مناظره امام جواد با یحیی بن اکثم

امام نهم که نامش «محمد» و کنیه‏اش «ابوجعفر» و لقب او «تقی‏» و «جواد» می‏باشد، در نیمه ماه رجب 195 ه . ق در شهر مدینه دیده به جهان گشود (1) . مادر او «سبیکه‏» که از خاندان «ماریه قبطیه‏» همسر پیامبر اسلام به شمار می‏رود، از نظر فضایل اخلاقی، در درجه والایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود، به طوری که امام رضا علیه السلام از او به عنوان بانویی منزه و پاکدامن و با فضیلت‏یاد می‏کرد (2) . حضرت در مجموع دوران امامت‏خود با دو خلیفه عباسی، یعنی مامون (193 – 218) و معتصم (218 – 227) معاصر بوده است . «ابن حجر هیثمی‏» از علمای اهل سنت می‏نویسد: «مامون او را به دامادی انتخاب کرد، زیرا با وجود کمی سن، از نظر علم و آگاهی و حلم بر همه دانشمندان برتری داشت . (3) » شبلنجی عالم دیگر اهل سنت می‏گوید: «مامون پیوسته شیفته او بود، زیرا با وجود کمی سن، فضل و علم و کمال عقل خود را نشان داده، عظمت‏خود را آشکار ساخت . (4) » به بهانه نیمه رجب و سالروز ولادت آن حضرت، در این مقال بر آنیم با ارائه یکی از مناظرات آن حضرت، خوشه‏ای از خرمن علم و فضل و کمال عقل او برگیریم، و فرا روی اندیشه خویش قرار دهیم . مناظره امام جواد علیه السلام با یحیی بن اکثم
از امام جواد علیه السلام مناظرات متعددی نقل شده (5) است که به عنوان نمونه به یکی از آن‏ها که مختصر و مربوط به مسائل اعتقادی است اشاره می‏شود، با تذکر این نکته که امام با حفظ تقیه، این مناظره را انجام داده است . بعد از آن که مامون ام الفضل را به تزویج‏حضرت جواد علیه السلام در آورد، یحیی بن اکثم (یکی از علمای اهل سنت) با ماعت‏بسیاری نزد آن حضرت و مامون آمدند . یحیی عرض کرد: ای پسر رسول خدا! نظر شما درباره روایتی که [در مدارک اهل سنت] نقل شده است که «خداوند جبرئیل را فرستاد تا از پیامبر صلی الله علیه و آله بخواهد که از ابابکر سؤال کند: آیا او از خداوند راضی هست‏یا نه؟ با این که خداوند از او راضی می‏باشد» چیست؟ امام جواد علیه السلام فرمود: من منکر فضیلت ابابکر نیستم، ولی بر ناقل این ستور لازم است که طبق دستور پیامبر صلی الله علیه و آله عمل کند . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حجه الوداع فرمود: «بعد از من جاعلان حدیث فراوان می‏شوند، لذا باید احادیث را بر قرآن و احادیث عرضه کنید; هر حدیثی که موافق قرآن و سنت من باشد به آن عمل کنید و اگر مخالف آن دو بود، بدان عمل نشود .» این خبر موافق با قرآن نیست، زیرا خداوند می‏فرماید: «ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏های نفس او را می‏دانیم و ما از رگ قلبش به او نزدیک تریم . (6) » آن گاه چگونه می‏شود خداوند از رضایت و غضب ابابکر نسبت‏به خود بی خبر باشد، تا نیاز به سؤال داشته باشد؟ این عقلا محال است . یحیی گفت: روایت‏شده که ابابکر و عمر در زمین مانند جبرئیل و میکائیل در آسمان می‏باشند؟ حضرت فرمود: در این حدیث هم باید دقت نمود، چرا که آن دو فرشته از فرشتگان مقرب بوده، لحظه‏ای از طاعت‏خدا جدا نشدند و هرگز خدا را معصیت نکردند، و حال آن که آن دو مشرک بودند، بعد مسلمان شدند و اکثر عمر خود را در شرک به سر بردند، آن گاه چگونه می‏توانند همسان جبرئیل و میکائیل باشند؟ یحیی گفت: در روایات آمده که آن دو (ابابکر و عمر)، پیر مردان اهل بهشت می‏باشند، در این زمینه چه می‏گوئید؟ حضرت فرمود: این هم محال است، چون بهشتی‏ها همه جوانند و در آن جا پیرمردی وجود ندارد . این روایت را بنی امیه در مقابله با آن روایتی که می‏گوید: «حسن و حسین آقای جوانان بهشتی می‏باشند» ، ساختند . یحیی گفت: نقل شده که عمر چراغ اهل بهشت است . حضرت فرمود: این هم محال است، چرا که در بهشت فرشتگان مقرب، پیامبران، آدم و محمد صلی الله علیه و آله حضور دارند . چگونه بهشت‏با نور آن‏ها روشن نشده که نیاز به نور عمر باشد؟! یحیی گفت: نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اگر من مبعوث نمی‏شدم، عمر به جای من مبعوث می‏شد . حضرت فرمود: قرآن راستگوتر از این حدیث است، آن جا که می‏فرماید: «و هنگامی که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم، و ما از همه آنان پیمان محکمی گرفتیم . (7) » آن گاه چگونه پیمان خداوند عوض می‏شود؟ [از این گذشته] پیامبران یک چشم به هم زدن مشرک نشدند، چگونه کسی به رسالت مبعوث می‏شود در حالی که اکثر عمر خود را در شرک به سر برده است؟ ! یحیی گفت: در روایت آمده که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: اگر عذاب نازل شود، جز عمر کسی از آن رهایی نمی‏یابد . حضرت فرمود: این هم محال است، چرا که خداوند می‏فرماید: «خداوند تا تو (پیامبر) در میان آن‏ها باشی، آن‏ها را عذاب نخواهد کرد و مادامی که به درگاه خدا توبه و استغفار کنند، [باز هم] آن‏ها را عذاب نخواهد کرد . (8) » می‏بینید که برای نزول عذاب دو مانع ذکر شده است و لا غیر; 1- وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله در بین مردم . 2- توبه و استغفار مردم (9) . انجام چنین مناظره‏ای و پیروزی امام جواد علیه السلام چند پیامد مثبت داشت: 1- با توجه به اینکه امام جواد علیه السلام در خردسالی به امامت رسید، عباسیان فکر می‏کردند او از نظر علمی ناتوان است و از این رو با ترتیب چنین مناظراتی سعی می‏کردند شخصیت او را خورد کنند . پیروزی امام در مناظره با پاسخ‏های قاطع و روشنگر، هر گونه شک و تردید را در مورد پیشوایی او و نیز اصل امامت از بین برد . 2- این مناظره خط بطلانی بر بسیاری از احادیث جعلی کشید . احادیثی که به دستور حاکمان غاصب و برای تثبیت‏حکومت غصبی آنان توسط عده‏ای انسان خود فروخته جعل شده و موجب انحراف در امت اسلامی بود . پی‏نوشت‏ها: 1) ر . ک: طبرسی، اعلام الوری، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم) ص‏344، بعضی ولادت آن حضرت را در ماه مبارک رمضان سال 195 می‏دانند . ر . ک: شیخ مفید، الارشاد، (قم، مکتبه بصیرتی) ص‏316 . 2) محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، (مکتبه الاسلامیه)، ج‏50، ص‏15 . 3) الصواعق المحرقه، (قاهره، مکتبه القاهره، چاپ دوم، 1385 ه . ق)، ص‏205 . 4) شبلنجی، نور الابصار، (قاهره، مکتبه المشهد الحسینی)، ص‏161 . 5) احمد طبرسی، الاحتجاج، (قم، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1413)، ج‏2، ص‏481 . 6) ولقد خلقنا الانسان ونعلم ما توسوس به نفسه ونحن اقرب الیه من حبل الورید» . 7) احزاب/7، «واذ اخذنا من النبیین میثاقهم ومنک ومن نوح وابراهیم وموسی وعیسی ابن مریم واخذنا منهم میثاقا غلیظا» . 8) انفال/33 . 9) احتجاج، (پیشین)، ج‏2، ص‏477- 480 .

سید جواد حسینی

خروج از نسخه موبایل