دوست داشتن امام علی علیه السلام 951-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:دوستی علی گناهان را فرو میخورد همچنان که آتش هیمه را. (1) 952-سر لوحه کارنامه مؤمن،دوستی علی بن ابی طالب است. (2) 953-هر گاه خداوند عشق و دوستی علی را در دل مؤمنی استوار سازد و با این حال قدمش بلغزد (خطایی از او سر زند) در روز قیامت قدمش را بر صراط استوار نگه دارد. (3) دشمن داشتن امام علی علیه السلام 954-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله-به علی علیه السلام-:تو را جز مؤمن دوست ندارد و جز منافق دشمنت ندارد. (4) احادیث در این زمینه بسیار زیاد و بلکه متواترند. 955-امام علی علیه السلام:اگر با این شمشیرم بر بینی مرد با ایمان زنم که مرا دشمن گیرد،هرگز با من دشمنی نکند و اگر همه دنیا را به منافق دهم تا مرا دوست دارد،هیچگاه دوستم ندارد.و این از آن روست که قضا جاری گشت و بر زبان پیامبر امی گذشت که فرمود:ای علی!مؤمن تو را دشمن ندارد و منافق دل به دوستی تو نسپارد. (5) علی پیشوای نیکوکاران 956-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:علی پیشوای نیکوکاران است و کشنده بدکاران،هر که او را یاری کند یاری شود و هر که از یاری او دستشوید،بییار ماند. (6) 957-به علی علیه السلام-:آفرین و مرحبا به سرور مسلمانان و پیشوای پرهیزگاران. (7) 958-ای علی!خداوند…دوست داشتن مستمندان را به تو بخشیده است،از این رو آنان به پیشوایی تو خرسندند و تو به داشتن پیروانی چون ایشان. (8) 959-درباره علی به من وحی شده که او سرور مسلمانان،پیشوای پرهیزگاران و رهبر رو سپیدان است. (9) علی امام و پیشوای شماست960-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:آیا شما را به چیزی رهنمون شوم که تا هر گاه بر آن توافق کنید، (10) به هلاکت در نیفتید؟!همانا ولی شما خداوند و امامتان علی بن ابی طالب است.پس،خیر خواه و مخلص او باشید و تصدیقش کنید. همانا این مطلب را جبرئیل به من خبر داد. 961-همانا خداوند عز و جل درباره علی بن ابی طالب بمن سفارشی فرمود.گفتم:بار پروردگارا،آن را برایم روشن فرما.فرمود:بشنو!عرض کردم:گوش به فرمانم.فرمود:همانا علی پرچم هدایت و پیشوای دوستان من و روشنایی (راه) کسانی است که مرا اطاعت کنند.او کلمهای است که با پرهیزگاران همراهش کردم.هر که او را دوستبدارد مرا دوست داشته و هر که از او اطاعت کند از من اطاعت کرده است. (11) 962-خداوند درباره علی به من سفارشی فرمود.عرض کردم:بار خدایا!آن را برایم توضیح بده.فرمود: گوش کن!عرض کردم:گوش میکنم.فرمود:همانا علی پرچم هدایت و پیشوای دوستان من است.این را به او بشارت ده.پس،علی آمد و من به او بشارت دادم. (12) علی جانشین من است963-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:ای بنی هاشم!همانا برادر من،وصی من و وزیر من و جانشین من در میان خانوادهام علی بن ابی طالب است.او دین مرا میپردازد و وعدهام را به کار میبندد. (13) 964-جبرئیل نزد من آمد و گفت:ای محمد!پروردگارت[به تو درود میفرستد و]میگوید:همانا علی بن ابی طالب وصی و جانشین تو در میان خانواده و امت تو میباشد. (14) 965-اشاره به علی علیه السلام-:این برادر و وصی و جانشین من در میان شماست.فرمانش را بشنوید و اطاعت کنید. (15) علی وصی من است966-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:همانا وصی من،رازدار من و بهترین بازماندگانم و کسی که وعدهام را به کار میبندد و دینم را ادا میکند علی بن ابی طالب است. (16) 967-هر پیامبر وصی و وارثی دارد و علی وصی و وارث من است. (17) ابن ابی الحدید مینویسد:بعد از رحلت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله حضرت علی به نام وصی رسول الله خوانده میشد چون پیامبر مطالب و خواستههای خود را به او وصیت کرده بود.اصحاب و هم باوران ما این مطلب راانکار نمیکنند اما میگویند:این وصیت در زمینه خلافت نبوده بلکه درباره بسیاری از امور و مسائل نو ظهور پس از ایشان بوده است. (18) وی اشعار فراوانی را از شاعران صدر اسلام زیر عنوان«اشعاری که درباره وصایت علی سروده شده» (19) بازگو کرده است.او در توضیح این جمله امام که:«وصیت و وراثت در میان ایشان است»میگوید:ما شک نداریم که علی علیه السلام وصی پیامبر خدا بوده است،گو این که افرادی که از نظر ما کینهتوزند،این نکته را قبول ندارند.البته به عقیده ما مقصود از وصیت نص و خلافت نیستبلکه مسائل دیگری است که-اگر روشن شوند-شاید برتر و مهمتر از موضوع خلافتباشند. (20) هر که من مولای اویم علی مولای اوست968-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:هر که من مولای اویم علی نیز مولای اوست. (21) 969-ای بریده!آیا من به مؤمنان از خود ایشان سزاوارتر نیستم؟عرض کردم:البته،ای پیامبر خدا. فرمود:هر که من مولای اویم علی هم مولای اوست. (22) 970-عبد الرحمن بن ابی لیلی:علی را دیدم که در رحبه (کوفه) مردم را سوگند میدهد:شما را به خدا سوگند میدهم اگر کسی از شما هست که شنیده باشد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم میفرمود:«هر که من مولای اویم،پس علی مولای اوست»برخیزد و گواهی دهد عبد الرحمن میگوید:دوازده تن از بدریان که گویی هم اکنون یکایک آنان را مینگرم،برخاستند و گفتند:گواهی میدهیم که شنیدیم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر میفرمود:آیا من به مؤمنان سزاوارتر نیستم…؟عرض کردیم:البته،ای پیامبر خدا.پیامبر فرمود:هر که من مولای او هستم علی نیز مولای اوست.خدایا دوستبدار هر که را دوستدار علی باشد و دشمن بدار هر که را با او دشمنی ورزد. (23) علی ولی هر مؤمنی است971-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:علی از من است و من از او.او ولی هر مؤمنی است. (24) 972-عمران بن حصین:پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سپاهی را به فرماندهی علی بن ابی طالب گسیل داشت.او در این سفر کاری کرد…ما هر گاه از سفر برمیگشتیم ابتدا خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میرسیدیم،پس،بر آن حضرت سلام کردیم…مردی از آن میان برخاست و عرض کرد:ای پیامبر خدا،علی چنین و چنان کرد. پیامبر از او روی گرداند.مرد دیگری برخاست و همان گفت که آن اولی گفته بود.تا آن که چهارمی برخاست و سخنان همان نفر اول را به زبان آورد.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حالی که چهرهاش متغیر شده بود رو به او کرده فرمود:رها کنید علی را،رها کنید علی را،رها کنید علی را،همانا علی از من است و من از او.او پس از من ولی هر مؤمنی است. (25) 973-وهب بن حمزه:با علی بن ابی طالب از مدینه به مکه سفر کردم.در راه از او اندکی تندی دیدم. گفتم:وقتی برگشتم و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را دیدم از او بد خواهم گفت.او میگوید:وقتی برگشتم و به دیدار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رفتم از علی بدگویی کردم.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود:این حرفها را درباره علی مگو.همانا علی بعد از من ولی شماست. (26) 974-بریده اسلمی:پیامبر خدا به ما دستور داد به علی به عنوان امیر مؤمنان سلام کنیم.در آن روز ما هفت نفر بودیم و من از همه کوچکتر بودم. (27) علی با حق است975-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:علی با حق است و حق با علی و بر محور او میگردد. ابن ابی الحدید مینویسد:در اخبار صحیحی از قول پیامبر آمده است که فرمود:علی با حق است… (28) 976-حق با این است،حق با این است-یعنی علی علیه السلام. (29) 977-حق با علی است هر جا که رو کند. (30) 978-بار خدایا!هر طور که علی گردید حق را با او بگردان. (31) 979-علی با حق است و حق با علی.آن دو هرگز از هم جدا نشوند،تا آن گاه که در روز قیامتبر لب حوض نزد من آیند. (32) علی با قرآن است980-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:علی با قرآن و قرآن با علی است و هرگز از هم جدا نشوند تا در کنار حوض (کوثر) نزدم آیند. (33) 981-علی با حق و قرآن است و حق و قرآن با علی و از هم جدا نشوند تا کنار حوض نزد من آیند. (34) 982-این علی با قرآن است و قرآن با علی.از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند.پس آنچه را در این دو بر جای نهادم از آنها بپرسید. (35) علی حجتخداست983-انس در خدمت پیامبر نشسته بود که علی علیه السلام وارد شد،پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای انس!من و این حجتخدا بر بندگان او هستیم. (36) علی دروازه علم پیامبر است984-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:من شهر علم هستم و علی دروازه آن،پس هر که علم خواهد باید از در بیاید. (37) 985-من شهر علم هستم و علی دروازه آن.پس،هر که علم خواهد باید که از در آن وارد شود. (38) 986-علی درگاه دانش من است. (39) 987-من سرای حکمتم و علی در آن. (40) 988-علی دروازه دانش من است و پس از من رسالت مرا برای امتم تبیین میکند. (41) علی داناترین مردم پس از من است989-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:پس از من علی بن ابی طالب داناترین فرد امت من است. (42) 990-علی بن ابی طالب خداشناسترین مردمان است و بیش از همه اهل«لا اله الا الله»را دوست دارد و بزرگشان میدارد. (43) 991-پس از من،علی آگاهترین فرد استبه کار قضاوت و داناترین آنهاست. (44) 992-ای علی!تو…وارث دانش منی. (45) من و علی از یک درخت هستیم 993-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:من و علی از یک درختیم و دیگر مردمان از درختهای گوناگون. (46) 994-ای علی!مردم از درختهای گونه گونند و من و تو از یک درخت. (47) 995-جابر:پیامبر صلی الله علیه و آله در عرفه بود و علی رو به روی آن حضرت قرار داشت.پیامبر فرمود:ای علی!نزدیک من آی و پنجهات را در پنجه من گذار.ای علی!من و تو از یک درخت آفریده شدهایم.من ریشه آن درختم و تو تنه آن و حسن و حسین شاخههایش.هر که به شاخهای از آن بیاویزد خداوند او را به بهشت در آرد. (48) تو برادر من هستی 996-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله-به علی علیه السلام-:تو در دنیا و آخرت برادر من هستی. (49) 997-من همان میگویم که برادرم موسی گفت:«پروردگارا،سینهام را فراخ گردان و کارم را آسان کن و از خانوادهام برای من وزیر و پشتیبانی قرار ده»،برادرم علی را،«پشتم را به او قوی دار…». (50) 998-امام علی علیه السلام-خطاب به پیامبر آن گاه که میان اصحابش پیوند برادری ساخت-:هر آینه جان از تنم برفت و پشتم شکست آن گاه که دیدم با اصحاب خود چنان کردی و با من نه.اگر این رفتار شما از سر خشم بر من استبخشش و بزرگواری از شماست!پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: قسم به آن که مرا به حق برانگیخت تو را آخرین نفر قرار ندادم مگر آن که برای خودم میخواستمت.تو برای من همچون هارونی برای موسی با این تفاوت که پس از من پیامبری نیست.تو برادر و وارث من هستی. (51) علی از من و من از اویم 999-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:علی از من است و من از اویم. (52) 1000-به علی علیه السلام-:تو از من هستی و من از توام. (53) 1001-علی برای من مانند سر من استبرای پیکرم. (54) 1002-همانا گوشت علی از گوشت من است و خون او از خون من. (55) 1003-به علی-:ای علی!تو از من هستی و من از تو.تو برادر و یار منی. (56) از طرف من ابلاغ نمیکند مگر خودم یا علی 1004-انس بن مالک:پیامبر صلی الله علیه و آله سوره برائت را (برای خواندن بر مشرکان) به دست علی داد و فرمود: (این سوره را) نمیرساند مگر من یا مردی از خاندان من. (57) 1005-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:علی از من است و من از علی.از سوی من نمیرساند و ادا نمیکند مگر خودم یا علی. (58) تو برای من همچون هارونی 1006-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله-به علی علیه السلام:تو نسبتبه من همچون هارونی نسبتبه موسی جز آن که پس از من پیامبری نیست. (59) 1007-به علی-:آیا نمیپسندی که نزد من همان جایگاهی را داشته باشی که هارون نزد موسی داشت،با این تفاوت که تو پیامبر نیستی؟مرا نشاید که بروم مگر آن که تو جانشین من باشی. (60) 1008-امام علی علیه السلام:پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:تو را جا گذاشتم که جانشین من باشی. عرض کردم:ای پیامبر خدا!آیا از تو بازمانم؟فرمود:آیا نمیپسندی که برای من چنان باشی که هارون برای موسی بود جز این که بعد از من پیامبری نیست (61) ولایت علی 1009-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:اگر علی را به ولایت و سرپرستی گیرید خواهید دید که رهنما و رهیافته است و شما را به راه راست میبرد. (62) 1010-اگر علی را به خلافتبرگزینید-که فکر نمیکنم چنین کنید-او را رهنما و رهیافته خواهید دید. (63) 1011-آن گاه که از موضوع فرمانروایی یا خلافت نزد آن حضرت سخن به میان آمد-:اگر آن را به علی سپارید خواهید دید که رهنما و رهیافته است و شما را در راه راست میبرد. (64) پینوشتها: (1-2-3-4) کنز العمال:3290033021،33022،32878. (5) شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید:18/173. (6-7) کنز العمال:32909،33009. (8-9) تاریخ دمشق«ترجمه الامام علی علیه السلام»:2/212/706 و ص 258/775. (10) شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید:3/98. (11) نور الثقلین:5/73/74. (12) تاریخ دمشق«ترجمه الامام علی علیه السلام»:2/230/734. (13) امالی الطوسی:602/1244. (14) امالی المفید:168/3. (15-16) کنز العمال:36419،32952. (17) تاریخ دمشق«ترجمه الامام علی علیه السلام»:3/5/1021. (18-19) شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید:1/13 و ص 143-150. (20) شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید:1/139. (21-22-23) تاریخ دمشق«ترجمه الامام علی علیه السلام»:1/366/461 و ح 458 و 2/11/506. (24) کنز العمال:32938. (25-26) تاریخ دمشق«ترجمه الامام علی علیه السلام»:1/380/486 و ص 385/491. (27) تاریخ دمشق«ترجمه الامام علی علیه السلام»:2/260/777. (28) شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید:2/297. (29) کنز العمال:33018. (300) الکافی:1/294/1. (31-32-33-34) تاریخ دمشق«ترجمه الامام علی علیه السلام»:3/118/1159 و ص 120/1162 و ص 124 و ص 125 کلاهما فی الهامش. (35-36) تاریخ دمشق«ترجمه الامام علی علیه السلام»:3/125 فی الهامش و 2/273/793. (37-38-39-40-41-42-43) کنز العمال:32890،32979،32911،32889،32981،32977،32980. (44) امالی الصدوق:440/20. (45) ینابیع الموده:1/397/17. (46-47) کنز العمال:32943،32944. (48-49-50) تاریخ دمشق«ترجمه الامام علی علیه السلام»:1/129/179 و ص 105/145 و ص 107/147. (51) تاریخ دمشق«ترجمه الامام علی علیه السلام»:1/108/148. (52) سنن ابن ماجه:119. (53-54-55) کنز العمال:32880،32914،32936. (56-57-58) تاریخ دمشق«ترجمه الامام علی علیه السلام»:1/109/149 و 2/377/873 و ص 378/875. (59-60-61-62-63) کنز العمال:32881،32931،36488،32966،33072. (64) تاریخ دمشق«ترجمه الامام علی علیه السلام»:3/69/1110 و 2/280/804. میزان الحکمه جلد 1 صفحه 253 ،محمد محمدی ریشهری