2، ص407؛ جـامـع الرواه، ج2، ص308؛ معجـم الرجال، ج19، ص235
16. ر. ک: مستدرک علم رجال الحدیث،ج5، ص291؛ ج4، ص85 و ج6، ص328
17. ر. ک: کلیات علم الرجال، ص122
18. تألیف مولی محمّد جعفر شریعتمدار استرآبادی(م.1263). ر.ک: الذریعه، ج18، ص283
19. ر. ک: مقباس الهدایه، ص71ـ72
20. ر. ک: درایه الحدیث، ص89
21. ر. ک: قاموس الرجال، ج1، ص31
22. ر. ک: بحار الانوار، ج97، ص110
23. بحارالانوار، ج98، ص298
24. ر. ک: وسائل الشیعه، کتاب الصوم، باب الصوم المندوب(ب14) ح1،2،4،6،7،9 و10
25. الغدیر، ج1، ص267 و 268
26. ر.ک: المصباح المنیر؛ مجمع البحرین: ماده «دوح»
27. ر. ک: الغدیر، ج1، ص9ـ61
28. المصباح المنیر؛ مجمع البحرین: ماده «صرح» و «نصح»
29. الغدیر، ج1 ص11
30. مصباح المتهجد، ص294
31. سوره بروج، آیه3
32.صحاح اللغه، مادّه «دهر»
33. مسندالامام الرضا(ع)، ج2، ص18
34. مسند الامام الرضا(ع)، ج2، ص18
35. همان، ص20
36. الغدیر، ج1، ص11
37. فضایل الخمسه من الصحاح السته، ج1، ص178 و187
38. ر. ک: الدر المنثور فی التفسیر الماثور، ج8، ص6
39. مجمع البحرین: مادّه های «شیث» ، «یوشع»؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص8 و46
40. وسائل الشیعه، کتاب الصوم، باب الصوم المندوب(باب14) ح12
41. همان.
42. الغدیر، ج1، ص11 علوم حدیث 7 – خطبه غدیریه امام علی(ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا