اصل اول
جهان – به معنای ما سوی الله – مخلوق خداوند بوده و کائنات لحظهای از خداوند بینیاز نبوده و نخواهند بود.اینکه میگوییم جهان مخلوق خدا استبدین معناست که جهان به اراده او آفریده شده و نسبت آن با خدا نسبت تولیدی از قبیل پدر و فرزند نیست، چنانکه میفرماید:‹‹لم یلدو لم یولد›› (اخلاص/3). اصل دوم
نظام کنونی جهان نظامی ابدی و جاودانه نیست، بلکه پس از مدتی که خدا از ساعت و زمان آن آگاه است،نظام موجود جهان برهم خورده و نظام دیگری پدید میآید، که همان نظام معاد و عالم اخروی است، چنان که میفرماید: ‹‹یوم تبدل الارض غیر الارض و السموات و برزوا لله الواحد القهار ›› (ابراهیم/48): روزی که زمین و آسمانها دگرگون میشوند و در پیشگاه خداوند قهار حاضر میشوند. در کلامی نیز که گفته میشود« همگی از خداییم و به سوی او باز میگردیم»، اشارتی به همین حقیقت نهفته است:‹‹انا لله و انا الیه راجعون›› (بقره/156). اصل دوم
نظام جهان بر پایه علت و معلول استوار است، و میان پدیدههای آن رابطه علی ومعلولی برقرار میباشد. تاثیر هر پدیده در پدیده دیگر مشروط به اذن و مشیت الهی بوده، و اراده حکیمانه الهی بر این استوار گردیده است که فیاضیتخویش را غالبا از طریق نظام اسباب و مسببات تحقق بخشد. قرآن کریم هر دو مطلب فوق را بیان کرده است: هم اینکه میان پدیدههای طبیعی رابطه سببیتحاکم است، و هم اینکه تاثیرگذاری هر علت و سببی در جهان، وابسته به اذن و مشیت کلی الهی است. در مورد نخست کافی استبه آیه زیر توجه نماییم: ‹‹وانزلمن السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقا لکم›› (بقره/22): از آسمان آب فرو آورد و به سبب آن آب میوههایی را برای روزی شما (از دل خاک) بیرون آورد. ودر مورد دوم نیز توجه به آیه زیر کافی است: ‹‹والبلد الطیب یخرج نباته باذن ربه›› (اعراف/58) و گیاه سرزمین پاکیزه به اذن پروردگار میروید.و به همین مضمون است آیات:102،249، 251/بقره،49،166/ آل عمران. (1) اصل سوم
هستی مساوی با طبیعت مادی نیست، بلکه بخشی از جهان آفرینش را ماوراء طبیعت تشکیل میدهد که در اصطلاح قرآن «جهان غیب» نامیده میشود. همانطور که پدیدههای مادی به اذن خداوند در یکدیگر تاثیر میگذارند، همچنین موجودات غیبی نیز در جهان طبیعتبه اذن الهی مؤثر میباشند، و به تعبیر دیگر: وسایط فیض الهیاند. قرآن کریم تاثیرگذاری فرشتگان الهی را در حوادث جهان طبیعتیادآور شده است، آنجا که میفرماید: ‹‹فالمدبرات امرا›› (نازعات/5):سوگند به تدبیرکنندگان امور جهان خلقت. ‹‹و هو القاهر فوق عباده و یرسل علیکم حفظه›› (انعام/61): اوست قاهر بر بندگانش، و نگهبانانی را بر شما میفرستد. از آیات روشن فوق، نتیجه میگیریم که جهان آفرینش – اعم از طبیعت و ماوراء طبیعت – با نظام سببیتحاکم بر آن، قائم به مشیت الهی و وابسته به او است. اصل چهارم
جهان یک واقعیت هدایتشده است و تمام ذرات جهان، در هر مرتبهای هستند، به فراخور حال خود از نور هدایتبرخوردارند. مراتب این هدایت عمومی و کلی را، هدایت طبیعی، غریزی و تکوینی تشکیل میدهد. قرآن کریم در آیات مختلف از این هدایت تکوینی و عمومی یادکرده که یکی از آنها را میآوریم: ‹‹ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی›› (طه/50): پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیزی را به او داد، آنگاه آن را هدایت نمود. اصل پنجم
نظام آفرینش، نظام اکمل و احسن است.دستگاه هستی به عالیترین وجه طراحی گردیده و نظامی کاملتر و نیکوتر از آن قابل تصور نیست، قرآن کریم میفرماید: ‹‹الذی احسن کل شیء خلقه›› (سجده/7): خدایی که هر چیزی را به طور نیکو آفریده است.و نیز میفرماید: ‹‹فتبارک الله احسن الخالقین›› (مؤمنون/14); بدیهی است احسن بودن خالق ملازم با احسن بودن مخلوق است. برهان عقلی که بر این اصل اقامه میشود آن است که، فعل هر فاعلی از حیث کمال و نقص متناسب با صفات و کمالات او است، چنانچه فاعل از نظر صفات وجودی نقصانی نداشته باشد، فعل او نیز از هرگونه عیب و نقص پیراسته است، و از آنجا که خداوند متعال واجد همه کمالات وجودی به وجه اتم و اکمل است، طبعا فعل او نیز کاملترین و نیکوترین فعل خواهد بود. گذشته از این، مقتضای حکیم بودن خداوند آن است که با وجود امکان خلق جهان احسن، غیر آن را ایجاد ننماید. درخور ذکر است که آنچه در عالم طبیعتبه نام شرور از آن یاد میشود با نظام احسن هستی منافات ندارد و توضیح این مطلب در مباحث «توحید در خالقیت» خواهد آمد. اصل ششم
از آنجا که جهان آفریده و فعل خداوند است که حق مطلق است، حق و حکیمانه بوده و عبث و بیهودگی به آن راه ندارد. به این مطلب در آیات متعدد قرآن کریم اشاره شده است که یک مورد آن را ذکر میکنیم: ‹‹ما خلقنا السموات والارض و ما بینهما الابالحق›› (احقاف/3): آسمانها و زمین و آنچه میان آنها است را جز به حق نیافریدیم. غایت انسان و جهان نیز آنگاه تحقق مییابد که قیامتبر پا گردد، چنانکه امیر مؤمنان علی علیه السلام میفرماید: «فان الغایه القیامه». (2) پینوشتها: 1. برای آگاهی بیشتر در این باره به کتابهای تفسیر و کلام از آن جمله به المیزان:1/72 والالهیات: 2/51-54 رجوع شود. 2. نهج البلاغه، خطبه 190. منشور عقاید امامیه صفحه 19 استاد جعفر سبحانی
جعفر سبحانی